26 بهمن 1398
مریم طحان
مسجد جامع کرمان با وجود قدمت زیاد و معماری زیبا، به واسطه مبارزاتش به رهبری «آیتالله شیخ علیاصغر صالحی کرمانی» در پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه، حادثه آتشسوزی آن توسط عوامل حکومت پهلوی، شهرت دارد.
ضلع غربی میدان شهدا (میدان مشتاقیه سابق) ابتدای خیابان شریعتی، و در نزدیکی بازار گنجعلی خان، مسجدی قدیمی قرار گرفته است که به نامهای «مسجد جامع» یا «مسجد جامع کبیر» و نیز «مسجد مظفری» معروف است. این مسجد از قدیمیترین مساجدی است که بر اساس کتیبهها در سال 750 ق به دستور «امیر مبارزالدین محمد مظفر» سر سلسله آل مظفر به شکرانه سالم بازگشتن از میدان جنگ اوغان و جرمان در قلعه سلیمان جیرفت ساخته شده و در اواخر سال 755 ق به استادی حاج محمد یزدی به پایان رسیده است.[1]
مسجد با نقشه چهار ایوانی ساخته شده و دارای سردری رفیع، مناره، صحن، ایوان، محراب و شبستان است که ایوان قبله ده و نیم متر ارتفاع دارد اما ایوانهای جانبی با ارتفاع کمتر، شش و نیم متر است. کاشیکاریهای بسیار جالب آن شباهت زیادی به مسجد جامع یزد دارد. دو مناره بلند و زیبا در اطراف سردر، با کاشیکاری سبز و زیبا تزیین شده و درِ مسجد، چوبی و نقرهکوب است. مسجد فاقد گنبدخانه است ولی محراب بسیار زیبایی دارد که در زمان «شاه عباس دوم صفوی» توسط شاهرخ نامی مرمت شده است. ایوان و سر در مسجد جامع کبیر کرمان در زمان حمله «آقا محمدخان قاجار» به شدت تخریب شد ولی بین سالهای 1310 تا 1320 به مساعی اداره باستانشناسی و همت «مرحوم جواد صهبایی کرمانی»، سردر و ایوان آن مرمت و اصلاح شد و بعد از آن نیز به مرور بر زیبایی و وسعت و استحکام آن افزوده شده است. محلی که مسجد در آن بنا شده، ابتدا بیرون شهر کرمان جای داشته و چون بر وسعت شهر افزوده شده، اکنون در وسط شهر قرار گرفته است.[2]
مسجد جاکع کرمان از جمله پایگاههای مذهبی بود که به مدد مخالفان حکومت پهلوی به مرکزی سیاسی و مبارزاتی تبدیل شده بود و رهبری آن نیز بر عهده آیتالله شیخ علیاصغر صالحی کرمانی بود. مهمترین مبارزات این مسجد به سال 1357، و به ویژه حادثه آتشسوزی مسجد توسط عوامل حکومت پهلوی باز میگردد، اما قبل از آن نیز مسجد فعال بود و به ویژه وعاظ مشهوری در آن به ایراد سخن مشغول بودند که بی شک سخنان آنان در آگاهی بخشی به مردم و پیوستنشان به خیل عظیم نهضت امام خمینی بی تأثیر نبوده است که بدان اشاره خواهد شد.
آیتالله شیخ علیاصغر صالحی کرمانی که از علمای سرشناس دیار کرمان و مؤسس حوزه علمیه کرمان بود به همراهی سایر طبقات مردم بر طبق عادت سالیانه، از وعاظ مشهور تهران، قم و مشهد دعوت میکردند تا برای مدتی به کرمان رفته و در مسجد جامع آن مجلس سخنرانی تشکیل دهند که در این مواقع، منابر مساجد دیگر تعطیل میشد و مردم همه به مسجد جامع میآمدند.[3]
حجتالاسلام محمدتقی فلسفی، از خطبای معروف، از جمله مدعوین بود که طی سفرهایش به شهرهای مختلف کشور و سخنرانی در مساجد آنها، در مرداد 1343، سفری نیز به کرمان داشته و در مسجد جامع آن سخنرانی کرد. طی مدت حضور و سخنرانی وی در مسجد جامع، برخی از جوانان پرشور و مبارز، تصویر بزرگی از امام خمینی را تهیه و در بالای منبر مسجد نصب کرده بودند که خشم فراوان رئیس کل ساواک را به همراه داشت، تا جایی که برداشتن این عکس توسط ساواک کرمان هم، سبب آسودگی خاطر آنها نشده، ساواک کرمان مورد شماتت شدید مرکز قرار گرفت.[4]
حجتالاسلام فلسفی یک بار دیگر در تیر 1349 به دعوت آیتالله صالحی و سایر طبقات مردم برای سخنرانی به مدت 10 شب در مسجد جامع به کرمان رفته و طی این مدت جمعیت زیادی در مسجد حاضر میشدند و ضمن استماع سخنان واعظ، اقدام به ضبط صدای آن نیز میکردند.[5]
دیگر واعظ مشهور که برای سخنرانی در مسجد جامع به کرمان سفر کرد آیتالله دکتر محمد مفتح بود. وی ماه رمضان سال 1345 را به دعوت آیتالله صالحی کرمانی و به سفارش آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی به کرمان عزیمت کرد و از همان لحظه ورود تحت مراقبت مأموران قرار گرفت. ساواک کرمان طی ابلاغیهای به شهربانی، وی را از روحانیون افراطی خواند که سخنانش به ویژه طرفداری از امام خمینی، در شنوندگان اثر نامطلوب دارد و باید از منبر رفتن وی جلوگیری شود. شهربانی نیز تذکرات لازم را به دکتر مفتح داد ولی وی بالای منبر مسجد کرمان اعلام کرد که شهربانی دستور داده بلندگوهای مساجد قطع شود و برنامههای سحر نیز متوقف گردد. با تذکر مجدد شهربانی دکتر مفتح چند روز از ایراد سخنان انتقادی خودداری کرد ولی از 15 رمضان تا عید فطر، مجدداً به بیان یک سلسله مطالب که به مذاق ساواک خوش نبود پرداخت؛ اما با توجه به موقعیت مسجد جامع و ایام ماه مبارک رمضان، ساواک و شهربانی از انجام هر عملی که باعث تحریک بیشتر مردم شود خودداری کرد.[6]
مجلس جشن به مناسبت میلاد حضرت امام حسن مجتبی(ع) در 6 دی 1345 در مسجد جامع کبیر کرمان با سخنرانی دکتر مجتهدزاده و دکتر مفتح آغاز شد و وی طی این جلسه درباره رد نظام سرمایهداری و کمونیست در اروپا و ... و حقانیت قانون اسلام برای مردم صحبت کرد. سخنرانی او در 9 دی درباره اعمال و روش اسلام، موضوع کتاب غربزدگی و ممنوعیت آن توسط حکومت، برادرخوانده شدن مسلمان و یهودی در رادیو و تبلیغات یهودیت و بهاییت بود. سخنان دکتر مفتح در روز 10 دی درباره علت عقب ماندگی ایرانیان که از زمامداران است یا دیگری، مردم را به تفکر در خصوص حکومت پهلوی انداخت. ایشان در روز 11 دی در باب زندگی، خلافت و اعمال و رفتار امام علی(ع) و مقایسه با دولت روم در زمان لوئی پانزدهم و طبقات مردم در قدیم و حال سخن گفت و در نهایت از کتب صادق هدایت انتقاد کرد. روز 12 دی سخنان واعظ در باب شیعه و سنی و اختلافات آنها بود و در ادامه به انتقاد از یهود به خاطر تصرف فلسطین ختم شد. روز 13 دی سخن از فضائل حضرت علی(ع) بود و در ادامه به انتقاد از حکومت در خصوص جلوگیری از چاپ کتب موافق شیعه و طرفداری از کتب ضد شیعه پرداخت. وی هم چنین خطاب به کرمانیها در باب نخوردن پپسیکولا که متعلق به یهود و بهاییت بود و نرفتن به سینما تذکر داد. دکتر مفتح لزوم معرفی کتب مفید را از نظر دور نمیداشت و ضمن تعریف از کتبی چون «پیرامون مسیحیت» به قلم محمدجواد حجتی کرمانی و «اسلام پیشرو نهضتها» به قلم محمد مصطفوی کرمانی، به مردم سفارش میکرد این کتابها را خریداری نمایند. او حتی در سخنان خود در خصوص کسانی که تمایل به مسیحیت داشتند با مقایسه منطق حضرت عیسی با حضرت علی(ع) سعی میکرد آنها را متوجه برتری اسلام نماید.[7]
دکتر مفتح به هر روش میخواست مردم را متوجه تفاوت حکومت پهلوی و روش حکومت اسلامی نماید و در این میان چه حکومتی بهتر از حکومت امام علی(ع) و فرزندان بر حقشان. در همین راستا روز 14 دی در باب حضرت علی(ع) و این که پادشاه اسلام باید جای پای ایشان قدم بردارد و لزوم امر به معروف و نهی از منکر به خصوص در مورد شخص پادشاه سخن گفت. روز 15 دی موضوع سخنرانی درباره ظهور امام زمان(عج) و پایان رنجها و محرومیتها بود که در روز 16 دی نیز ادامه پیدا کرد. نیز در همین روز، در خصوص جنگهای اخیر دول زورمند و مشروطیت صحبت شد و او برای جمعآوری پول از مردم جهت تعمیر مسجد جامع کرمان کمک خواست. در روزهای بعد نیز به مسائلی چون خرافات در اسلام، مسیحیت و ادیان پرداخته شد.[8]
ساواک که همه این جلسات را زیر نظر داشت در گزارشهای خود به حضور همهروزه تعداد قابل ملاحظهای از طبقات مختلف مردم کرمان مخصوصاً کسبه و بازاریها در مسجد برای شنیدن سخنان دکتر مفتح اشاره داشت و چون بعد از خاتمه سخنرانی مردم با آرامش مسجد را ترک میکردند ساواک معتقد بود که گفتار واعظ که بنا به موقعیت زمان و تعداد مستمعین در ایام سوگواری تندتر و انتقادات وی بیشتر میشده در مردم بیاثر بوده است؛ اما در گزارش دیگری چنین اظهار داشته که حضور دکتر مفتح در کرمان و سخنانش در مسجد جامع موجب تحریک و اجتماع افراد مظنون در کرمان شده است. با این حال ساواک معتقد بود که دکتر مفتح جهت کسب شهرت و محکم کردن موقعیتش و نیز جلب توجه مردم، این گونه سخن میگوید و قصد دیگری ندارد.[9]
سخنرانی دکتر مفتح در مسجد جامع تا پایان ماه رمضان ادامه یافت و در روز عید فطر بعد از اقامه نماز به امامت آیتالله صالحی کرمانی، دکتر مفتح برای آخرین بار به منبر رفت و ضمن سخن گفتن از امام رضا(ع)، برای امام خمینی دعا کرده و به خالی بودن جای ایشان در قم در کنار دیگر مراجع اشاره نمود و در نهایت اعلام کرد که قصد ترک کرمان را دارد.[10] در نتیجه در روز 24 دی 1345 تعداد 5 دستگاه اتوبوس جلو مسجد جامع کرمان توقف و عدهای از وعاظ، کسبه بازار و محصلین در آنها سوار و تا محوطه فرودگاه دکتر مفتح را که یک ماه میهمان مسجد جامع کرمان بود مشایعت کردند.[11]
آیتالله صالحی کرمانی هم چنین قصد داشت از «شیخ علیاکبر فیض مشکینی» که به ماهان کرمان تبعید شده بود برای سخنرانی یک ماه در ماه رمضان در مسجد جامع کرمان دعوت نماید و بر همین اساس تصمیم به تقاضای مذاکره با مقامات امنیتی داشته است[12] اما در خصوص اجازه سخنرانی وی یا جلسات سخنرانی، خبری در دست نیست.
همانطور که گفته شد مهمترین گزارشها در خصوص مسجد جامع کرمان به سال 1357 باز میگردد. مسجد جامع کرمان نیز همانند دیگر مساجد فعال، در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، شور و حال دیگری داشت و به بهانههای مختلف پذیرای مردم مبارز و مخالف حکومت پهلوی بود و همین امر حکومت را بر آن داشت تا زهر چشمی از کرمانیها بگیرد و مسجد را به آتش بکشد، بر این اساس لازم است مختصری از حوادث قبل از آتشسوزی را بیان شود.
ماه رمضان برای مخالفین مذهبی علاوه بر بعد معنوی، جنبه مبارزاتی نیز داشت در همین راستا روزهای جمعه ماه رمضان که نماز جمعه در مسجد جامع برپا میشد، شخصی به نام «سید رضا کامیاب» که به دعوت حاج حسین شکیبی از مشهد به کرمان آمده بود برای نمازگزاران سخنرانی میکرد که بهترین زمان برای پخش اعلامیه بین مردم هم بود.[13]
برگزاری مراسم چهلم شهدای شهرهای مختلف از جمله کارهای مهم مساجد فعال به شمار میآمد، مسجد جامع کرمان نیز از این امر مستثنی نبود؛ به طور نمونه در 9 شهریور 1357 برای شهدای اصفهان، رفسنجان، شیراز و یزد مراسمی در مسجد جامع به پا شد که حدود شش هزار نفر از طبقات مختلف مردم در آن شرکت کرده و «سید یحیی جعفری» سخنران مراسم بود که ضمن اشاره به اصلاحات و تغییرات ظاهری حکومت برای بهتر شدن اوضاع، آن را فریبی بزرگ دانست که مردم گول آن را نمیخورند و به مبارزه تا رسیدن به حکومت اسلامی ادامه میدهند و مردم نیز با گفتن جمله صحیح است سخنان او را تأیید کردند و در نهایت برای تظاهرات به همراه علمای مطرح کرمان از مسجد خارج شدند.[14]
بعد از فاجعه خونین میدان ژاله تهران، مردم کرمان در 23 شهریور 1357 مجلس یادبودی به مناسبت هفتمین روز شهدای 17 شهریور تهران در مسجد جامع کرمان برگزار کردند که در نهایت جمعیت به آرامی متفرق شدند. فردای آن روز نیز حدود سه هزار نفر از طبقات مختلف مردم برای برگزاری نماز جمعه در مسجد جامع حاضر شدند و یحیی جعفری برایشان سخنرانی کرد، اما این بار مردم سکوت نکردند و پس از خاتمه نماز حدود صد و پنجاه نفر به طرفداری امام خمینی در داخل مسجد شعار دادند ولی باز هم بدون درگیری و با آرامش متفرق شدند؛[15] اما این آغاز حرکت مردم کرمان بود و در مهر شدت بیشتری یافت.
از تاریخ 6 مهر 1357 به مدت ده شب شخصی به نام «جلال گنجهای» به دعوت شیخ محمدحسین موحدی واعظ کرمانی بعد از نماز مغرب و عشا بر بالای منبر مسجد جامع کرمان نشست و برای مردم صحبت کرد. طی این سخنرانیها در 13 مهر، پس از خاتمه سخنرانی واعظ، عدهای از حاضرین با دادن شعار به طرفداری از امام خمینی از مسجد جامع خارج و اقدام به تظاهرات در خیابانهای اطراف کردند و شیشه چند سینما و مشروب فروشی را شکستند که در نهایت با دخالت مأمورین متفرق شدند. روز بعد نیز این اتفاق تکرار شد ولی اینبار با اخطار مأمورین انتظامی، تظاهرکنندگان به داخل مسجد بازگشتند اما سکوت را جایز ندانسته، یک بار دیگر از مسجد خارج شده با دادن شعار اقدام به راهپیمایی و شکستن شیشه مغازههای مشروبفروشی و چند بانک کردند. گنجهای قبل از خطبههای نماز جمعه در 14 مهر هم که به امامت شیخ علیاصغر صالحی کرمانی برپا شد، ابتدا با تفسیر و ترجمه آیات قرآن سخنانش را آغاز و سپس به انتقاد از دولت پرداخت ولی بعد از نماز مردم بدون حرکتی به خانههایشان بازگشتند، اما در 17 مهر نمازگزاران مسجد جامع، پس از خاتمه نماز جماعت به طرفداری از امام خمینی شعار دادند و سپس به آرامی متفرق شدند.[16]
20 مهر 1357 مسجد جامع شاهد اجتماع و تحصن مردم کرمان، جهت آزادی زندانیان ضد امنیتی و بازگشت روحانیون تبعیدی به محلهای اقامت اولیهشان بودند که «سید احمد مهدوی» معروف به فخر برایشان سخنرانی کرد اما مردم مانع سخنرانی سید محمد محمدی، نماینده روزنامه کیهان در کرمان و عضو حزب زحمتکشان ملت ایران به رهبری مظفر بقایی شدند. تحصن مردم تا عصر روز 21 ادامه داشت و با قرائت قرآن و شعار به نفع امام خمینی همراه بود و حتی صبح روز 21 نیز تعداد دیگری از مردم که شامل تعدادی زن نیز بود به جمعیت قبلی اضافه گشت؛ سید یحیی جعفری برای آنها سخنرانی کرد و نماز جمعه نیز برپا شد. در پایان نیز متحصنین اعلام کردند اگر به خواستههای آنان ترتیب اثر داده نشود از روز دوشنبه 24 مهر به مدت نامحدود به اعتصاب غذا دست خواهند زد.[17]
اجتماعات و تظاهراتهای مردم در مهر 1357 در مسجد جامع کرمان، حکومت را بر آن داشت تا به طور غیر مستقیم، آنان را ساکت کرده، از ادامه مبارزه و مخالفت با حکومت باز دارد؛ در همین راستا در 24 مهر که مردم به مناسبت مراسم چهلم شهدای 17 شهریور تهران در مسجد تجمع کرده بودند، نقشه خود را عملی کرد.
جامعه روحانیت کرمان به پیروی از مراجع عظام تقلید اعلامیهای صادر کردند و بر طبق آن اعلام داشتند که در روز دوشنبه 24 مهر کلیه مغازههای کرمان بسته و شهر به صورت تعطیل کامل درآید. صبح آن روز، بیست هزار نفر از طبقات مختلف زن و مرد و دانشآموز که اغلب زیر 15 سال بودند به منظور سوگواری برای شهیدان میدان ژاله تهران به تدریج به مسجد جامع آمدند و شعارهایی علیه شاه و حکومت و طرفداری از امام خمینی نوشته و بر در و دیوار نصب کردند. طبق برنامه قرار بود بعد از سخنرانی جمعیت از مسجد خارج و در خیابان تظاهرات نمایند اما آیتالله صالحی و بعضی از روحانیون مخالف تظاهرات خیابانی بودند تا بهانهای به دست حکومت داده نشود و جان مردم در امان بماند؛ اما حکومت از قبل برای این مراسم برنامه خاصی چیده بود. به مجرد این که خطیب مراسم سخنان خود را در ساعت 11 شروع کرد و در حالیکه مردم در کمال آرامش و سکوت و بدون هیچگونه شعار در مسجد نشسته بودند، تعدادی کولی اجیر شده که حکومت آنان را شاهدوست و میهنپرست مینامید با سر دادن شعار جاوید شاه به سمت مسجد جامع حرکت کرده، با حمایت مأموران مسلح پس از تخریب و آتش زدن اتومبیلها، موتورسیکلتها و دوچرخههای مردم در خارج از مسجد، از در و بام، با سنگ و چوب و سلاح گرم وارد مسجد گردیدند. پلیس نیز با پخش گاز اشکآور به داخل شبستان و ایجاد خفقان، به اوباش اجیر شده این امکان را داد تا راحتتر به مردم بی دفاع و سلاح حمله نموده و با استفاده از کلیه وسایل، همگان را مورد ضرب و جرح قرار دهند و حتی به کودکان خردسال و شیرخوار ترحم نکرده، رکیکترین دشنامها را نثار علمای اسلام و روحانیون و زنان و مردان کردند. البته ساواک که خود را در این کار دخیل نمیدانست معتقد بود شاهدوستان به حمایت از حکومت پهلوی به طور خودجوش به مقابله با مخالفان پرداختهاند و در گزارش خود چنین آورده که دو گروه از مسجد خارج شده در بیرون از مسجد به زد و خورد با هم ادامه دادند و پلیس برای جلوگیری از کشتار ناچار به استعمال گاز اشکآور شده است. در پی این حملات درها و شیشهها شکسته و مسجد به آتش کشیده شد و حتی به مردم در حال فرار از مسجد هم حمله شده، آنان را مضروب و مجروح ساختند و چادر از سر زنان مسلمان برداشتند و عدهای از آنها بدون چادر مانده و با استفاده از عبای روحانیون مجبور به فرار گردیدند. آیتالله صالحی کرمانی نیز در جریان آتشسوزی مسجد جامع کرمان دچار آزردگی شد.[18]
چون احتمال افزایش درگیری وجود داشت و ممکن بود مردم خشمگین از حادثه اهانت به مسجد جامع، اقدام به تظاهرات وسیع کرده و کل شهر را به آشوب بکشند، شورای تأمین استان در محل شهربانی با شرکت اعضا، تشکیل و پیشنهاد وضعیت فوقالعاده (زرد) نمود و از نیروهای کمکی نظامی برای حفاظت یگانهای وابسته شهربانی استفاده کرد اما هر چه زمان میگذشت بر شدت درگیری دو گروه افزوده میشد، لذا بر حسب ضرورت رئیس شهربانی استان پیشنهاد وضعیت بحرانی (قرمز) را نمود که ستاد بزرگ ارتشتاران با آن موافقت نکرد و مسئولیت آرامش حادثه بر عهده شهربانی باقی ماند؛ اما مرکز آموزش 05 برای تقویت شهربانی آماده شد تا بالاخره آرامش در شهر برقرار شد. بعد از این حادثه حکومت برای جلوگیری از تکرار ماجرا از هرگونه اجتماع بخصوص در مسجد جامع که پایگاه مخالفان حکومت بود جلوگیری کرد.[19]
اهالی و معتمدین کرمان معتقد بودند که حمله به مسجد جامع کرمان قبلاً از طرف کمیسیونی مرکب از رؤسای شهربانی، ژاندارمری، ساواک و معاون استانداری طرحریزی شده است. اسناد نیز مؤید همین مطلب است. در حادثه خونین مسجد جامع کرمان، «محمدعلی آرشام»، رئیس ساواک کرمان، که طراح و مبتکر اقدامات وحشیانه و قساوتبار در سرکوب انقلاب بود، نقش اصلی را داشت. آرشام در روزهای اوج انقلاب با اجیر کردن تعدادی از چماقبهدستان که به نام کولیها در کرمان معروفند و در کنار شهر در حلبیآبادهای بسیار کثیفی زندگی میکردند و پرداخت پول و رشوه به آنان، مسجد جامع کرمان را به آتش کشید، دهها جلد قرآن مجید را طعمه حریق ساخت، تعداد زیادی از نمازگزاران را به خاک و خون کشید ... تا به زعم خود مردم کرمان را آرام کند و به تسلیم جلوی حکومت وادار نماید.[20] همین حرکت سبب شد تا وزیر دادگستری دولت غلامرضا ازهاری برای حفظ مصلحت ساواک و آرشام، به ناصر مقدم، رئیس ساواک، توصیه کرد وی را از سمتش برکنار نماید.[21]
آتش کشیدن مسجد جامع و به خاک و خون کشیده شدن مردم بی دفاع کرمان در مسجد هم نتوانست جلوی حرکت انقلابی مخالفان حکومت را بگیرد و همین حادثه چه در کرمان و چه در شهرهای دیگر بازخوردهایی داشت که به ضرر حکومت تمام شد. به طور نمونه دو روز بعد از حادثه، روحانیت کرمان در اعتراض به این کشتار و بیحرمتی، اعلام بستنشینی کردند و حتی روحانیون مبارز قم نیز در اعتراض به این واقعه در 29 مهر در مدرسه خان دست به تحصن زدند.[22]
به دنبال افزایش موج ناآرامیها و برملا شدن فاجعه کرمان، روزنامه اطلاعات در مورخ 7 آبان، خبر از برکنار شدن 34 تن از مأمورین امنیتی، از جمله پرویز ثابتی داد.[23]
حادثه به قدری تکاندهنده بود که حتی کانون توجه رسانههای خارجی نیز قرار گرفت. پس از حادثه دو خبرنگار فرانسوی به نام کیلر و میشل، اقدام به تهیه فیلم از خرابیهای مسجد جامع کبیر کرمان و نیز مجروحین حادثه در بیمارستان کردند.[24]
آبان 1357 نیز مسجد جامع میزبان خیل کثیر مردمی بود که دیگر حکومت پهلوی را نمیخواستند و در اعتراض به اقدامات دولت، در مسجد جمع شده و سپس تظاهرات خیابانی میکردند. به طور نمونه صبح 5 آبان تظاهرکنندگان به مسجد جامع آمده، بعد از نماز ظهر و عصر مجدداً به خیابانها رفته و به تظاهرات خود ادامه دادند. عصر نیز عده کثیری از مردم در مسجد جامع اجتماع کرده پس از سخنرانی انتقادی «شیخ غلامحسین حسینزاده فلاح واعظ»، از مسجد خارج شده، اقدام به تظاهرات و آتش زدن مشروب فروشیها کردند. تجمع در مسجد جامع و تظاهرات بعد از آن در روزهای 8 و 11 آبان نیز تکرار شد.[25]
در 20 آبان حدود پنج الی شش هزار نفر از طبقات مختلف مردم در مسجد جامع جمع شده پس از برگزاری نماز عید قربان به طور دستهجمعی با حمل پلاکاردهایی به طرفداری از امام خمینی و علیه مقامات کشور از مسجد خارج شده به سوی «مسجد ملک» که سید یحیی جعفری واعظ مشغول سخنرانی تند و انتقادی علیه حکومت بود روانه شدند، در پایان نیز عدهای مجدداً به مسجد جامع بازگشته و نماز ظهر را اقامه کردند. در 28 آبان 1357 نیز قریب دو هزار نفر که زنان نیز در جمعشان دیده میشد بعد از اجتماع در مسجد جامع، از مسجد خارج و به سمت مسجد ملک که دیگر به نام «مسجد امام خمینی» تغییر یافته بود تظاهرات کردند.[26]
مسجد جامع کرمان پس از هجوم کولیها، بیشتر از گذشته، مرکز تجمع و ستاد عملیات مبارزات مردم شده بود و تا پیروزی انقلاب اسلامی به بهانههای مختلف مرکز حضور مردم بود. به طور نمونه در 2 آذر مسجد جامع مقصد تظاهرکنندگانی از کارمندان برق منطقه زرند کرمان بود که در اعتراض به قتل یکی از همکارانشان در یزد در مسجد برخوردار کرمان تجمع کرده بودند و سپس با حمل عکس امام خمینی و پلاکارهای ضد حکومتی، با عبور از خیابانها به مسجد جامع آمدند که قرار بود مجلس ختم فرد مذکور در آن برقرار گردد.[27]
شنبه 4 آذر 1357، چهلم شهدای حادثه حمله به مسجد جامع کرمان بود که با حضور هزاران نفر از مردم کرمان در همان مسجد برگزار شد. پس از سخنرانی «محمدجواد حجتی کرمانی»، مردم یک بار دیگر دست به تظاهرات وسیعی زدند که بدون دخالت مأمورین پایان پذیرفت. فردای چهلم شهدای مسجد جامع 4 نفر از کولیهای مسبب حادثه توسط مردم به قتل رسیدند.[28]
15 و 16 آذر نیز جمعیت قابل توجهی در مسجد جامع اجتماع کرده و ضمن دادن شعار از مسجد خارج و اقدام به تظاهرات کردند که از منظر ساواک اخلالگرانه بود. در 5 دی نیز یک بار دیگر مسجد جامع پذیرای حدود پنج هزار نفر از اهالی کرمان بود که ساعت 11 اقدام به راهپیمایی کردند و در مسیر خود با فرهنگیان متحصن در اداره آموزش و پرورش اعلام همبستگی کرده و پس از سخنرانی حسین جلال کمالی و حجتی کرمانی در ساعت 14 متفرق شدند.[29]
پینوشتها:
[1]. حیدر شجاعی، دانشنامه اماکن مذهبی، فرهنگی و تاریخی ایران: معرفی آرامگاههای پیامبران، امامان، ...، تهران: فهرست 1389، صص 368 – 367؛ مساجد تاریخی، دائرهالمعارف بناهای تاریخی در دوره اسلامی، ج 3، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 1378. صص 201 – 200
[2]. مساجد تاریخی، دائرهالمعارف بناهای تاریخی در دوره اسلامی، ج 3، صص 201 – 200؛ دانشنامه اماکن مذهبی، فرهنگی و تاریخی ایران: معرفی آرامگاههای پیامبران، امامان، ...، صص 368 – 367؛ آندر گدار و دیگران، آثار ایران، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، ج 2، مشهد: آستان قدس رضوی، ج 3، 1375، ص 244
[3]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدتقی فلسفی: زبان گویای اسلام، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1378، ص 370
[4]. محمدتقی فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1376، ص 290
[5]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدتقی فلسفی: زبان گویای اسلام، صص 371 - 370
[6]. رحیم نیکبخت، زندگی و مبارزات آیتالله شهید دکتر محمد مفتح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1384، صص 150 – 148
[7]. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیتالله دکتر محمد مفتح، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1382، صص 99 تا 106 و 111
[8]. همان، صص 115 - 112
[9]. همان، صص 116 - 115
[10]. زندگی و مبارزات آیتالله شهید دکتر محمد مفتح، ص 150
[11]. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیتالله دکتر محمد مفتح، ص 117
[12]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 6، (21 بهمن 1341 – 12 مهر 1352)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، ص 496
[13]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 12، ( 7 مهر 1357 – 26 مهر 1357)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، صص 348 – 347
[14]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 10، (6 مرداد 1357 تا 9 شهریور 1357 )، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، صص 494 - 493
[15]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 11، (10 شهریور 1357 – 6 مهر 1357 )، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، صص 259 – 258 و 242
[16]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 12، صص 182 – 181 و 163 و 256 و 348 – 347
[17]. همان، ج 12، صص 371 – 370 و 373
[18]. مهناز میزبانی و منیژه صدری، حشمتالله سلیمی، نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1383، صص 62 – 61؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 13، ( 27 مهر 1357 – 15 آبان 1357 )، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، صص 11 – 9 ؛ اکبر هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ج 2، زیرنظر محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب 1376 . ص 1595
؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله دکتر محمد مفتح، ص 117
[19]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 13، ( 27 مهر 1357 – 15 آبان 1357 )، صص 11 – 9
[20]. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1376، ص 549؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، بخش خاطرات بنیاد تاریخ زیر نظر غلامرضا کرباسچی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران 1371، صص 962 – 961
[21]. فریاد بعثت: فخرالدین حجازی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1383، ص 481
[22]. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، صص 967 - 965
[23]. همان، ج 2، ص 977
[24]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 13، ص 171
[25]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 13، صص 213 و 217 و 305 و 373
[26]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 14، (16 آبان 1357 – 3 آذر 1357)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، صص 116 – 115 و 144 و 356
[27]. همان، ج 14، ص 492
[28]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 15، (4 آذر 1357 – 8 دی 1357)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، ص 419
تعداد بازدید: 1523