13 اردیبهشت 1399
احمد ساجدی
اسدالله علم از سال 1323 که در سن 25 سالگی به عنوان پیشکار مخصوص محمدرضا پهلوی وارد دربار شاه شد تا سال 1356، یکی از چهرههای اصلی و تأثیرگذار حکومت پهلوی بود. او طی بیش از سه دهه، همهگونه مشاغل حزبی و دولتی را از پیشکاری، فرمانداری، دبیرکلی «حزب مردم»، آژودانی، ریاست دانشگاه، وزارت، نخستوزیری، و سرانجام، وزارت دربار را در پیشینه خود داشته است. گفتنی است حادثه حمله به مدرسه فیضیه قم در فروردین 1342، بازداشت امام خمینی در خرداد همان سال و به خاک و خون کشیدن قیام اسلامی مردم در 15 خرداد 1342 از جمله رویدادهای عمده دوران نخستوزیری 20 ماهه اسدالله علم(۳۰ تیر ۱۳۴۱ – ۱۸ اسفند1342) بود. وی در خاطرات خود کراراً و با افتخار از اقدامات خود در این دوره کوتاه مدت به عنوان اقدامی که علیه روحانیت صورت داد و توانست پایههای حکومت شاه را در دهه 1340 تثبیت نماید یاد میکند.
عَلَم از 1345 تا 1356 و تا پیش از آنکه به خاطر درمان بیماری خود رهسپار آمریکا شود به مدت 11 سال وزیر دربار شاه بود. او در این سمت رفته رفته نقش مهمی در تصمیمگیریهای حیاتی و سیاستگذاریهای کلان کشور برعهده گرفت، به نحوی که نخستوزیر و وزیران امور خارجه، دفاع و کشور به تدریج، به حاشیه رفتند. در زمینه مسائل امنیتی و نفتی و ارتباط با سفارتخانهها و مقامات سیاسی و امنیتی خارجی به عنوان معتمد شاه، نقش بی بدیلی پیدا کرد. اعتماد دولتمردان و سفیران آمریکا و انگلیس به وی نیز در استحکام موقعیتش نزد شاه بسیار مؤثر واقع شد. اسدالله علم در خلال این مدت طی یادداشتهایی مسائل پشت پرده دربار، شامل شخصیترین مسائل مربوط به زندگی شاه، درباریان، زدوبندهای سیاسی و تحولات کشور را برشمرده و آنها را به ترتیب تاریخ به رشته تحریر درآورده است. او پس از اتمام هر پرونده یا جلد، آن را توسط یکی از دوستان خود در ژنو سوئیس به امانت گذاشته بود تا بر اساس وصیتش زمانی که دیگر خاندان پهلوی بر ایران حکومت نمیکردند منتشر شود. به همین دلیل، این روزشمار مطابق وصیت عَلَم تا زمان سقوط شاه منتشر نشد.
در این رابطه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران با حذف حواشی زائد و غیر ضروری، خلاصهای از خاطرات و یادداشتهای اسدالله علم را در محورهای مختلف، در یک جلد کتاب مستقل منتشر کرده و با این روش، فضای نسبتاً روشنی از رخدادهای مهم دهه پایانی حکومت پهلوی را از دریچه نگاه یکی از کارگزاران اصلی آن رژیم ترسیم کرده است. این کتاب با عنوان «آخرین شاه، آخرین دربار - ده سال پایانی رژیم پهلوی به روایت اسدالله علم» و به کوشش موسی فقیه حقانی چاپ و منتشر شده است. کتاب پس از یک مقدمه به شرح زندگینامه علم پرداخته است و سپس توضیحاتی درباره شخصیت و روحیات شاه و خانوادهاش و همچنین ارتباط علم با این خانواده را ارائه میدهد و ذیل پنج عنوان جداگانه به شرح مستند ویژگیهای اخلاقی و رفتاری شاه و خاندان سلطنتی پرداخته است. این عناوین عبارتند از:
شرح هر یک از عناوین مذکور با آوردن یک یا چند نقل قول از کتاب یادداشتهای اسدالله علم همراه است. برای مثال علم در باره ارتش شاه مینویسد: «شاهنشاه میگفت: آنچه مرا نگران میکند این است که ارتشیهای ما نه میتوانند بجنگند و نه حتی رژه بروند... افسران من نه به یکدیگر اعتماد دارند و نه احترام حرفهای برای هم قائلند... همه امرای ارتش بی جربزه و بزمی هستند... آنها اکثراً طبلهای توخالی هستند... در صورت اقتضا چنان با چنگ و دندان به جان هم میافتند که از جانب آنها خطری ما را تهدید نمیکند و...» (ص 195 تا 204)
یا درباره نخستین کنگره بزرگ حزب رستاخیز مینویسد: «به دستور شاهنشاه در نخستین کنگره حزب جدید به نام رستاخیز حضور یافتم. در حدود 4400 نماینده از سراسر کشور شرکت کرده و آماده بحث درباره اساسنامه موقت حزب بودند. همه مراسم خیلی خوب کارگردانی شده بود، اما توخالی بود؛ به کلی توخالی و ساختگی...» (ص 174)
عَلَم در جای دیگری با اشاره به پیروزی ایران در مسابقه فوتبال با اسرائیل مینویسد: «شاه را برآشفته دیدم، علت را جویا شدم، گفت: در شهر اتفاقات ناخوشآیندی رخ داده... هیچ نوع پیروزی در فوتبال نباید شعارهایی از قبیل زنده باد فلسطین و مرگ بر صهیونیسم را توجیه کند. سازمانهای امنیتی هم نتوانستهاند منبع آشوب را کشف کنند...» (ص 180)
وی درباره یک مانور بزرگ دریایی که با حضور شاه و میهمان او – فرمانده نیروی دریایی اتیوپی – در آبهای خلیج فارس برگزار شد، چنین مینویسد: «... شاه فرمان داد که کشتیهای مجهز به موشک، به هدفی که در نظر گرفته شده بود شلیک کنند. دو تا از کشتیها برای این منظور انتخاب شده بودند. اولی به کلی هدف را ندید و دومی حتی نتوانست موشک را از روی سکوی پرتاب شلیک کند. افتضاح غریبی بود و بیشتر به خاطر حضور میهمان ناراحت کننده بود. از شدت عصبانیت دچار سردرد شدم. لاجرم به بیش از یک لیوان ودکا متوسل شدم. شاه از خشم میلرزید ولی آرامش ظاهری خود را حفظ کرده بود... آهسته به وزیر دارایی که در کنارم نشسته بود گفتم: اگر این دو هدفگیری طبق برنامه پیش رفته بود، حالا چه مدح و ستایشی در باره نیروی دریایی ایران میشنیدیم و چه صحبتهایی در مورد تسلط ایران بر آبهای خلیج فارس و اقیانوس هند گفته میشد...» (ص 201 و 202)
کتاب «آخرین شاه، آخرین دربار - ده سال پایانی رژیم پهلوی به روایت اسدالله علم» در قطع وزیری و جلد نرم و در 410 صفحه چاپ شده است. این کتاب با بهای 39 هزار تومان، در زمستان سال 1397 به مناسبت گرامیداشت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران تجدید چاپ گردید.
تعداد بازدید: 1183