11 خرداد 1399
الهام صالح
یکی از برنامههای امام خمینی، سخنرانیهایی بود که در آنها به وظایف و مسئولیتهای اقشار مختلف اشاره میکردند.
امام خمینی در تاریخ 11 خرداد 1358 در جمع گروهی از بازاریان سخنرانی کردند که وظایف این قشر، موضوع سخنرانی ایشان را تشکیل میداد. وظیفه بازار در جلوگیری از گرانفروشی و اجحاف به مستمندان و انجام فریضه امر به معروف نهی از منکر، از دیگر محورهای سخنان ایشان بود.
بازار، کانون بسیار موثری بوده است
امام خمینی در سخنانشان از بازار به عنوان یکی از کانونهای موثر در همه انقلابهای ایران نام بردند: «در همه انقلاباتی که در ایران حاصل شده است، بازار، یکی از کانونهای بسیار مؤثر بوده است در پیشرفت. در انقلاب تنباکو، بازار سهم بزرگی در پیشرفت داشته است، در انقلاب مشروطیت هم همینطور. در این انقلاب هم که صد درصد اسلامی است، و بازار صد درصد اسلامی است، وفاداری بازاریها – بهواسطه اینکه مخلوط نبودهاند با یک ایدههای دیگر - یک سهم بسیار بزرگی است.»[1]
امام خمینی، بازار را مبداء برکات دانستند و فرمودند: «بازار مبدأ برکات هست و باید باشد. در یک مملکتی که اسلامی میخواهیم باشد، و اسلامی - انسانی است به تمام معنا، بازار همانطوری که در نهضت دخالت داشت و با تعطیلهای طولانی - گاهی چند ماهه - این نهضت را پیش برد و یک تحول روحی بسیار عظیم پیدا شد در بازار و در سایر قشرها؛ بهطوری که تحول روحی شاید از این انقلابی که این سد را شکست، آن تحول، اهمیتش بیشتر باشد. این حس تعاونی که پیدا شد در جامعه، و در مردم، ارزش آن خیلی زیاد بود.»[2]
بازاریها جلوی سوءاستفاده را بگیرند
امام درباره نقش بازار پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز گفتند: «بعد از آنکه این انقلاب به یک نحو از پیروزی رسید، یک قدری آن معانی اسلامی و آن تحولاتی که بود - یک قدری - رو به کاهش دارد میرود، و این یک طرفش بستگی به بازار است. مقابله با سوءاستفاده در بازار همانطوری که بازار حظی وافر دارد، در همه امور سیاسی، امور اسلامی، امور اجتماعی، این بازار است که میتواند یک تحولاتی را ایجاد کند.»[3]
امام خمینی در ادامه فرمودند: «الان خوب اینطور صحبتهایی که میشود که یک دستهای از آن اشخاص، یک استفادههایی حالا میخواهند بکنند، تلافی - مثلاً - بعضی اشخاص آن مدتی که تعطیل بوده است میخواهند درآورند، یا منتظر این بودهاند که یک چیزی بشود و یک سوءاستفادههایی بکنند، این بازار است که میتواند جلوی این را بگیرد، بازار خودش باید جلوی این اشخاصی که برای سوءاستفاده، خودشان را مهیا کردهاند بگیرد.»[4]
ایشان از بازاریها خواستند تا خودشان مراقب رفتار همصنفان خود باشند: «این را اگر فرض کنید که یک چند نفر نشانداری که در بازار هست و اینطور هست، قرار بگذارند این بازاریها، یکییکی بروند سلام بکنند، به اینها بگویند «آقا، این کار را نکن!» اگر در یک روز هزار نفر آدم برود به یک نفر بگوید «آقا نکن! این کار خلاف انصاف است»، این کار پیشرفت میکند.»[5]
محیط محبت باشد
امام خمینی، به نقش بازاریها در امر به معروف و نهی از منکر پرداختند و گفتند: «ما نمیخواهیم که با این اشخاصی که برخلاف انصاف [عمل] میکنند، باز با شدت عمل بشود. ما میخواهیم که همه با برادری حل بشود مسائل، با دوستی حل بشود مسائل. و این بهتر همین است که خود بازار، اشخاصی که میبینند که یک فردی خلاف میکند تندروی میکند، میوهها خیلی گران، فروش میرود، همین، بهطور دوستانه بهشان بگویند آقا نکنید این کار را. این ممکن است در آنها انشاءالله تأثیر بکند و یک بازاری بشود، بازار اسلامی.»[6]
امام همچنین درباره نظم اسلامی چنین ابراز کردند: «اسلام میخواهد که بازار ما، خیابان ما، خانه ما، بیرون، داخل همه - یک نظم اسلامی، تعاونی پیدا بکند، محبتآمیز باشد؛ محیط محبت باشد. مردم با هم رحیم باشند؛ رُحَماء بَیْنَهُمْ. خودشان با خودشان رحیمند، دوستند، برادرند. مثل فرزند خودش ببیند این جامعه را مثل برادر خودش ببیند این جامعه را.»[7]
امام خمینی در پایان سخنانشان فرمودند: «باید مملکت اسلامی به پیغمبر اسلام و ائمه اسلام اقتدا بکنند. همانطور که آنها سیرهشان یک سیره محبتآمیز بود نسبت به برادرهاشان، نسبت به مردم، نسبت به مسلمین، باید ماها هم که تبع آنها هستیم، همین سیره را داشته باشیم و جدیت کنیم که جوانها اینطور بار بیایند، اسلامی بار بیایند. جوانها اگر اسلامی بار آمدند، اینها امین خواهند بود. اگر اسلامی بار آمدند اینها خیانت نخواهند کرد، و اینها مفید خواهند بود برای مملکت.»[8]
سخنرانی در جمع عشایر کهگیلویه و بویراحمد
امام خمینی در تاریخ 8 خرداد 1358 در جمع عشایر کهگیلویه و بویراحمد، سخنرانی کردند که مسئولیت عشایر و دیگر اقشار و ساختن ایران به دست مردم، موضوعات آن را تشکیل میداد.
امام خمینی در این سخنرانی، ضمن اشاره به این موضوع که شاید بیشتر به عشایر احتیاج باشد، درباره حذف عشایر در دوره رضاخان گفتند: «در زمان رضاخان یکی از مقاصدشان این بود که عشایر ایران نباشند؛ یعنی مقاصد خارجیها. آنها فکر کردند که پشتوانه ایران و ملت، چه در جهت روحانی و چه در جهات سیاسی و اجتماعی نباشد؛ از این جهت با همه این قشرها مخالفت میکردند. با همه عشایر و دستههای مرزنشین مخالفت میکردند؛ و در داخل هم با روحانیت مخالفت میکردند.»[9]
امام درباره نیاز کشور به آرامش و همراهی عشایر در رسیدن به آن فرمودند: «آنی که ما الان - همه - به آن احتیاج داریم، این است که کشور ما آرامش پیدا بکند، سروسامان پیدا میکند، اگر آرامش پیدا کند، همه مقاصد کشوریها و اهل کشور حاصل میشود؛ و آرامش کشور بسته به این است که همه اقشار همراهی کنند، که مهمش عشایر هستند.»[10]
اگر آرامش نباشد...
ایشان در سخنانشان درباره نقش عشایر در ایجاد آرامش چنین ابراز کردند: «عشایر اگر - چنانچه - همت کنند و در هر جا که هستند، آن منطقه را آرام کنند، نگذارند که قشرهایی که میآیند بخواهند اختلاف ایجاد کنند، بخواهند ناآرامی ایجاد کنند - یا بعضی از نادانها که خودشان مثلاً کارهایی میکنند و بر خلاف شرافت ملی است - خود این آقایان عشایر باید در هر جا هستند جلو بگیرند، تا اینکه آرامشی حاصل بشود و چرخهای اقتصادی کشور به راه بیفتد.»[11]
امام، سعادت مردم را مستلزم وجود آرامش دانستند: «اگر آرامش نباشد، هر جای مملکت یک صدایی درآید، یک اختلافی بشود، خوب، قهراً دولت آن وقت کارهایی که میخواهد برای سازمان دادن بکند، نمیتواند بکند و اما اگر آرامش پیدا بشود، که انشاءالله با همت همه، جمهوری اسلامی - به حسب معنایش نه فقط رأیش، به واقعیتش - تحقق پیدا بکند و دولت مستقلی پیدا بشود، احکام اسلام تحقق پیدا بکند، آن وقت برای همه قشرهای ملت سعادت است؛ هم سعادت دنیا و هم سعادت آخرت.»[12]
مملکت، مال خودتان شده
ایشان رفع نابسامانیها را با همت ملت، میسر دانستند: «امید است که انشاءالله همه ما به وظایف اخلاقی و اسلامی خودمان عمل بکنیم، تا آنکه نگذاریم این قشرها بیایند و فساد بکنند، بین جوانها بروند حرفهایی بزنند که آنها را بخواهند - عرض کنم که – بر خلاف مسیر اسلام و مسیر کشورمان بخواهند تحریکاتی بکنند؛ این دیگر با خود سران عشایر هست که در آنجاها هر چه بتوانند برای منفعت اسلام، کشور خودشان، و ملت خودشان زحمت بکشند.»[13]
امام خمینی در پایان سخنانشان نیز فرمودند: «الان خود ملت باید این مسائل را حل کند. الان مملکت مال خودتان شده؛ وقتی مملکت مال خودتان باشد مثل اینکه برای عایله خودتان خدمت میکنید. برای مملکت خودتان هم خودتان باید خدمت بکنید؛ و هر نابسامانیهایی که هست در هر جا، باید خود شماها رفعش بکنید.»[14]
پینوشتها:
[1]. خمینی(س)، روحالله، صحیفه امام خمینی(س)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ سوم، زمستان 1379، ج 8، ص 46.
[2]. همانجا.
[3]. همان، ص 46 و 47.
[4]. همان، ص 47.
[5]. همانجا.
[6]. همان، ص 48.
[7]. همان، ص 49.
[8]. همانجا.
[9]. همان، ص 17.
[10]. همانجا.
[11]. همانجا.
[12]. همان، ص 18.
[13]. همان، ص 19 و 20.
[14]. همان، ص 20.
تعداد بازدید: 940