11 فروردین 1399
سیدرضا فندرسکی
شهرستان مهاباد از شهرهای کردنشین در جنوب استان آذربایجان غربی است. در این گزارش، به فعالیتهای انقلابی و مبارزات مردم این شهرستان، طی سالهای 1356 و 1357 میپردازیم.
در روزهای پایانی سال 1356، محل تبعید آیتالله ناصر مکارم شیرازی از چابهار به مهاباد تغییر یافت. یکی از روحانیان فعال همدان به نام سیدفاضل حسنی ورکانه در شانزدهم فروردین 1357 دستگیر و به مهاباد منتقل شد. در همین ایام، آیتالله سیدجلال طاهری از روحانیان فعال اصفهان نیز به مهاباد تبعید شد. این دو روحانی با نیروهای انقلابی منطقه در ارتباط بودند. حجتالاسلام رمضان جنتی عطایی از روحانیان مبارز کرج و سیدمحمدرضا اصفهانی از علمای جهرم نیز در این ایام به مهاباد تبعید شدند.
هفدهم اردیبهشت 1357، روی دیوار مقابل شهربانی مهاباد، شعار «مرگ بر شاه، سگ امپریالیسم» نوشته شده بود. در این روز، هزار نفر از مردم مهاباد در چهارراه عباسآقا اجتماع کردند و در خیابانهای شهر در حالی که به کُردی شعار میدادند، راهپیمایی برگزار کردند.
یک ماه بعد، در پی درگذشت یکی از زندانیان سیاسی اهل مهاباد، پیکر وی با حضور هزاران نفر و با همراهی سیصد خودرو در مهاباد تشییع شد. نوزدهم خرداد، مراسم سومین روز درگذشت وی با حضور هزاران نفر، تبدیل به یک راهپیمایی بزرگ شد. در پایان این راهپیمایی، مأموران انتظامی چهل نفر را بازداشت کردند. در همین ایام، ساواک، یک آموزگار را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر کرد.
در تیر 1357، محل تبعید آیتالله اسدالله مدنی از بندر کنگان به مهاباد تغییر یافت. در این ماه، آیتالله سیدجلال طاهری بعد از دو سال تبعید در مهاباد، بخشوده شد. سه نفر از فعالان انقلابی مهاباد نیز در این ایام دستگیر شدند.
در پی برگزاری تظاهرات در شانزدهم شهریور، شورای تأمین استان در روز بعد، جلسه تشکیل داد. در تظاهرات اوایل مهر، فردی به نام جمال یعقوبی به شهادت رسید.
سیزدهم مهر، دانشآموزان دختر و پسر در حمایت از زندانیان سیاسی، تظاهرات کردند؛ در این تظاهرات چند نفر زخمی شدند. یکی از مجروحان دبیری به نام طه الیاسی بود که به شیر و خورشید مهاباد برده شد؛ هنگامی که مردم دریافتند وی نیاز به خون دارد، دو هزار نفر برای اهدای خون به شیر و خورشید مراجعه کردند. وی با توصیه وزیر آموزش و پرورش برای ادامه معالجه، با هواپیما به تهران اعزام شد.
از روز پانزدهم مهر، کارکنان برق منطقهای مهاباد، شروع به کمکاری کردند و تهدید نمودند که از روز هجدهم دست از کار خواهند کشید.
روز بعد، هشتصد نفر از معلمان و دانشآموزان دختر و پسر به پیشنهاد رئیس اداره آموزش و پرورش مهاباد در محوطه مدرسه دخترانه رضاشاه اجتماع کردند و یکی از دانشآموزان خواستههایشان را شامل لغو حکومت نظامی، آزادی بیان و آزادی زندانیان سیاسی، اعلام کرد. در پایان این مراسم، مقرر شد معلمان قطعنامهای صادر کنند و خواستههای خود را به اطلاع دولت برسانند و تا رسیدن به خواستههایشان از رفتن به کلاس درس خودداری کنند. از روز هفدهم مهر، کارکنان سازمان تعاون روستایی در مهاباد، اعتصاب کردند.
به مناسبت چهلمین روز واقعه هفده شهریور تهران، سیصد نفر از مردم مهاباد راهپیمایی کردند. روز بیستوپنجم مهر، کلیه مدارس مهاباد تعطیل بود.
به نوشته برخی مطبوعات سه هزار نفر از مردم مهاباد در آخرین روز مهر، در خیابانهای این شهر راهپیمایی کردند.[1] همچنین قرار شد دانشآموزان دبیرستان رضاشاه در روزهای دوم و سوم آبان در مدرسه خود، تحصن کنند. روز دوم، تحصن انجام شد و عصر آن روز، سیصد نفر از دانشآموزان و معلمان در خیابانهای مهاباد به راهپیمایی آرام پرداختند.
اعتصاب غذای پنج هزار نفر از دانشآموزان و طلاب علوم دینی مهاباد که خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی، به ویژه یکی از زندانیان سیاسی قدیمی مهاباد بودند، در این روز ادامه یافت. بازار مهاباد نیز تا روز سوم آبان نیمه تعطیل بود[2] و تظاهراتی هم در این روز برگزار شد.
روز چهارم آبان، هزاران نفر از طبقات مختلف مردم مهاباد با حضور در میدان ورزشی این شهر خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند. در تظاهرات این روز، تاکسیها، اتوبوسها، موتورسوارها و دوچرخهسوارها با چراغهای روشن، پیشاپیش راهپیمایان حرکت میکردند؛ مردم چهار بار دور شهر گشتند.[3]
دو روز بعد، طرفداران حکومت پهلوی در میاندوآب به عدهای از اهالی مهاباد که برای استقبال از زندانیان سیاسی به کرمانشاه رفته بودند، حمله کردند. به دنبال این حادثه، مردم مهاباد در یکی از میدانهای این شهر اجتماع کردند.
هشتم آبان، یکی از زندانیان سیاسی مهاباد به نام غنی بلوریان، پس از بیستوپنج سال، آزاد شد و با مشایعت دهها خودرو از تهران وارد مهاباد شد. دههزار نفر از شهرهای مختلف مانند بوکان، سقز، نقده، میاندوآب، اشنویه و سردشت در بلوار ورودی مهاباد از وی استقبال کردند. وی پس از ورود، طی سخنانی، خواستار اتحاد و همبستگی مردم شد.
عدهای از مردم مهاباد در هجدهم آبان، تظاهراتی در اعتراض به حکومت نظامی برگزار کردند.[4]
در تظاهرات روز بعد که منجر به درگیری و تیراندازی شد، یکی از زنان تظاهرکننده به نام آمنه خلیلی، به ضرب گلوله مأموران، به شهادت رسید. روز بعد، پیکر وی با حضور بیستوپنجهزار نفر تشییع شد.
بیستودوم آبان، اداره امور اقتصادی و دارایی و شرکتهای سهامی زراعی مهاباد، اعتصاب خود را آغاز کردند. روز بعد، مراکز آموزشی مهاباد تعطیل شد و پانصد معلم، در خانه معلمان این شهر، اجتماع کردند و پس از تبادل نظر، رأی به ادامه اعتصاب دادند.
به دنبال انتصاب سپهبد کریم ورهرام به سمت استانداری آذربایجان غربی، روحانیان منطقه به مخالفت برخاسته و بیستونهم آبان را در رضائیه (ارومیه) تعطیل عمومی اعلام کردند. در این روز، کلیه مغازههای شهر مهاباد نیز در همبستگی با مردم رضائیه و اعتراض به انتصاب استاندار جدید، به حال تعطیل درآمد.
روزهای پنجم و ششم آذر، بازار و بیشتر مغازههای شهر مهاباد تعطیل بود. در ششم آذر، اجتماعی در خانه جوانان مهاباد برگزار شد.
در ادامه تظاهرات مردم مهاباد در مخالفت با ورود استاندار جدید، نهم آذر، تظاهراتی برگزار شد که طی آن، یکی از زندانیان آزاد شده، مأموری را به ضرب گلوله به قتل رساند. از تظاهرکنندگان نیز یک نفر به شهادت رسید و یک نفر نیز زخمی شد.
در تظاهرات و درگیریهای روز بعد نیز هفت نفر مجروح شدند. رئیس ساواک و فرماندار مهاباد نیز به قتل تهدید شدند و به دستور امامجمعه، روزهای دهم و یازدهم آذر، تعطیل عمومی اعلام شد.
در تظاهرات روز یازدهم آذر، ساختمانهای اداره بهزیستی، خانه پیشاهنگی، اداره بیمه و بانک کشاورزی به آتش کشیده شد.
خشونت مأموران انتظامی در این روزها به شدت افزایش یافت؛ به گفته برخی مطبوعات در درگیریهای دوازدهم آذر که منجر به آتشسوزی چندین اداره شد، شش نفر در اثر تیراندازی مأموران به شهادت رسیدند و نُه نفر زخمی شدند.[5]
به نوشته روزنامه کیهان، حمله مردم به شهربانی مهاباد در دوازدهم آذر 1357، هفت شهید و بیستویک مجروح بر جای گذاشت.[6]
روز تاسوعا، تعدادی اعلامیه از سوی حزب دموکرات کردستان، تحت عنوان «فردا یا استقلال خواهیم گرفت یا همگی شهید خواهیم شد» بر دیوار مسجد عباسآباد مهاباد نصب شده بود.
بیستوپنجم آذر، در پی انتشار اعلامیه نخستوزیر و تهدید به عدم پرداخت حقوق کارمندان اعتصابی، اعلامیهای مبنی بر تجمع کارکنان دولت در مسجد جامع مریوان در روز بعد، منتشر شد.
در آذر 1357، فعالان انقلابی مهاباد، درصدد تشکیل شورای اجتماعی برآمدند تا اقدامات لازم از طریق نمایندگان ادارات، اصناف و دانشآموزان انجام گیرد. نخستین جلسه این شورا روز بیستوششم آذر در مسجد جامع مهاباد برگزار شد و هفت تن از نمایندگان ادارات انتخاب شدند. قرار شد اعتصابات، تظاهرات و اقدامات دیگر با نظر و اطلاع این شورا انجام شود. همان روز، در نخستین اعلامیه این شورا به مناسبت شهادت عدهای در سردشت، مهاباد و بوکان، روز بیستوهفتم آذر عزای عمومی اعلام شد. همچنین قرار شد دانشآموزان مهابادی برای انتخاب نماینده خود در شورای اجتماعی، جلسهای در خانه جوانان برگزار کنند. در بیستوهفتم آذر، ادارات دولتی مهاباد تعطیل شد.
دهم دی، تظاهراتی در مهاباد برگزار شد. دو روز بعد نیز دوهزار نفر از مردم در چهارراه ورهرام اجتماع کردند و شعارهای انقلابی سردادند.
پانزدهم دی، هزار نفر از مردم مهاباد پس از برپایی راهپیمایی و شکستن شیشههای فرمانداری، در چهار راه ورهرام به چند سخنرانی، گوش فرا دادند.
هفدهم دی، هزار نفر از مردم در دو نوبت صبح و عصر تظاهرات کردند و صد نفر از جوانان، شیشههای ساختمان دادگستری و آموزش و پرورش را شکستند.
بیستویکم دی، مردم مهاباد در گردهمایی شورای شهر، شعارهایی علیه دولت شاپور بختیار سردادند. به گزارش روزنامه کیهان، عده زیادی از مردم مهاباد، همانند مردم سایر شهرهای کُردنشین، با دفتر روزنامه تماس گرفته و ضمن رد هرگونه تجزیهطلبی، اعلام داشتند کُردهای ایران، خود را جزئی از ملت ایران میدانند.[7] در همین رابطه مردم مهاباد در دوم بهمن نیز تظاهراتی برگزار کردند.
پینوشتها:
[1]. اطلاعات، شمـ 15740، ص 18.
[2]. کیهان، شمـ 10595، ص 32.
[3]. کیهان، شمـ 10597، ص 22.
[4]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 15، 1377، سندِ ص 437.
[5]. مجله اطلاعات هفتگی، 22 دی، ص 4 و 11.
[6]. کیهان، شمـ 10605، ص 7.
[7]. کیهان، شمـ 10617، ص 2.
تعداد بازدید: 1491