13 تیر 1399
الهام صالح
امام خمینی(ره) در تاریخ 13 تیر 1358 در جمع استادان دانشگاه تهران در قم سخنرانی کردند. موضوع این سخنرانی، تفاوت دانشگاه غربی و دانشگاه اسلامی بود.
بازگشت همه علوم به علوم الهی
امام خمینی(ره) در ابتدای سخنانشان درباره تفاوت دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی فرمودند: «فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی باید در آن طرحی باشد که اسلام برای دانشگاهها طرح میکند. دانشگاههای غربی - به هر مرتبهای هم که برسند - طبیعت را ادراک میکنند، طبیعت را مهار نمیکنند برای معنویت. اسلام به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد. تمام علوم طبیعی - به هر مرتبهای که برسند - باز آن چیزی که اسلام میخواهد نیست. اسلام طبیعت را مهار میکند برای واقعیت؛ و همه را رو به وحدت و توحید میبرد.»[1]
امام خمینی(ره) به این موضوع اشاره کردند که اسلام میخواهد همه علوم به علوم الهی بازگشت بکنند: «آنی که اسلام میخواهد تمام علوم، چه علوم طبیعی باشد و چه علوم غیر طبیعی باشد، آنکه از آن اسلام میخواهد، آن مقصدی که اسلام دارد، این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهی و برگشت به توحید بکند. هر علمی جنبه الوهیت در آن باشد، یعنی انسان طبیعت را که میبیند خدا را در آن ببیند، ماده را که میبیند خدا را در آن ببیند، سایر موجودات را که مشاهده بکند خدا را در آن ببیند.»[2]
متفکرین ما همان سطح ظاهر را دارند
امام(ره) ضمن اشاره به اینکه اسلام شامل همه علوم است، گفتند: «اسلام برای برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبه توحید است. تعلیمات اسلام تعلیمات طبیعی نیست، تعلیمات ریاضی نیست؛ همه را دارد. تعلیمات طب نیست؛ همه این را دارد لکن اینها مهار شده به توحید. برگرداندن همه طبیعت و همه ظِلهای ظلمانی به آن مقام نورانی، که آخِر مقام الوهیت است. بنابراین، باید این معنا که علوم - ما از آن هم تمجید میکنیم؛ تعریف میکنیم.»[3]
ایشان همچنین فرمودند: «همه علوم طبیعی، همه علوم مادی؛ لکن آن خاصیتی که اسلام از اینها میخواهد در غرب از آن خبری نیست. اگر هم باشد فقط یک چیز نازلی است - آن معنایی که از علوم دانشگاهها ما میخواهیم و آن معنایی که از علوم مدارس قدیمه ما میخواهیم، همین معنا نیست که در سطح ظاهر الان هست. و متفکرین ما همان سطح ظاهر را دارند در آن [کار] میکنند و بسیار هم ارجمند است کارهایشان؛ لکن آنکه اسلام میخواهد این نیست.»[4]
امام(ره) راجع به حکومت اسلامی نیز چنین بیان کردند: «حکومت اسلامی هم اینطوری است که میخواهد حکومت الله در عالم پیدا بشود؛ یعنی میخواهد سرباز مسلمان با سربازهای دیگر فرق داشته باشد: این سرباز الهی باشد. نخستوزیر مسْلم با نخستوزیر سایر رژیمها فرق داشته باشد؛ این یک موجود الهی باشد. هر جا یک مملکتی باشد که هر جایش ما برویم صدای الله در آن باشد. اسلام این را میخواهد.»[5]
مردم را به وحدت کلمه دعوت کنید
امام خمینی(ره)، ابراز امیدواری کردند که دانشگاه دچار یک تحول معنوی شود و آن تحول روحی که در مردم ایجاد شده، ادامه یابد: «آن چیزی که لازم است این است که شما که در دانشگاه هستید، شما که تماس با جوانها دارید، این معنا را تذکر بدهید که این تحولی که رمز پیروزی شما بود و شما را تا اینجا رساند و این سد بزرگ شیطانی را شکستید، این تحول و این نهضت را به این معنا که هست حفظش کنید، تا اینکه بعدها هم بتوانیم یک دانشگاه داشته باشیم مستقل برای خودمان، یک مدرسه علمی داشته باشیم مستقل برای خودمان. یک ارتش داشته باشیم مستقل برای خودمان.»[6]
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان در مورد حفظ ضرورت وحدت کلمه فرمودند: «آن چیزی که الان همه ما باید دنبال آن باشیم و جدیت داشته باشیم این است که شما در دانشگاه و ما در مدرسهها و آقایان در شهرها و همه در همه جا مردم را دعوت کنند به وحدت کلمه و اینکه از این تشتت دست بردارند. با وحدت کلمه و توجه به اینکه ما همه یک جمهوری اسلامیِ عدل میخواهیم، یک حکومت اسلامی عدل میخواهیم، یک حکومتی که همه آزاد فکر کنند، آزاد نظر بدهند - عرض میکنم - آزاد عمل بکنند، استقلال داشته باشند در همه چیز. ما یک همچو [حکومتی] را میخواهیم درست بکنیم.»[7]
اگر وحدت حفظ نشود...
امام خمینی(ره) در پایان سخنانشان نیز این نکته را مطرح کردند که اگر وحدت کلمه وجود نداشته باشد، امیدی به استقلال نیست: «اگر این [وحدت] حفظ نشود، نه شما دیگر امید داشته باشید که یک دانشگاه مستقل داشته باشید؛ و نه ما امید داشته باشیم که یک مسجد و محراب مستقل داشته باشیم. و اگر انشاءالله، امیدوارم بشود، همه ما مجتمع باشیم، همه ما نظر صحیحی داشته باشیم، فکر نکنیم که شما از ما جدا و ما از شما جدا، همه مسلِم، همه دارای - عرض میکنم - عقیده اسلامی، همه توجه به اینکه کشورمان مستقل باشد، مال خودمان باشد، منافعش مال خودمان باشد، زحمت مردم مال خودشان باشد.»[8]
پینوشتها:
[1]. خمینی(س)، روحالله، صحیفه امام خمینی(س)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ 3، زمستان 1379، ج 8، ص 433.
[2]. همان، ص 435.
[3]. همان، ص 434.
[4]. همان، ص 434 و 435.
[5]. همان، ص 436.
[6]. همان، ص 439.
[7]. همان، ص 440.
[8]. همان، ص 441.
تعداد بازدید: 940