04 تیر 1399
مریم طحان
مسجد حکیم یکی از پایگاههای قیام و مراکز تجمع مردم در شهر اصفهان بود که رهبری امام خمینی در آن عمیق و ریشهدار بود؛ تجمعات و گردهماییهای اعتراضآمیز مردمی در این مسجد، همچون اماکن مذهبی دیگر پررنگ بود و سخنرانیهای انقلابی با هدف بیدارسازی عمومی در آن صورت میگرفت.
مسجد حکیم از جمله مساجد قدیمی و معتبر اصفهان است؛ بنای اولیه این مسجد به دوره آل بویه (قرن چهارم ه.ق) بازمیگردد که توسط صاحببنعباد ساخته و به «مسجد جامع صغیر جورجیر» معروف شد؛ نیز چون این مسجد در بازار رنگرزان اصفهان واقع شده بود به «مسجد جامع رنگرزان» نیز شهرت داشت. این مسجد به مرور زمان تخریب شد تا این که در عصر صفویه در حدود سال های 1067 تا 1073 هـ . ق همزمان با پادشاهی «شاه عباس دوم» مجددا بنا گردید. بانی مسجد طبیب شاه عباس دوم و شاه صفی «حکیم محمد داوود اسپهانی» ملقب به «هندی» و «تقرب خان» بود که با هزینه شخصی خود مسجدی با مساحت حدود هفت هزار متر مربع در محل سابق مسجد جورجیر در منطقه بابالدشت اصفهان بنا کرد و نام آن را «مسجد حکیم» نهاد.[1]
معماری مسجد حکیم از نوع مساجد چهار ایوانی است و مانند بسیاری از بناهای دوره صفوی از آجر ساخته شده ولی نقشهای نامنظم دارد و بدون مناره و گنبد بزرگ است. اگرچه این مسجد در مقایسه با دیگر بناهای عصر صفوی چون مسجد امام (شاه) و شیخ لطفالله، بنای باشکوهی ندارد اما به واسطه داشتن چهار ایوان بزرگ، آجرکاری، کاشیکاری و بویژه خط بنایی، در زمره آثار برجسته آن دوران به شمار میآید.[2]
در تشریح مختصر معماری مسجد حکیم میتوان به این موارد اشاره کرد، سه در ورودی اصلی در غرب، شرق و شمال، چهار شبستان و محراب که بزرگترین و زیباترین آنها در بخش جنوبی واقع شده است؛ حوض سنگی مستطیل شکل به ابعاد ۸/۸۰ متر × ۷/۷۰ متر در ضلع شمال شرقی مسجد، نزدیک در دیالمه، معروف به حوضخانه، که در مساجد مشابه آن کمتر طراحی شده است و نیز دو ساعت آفتابی که یکی در زاویه شمال غربی مسجد و دیگری در بالای ایوان شمال غربی نصب شدهاند.[3]
بر اساس کتیبههای مسجد میتوان سازندگان آن را شناخت، از معماران این بنا محمدعلیبناستاد علیبیک بنّای اصفهانی، از کاشیکاران آن میرزا محمد کاشیپز و کتیبهنگار آن خوشنویس نامآور عهد صفوی، محمدرضا امامی، بودهاند. نام خوشنویس دیگری به نام محمدباقر شیرازی نیز در یکی از کتیبهها دیده میشود.[4]
در جنوب غربی مسجد، مقبرهای معروف به «مقبره سادات» و مقابل در شرقی، «مقبره محمدابراهیم کلباسی»، فقیه معروف قرن سیزدهم، وجود دارد که با مقرنسهای گچبری آراسته شده است. در گذشته در شمال مسجد، «مقبره حکیم داوود» بوده است که امروزه در محل آن مغازهای واقع شده است. این مسجد موقوفات بسیاری داشته که بخشی از آنها از بین رفته و بخش باقی مانده شامل تعدادی از دکانهای اطراف مسجد و مغازههای بازارهای اصفهان است.
از حاج آقا محمدباقر کلباسی و حاج میرزا محمد جواد کلباسی[5] به عنوان امام جماعت مسجد حکیم نام برده شده است؛ همانطور که بیان شد مقبرهای نیز به نام محمدابراهیم کلباسی در مسجد حکیم وجود دارد، که نشاندهنده حضور مستمر این خاندان در مسجد حکیم است.
تاریخ سیاسی مسجد حکیم با حوادث دهه چهل شمسی آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت اما چون این مسجد، تنها مسجد فعال اصفهان نبود در برخی حوادث مهم، برنامهای نداشت و یا نقش کمرنگتری ایفا میکرد. با این وجود به عنوان یکی از مراکز حضور مبارزین اصفهان شهرت دارد که به آن اشاره خواهد شد.
پس از واقعه فیضیه در نوروز سال 1342، جامعه روحانیت بعضی از شهرها به منظور همدردی و پشتیبانی از حوزه علمیه قم و ابراز انزجار از جنایت شاه در مدرسه فیضیه، دست به اعتصاب زده، از رفتن به مساجد و اقامه نماز جماعت خوداری کردند. مسجد حکیم که در آن زمان حاج آقا محمد باقر کلباسی، امام جماعتش بود نیز در جرگه همین مساجد بود[6] و با این حرکت اعتراض خود به حادثه خونین فیضیه را نشان داده، به جرگه مساجد مبارز پیوست.
بعد از دستگیری امام خمینی در خرداد 1342 و وقایع 15 خرداد تهران، قم و برخی دیگر از مناطق کشور، وقتی اخبار این حوادث به مردم شهر اصفهان رسید، آنها در اعتراض به حوادث رخداده، تصمیم به اعتصاب گرفتند و مسجد حکیم یکی از پایگاههای تشکیل جلسات مبارزین بود؛[7] با این وجود در سالهای بعد حرکت و حادثهای در مسجد حکیم رخ نداد و فقط مراسم و سخنرانی در آنجا برگزار میشد. البته همین مراسمها و سخنرانیها، نقش مهمی در جهتدهی به مبارزات مردمی ایفا میکرد. جلسات مذهبی مسجد حکیم در اصفهان مانند دیگر شهرهای کشور حلقه واسط میان رهبران انقلاب و مردم شد و زمینههای پیروزی انقلاب اسلامی را رقم زد. ساواک نیز در گزارشی نوشت که افراد مذهبی در جلسات مسجد حکیم شرکت میکنند.[8] همچنین در سالهای مبارزه مردم و علما علیه حکومت پهلوی، پس از هر واقعهای که حکومت مسبب آن بود، از طریق پخش اعلامیه در مسجد اخبار جریانها و حوادث به مردم منتقل میشد و آنها را نسبت به مسائل و حوادث آگاهتر و برای خروش و مبارزه علیه حکومت مصممتر میکرد.
خیزش دوباره مسجد حکیم با آغاز سال 1357 همراه شد. نهم فروردین 1357، روز برگزاری مراسم چهلم شهدای تبریز بود. این مراسم قرار بود در مسجد حکیم برگزار شود و برنامه آن را آیتالله سیدحسین خادمی از روحانیان طراز اول اصفهان و حوزه علمیه اصفهان در اعلامیهای اعلام کرده بود. طبق قرار، جمعیت قابل توجهی در مسجد حکیم حاضر شدند. البته ساواک جمعیت حاضر در مسجد را چهار هزار نفر اعلام کرد که معمولا این اعداد کوچکنمایی میشد. حجتالاسلام سیدمحمد احمدی فروشانی در این مراسم سخنرانی کرد و از مردم خواست تا با اتحاد، مانع غارت منافع ملی ایران توسط آمریکا و اسرائیل شوند، نیز از ضرورت مبارزه با مسلح شدن اسرائیل علیه مسلمان سخن گفت و در پایان درخصوص ضرورت دشمن شناسی و مبارزه با دشمنان دین، مبارزه با اختناق حکومت پهلوی و بزرگداشت شهدای تبریز صحبت کرد. این سخنان چنان بیپروا بود که پرویز ثابتی، رئیس اداره سوم ساواک، دستور تبعید وی را داد.[9] بر اساس این دستور در 16 فروردین به سقز تبعید شد.[10]
جمعیت حاضر در مسجد حکیم، بعد از شنیدن سخنان پرشور واعظ و اتمام مراسم، از مسجد خارج و در خیابانهای اطراف با سر دادن شعار اقدام به راهپیمایی کردند و مراکز فساد را تخریب کردند؛ حتی برخورد فیزیکی مأمورین حکومت پهلوی و شلیکهای بیحساب گلوله و گاز اشکآور نیز مانع مردم نشد اما در نهایت درگیریهای خیابانی با دستگیری بیش از 50 نفر به پایان رسید.[11]
از آنجایی که مسجد حکیم یکی از پایگاههای فعالیت مبارزین به حساب میآمد حکومت خود را برای هرگونه حادثهای که مبدأ آن، مسجد حکیم باشد آماده میکرد. بهطور نمونه در گزارشی مبنی بر احتمال تظاهرات در مسجد حکیم در فروردین 1357، ارتش به منظور پیشگیری و اقدام به موقع در تقویت عناصر شهربانی و ژاندارمری، جمعی شصت نفره با چهار دستگاه خودرو را آماده کرده بود.[12]
ماه محرم سال 1357 در اصفهان به گونهای خاص بود. انقلابیون با تشکیل شورایی متشکل از روحانیون، دانشگاهیان، معلمان و دانشآموزان، بازاریان، اصناف، کارمندان، کشاورزان و هیئتهای مذهبی، جهت برگزاری و هدایت عزاداریها و تظاهرات عمومی مردم، تصمیم گرفتند مراسم دهه اول محرم را به صورت سیار برگزار نمایند تا ضمن این که عزاداری در همه مناطق اصفهان برقرار شود، حکومت نیز نتواند مانعی سر راه آنان قرار دهد؛ از اینرو قرار شد مراسم روز سوم محرم در مسجد حکیم برپا شود.[13]
در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، هر روز در هر گوشه کشور، تظاهرات مردمی برپا بود و در بیشتر مواقع، مقابله حکومت با این اعتراضات منجر به شهادت عدهای از مردم میشد؛ اصفهان نیز شاهد این حوادث و کشتار مردم بیگناه بود. پس از آن که امام خمینی روز دوشنبه 17 محرم را عزای عمومی و هفتم شهدای اصفهان اعلام کردند، آیتالله خادمی و سایر روحانیون اصفهان از مردم خواستند تا در آن روز در مسجد حکیم، که در جوار بازار اصفهان قرار دارد تجمع نمایند. هدف روحانیون بویژه آیتالله خادمی از این درخواست آن بود که علاوه بر بزرگداشت شهدا، با جو ارعاب و وحشت حاکم شده بر اصفهان، مبارزه نموده و با ایستادن در مقابل آن، مردم را مجددا در گستردهترین سطح ممکن، به صحنه مبارزه بکشانند. جمعیت در درون و بیرون از مسجد موج میزد؛ مردم حضوری پرشور و معنادار داشتند. سخنرانی جلسه را آیتالله سیدمحمد احمدی فروشانی، که اخیرا از تبعید به سقز بازگشته بود، برعهده گرفت. وی در سخنان خود که دو ساعت طول کشید، هدف کلی از مبارزه را چنین بیان داشت: «منطق مبارزه این است: تبعید در راه خدا، مسیر و انجام رسالت است. زندان در راه خدا ریاضت فیالله است و قتل در راه خدا شهادت است.»[14] در روزهای بعد نیز مسجد حکیم محور اصلی تداوم قیام و مبارزه بود. هر روز تجمع مردمی و سخنرانیهای پی در پی در آن مسجد برگزار میگردید.
همانطور که بیان شد مسجد حکیم یکی از مراکز اصلی قیام مردم اصفهان بود به گونهای که به غیر از بازاریان و مردم عادی، دانشگاهیان اصفهان نیز به رهبری دکتر کامران نجاتاللهی همگام با دبیران و فرهنگیان، غالبا پس از تجمع در دانشگاه به سوی مسجد حکیم راهپیمایی میکردند.[15]
از اوایل دی ماه 1357 تظاهرات هر روزه و اجتماع مردم در مسجد حکیم با قدرت هرچه تمامتر ادامه داشت. به طور نمونه در روز دوم دی حدود 1500 نفر از پزشکان و دانشجویان دانشگاه اصفهان در بیمارستان ثریا حاضر شده و به دعوت آیتالله خادمی به جمع مردم در مسجد حکیم پیوستند.[16] در روز سوم دی نیز، تجمع عظیم کارمندان و مردم، که به گزارش ساواک بالغ بر چندین هزار نفر برآورد شده بود به حمایت از اعتصاب کارکنان صنعت نفت کشور، در مسجد حکیم شکل گرفت. در این اجتماع از اقدام ارتشیان و سربازان فراری، که فرار آنها پس از درخواست امام خمینی از ایشان مبنی بر ترک پادگانها فزونی یافته بود، حمایت جدی صورت گرفت.[17]
حادثه مهم بهمن ماه در مسجد حکیم نیز به صنف ارتش مربوط بود. نظامیان اصفهان شامل پرسنل نیروی زمینی، هوایی و هوانیروز در روز یکشنبه 8 بهمن 1357 با لباس فرم در اجتماع مسجد حکیم به مردم پیوستند اما هنگام خروج، فرماندار نظامی اقدام به دستگیری گروهی از ایشان نمود که با تدبیر آیتالله خادمی و کمک مردم از آنها مراقبت شد.[18]
روز 9 بهمن نیز مسجد حکیم شاهد حضور مردمی بود که خواستار برکناری شاپور بختیار از نخستوزیری بودند و از امام خمینی حمایت میکردند.[19]
پینوشتها:
[1]. مساجد تاریخی، دائرهالمعارف بناهای تاریخی در دوره اسلامی، ج 3، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزههنری، 1378، ص 80؛ حیدر شجاعی، دانشنامه اماکن مذهبی، فرهنگی و تاریخی ایران، معرفی آرامگاههای پیامبران، امامان،...، تهران، فهرست 1389، ص 64
[2]. ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، آثار ملی اصفهان، تهران، انجمن آثار ملی 1352، ص 608
[3]. محمدیوسف کیانی، تاریخ هنر معماری ایران دوره اسلامی، تهران، سمت 1374، ص 146
[4]. مساجد تاریخی، دائرهالمعارف بناهای تاریخی در دوره اسلامی، ج 3، صص 81 – 80
[5]. محمد حنیف، اصفهان در انقلاب، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1382، صص 130 و 329
[6]. همان، ج 1، ص 130
[7]. همان، ج 1، ص 171
[8]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، ج 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1383، ص 72
[9]. مهدی مهرعلیزاده، تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان 1386، صص 152 – 150؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1382، صص 26 و 449 و 457
[10]. تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، ص 155
[11]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، ج 1، صص 457 و 460؛ تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، صص 152 – 151
[12]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، ج 2، ص 127
[13]. تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، ص 256
[14]. همان، ص 277
[15]. همان، ص 281
[16]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، حضرت آیتالله حاج آقا حسین خادمی، خادم شریعت، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چ دوم 1389، ص 505
[17]. تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، صص 281 - 280
[18]. همان، ص 287
تعداد بازدید: 1357