انقلاب اسلامی :: مصاحبه با دکتر مرتضی میردار
تاریخ شفاهی و تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی

مصاحبه با دکتر مرتضی میردار

06 اسفند 1398

مصاحبه و تدوین: محمدمهدی موسی‌خان

مقدمه: بیش از دو دهه است که موضوع تاریخ شفاهی در میان محققین تاریخ، به‌ویژه محققین تاریخ انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. آثار زیادی با این عنوان در داخل و خارج کشور منتشر شده‌اند. بحث‌های نظری درباره این موضوع انجام شده و تعدادی کتاب هم دراین باره منتشر شده ‌است. اما تاریخ شفاهی با تاریخ نگاری انقلاب اسلامی چه رابطه‌ای دارد؟ آیا تاریخ شفاهی در این مدت به تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی کمک کرده ‌است؟ محققین تاریخ انقلاب اسلامی تا چه میزان ‌می‌توانند از داده‌های تاریخ شفاهی در پژوهش خود بهره ببرند؟ و... برای پاسخ به این سؤالات به سراغ دکتر مرتضی میردار رفتیم که سال‌هاست در حوزه تاریخ شفاهی و تاریخ انقلاب اسلامی مشغول تحقبق و فعالیت است. ایشان با روی باز پذیرای ما شدند و با صبر زیاد به سؤال‌های طرح شده پاسخ دادند. مطالعه این مصاحبه را به خوانندگان محترم سایت 22 بهمن توصیه ‌می‌کنیم.

ـ به عنوان شروع، بفرمایید شما از اصطلاح تاریخ شفاهی چه تعریفی دارید؟

ـ بسم‌الله الرحمن الرحیم. تاریخ شفاهی را به معنای تاریخ شاهدی تعبیر می‌کنم؛ یعنی کسانی که به عنوان شهود، برای ما روایت می‌کنند. البته گفته می‌شود که تاریخ شفاهی از زمان اختراع ضبط صوت به‌وجود آمده و نمی‌توان این اصطلاح را پیش از آن به‌کار برد. پس تاریخ شفاهی یعنی کسی برای ما مشاهده‌های خود را روایت می‌کند و ما از طریق روش‌هایی صحّت و سقم آن را بررسی می‌کنیم.

ـ شما خاطره‌نگاری را با تاریخ شفاهی برابر می‌دانید؟

ـ خاطره‌نگاری را بخشی از تاریخ شفاهی می‌دانیم؛ به این معنا که اگر کسی یادداشت‌های روزانه خود را چاپ کند، مجموعه شهودهای خود را به صورت مکتوب درآورده و آن‌ها را ضبط کرده ‌است. اگر کسی هم به صورت شفاهی خاطرات خود را نقل کند، این شیوه هم بخشی از تاریخ شفاهی است.

ـ در سال‌های اخیر افرادی خاطرات شاهدان یک واقعه یا جریانی را جمع‌آوری و به‌وسیله آن‌ها آن واقعه را بازسازی و روایت کرده‌اند. آیا این کار را تاریخ شفاهی می‌دانید؟

ـ بله، این تاریخ شفاهی جمعی و موضوعی است و اتفاقاً روایت جمعی به واقعیت نزدیک‌تر است، زیرا افراد مختلف از زوایای گوناگونی خاطرات خود را از یک واقعه نقل می‌کنند و بنابراین می‌توان جنبه‌های مختلفی از یک واقعه را تا حدی مشخص کرد. براساس تجربیاتی که داریم این نوع کار را روایت جمعی هم می‌نامیم که بخشی از تاریخ را به‌طور مفصل‌تر روایت می‌کند. روایت ده نفر از واقعه 17 شهریور به مراتب به واقعیت نزدیک‌تر است تا روایت یک نفر. ما روایت یک نفر از واقعه‌ای را نازل‌ترین روایت می‌دانیم چون احتمال خطای آن‌ بیشتر است.

ـ تعریف شما از اصطلاح تاریخ‌نگاری چیست؟

ـ من این اصطلاح را جریانی تعریف می‌کنم. به جریانی که حوادث گذشته را به‌وسیله همه اسناد و مدارک به نگارش درمی‌آورد ومعمولاً از فکر و اندیشه خاصی متأثر هستند تاریخ‌نگاری می‌نامم. اما تاریخ‌نویسی را فعالیت‌های فردی در مورد حوادث گذشته می‌دانم، مانند نوشتن تاریخ یک منطقه در دوران انقلاب اسلامی.

ـ با توجه به تعریف شما از اصطلاحات بالا، نسبت تاریخ شفاهی با تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی چیست؟

ـ تاریخ شفاهی را زیرمجموعه تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی می‌دانم، یعنی تاریخ شفاهی یکی از منابع تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی به حساب می‌آید.

ـ چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته ‌است. جریان تاریخ شفاهی داخل کشور در این چهل سال را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ـ ‌یک باور مذهبی در اندیشه دینی ما وجود دارد که هر چه کار نیک مخفی‌تر انجام شود ارزش آن نزد خداوند بیشتر خواهد بود. روی این حساب، بیشتر افراد مسلمانی که در جریان انقلاب اسلامی فعالیت‌هایی کردند، آن را برای رضای خدا می‌دانستند و تلاشی برای بیان و ثبت خاطرات خود از دوران انقلاب انجام ندادند. پس از گذشت یک دهه از انقلاب، جریان‌های دیگر سیاسی مخالف نظام جمهوری اسلامی با نگارش کتاب و ثبت خاطرات خود سعی کردند تحلیل خود را از گذشته ارائه دهند و انقلاب را به نفع خود تفسیر کنند. این‌جا بود که دلسوزان انقلاب متوجه خلاء اطلاعاتی در زمینه تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی شدند و به مرور زمان تلاش‌هایی برای ثبت و ضبط خاطرات و اسناد انقلاب اسلامی صورت گرفت. بنابراین ما شاهدیم که در دهه اول انقلاب کاری جدّی برای ثبت خاطرات افراد شرکت‌کننده در انقلاب و حفظ اسناد و مدارک انجام نشد. فقط می‌بینیم که اشخاصی با تلاش فردی کتابی برای شرح وقایع و تحلیل انقلاب اسلامی به نگارش در آورده‌اند. کتاب «تاریخ سیاسی معاصر ایران»[1]، اثر سیدجلال‌الدین مدنی و کتاب «بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی»[2]، اثر سیدحمید روحانی، جلد یک، از جمله این فعالیت‌ها به‌شمار می‌آیند. اما از اواسط دهه 1370 به بعد اهمیت این کار برای بسیاری مشخص شد. معلوم شد که اگر در این عرصه غفلت کنند چه‌بسا تمام دستاوردهای انقلاب اسلامی به هدر خواهد رفت. لذا فعالیت‌های فردی یا گروهی آغاز و مراکزی تأسیس شد تا اسناد و مدارک و خاطرات مربوط به دوران انقلاب اسلامی ثبت و نگهداری شود. از این زمان به بعد شاهد فعالیت گسترده‌ای هستیم که تا به امروز نیز ادامه دارد.

به نظرم این روند برای دوران هشت ساله دفاع مقدس اتفاق افتاد. درست است که افرادی در کنار فرماندهان قرارگاه‌ها وقایع جنگ را ثبت کردند، اما فعالیتی گسترده در ثبت و ضبط حوادث در سراسر جبهه‌ها صورت نگرفت. افرادی مثل شهید آوینی به تنهایی کارهایی انجام دادند که حتی با بی‌توجهی هم روبه‌رو شدند. اما پس از پایان جنگ و لزوم ثبت خاطرات، وقایع و ایثارگری‌های رزمندگان، سبب شد مراکزی تأسیس شوند تا همه اسناد و خاطرات جنگ را حفظ و ضبط کنند. از این‌رو هم در حوزه انقلاب اسلامی و هم در حوزه دفاع مقدس شاهد انتشار کتاب‌های فراوانی با روش تاریخ شفاهی و اسنادی هستیم. اگرچه وضعیت تاریخ‌نگاری و تاریخ شفاهی ما با وضع مطلوب فاصله دارد، اما جدای از دو دهه اول انقلاب، در این حوزه‌ها عملکرد قابل قبولی داشته‌ایم؛ زیرا اهمیت کار تاریخ‌نگاری انقلاب را فهمیده‌ایم.

ـ وضعیت تاریخ‌ شفاهی در خارج از کشور، طی این چهار دهه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ـ بعد از انقلاب اولین حرکت در زمینه تاریخ شفاهی، طرح دانشگاه‌‌ هاروارد است که بر اساس مصاحبه با مقام‌ها و شخصیت‌های مهم حکومت پهلوی انجام شد. بیشتر این افراد طی مصاحبه سعی کردند گذشته خود را برجسته نشان دهند و از عملکرد خود در دوران حکومت پهلوی دفاع کنند. در برخی از مصاحبه‌ها نیز افراد به دلیل این که از انقلاب مردم ایران ضربه خورده بودند، اظهارات مغرضانه‌ای نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مطرح کردند. از دیگر سو، جریان چپ که بعد از انقلاب در کسب قدرت ناکام بود و همچنین به دلیل آشنایی با چاپ و انتشارات، تلاش‌هایی برای ثبت و انتشار خاطرات افراد چپ‌گرا در خارج کشور انجام دادند که در این زمینه نسبت به گروه‌های دیگر موفق‌تر عمل کردند. به نظر من جریان خارج کشور به اهمیت ثبت خاطرات و تاریخ شفاهی زودتر پی برد و کارهایی انجام داد. طرح‌های دیگری نیز در بنیاد مطالعات ایران در آمریکا و بنیاد تاریخ شفاهی چپ در برلین انجام شد که به نظرم باید با احتیاط به کارهای آن‌ها رجوع کرد، اگرچه بعضی اوقات در میان خاطرات ثبت‌شده داده‌های باارزش پژوهشی دیده می‌شود. البته اکنون فضای خارج از کشور کاملاً‌ تحت تسلط جریان مخالف نظام (اعم از سلطنت‌طلب و چپ‌گرا) است، طوری که اگر کسی بخواهد مستقلاً روایتی بر خلاف این جریان بیان کند بلافاصله به او برچسب «وابسته جمهوری اسلامی» می‌زنند. نمونه ایرج امینی، پسر دکتر علی امینی مثال خوبی است. وی برای پاره‌ای از تحقیقات چند بار به ایران سفر کرد و کتابش به نام «بر بال بحران»[3] در داخل ایران منتشر شد. وی در اظهار نظری اعلام کرد که «من هنگام سفر به ایران هیچ‌گونه اذیت و آزاری نشدم و هر کجا رفتم با من به احترام برخورد شد.» بلافاصله جریان خارج کشور وی را متهم کرد که «امینی آدم جمهوری اسلامی است.» با وجود انکار وی، ولی تبلیغات علیه وی ادامه داشت. من معتقدم جریان سلطنت‌طلب به دنبال تطهیر حکومت پهلوی است و در این رابطه از هیچ‌ کوششی فروگذار نیست. تاریخ شفاهی که این جریان تولید می‌کند (خاطرات و مصاحبه‌ها) در راستای این هدف انجام می‌شود و محققین داخلی می‌بایست به این نکته توجه داشته باشند. البته این نکته را متذکر شوم که در جریان پژوهش هر نوع اطلاعات و داده‌ای برای محقق بسیار غنیمت است، زیرا جزو مقدمات کار تاریخ‌نگاری، جمع‌آوری اطلاعات فراوان و روایت‌های مختلف است و در این راستا تولیدات خارج کشور برای محققین داخلی را باید یک فرصت به حساب آورد. حتی اگر این روایت‌ها به مذاق ما خوش نیاید اما در کل، فعالیت‌های تاریخ شفاهی خارج از کشور را مثبت ارزیابی می‌کنم. البته محقق تاریخ می‌بایست بعد از جمع‌آوری اطلاعات، با نگاه انتقادی به بررسی صحت و سقم روایت‌ها بپردازد.

 

ـ نقاط قوت و ضعف تاریخ شفاهی در داخل کشور را چه مواردی می‌دانید؟

ـ نقطه قوت جریان تاریخ شفاهی در داخل کشور (چه دولتی و چه خصوصی) گستردگی و تولید زیاد آن است که در دو دهه گذشته صورت گرفت؛ زیرا ضرورت و اهمیت آن بر همگان معلوم شد. ثبت خاطرات و انتشار آن‌ها توسط ناشران دولتی و غیردولتی، انبوهی از روایت‌های مختلف را در دسترس محققین قرار داده که از این جهت جای بسی خوشحالی و امیدواری دارد. اما نکته‌ای که در این میان جای نگرانی دارد این است که اکثر این خاطرات به شکلی روایت شده‌اند که خود فرد عملکرد مثبت و بی‌عیب و نقصی داشته ‌است؛ به خصوص خاطرات رجالی که طی این چهل سال منتشر شده‌اند. سؤالی در این‌جا مطرح می‌شود که اگر عملکرد همه خوب و بی‌عیب و نقص بوده، چرا اکنون در زمینه اقتصادی و اجتماعی با مشکلاتی روبه‌رو هستیم؟ نابسامانی‌ها در این حوزه‌ها محصول عملکرد چه کسی است؟ ما طی چهار دهه بعد از انقلاب حدود چهارصد وزیر و رئیس‌جمهور و افراد رده بالا در قوه مجریه داشته‌ایم. هنگامی که به صورت فردی با آن‌ها مصاحبه می‌کنیم، همه از عملکرد و کارنامه مسئولیت خود دفاع می‌کنند و می‌گویند «وضعیت کشور در دوره ما عالی بود، اما دولت بعدی با اقدامات خود وضعیت را خراب کرد.» همه یک روایت عالی از عملکرد خودشان بیان می‌کنند. این آفت تاریخ شفاهی در داخل کشور است که من آن را «تاریخ شفاهی قدرت» می‌نامم. تعداد قابل توجهی از این خاطرات به صورت تاریخ شفاهی منتشر شده‌اند. اما چون در مورد دوره‌های مربوط به مصاحبه‌شونده، اطلاعات کم است، بررسی صحت و سقم این روایت‌ها کار بسیار مشکلی است و این خطر را در پی دارد که روایت‌های مطرح شده بدون نقد و بررسی در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی به صورت پایان‌نامه، کتاب یا مقاله مورد استفاده قرار گیرند. از وقتی فضای مجازی گسترده شده، کار سخت‌تر شده ‌است، زیرا به راحتی یک فرد روایت نادر و شاذی مطرح می‌کند که اثبات یا رد آن به سادگی نمی‌تواند انجام شود. اما همگان با هر نوع فکر و گرایشی از فضای مجازی استفاده می‌کنند. لذا می‌بینیم چنین روایت‌ها و خاطراتی به سرعت در جاهای دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند و پخش می‌شوند. مثلاً هنگامی که با مرحوم دکتر احسان نراقی مصاحبه می‌کردم، در برخی موارد برای اثبات نظر خود به مرحوم مطهری ارجاع می‌داد. ما به او می‌گفتیم، «مرحوم مطهری اکنون حضور ندارد و نمی‌توان از دیدگاه او مطلع شد.»

در فضای مجازی و هم در لابه‌لای سطور کتاب‌ها شاهد چنین روایت‌هایی هستیم که امکان راستی‌آزمایی آن‌ها برای محقق وجود ندارد، مگر آن که محقق به وثاقت راوی اطمینان داشته باشد که کار بسیار مشکلی است. البته من همه مطالب منتشر شده در سایت‌های اینترنتی را رد نمی‌کنم و معتقدم بخشی از این خاطرات در فضای مجازی فرصتی برای محققین ما فراهم می‌کند. اما این مسئله وجود دارد که برخی از روایت‌ها در اصل، جعل خاطرات و روایت هستند. به نظرم برای کم شدن چنین روایت‌هایی در کتاب‌های منتشره، مصاحبه‌کنندگان می‌بایست هنگام مصاحبه با افراد به خصوص مسئولین بعد از انقلاب، تنها به راوی اکتفا نکنند، بلکه از افراد هم‌دوره و همکاران وی نیز هنگام مصاحبه یا بعد از آن استفاده کنند. مثلاً خیلی پسندیده ‌است که با یکی از مسئولین آموزش و پرورش که مصاحبه انجام می‌شود، در حین مصاحبه معاون به همراه تعدادی از فرهنگیان شاغل در دوره مسئولیت وی حضور داشته باشند تا خاطرات وی را اعتبارسنجی کنند. به نظرم در چنین حالتی مصاحبه‌شونده نمی‌تواند جعلیاتی را از طریق تاریخ شفاهی مطرح کند.

ـ نقاط قوت و ضعف تاریخ‌شفاهی در خارج از کشور را در چه مواردی می‌بینید؟

ـ همان‌طور که گفتم انتشار خاطرات افراد از هر جناح سیاسی و فکری برای محققین تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی یک فرصت به حساب می‌آید. اما افراد مصاحبه‌شونده در خارج ادعاهایی مطرح کرده‌اند (مانند داخل کشور) که به سختی می‌توان درست یا غلط بودن آن‌ها را اثبات کرد. همچنین وضعیت زمان مصاحبه آن‌ها به عنوان مهاجر بر بیان خاطرات و روایت آن‌ها تأثیر زیادی داشته ‌است. به علاوه مصاحبه‌کنندگان به خصوص در طرح‌های تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد و بنیاد مطالعات ایران تخصص و تجربه لازم در زمینه تاریخ شفاهی نداشتند تا به خوبی بتوانند خاطرات مصاحبه‌شوندگان را به‌طور کامل بگیرند و به دلیل ضعف پژوهشی طی مصاحبه به شکلی تسلیم راوی بوده‌اند. در زمینه تدوین نیز نقاط ضعف زیادی در کارها دیده می‌شود. کمتر عکس و سند یا روایتی از افراد هم‌عصر راوی در اثر منتشرشده تاریخ شفاهی خارج از کشور وجود دارد.

همان‌طور که در بالا اشاره کردم هنوز اکثر افراد مسئول در حکومت پیشین سعی در تأیید و حمایت از دوره پهلوی دارند و طوری روایت می‌کنند مثل این که در حکومت پهلوی همه چیز عالی بوده و نمی‌دانیم چه شد که فرجام حکومت به آن‌جا ختم شد.

ـ به نظر شما عملکرد داخل کشور در زمینه تاریخ شفاهی بهتر بوده یا خارج از کشور؟

ـ این یک قیاس مع‌الفارق است، زیرا فضای داخل و خارج کشور با هم تفاوت زیادی دارد. اما در خارج اگر دو کتاب با موضوع‌ تاریخ شفاهی منتشر کنند به اندازه صد اثر تبلیغ می‌کنند اما در داخل که تعداد آثار منتشر شده، بسیار زیاد است تبلیغ بسیار کمی صورت می‌گیرد. البته در داخل کشور در سال‌های اخیر شاهد چاپ آثار تاریخ شفاهی توسط ناشران خصوصی هستیم که اتفاق خوبی محسوب می‌شود. الآن در داخل به دلیل وجود مؤلفه‌های گوناگون تعداد آثار چاپ شده در حوزه تاریخ شفاهی نسبت به خارج بیشتر است. به‌طور خلاصه در داخل و خارج کشور نسبت به دو دهه قبل خاطرات بسیاری منتشر شده که اطلاعات زیادی در اختیار محققین تاریخ انقلاب اسلامی قرار داده ‌است.

ـ در طول چهل سال گذشته آثار منتشر شده در حوزه تاریخ شفاهی تا چه میزان به رشد تاریخ‌نگاری انقلاب کمک کرده ‌است؟

ـ همان‌طور که گفتم با وجود انتشار خاطرات و مصاحبه‌ها در سال‌های اخیر، به‌طور قطع تاریخ شفاهی به تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی کمک زیادی کرده ‌است. اما نکته مهمی که باید در نظر بگیریم، اکثر خاطرات منتشر شده مربوط به مسئولین و مقامات کشور بوده ‌است و روایت مردم عادی در این میان شنیده نشده، چون کاری در این زمینه صورت نگرفته و نمی‌گیرد. بنابراین ما با یک نوع تاریخ شفاهی روبه‌رو هستیم که می‌توان آن را «تاریخ شفاهی نخبگان و برگزیدگان» نامید. در حوزه جنگ خاطرات فرماندهان و در حوزه سیاسی خاطرات وزرا، نمایندگان مجلس و علماء برجسته منتشر شده ‌است. مردم عادی چطور؟ آیا شاهد وقایع نبوده‌اند؟ خاطراتی ندارند؟ مورخان نیز چون بیشتر به روایت نخبگان از تاریخ انقلاب توجه کرده‌اند،‌ روایت مردم عادی از انقلاب و حوادث پس از آن را مورد غفلت قرار داده‌اند. مثالی می‌زنم. در مورد زندگی حضرت امام [خمینی] مقامات سیاسی در دهه 60 خاطرات فراوانی نقل کرده‌اند. می‌دانیم مرحوم حاج عیسی کارهای شخصی امام را انجام می‌داد و خاطراتش منتشر شده ‌است.[4] او که یک فرد عادی است از نگاه خود خاطراتی نقل کرده که نمونه آن را در خاطرات دیگران نمی‌توان یافت. در یک جمع‌بندی، به نظر من تاریخ شفاهی با تولید روایت‌های متنوعی از دوران انقلاب و پس از آن، توانسته به تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی کمک زیادی بکند.

 

ـ چه موضوعاتی هنوز در عرصه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی مغفول واقع شده‌اند و نیاز است که همه به آن‌ها توجه کنند؟

ـ در بالا اشاره کردم که روایت مردم عادی از انقلاب و حوادث قبل و بعد از آن تا حد زیادی مغفول واقع شده و مراکز دولتی یا خصوصی باید ترتیبی دهند تا پیش از دیر شدن (تعداد زیادی از شرکت‌کنندگان در انقلاب از دنیا رفته‌اند) بتوانند روایت آن‌ها از حوادث انقلاب را ضبط و ثبت کنند. همان‌طور که می‌دانید افراد گوناگونی در یک حادثه دخیل هستند. باید روایت‌های همه طرف‌های درگیر در این حادثه را ثبت کرد تا مواد اولیه برای پژوهش محققین تاریخ انقلاب اسلامی به خوبی فراهم شود.

دومین موضوعی که به نظرم باید بیشتر توجه کرد، بحث ضبط خاطرات افراد مختلف در نهادها و سازمان‌های دولتی است. اگرچه تاکنون چندین طرح تاریخ شفاهی مؤسسات دولتی انجام شده که جای امیدواری دارد، اما این طرح‌ها با تعداد کمی از فعالین در سازمان‌ها مصاحبه کرده‌اند. همچنین سازمان‌ها و نهادهای زیادی هستند که روایت و خاطرات کارمندان آن‌ها ثبت نشده ‌است. به علاوه نهادهایی که پس از انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی(ره) تشکیل شدند و در دهه بعد با نهادهای دیگر ادغام شدند (مانند بنیاد مسکن یا کمیته‌های انقلاب اسلامی)، آن‌چنان با مسئولین و کارمندان مختلف آن‌ها مصاحبه انجام نشده ‌است. روایت آن‌ها از تشکیل، ساختار، عملکرد نهادها در حوادث مهم و تغییر و تحولات در آن‌ها، متأسفانه بیان نشده ‌است.

مورد بعدی به نظرم مربوط به حوادث مهم انقلاب است که با وجود ثبت و انتشار خاطرات، حوادثی هستند که محقق تاریخ انقلاب را با مشکل کمبود روایت و اطلاعات روبه‌رو می‌کند. مثلاً در مورد حادثه 17 شهریور هنوز خاطرات بیشتر شاهدان عینی آن ضبط و ثبت نشده ‌است. هنوز خاطرات زیادی درباره حوادث مربوط به دانشگاه‌ها در طول انقلاب در دسترس محققان نیست. یا مورد دیگری را مثال می‌زنم. امام حدود سیزده سال در نجف زندگی کرد. تعداد خیلی کمی روایت از این دوره زندگی امام در دست داریم. در این سیزده سال کلاس‌های درس، ملاقات‌های کاری، رسمی و دولتی امام چگونه انجام می‌شده ‌است؟ متأسفانه اطلاعات کمی به دست ما رسیده ‌است. نمونه دیگری از وقایع پس از انقلاب را مثال می‌زنم. ما در جنگ مسئله‌ای به نام بمباران شهرها را داشتیم. به نظر آن‌چنان روایتی از این هشت سال بمباران شهرها پیدا نمی‌کنید. جنبه‌های زندگی مردم شهرهای بمباران شده چگونه بوده ‌است؟ متأسفانه چیز زیادی در اختیار نداریم. کل‌تر ببینیم. در طول هشت سال جنگ، در شهرهای ایران، مردم چگونه زندگی می‌کردند؟ ماجرای جیره‌بندی مواد (خوراکی و غیرخوراکی) که به «کوپن» می‌شناسیم چگونه بود؟ ستادهای اقتصادی که در محله‌های مختلف تشکیل شده بود، چگونه عمل می‌کردند؟ خاطرات مردم از لحظه‌های حمله هوایی چه بود؟ مسئله مهاجرین جنگی را در این دوره داریم. هیچ‌کس یا نهادی اقدام به ضبط و ثبت خاطرات «بنیاد مهاجرین جنگ تحمیلی» نکرده ‌است. در حالی که این حادثه نتایج زیادی در جامعه ایران به‌وجود آورد. متأسفانه مواردی که مثال زدم نمونه‌هایی از موضوعاتی است که مغفول واقع شده و می‌بایست هر چه زودتر به جمع‌آوری و ثبت خاطرات آن‌ها پرداخت.

ـ با توجه به فرمایش شما، عملکرد مراکز دولتی در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ـ باید عرض کنم دغدغه مسئولین دولتی ما تاریخ شفاهی نیست. لذا هر کاری در مراکز دولتی در زمینه تاریخ شفاهی انجام شده، براساس علاقه و انگیزه‌های شخصی به این موضوع بوده ‌است. از نظر چشم‌انداز کار و اهداف، هنوز تا عملکرد مطلوب فاصله وجود دارد. با توجه به حجم زیاد کار، حرکت مراکز و نهادهای دولتی کُند است. اما به نظرم کارهای زیادی در این زمینه انجام شده که با وجود مشکلات فراوانی که مراکز دولتی دارند، در مجموع می‌توانیم به آنها نمره قبولی در زمینه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی بدهیم. اگرچه تا مطلوب ما فاصله وجود دارد و امیدوارم با تجربه این سه دهه، مراکز دولتی ما در این عرصه بهتر عمل کنند.

ـ از این که با صبر و حوصله به سؤال‌ها پاسخ دادید، بسیار سپاسگزارم.

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، مرکز نشر معارف اسلامی، 1370، 2 جلد.

[2]. روحانی (زیارتی)، سیدحمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، قم، دارالفکر، 1358، ج 1 .

[3]. ایرج امینی، بر بال بحران؛ زندگی سیاسی علی امینی، تهران، نشر ماهی، 1388.

[4]. صدر شیرازی، محمدعلی، عیسای روح‌الله، خاطرات حاج عیسی جعفری (خادم امام)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397.



 
تعداد بازدید: 3459


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: