10 اسفند 1398
جواد رضایی
اسفند 1357 به عنوان اولین ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با رویدادهای زیادی همراه بود.
یکی از مهمترین موضوعات از دید آمریکاییها مسئله آینده نظام سیاسی ایران بود. «روزنامهها گزارش میدهند قبل از نوروز، همهپرسی درباره شکل آینده دولت، برگزار خواهد شد. احتمالاً اولین رأی فقط این است: «آیا با یک جمهوری اسلامی موافقید؟» بعد از آن انتخاب نمایندگان مجلس مؤسسان برای تهیه قانون اساسی جدید، صورت خواهد گرفت. با انتخابات سوم، نمایندگان مجلس جدید برگزیده میشوند.»
آنها همچنین حساسیت زیادی به میزان فروش نفت ایران دارند، حساسیتی که دلیل آن نامشخص است. «در حال حاضر، ایران روزانه هفتصد هزار بشکه نفت تولید مینماید. پیشبینی میشود این مقدار تا سه میلیون بشکه در روز بالا خواهد رفت که 4/2 میلیون آن صادر خواهد شد.»
آمریکاییها با بیان رمزی به توضیح اوضاع کشور میپردازند و مینویسند: «تیراندازیهای فزاینده و مهار نشده شبانه ما را مطمئن میسازد که عادی بودن زندگی در روز را نباید واقعاً دلیل بازگشت صبح به ایران تلقی کرد. نیروهای چپگرا خواستههایشان را اعلان کردهاند و مخالفت خود با دولت [آیتالله] خمینی ـ بازرگان را وسیعاً به نمایش گذاشتهاند... تا تماسهای اولیه را برقرار ننماییم نمیتوانیم درباره سرهنگهای جدید ستاد نظری بدهیم. هیچ یک از وابستههای نظامی نتوانسته است با رکن دوم یا پروتکل تماسی برقرار نماید.»[1]
آمریکاییها در روز ششم اسفند گزارشی از گردهمایی 5 اسفند مجاهدین خلق منتشر میکنند و به قدرت گرفتن آنها اشاره میکنند. در این گزارش آمده است: «مجاهدین خلق... در گردهمایی بیست و چهارم فوریه خود در دانشگاه تهران از دولت جدید ایران تقاضاهایی داشتند. مسعود رجوی، رهبر مجاهدین تقاضا داشت: «ارتش خلق» تشکیل شود و... برای اداره کارخانجات، دانشگاهها، صنایع و بازرگانی، ادارات دولتی و پادگانهای نظامی خواستار تشکیل «شوراهای خلق» بود. رجوی در سخنرانی خود از رئیس انقلابی ستاد [عملیات] ارتش، سرهنگ نصرالله توکلی انتقاد کرد.» و در انتهای این سند نیز فهرست اعضای کابینه مهدی بازرگان و برخی پستهای کلیدی آمده است. آمریکاییها به شدت به دنبال شناسایی تمامی مسئولین و فرستادن مشخصات آنها برای وزارت امور خارجهشان هستند.[2]
یکی دیگر از موضوعات مهم برای آمریکاییها عزیمت امام خمینی به قم بود که در تمامی اسناد آنها به آن اشاره شده است. «روزنامههای صبح بیستوششم فوریه اعلام کردند که ]آیتالله [خمینی عزیمت خود را به قم تا اول ماه مارس به تأخیر انداخته است.»[3]
وضعیت ارتش یکی از موضوعات مناقشه برانگیز روزهای ابتدایی اسفند 57 است. از طرفی گروههایی مانند مجاهدین خلق و فداییان خلق خواستار انحلال ارتش هستند، «مبارزان آزاد اسلامی (مجاهدین)، به بازرگان هشدار سختی دادهاند که اگر خواستههایشان تأمین نگردد انقلاب با مسایل جدی روبهرو خواهد شد. خواسته عمده مسعود رجوی (عضو بالای گروه) انحلال فوری ارتش شاه است. از آنجا که این خواسته با خواسته فداییان یکی است، آینده ارتشی متمرکز در دست دولت در خطر قرار میگیرد. این دو سازمان نه تنها خواستار یک «ارتش خلق» چپگرا هستند، بلکه برای اداره امور مردمی و تشکیل دادگاههای عمومی از تشکیل «شوراهای خلق» هواداری میکنند. به علاوه آنان خواهان این هستند که مقامات دولتی، مدیران کارخانجات و بازرگانی و نیروهای ارتشی از طریق این «شوراهای خلق» برگزیده شوند.» از طرف دیگر، امام خمینی و دولت به دنبال حفظ ارتش هستند.[4]
دلیل حساسیت آمریکاییها به مسئله نفت تا حدودی به نوع قرارداد مورد نظر انقلاب اسلامی برمیگردد، در سندی از قول رئیس جدید شرکت ملی نفت ایران مینویسند: «سیاست جدید ایران تماماً بر پایه منافع ملی قرار دارد و هیچگونه قرارداد تحمیلی استعماری را نخواهد پذیرفت.... شرکت ملی نفت ایران در فکر قرارداد جدیدی با کنسرسیوم نیست و علاقمند است خود مستقیماً به فروش نفت بپردازد.»[5]
آمریکاییها در سند مفصلی به دستهبندیهای سیاسی بعد از پیروزی انقلاب میپردازند. در مقدمه این سند آمده است: «احساس گسترده اتحاد نیروها علیه رژیم پهلوی گرایش به پوشانیدن واقعیت جامعه سیاسی ایران را پیدا کرد. با سقوط رژیم پهلوی این واقعیت یعنی تمایل به تجزیه سیاسی به سرعت ظهور پیدا کرده است. این جداییها صرفاً در سطوح اجتماعی نیست که مثلاً یک جدایی بین مارکسیستهای چپ و مسلمانهای راست باشد، بلکه در همه جهات است. این مسئله در مورد ائتلافهای عجیب از قبیل آنچه میان عدهای از اعضای سازمان اسلامی مجاهدین خلق و سازمان مارکسیستی فداییان خلق در مورد انحلال ارتش رسمی و جایگزینی آن به وسیله ارتش مردمی روی داد و همچنین در مورد غیرعادی بودن پیشرفت آهسته دولت موقت در اعمال اقتدار خویش به دنبال پیروزی برقآسا بر رژیم قبلی صادق است.»
آنها در ادامه به برخی از نمونههای جدایی اشاره میکنند. مثلاً در مورد اختلافات نژادی مینویسند: «فوریترین نشانه این امر تقاضا برای کسب خودمختاری در کردستان است. گروههای مختلفی وجود دارند که یا براساس زبان مانند ترکزبانان آذربایجان و عربزبانان خوزستان و یا براساس اختلافاتی نظیر سنیهای کُرد و بلوچ که خود را جزء فرهنگ ایرانی میدانند اما در مواقع بروز ضعف در پایتخت تقاضای خودمختاری در درجات مختلف نمودهاند... تا موقعی که دولت موقت این چنین بیخاصیت باشد، این پدیده احتمالاً رشد سریع خواهد داشت.»
همچنین در مورد سوءاستفاده مارکسیستها از این وضعیت تحلیل جالبی ارائه میدهند. «مارکسیستها که از اکثر موقعیتها در دولت موقت محروم بودهاند از فشارها که در حال آشکار شدن هستند استفاده خواهند کرد. آنها هنوز از نداشتن مسئولیت در دولت برخوردار بوده و بدینترتیب آزاد هستند که حمایت کامل خود را از مسایل مورد علاقه و تقاضاهای مخصوص متنوعی که ممکن است متناقض هم باشند اظهار نمایند. در مجموع آنها میتوانند از ناتوانی دولت در راضی نگهداشتن همه مردم در تمام اوقات استفاده ببرند.»[6]
گشتهای ایست و بازرسی شبانه از نکات مورد توجه آمریکاییها است. به خصوص از رفتار غیرتبعیضآمیز آنها متجب میشوند و مینویسند: «تهران در این مدت آرام بود و فقط چند صدای تیر در طول شب شنیده شده است. در حال حاضر هزاران جوان داوطلب مسلح به مسلسل دستی، تفنگ، سرنیزه یا با دست خالی، در مدت شب در خیابانها گشت میزنند و سعی میکنند آرامش شهر را پس از ماهها اغتشاش حفظ نمایند. آنها نگهبانی خود را از ساعت 22 با ایجاد نقاط کنترل در سراسر شهر آغاز میکنند. آنها بدون استثناء همه را از وزیر گرفته تا خارجیان متوقف میکنند.»[7]
روزنامههای 9 اسفند به دیدار امام خمینی با آیتالله طالقانی اشاره میکنند که قبل از عزیمت امام به قم رخ داده است. آمریکاییها با قطعیت خاصی آیتالله طالقانی را بعد از عزیمت امام به عنوان سخنگوی انقلاب تصور میکنند. «به نظر میرسد بعد از اینکه ]آیتالله [خمینی اول ماه مارس به قم عزیمت کند، آیتالله طالقانی مطمئناً سخنگوی انقلاب خواهد بود. گفتوگوی خصوصی دو آیتالله دو ساعت و نیم طول کشید ولی بیانیهای منتشر نشده است.»[8]
با وجود تغییرات مداوم فرمانده نیروی هوایی ارتش، آمریکاییها در گزارشی به بررسی وفاداری همافران به انقلاب اسلامی میپردازند. موضوعی که برای آنها مهم بوده است و سندی را به آن اختصاص دادهاند. در این سند آمده است: «در طی آخرین روزهایی که منجر به انقلاب ایران شد نیروی هوایی، بالاخص شاخه «همافران» برخلاف سایر نیروهای سنتی ارتش که شدیداً دچار بیانضباطی و سرخوردگی، شده بودند، بهطور مشخص به صورت یک نیروی نسبتاً منظم و کارآ، ظاهر شد. نیروی هوایی ایران بسیاری از فعالیتهایی که معمولاَ توسط پلیس انجام میشوند، به عهده گرفته است، که از بین آنها، قسمتی از مسئولیت نگهبانی از سفارت و کنسولگری تبریز است. علیرغم تغییرات مداوم رده بالای سلسله مراتب نیروی هوایی، به نظر میرسد ردههای میانی و پایین به مقدار زیادی همبستگی و هماهنگی بین خودشان را حفظ کردهاند. نقشی که همافران نیروی هوایی ایفا مینمایند به نحو خاصی قابل توجه میباشد.»[9]
دهم اسفندماه با دو خبر مهم همراه بود. اوّل، تعیین زمان دقیق برگزاری رفراندوم بود، که آمریکاییها تحلیل کردند نتیجه آن چشمگیر است. «دولت ایران اعلام کرده است که رفراندومی در 30 مارس برگزار خواهد شد که در آن مردم فقط به تغییر رژ یم سابق به نظام جمهوری اسلامی رأی آری یا نه خواهند داد. مجلس مؤسسان بعداً قانون اساسی جمهوری را به تصویب خواهد رساند. کلیه ایرانیهای بالای شانزده سال حق شرکت در این رفراندوم را دارند. ]آیتالله [خمینی از همه خواسته است تا رأی «آری» را به صندوق بیندازند. با توجه به سازوکار رأی گیری، انتظار میرود که رأی «آری» چشمگیر باشد.»
خبر دوم نیز عزیمت امام خمینی به قم بود. «]آیتالله [خمینی پیش از عزیمت به قم در پیامی 14 مادهای خطاب به ملت، بر ضد «استعمار» در ایران سخن گفت و از ایرانیها خواست تا «هرچه زودتر» تمامی مظاهر نفوذ نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا را از ایران پاک کنند.»[10]
آمریکاییها در سندی به صورت خلاصه وقایع روز 11 اسفند را منعکس میکنند. در همین سند آمده است: «تیتر صفحه اول روزنامههای ایران «انهدام پایگاه استراق سمع آمریکا بر ضد شوروی» بود. طبق گزارشها، روز گذشته 22 متخصص آمریکایی با هواپیمای ایرفرانس خاک ایران را ترک کردند. این متخصصان الکترونیک در ایستگاه محرمانه کبکان کار «استراق سمع» میکردند. همچنین در این گزارش آمده بود مسافرانی که در طول مرز شمالی ایران با روسیه سفر میکنند میتوانند بشقابهای ماهواره و تجهیزات دیگری را در 5 پایگاه مختلف ببینند، و اینکه آنها تصور میکنند که این تجهیزات بخشی از سیستم نظارت بر حسن انجام موافقتنامههای محدودسازی سلاحهای استراتژیک از سوی روسیه است. رادیوی انقلابی گزارش میدهد که یک ایستگاه استراق سمع دیگر آمریکا در کلارآباد، در شمال تهران، به دست نیروهای انقلابی افتاده است. رادیو همچنین اعلام کرد که ایستگاه استراق سمع دیگری که ظاهراً نیروهای آمریکایی سراسیمه آن را ترک کردهاند در بهشهر، واقع در شرق ساری، قرار دارد. طبق گزارش رادیو، هنوز پرسنل نیروی هوایی ایران و غیر نظامیان این ایستگاهها را در تصرف خود دارند.»[11]
آمریکاییها در سندی به سخنان امام خمینی در قم میپردازند. آنان مینویسند که ایشان «خواستار آن شد که ایران کاملاً اسلامی و از تمامی مظاهر نفوذ فساد غرب پاک شود. او گفت که دستگاه دولت، نظام قضایی، آموزش و پرورش، فرهنگ و رسانههای ارتباط جمعی باید کاملاً متحول و اسلامی شوند... او همچنین حمله به دولت بازرگان را تضعیف اسلام توصیف کرد، و گفت وارثان انقلاب نباید آنهایی باشند که در حاشیه (معمولاً خارج از کشور) ماندند، بلکه انقلاب به آنهایی تعلق دارد که فرزندان و یا عزیزانشان را در مبارزه با شاه از دست دادهاند.»[12]
در سند خلاصه وقایع روز 12 اسفند، آمریکاییها به درگیریهای تبریز اشاره میکنند. «درگیری مسلحانه شدیدی بین مسلمانان مسلح و «ضد انقلابیون» در شهر... تبریز رخ داد. گزارشی از تعداد تلفات مخابره نشده است. براساس گزارش منابع خبری، بیش از هزار سربازی که در جریان انقلاب از پادگانهای تبریز فرار کرده بودند، آماده بازگشت به سربازخانهها هستند.»[13]
مهمترین وقایع روز 14 اسفند از دید آمریکاییها این است: «ادامه تیراندازیها در تهران از جمله تیراندازی به سفارت.... اولین صادرات نفت و نام نفتکش.... تشکیل سپاه پاسداران انقلاب، خروج آخرین پیمانکاران نظامی بریتانیا از ایران.»
آمریکاییها در مورد تشکیل سپاه پاسداران انقلاب مینویسند: «آیتالله لاهوتی مأمور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب شده است. او در یک مصاحبه خبری اظهار داشت که «سازمان جدید به منظور دفاع از انقلاب در برابر ضد انقلابیون تشکیل میشود. این سازمان ستون فقرات و حافظ انقلاب اسلامی خواهد بود. تمامی گروههای سیاسی که به اسلام و رهبری بلامنازع امام خمینی اعتقاد دارند، میتوانند به این سپاه بپیوندند.»
اما موضوع دیگر این گزارش مربوط به خروج نیروهای بریتانیایی از ایران است. از دید آمریکاییها با خروج این نیروها، بزرگترین بازار صادرات نظامی بریتانیا بسته شده است. «تمامی بریتانیاییهایی که در چارچوب قراردادهای دفاعی در ایران مشغول به کار بودند، از ایران خارج شدهاند، و بدینترتیب بزرگترین بازار صادرات نظامی بریتانیا بسته شده است. آخرین بریتانیاییهایی که برای وزارت دفاع بریتانیا کار میکردند نیز هفته گذشته ایران را ترک کردند. طبق گزارش منبع اطلاعاتی... تعداد کارکنان بریتانیایی در ایران نزدیک به چند صد نفر بود.»[14]
آمریکاییها در خلاصه حوادث روز 14 اسفند مینویسند: «چریکهای چپگرای مدعی وفاداری به حزب (کمونیست) توده توسط مردان مسلح مجبور به تخلیه ستاد جدید خویش در تهران شدند. چریکها (که در آغاز قبل از بازگشایی دانشکده فنی در آنجا پایگاه زده بودند)، اظهار داشتند که هفته پیش... آنان را مجبور به تخلیه... نمودند.»
در این سند همچنین ادعایی در مورد پایان آموزش مختلط در دانشگاهها میشود و آمریکاییها این کار را موجب شورش دانشجویان میدانند. اتفاقی که معلوم نیست چه سندی داشته است، چون اجرا نشده است.
مهمترین واقعه روز 15 اسفند برگزاری مراسم سالگرد درگذشت محمد مصدق است. آمریکاییها مینویسند: «تقریباً یک میلیون نفر در گردهمایی در احمدآباد محل دفن مصدق، سالروز دوازدهمین سال درگذشت او را برگزار کردند. در این مراسم از اعضای مجاهدین خلق اسلامی تا نمایندگان حزب توده کمونیست، (که عملاً هنوز غیرقانونی هستند) و نیز عناصر پراکنده همچون اعضای حکومت موقت ]مهدی [بازرگان، گروههایی از جبهه ملی، پیروان آیتالله طالقانی و گروه مارکسیستی فداییان خلق شرکت داشتند.... یکی... از سخنرانان ]سیدمحمود [طالقانی بود که به دو جناح افراطیون راست و چپ حمله کرد و از این جهت که مبادا عوامل امپریالیسم از اختلافی که در همه انقلابات وجود داشته سود ببرند، بر لزوم وحدت پافشاری کرد.»[16]
خلاصه وقایع روز 16 اسفند از نگاه آمریکاییها عبارتند از: «شایعات پیرامون استعفای بازرگان، توسط دفتر نخستوزیری تکذیب شد. شاه غیاباً محاکمه میشود.... ]احمد [مدنی میگوید آمریکا کودتایی را به طرفداری از شاه تدارک دیده. ]سیدکاظم [شریعتمداری حمله به جراید را محکوم میکند، اما بر سانسور «نامحسوسی» که تاکنون در صدا و سیما اجرا شده، صحه میگذارد.»
در این سند در مورد کودتای آمریکایی آمده است: «احمد مدنی، وزیر دفاع، در یک مصاحبه تلویزیونی آمریکا را به طرح یک کودتا، در اوایل سال جاری [میلادی] متهم کرد. وی گفت دیدار ژنرالهایزر در ماه ژانویه [از ایران ـ م] به منظور سازماندهی یک کودتا به طرفداری از شاه و غرب بوده است.»[17]
موضوع دیگری که در روزهای میانی اسفند مطرح میشد، محاکمه غیابی محمدرضا پهلوی بود. آمریکاییها مینویسند: «دولت موقت انقلاب اعلام کرده است که شاه سابق، محمدرضا پهلوی، و اعضای خانوادهاش در یک دادگاه انقلاب به اتهام جنایت بر ضد ملت ایران به طور غیابی محاکمه خواهند شد. اتهامات شاه خیانت، فساد و انتقال غیرقانونی پول به خارج از کشور عنوان شده است.»[18]
آمریکاییها خلاصهای از سخنرانی 16 اسفند امام خمینی را منتشر میکنند: «آیتالله خمینی، رهبر انقلاب... ابراز داشت که «قانون ما شریعت اسلامی است، شریعت غنی اسلام. همه چیز باید تغییر کند ـ درست همانگونه که ملت تغییر کرد.» ]آیتالله [خمینی همچنین زنان را به دلیل حاضر شدن با لباس نامناسب بر سر کار و نقض اخلاق اسلامی ملامت کرد. او گفت: «نباید در وزارتخانههای اسلامی گناه شود، زنان نباید برهنه بر سر کار بروند.» او وزارتخانههای مختلف را به دلیل تجملات و ساختمانهای پرهزینهشان ملامت کرد و گفت که باید از تجملات پرهیز و پول آن خرج فقرا شود. او همچنین نحوه پذیرایی تجملاتی پرسنل دولت از میهمانان خارجی را مورد انتقاد قرار داد. ]آیتالله [خمینی نطق خود را با این جمله به پایان رساند که: «بروید و روزهای طلایی اسلام را مطالعه کنید و خودتان ببینید که مردمی که یک روز بر جهان حکمفرما بودند چه زندگی و رفتاری داشتند.»[19]
روز 19 اسفند، آمریکاییها ذیل عنوان نظم و قانون به فعالیتهای کمیتههای انقلاب اشاره میکنند. «برقراری نظم و اجرای قانون بر عهده کمیتههاست... ]محمدرضا [مهدوی کنی به سرپرستی کل کمیتهها انتخاب شده است.... شهر تهران به چهارده منطقه تحتحفاظت کمیتهها تقسیم شده که تحتسرپرستی یک روحانی قرار دارد و به طور معمول در یکی از مساجد مستقر شده است.... هیچ کس به کمیته احضار نمیشود مگر با حکم کتبی.... پاسداران یک کمیته حق اختیار قانونی در منطقه تحتنفوذ کمیته دیگر را ندارند.... تنها حالتی که نیاز به حکم کتبی ندارد در مورد جلوگیری از ارتکاب اعمال جنایتکارانه است.»
آنها همچنین در این سند به توضیحات آیتالله طالقانی در مورد صحبتهای امام خمینی مبنی بر پوشش زنان اشاره میکنند. «آیتالله طالقانی در مورد درخواست امام خمینی از بانوان جهت پوشیدن حجاب اسلامی توضیحاتی داده و مسئله را روشن کرده است. او... به بانوان اطمینان داد که نقش تعیینکننده آنها در پیروزی انقلاب فراموش نشده است. وی همچنین گفت: «اعتقادم بر این است که زنان ایرانی سهم عمدهای در انقلاب دارند.» وی اضافه کرد که حکومت اسلامی نسبت به زنان به چشم شهروندان دست دوم نگاه نمیکند.»[20]
یکی از مهمترین رویدادهای 22 اسفند از دید آمریکاییها برگزاری اولین تظاهرات ضدآمریکایی بعد از انقلاب اسلامی بود. آنها مینویسند: «امروز دانشجویان ایرانی در دانشگاه تهران، تظاهرات اعتراضآمیزی نسبت به سیاستهای خلیج فارس و خاورمیانهای «کارتر» ترتیب دادهاند. این اولین تظاهرات خاص ضد آمریکایی و ضدکارتر بعد از انقلاب است.»[21]
خبر مهم دیگر روز 22 اسفند، نحوه برگزاری رفراندوم است. «نخستوزیر، بازرگان دستور نهایی برای همهپرسی 30 مارس را صادر کرده است. موضوع رأیگیری یک رأی بله ساده (برگ سبز) یا نه (برگ قرمز) درباره تغییر سیستم شاهنشاهی به یک سیستم جمهوری اسلامی میباشد. این رأی را اکثر اقشار ملت پذیرفتهاند.»[22]
محاکمه هویدا مهمترین رخداد روز 24 اسفند است. «روزنامهها گزارش میدهند که یک دادگاه انقلاب محاکمه «هویدا» را شروع کرده است. او نیز با تأسی جستن به دیگر متهمین، با اظهار بیگناهی اعلام کرد که تنها از اوامر شاه پیروی میکرده است.»[23]
آمریکاییها در روز 25 اسفند به انعکاس پیام نوروزی مهدی بازرگان و سخنان امام خمینی میپردازند. بازرگان «خاطرنشان کرد که دولتش صرفاً یک دولت موقت است، و حتی اگر هم یک دولت موقت نبود نمیتوانست یک شبه مطالبات همه مردم را برآورده سازد.»
«امام خمینی به کارگران شرکت مخابرات هشدار داد که: «هنوز سایه خیانتکاران و آدمکشان از سر ملت کوتاه نشده است و جنایتکاران خارجی... دست از تلاش برنداشتهاند.» او گفت که: «امپریالیستها با از دست دادن ایران زخم برداشتهاند و خطرناکتر از قبل شدهاند.» ]آیتالله [خمینی گفته که «هماکنون استراتژی آنها این است که گروههای مختلف را به جان یکدیگر بیندازند» و به مخاطبانش هشدار داد که: «هوشیار باشند و قربانی دسیسههای دشمن نشوند. آنها میخواهند یک جمهوری ایجاد کنند که اسلامی نیست، یک جمهوری دموکراتیک، یا یک جمهوری دموکراتیک اسلامی با آب و رنگ غربی.»[24]
مهمترین رخداد روز 26 اسفند دستور امام خمینی مبنی بر شتابزده نشدن محاکمات دادگاههای انقلاب است. آمریکاییها این رخداد را اینگونه گزارش میکنند: «]آیتالله [خمینی... بیانیه... صادر کرده است: ... شورای انقلاب موظف به تهیه و تصویب آییننامه جدیدی شده است.»[25]
خلاصه رویدادهای روز 27 اسفند را آمریکاییها اینگونه مینویسند: «]آیتالله [خمینی مصرانه از مردم میخواهد تا به دولت و اقتصاد یاری برسانند. بازرگان نیز درخواست مشابهی از مردم میکند. طالقانی در یک مصاحبه مطبوعاتی درباره جمهوری اسلامی و عدالت اسلامی توضیح میدهد. سازمان آزادیبخش فلسطین در اهواز دفتر باز میکند….»
آمریکاییها در این روز گزارشی از کنفرانس خبری آیتالله طالقانی مینویسند: «آیتالله طالقانی... در یک کنفرانس خبری به انتقادها از اعدام اخیر مقامات سابق رژیم پهلوی پاسخ داد و گفت که این اعدامها براساس موازین اسلامی صورت گرفته است. آیتالله طالقانی با تکذیب این مسئله که محاکمات مخفیانه صورت گرفته است، گفت که مردم اجازه حضور در جلسات دادگاه را داشتهاند و روزنامهها نیز نکات مهم را منتشر کردهاند، اگرچه گزارش کامل جلسات دادگاه به خاطر مسایل امنیتی فاش نشده است. طالقانی در توضیح این مسئله که چرا مقامات رژیم سابق اعدام میشوند، گفت شریعت اسلام همانند قوانین کیفری غرب برای افراد گناهکار حبس مقرر نکرده است، زیرا قاتلان و «مفسدان» اصلاحپذیر نیستند و بنابراین فقط باید کشته شوند. او درباره رفراندوم پیشنهادی توضیح داد که جمهوری جدید ضرورتاً یک جمهوری اسلامی خواهد بود، که در آن قانون اسلامی حاکم است، حتی بر آراء یک مجلس منتخب.»[26]
در خلاصه وقایع روز 29 اسفند آمریکاییها مینویسند: «شورش کُردها در استان کردستان موقتاً با آتشبسی که رهبران مذهبی کُرد... ترتیب دادند، فرونشسته است.... درگیری ظاهراً زمانی شروع شد که یک رهبر مذهبی که ریاست کمیته انقلاب در سنندج... را بر عهده داشت، از تحویل مهمات به یک گروه مسلح کُرد خودداری کرد. کُردها برای اعتراض به دفتر استاندار رفتند و تیراندازی از آنجا شروع شد. در طول 24 ساعت پس از شروع درگیریها، کُردها... در سنندج ساختمان یک مقرّ نظامی، سربازخانههای پلیس، ایستگاه رادیو و تلویزیون محلی را اشغال و یک پادگان ارتش را به محاصره درآورند.... آیتالله خمینی شخصاً خواستار توقف درگیریها شده است. او گفت: «ما هیچ اختلافی با برادران سنیمان نداریم. همه ما اعضای یک امت واحد، و معتقد به یک قرآن واحد هستیم.»[27]
در گزارش شب عید نوروز آمریکاییها نیز چنین آمده است: «این روزها فضای عجیبی بر ایران حاکم است. فصل نوروز است و بهار با شکوه تمام به تهران قدم گذاشته است. آسمان آبی است و برف هنوز بر قلههای رشته کوه البرز رخ مینماید، و درختان شکوفه دادهاند. ترافیک در خیابانها گرهخورده است، بازار گرم است، و چهره شهر تقریباً عادی به نظر میرسد. در ستونهای خبری مطبوعات... اخبار آزادانه انتشار مییابد و روزنامههای فارسی و غیر فارسیزبان بحث سیاسی داغی به راهانداختهاند... توجهات بیشتر معطوف رفراندومی است که قرار است در روز 30 مارس برای انتخاب جمهوری اسلامی برگزار شود.»[28]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1388، صص 112 و 113، سند شماره 63، 25 فوریه 1979ـ 6 اسفند 1357.
[2]. همان، ص 113 الی 116، سند شماره 64، 25 فوریه 1979ـ 6 اسفند 1357.
[3]. همان، صص 120 و 121، سند شماره 67، 26 فوریه 1979ـ 7 اسفند 1357.
[4]. همان، صص 122 و 123، سند شماره 98، 26 فوریه 1979ـ 7 اسفند 1357.
[5]. همان، ص 124، سند شماره 70، 27 فوریه 1979ـ 8 اسفند 1357.
[6]. همان، ص 126 الی 128، سند شماره 71، 27 فوریه 1979ـ 8 اسفند 1357.
[7]. همان، صص 128 و 129، سند شماره 72، 27 فوریه 1979ـ 8 اسفند 1357.
[8]. همان، ص 130، سند شماره 73، 28 فوریه 1979ـ 9 اسفند 1357.
[9]. همان، ص 131، سند شماره 74، 28 فوریه 1979ـ 9 اسفند 1357.
[10]. همان، ص 136، سند شماره 76، 3 مارس 1979ـ 12 اسفند 1357.
[11]. همان، صص 137 و 138، سند شماره 77، 3 مارس 1979ـ 12 اسفند 1357.
[12]. همان، ص 143، سند شماره 79، 4 مارس 1979ـ 13 اسفند 1357.
[13]. همان، ص 145، سند شماره 80، 4 مارس 1979ـ 13 اسفند 1357.
[14]. همان، صص 158 و 159، سند شماره 84، 5 مارس 1979ـ 14 اسفند 1357.
[15]. همان، ص 162 الی 164، سند شماره 86، 6 مارس 1979ـ 15 اسفند 1357.
[16]. همان، ص 165، سند شماره 87، 6 مارس 1979ـ 15 اسفند 1357.
[17]. همان، صص 172 و 173، سند شماره 91، 7 مارس 1979ـ 16 اسفند 1357.
[18]. همان، ص 174، سند شماره 92، 7 مارس 1979ـ 16 اسفند 1357.
[19]. همان، ص 177، سند شماره 93، 8 مارس 1979ـ 17 اسفند 1357.
[20]. همان، صص 185 و 186، سند شماره 96، 11 مارس 1979ـ 20 اسفند 1357.
[21]. همان، ص 190، سند شماره 98، 13 مارس 1979ـ 22 اسفند 1357.
[22]. همان، ص 191، سند شماره 99، 13 مارس 1979ـ 22 اسفند 1357.
[23]. همان، صص 196 و 197، سند شماره 101، 14 مارس 1979ـ 24 اسفند 1357.
[24]. همان، صص 206 و 207، سند شماره 105، 15 مارس 1979ـ 24 اسفند 1357.
[25]. همان، ص 210، سند شماره 106، 17 مارس 1979ـ 26 اسفند 1357.
[26]. همان، صص 212 و 213، سند شماره 108، 18 مارس 1979ـ 27 اسفند 1357.
[27]. همان، ص 223، سند شماره 113، 20 مارس 1979ـ 29 اسفند 1357.
[28]. همان، ص 228، سند شماره 115، 20 مارس 1979ـ 29 اسفند 1357.
تعداد بازدید: 1493