09 بهمن 1398
الهام صالح
بیمارستانها هم از یورش مأموران پهلوی در امان نماندند. 24 آذر 1357 و در آغاز دهه دوم محرم بود که مأموران شاه به بیمارستان امام رضا(ع) (رضاشاه) در مشهد حمله کردند. چماق به دستها با حمایت نیروهای امنیتی از در جنوبی وارد باغ بیمارستان شدند، شیشههای خودروهای نیروهای بیمارستان را شکستند و حتی به بخش اطفال هم رحم نکردند.
حمله به بیمارستان رضاشاه، در بخش «خلاصه» سند شماره 347 لانه جاسوسی اینطور گزارش شده است: «حمله خشونتبار ارتش ایران به بیمارستان رضاشاه دانشگاه مشهد قدرت مخالفین در مشهد را افزایش داده و این پتانسیل را دارد که در بین جامعه دانشگاهیان، روشنفکران و دانشجویان ایران به یک قضیه حقوقی جالب توجه همگانی تبدیل گردد.»[1]
در مورد تبعات این رویداد نیز نوشته شده است: «تبعات این رویداد که چهار کشته و 14 مجروح به جای گذاشت به رویارویی جالبی بین مخالفین متشکل و مطمئن از یک سو و تلاشهای بیثمر و نسبتاً خام دولت ایران که سعی دارد اوضاع را به نحوی سر و سامان دهد از سوی دیگر منجر شده است. اوضاع در مشهد کاملاً انفجارآمیز خواهد ماند، حوادث ناچیز دیگری روی دادهاند و بروز حوادث بیشتر نیز امکان دارد.»[2]
در این سند درباره بازدید کارمند سفارت آمریکا از مشهد در روزهای 26 و 27 آذر 1357 (17 و 18 دسامبر 1978) به منظور گردآوری اطلاعات چنین نوشته شده: «کارمند سفارت در 17 و 18 دسامبر از مشهد دیدن کرد که هدف اصلی وی تماس با رهبران مسلمان این شهر مقدس بود و متوجه شد که جامعه دانشگاهی و مسلمان از حمله 15 دسامبر که توسط واحدهای ارتش علیه بیمارستان رضاشاه در دانشگاه مشهد صورت گرفت شدیداً خشمگین هستند.»[3]
کارمند سفارت آمریکا مشاهداتش را چنین روایت کرده: «کارمند سفارت در 17 و 18 دسامبر از مشهد دیدن کرد که هدف اصلی وی تماس با رهبران مسلمان این شهر مقدس بود و متوجه شد که جامعه دانشگاهی و مسلمان از حمله 15 دسامبر که توسط واحدهای ارتش علیه بیمارستان رضاشاه در دانشگاه مشهد صورت گرفت شدیداً خشمگین هستند.»[4]
هجوم مأموران به بیمارستان رضاشاه به حمله چند هفته گذشته به تجمع رهبران مخالف محلی در مسجد کرمان و حمله به صحن امام رضا(ع) ربط داده شده است: «در پی حمله به صحن امام رضا دکترهای مشهد به منظور اعلام حمایت خود از مخالفین و تحت رهبری 187 تن از دکترهای وابسته به دانشگاه مشهد تصمیم گرفتند به کارتهای بیمه درمانی که توسط ارتش در اختیار نظامیان ایرانی و خانواده هایشان گذاشته میشود اعتنا نکنند. ظاهراً دکترها افراد ارتش را با دریافت پول و در صورت لزوم بهطور مجانی مداوا میکردند اما ارتش این مسئله را درک نکرده و ظاهراً تصور نمود که از ارائه خدمات پزشکی در مورد آنها مضایقه میشود.»[5]
به کلینیکهای شخصی و اقامتگاه بعضی از پزشکان نیز حملههایی صورت گرفت: «حملهها (که شرح مفصل آن در اختیار کارمند سفارت گذاشته نشده) با حمله به کلینیکهای شخصی و اقامتگاه بعضی پزشکان ادامه یافت. در 14 دسامبر نمایندگان پزشکان محلی در بیمارستان 6 بهمن (که یک بیمارستان دولتی است) شورایی تشکیل داده و به عنوان اعتراض به تغییر نام آن بیمارستان به بیمارستان 17 شهریور (روز حادثه تیراندازی شدید در میدان ژاله تهران) رأی دادند.»[6]
نصب علامت جدید بر سردر بیمارستان 6 بهمن به واکنش ارتش منجر شد: «تقاضا شد که علامت برداشته شود یا ارتش با توسل به زور آن را خواهد برداشت. این تقاضا رد شد اما رئیس بیمارستان یعنی دکتر طوسیوند (نام اول نامشخص) درخواست نمود که ارتش به خاطر مریضهای بیمارستان خویشتنداری کند. از قرار معلوم جعفری (نام اول نامشخص) فرماندار نظامی مشهد با تخلیه اجباری بیمارستان به کمک گاز اشکآور پاسخ داده
بود.»[7]
در همان شب (23 آذر 1357) (14 دسامبر 1978)، هفتاد پزشک تصمیم به اقدام تلافیجویانه گرفتند: «در همان شب حدوداٌ 70 پزشک در دانشگاه و سایر جاها در بیمارستان رضاشاه گردهم آمدند و تصمیم گرفتند برای تلافی کار آنها همچنان از اعتنا به کارتهای بیمه درمانی ارتش خودداری ورزند؛ تمام کلینیکهای خصوصی مشهد را تعطیل کنند؛ اتاقهای اورژانس جدید در بیمارستانهای بزرگتر ایجاد کنند تا مریضهای کلینیکهای خصوصی سابق را معاینه کنند؛ دراگاستورهای مشهد را تعطیل کنند (داروفروشها از دکترها حمایت میکنند)؛ و در بیمارستان شاهرضا اعتصاب نشسته نمایند.»[8]
این اقدامات در نهایت به حمله مأموران پهلوی به بیمارستان امام رضا(ع) در 24 آذر 1357 (15 دسامبر 1978) منجر شد که توسط دکتر منوچهر رادپور از دانشگاه مشهد، اینطور روایت شده: «در حدود ساعت 10:00 پیش از ظهر 15 دسامبر، 5 تا 10 سرباز و یک تانک کوچک تحت فرمان یک ستوان سوم و همراه یک جمعیت چماقدار که حدوداً 40 نفر میشدند از در جنبی وارد محوطه بیمارستان رضاشاه شدند و شروع به شکستن شیشههای اتومبیلها نمودند. رگبار مسلسل و حداقل یک تیر توپ تانک به سمت نزدیکترین ساختمان که متاسفانه بخش کودکان بود و همچنین مردم در حال فرار از ساختمان شلیک شد.»[9]
در سند شماره 347 لانه جاسوسی، اطلاعات دیگری درباره صدمات این حمله وجود دارد: «یک طفل تحت ضربات چماق کشته شد و یک مرد، پدری که به عیادت فرزند بستری خود آمده بود هدف قرار گرفت و کشته شد. پنج تن دیگر مجروح شدند. پس از آنکه ارتش بیرون رفت مردم جمع شدند اما در حدود ساعت 1:15 بعد از ظهر 30 تا 40 سرباز بازگشتند و دوباره شلیک گلوله شروع شد. این بار اکثر شلیکها هوایی بودند هر چند که 9 نفر دیگر مجروح شدند و دو کودک دیگر با قطع شدن درمان خود مردند.»[10]
کارمند سفارت آمریکا نیز مشاهدات خود را از اثرات این حمله چنین توصیف کرده است: «کارمند سفارت 38 اتومبیل در محوطه بیمارستان شاهرضا با پنجرههای شکسته و بدنههای فرورفته شمارش کرد. پنجرههای ساختمانها شکسته و تعداد قابل ملاحظهای اثر اصابت گلوله بر داخل و خارج دیوارهای ساختمان و یک سوراخ کالیبر بزرگ در دیوار وجود دارند. زیر یک ردیف دراز سوراخ گلوله نوشته شده: «جاده به سمت تمدن بزرگ». روی چندین درب سفید مستراحها نوشته شده: «درب کاخ سفید». شعارهای دیگر ضد آمریکایی ضد کارتری که کمتر استهزاء میکنند نیز یافت میشود.»[11]
در پی بیزاریهای به وجود آمده در اثر این حادثه، ارتش، ساواک و ارتش، هر یک سعی میکردند تقصیر را به گردن دیگری بیندازند. در بیانیهای رسمی نیز ضمن اظهار تأسف، ادعا شد که افسر مسئول، بدون داشتن دستور به این حمله اقدام کرده است.
دولت وقت نیز درصدد عذرخواهی برآمد که در سند شماره 347 لانه جاسوسی دراینباره چنین نوشته شده: «دولت ایران یک هیأت چهار نفره به ریاست تیمسار کاتوزیان وزیر کار و امور اجتماعی و عضویت دکتر شمسالدین مفیدی وزیر علوم و آموزش عالی، دکتر سیدمحمد طباطبایی معاون اول وزارت بهداری و دکتر محمدعلی حفیظی دبیر کل شورای پزشکی کشور اعزام کرد تا عذرخواهی کنند. دو نفر اخیر به مرکز طبی شهناز رفتند. در آنجا جلسه شورای استادان پزشکی دانشگاه مشغول اتخاذ تصمیم برای تغییر نام به مرکز طبی محمد مصدق بود (علامت جدید به تاریخ 18 دسامبر بالا برده شد) حفیظی و طباطبایی واداشته شدند برای ورود به جلسه فریاد بکشند: «مرگ بر شاه» و هنگامی که سعی کردند برای معذرتخواهی سخن بگویند بر سرشان فریاد کشیده شد.»[12]
امام خمینی، به مناسبت شهادت معترضان به شاه در سراسر ایران، 27 و 28 آذر 1357 را روز عزای عمومی اعلام کردند. روز تشییع کشتهشدگان بیمارستان شاهرضا نیز با این مراسم، همزمان اعلام شد که در سند شماره 347 لانه جاسوسی به آن اشاره شده است: «ارتش از ترس اینکه حضور تابوتها در جلوی راهپیمایی موجب تهییج جمعیت گردد از اول روز 18 دسامبر بیمارستان شاهرضا را مسدود کرد و از دادن اجازه برای حرکت دادن اجساد امتناع ورزید. به هر حال در آخر امر نوعی توافق حاصل شد چون در نهایت بالغ بر 100000 نفر در محوطه شاهرضا تجمع کردند.»[13]
حمله مأموران پهلوی به بیمارستان امام رضا(ع)، بیزاری جوامع دانشگاهی و اسلامی مشهد را نسبت به حکومت تشدید کرد.
پینوشتها:
[1] اسناد لانه جاسوسی آمریکا، روزشمار انقلاب اسلامی، (19 دی 1356- 13 آبان 1358)، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چ سوم: پاییز 1390، (بخش اول)، کتاب نهم، ص 646.
[2] همان، ص 646 و 647.
[3] همان، ص 647.
[4] همانجا.
[5] همانجا.
[6] همانجا.
[7] همان، ص 648.
[8] همانجا.
[9] همانجا.
[10] همانجا.
[11] همان، ص 649.
[12] همانجا.
[13] همان، ص 650.
تعداد بازدید: 1224