13 مرداد 1399
جواد رضایی
با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی وضعیت کشور نه تنها از کنترل حکومت پهلوی خارج شد که حتی موجب سردرگمی آمریکاییها هم شد و آنها از این عدم تسلط بر حوادث به ستوه آمدند و گاهی در اسناد سیاسی خود به جای شرح وقایع، تفاسیر روانشناسی ارائه دادند.
یکی از مهمترین حوادث انقلابی مردم ایران که اوج استیصال آمریکاییها را نشان میدهد، حادثه 27 آذر (18 دسامبر) تبریز است که تقریباً در 10 سند ردی از آن وجود دارد اما در نهایت با وجود کنسولگری فعال آمریکاییها در تبریز که امکان جمعآوری اطلاعات را برای آنها میسر میکرد، به گزارش اخباری منجر شد که میتوان به آن لقب «هیچ» داد.
در این یادداشت سعی میشود به این حادثه از سه زاویه نگاه شود: 1) بررسی رخدادی ویژه و منحصربهفرد (تقریباً اولین برخورد صمیمانه و نزدیک سربازان با مردم انقلابی). 2) نشان دادن فضای اطلاعاتی و مطبوعاتی آن زمان که دولت یک چیزی میگوید و مطبوعات رسمی چیز دیگری. 3) ترسیم غیرمستقیم فضای بیاعتمادی به آمریکاییان در آن زمان که باعث میشود اطلاعات صحیحی به آنها داده نشود.
در ابتدای این یادداشت بهتر است با توجه به آنچه در اسناد آمریکاییها آمده روایتی یکدست از آنچه در 27 آذر در تبریز اتفاق افتاد ارائه شود.
در اولین سندی که به واقعه 27 آذر تبریز اشاره کرده است، آمریکاییها از مشکلبودن ارزیابی آنچه در تبریز اتفاق افتاده است میگویند و مینویسند: «مشکل است که بتوان موقعیت تبریز را در این مقطع زمانی از تهران ارزیابی نمود.» در ادامه این سند سه نقل از حادثه تبریز بیان میشود. اولین نقل حاکی از تمرد سربازان از شلیک به سمت مردم است؛ «خبرگزاری بیبیسی گزارش میدهد که طی تظاهرات دیروز تبریز چنین ادعا میشود که سربازان از دستور فرماندهان سرپیچی کردهاند.» دوم، درگیری نظامی و کشته شدن تعدادی از مردم و مأموران نظامی و امنیتی که در سند آمده است: «2 نفر از ژاندارمری، یک استوار ارتش و «تعدادی» از غیرنظامیان احتمالاً کشته شدهاند.» و نقل سوم که اصلاً تظاهرات را به راهپیمایی طرفداران شاه نسبت میدهد و آخر آن به شیرینی خوردن ختم میشود؛ «تظاهرات دیروز در طرفداری از شاه بود و تظاهرکنندگان به سرهنگ مسئول واحدهای نظامی شیرینی میدادند و آنها را میبوسیدند.»[1]
بر اساس آنچه در سند بعدی آمریکاییها آمده است میتوان به نتایج بهتری در مورد آنچه در تبریز اتفاق افتاده است رسید. آمریکاییها در ابتدا اصل ناآرامی را تأیید میکنند و موضوع راهپیمایی طرفداران حکومت پهلوی منتفی میشود. آنها مینویسند: «تبریز کانون و مرکز ناآرامیها شدهاست و مطمئناً دیروز بعد از ظهر تظاهراتی همراه با تیراندازی و با برجای گذاشتن تعدادی مجروح انجام شده است.»
موضوع دوم تمرد سربازان است که آمریکاییها با مقدمه: «گزارشی حتی عنوان میکرد که یک تیپ تانک، دست به تمرد و شورش زده است.» و با وجود اینکه حکومت نظامی با صدور اطلاعیهای این تمرد را تکذیب کرد، مینویسند: « اما به نظر میرسد که سربازان به طور جدی در حمایت از مخالفان دست به شورش و تمرد زدهاند.» در نهایت نیز موضوع برخورد دوستانه مطرح میشود که اصل آن مورد تأکید قرار میگیرد ولی در مورد یک طرف آن (که مردم انقلابی یا طرفداران حکومت پهلوی بودند) تشکیک میشود. در ادامه سند آمده است: «[در مورد] حادثهای که در جریان آن عدهای از غیرنظامیان به سربازان تحت فرماندهی یک سرهنگ نزدیک میشوند و سرانجام بین آنها چای و خوراکی توزیع میکنند، دولت میگوید اینها افرادی طرفدار شاه بودند، مخالفان میگویند افرادی مخالف شاه بودهاند که با سربازان دست برادری دادند و سرهنگ را به عنوان مظهر وحدت بر دوش خود در اطراف حمل کردند.»[2]
در نهایت آمریکاییها در دو سند به صورت اختصاصی به وقایع 27 آذر تبریز میپردازند که اهمیت این حادثه را نشان میدهد. آنها در سند اول موضوع تمرد سربازان را به عنوان موضوعی بسیار مهم تلقی میکنند و مینویسند: «چند روز پیش، تظاهراتی در تبریز برپا گردید که توجه زیادی را به خود جلب نمود زیرا دربرگیرنده گزارشاتی بود دال بر اینکه گروهی از سربازان محلی شورش کرده و یا حداقل عدهای از آنها فرار کردهاند.»[3]
آمریکاییها در سند بعدی تلویحاً به عاجز شدن کنسولشان به منظور تعیین حقیقت ماجرای تبریز اشاره میکنند و مینویسند: «کنسولگری ما در تبریز، علیرغم کوشش فراوانی که با همکاری منابع زیادی در ارتباط با شایعه تمرد تعدادی از سربازان انجام داده قادر نبود که تصویر روشنی از اتفاقات 18 دسامبر ارائه دهد.»
در انتهای این سند هم به گزارشات متناقض چهار منبع خبری اشاره میشود. ابتدا از قول کنسول ترکیه که ادعاهایی در مورد این حادثه کرده بود، آمده است: «گزارشات او بر اساس گفته رادیو تلآویو و گزارش بیبیسی و گفتگو با یک راننده تاکسی بوده است.» سپس از قول سیا نقل شده است که حتماً تمردی صورت گرفته است. سوم، میگویند که منبعی معتبر گزارش داده است که دو سرباز با سلاحهایشان گریختند. در نهایت نیز از مخبر بیبیسی نقل میکنند که دلایل محکمی مبنی بر رویگردانی و فرار 45 سرباز وجود دارد.[4]
موضوع دومی که در این یادداشت قصد بیان آن را داریم تفاوت اخبار رسمی و دولتی با اخبار رسانهای است. در سندی آمریکاییها از بیانیه شدیداللحن وزارت اطلاعات حکومت پهلوی در پاسخ به خبر بیبیسی خبر میدهند و مینویسند: «رادیو بیبیسی شب گذشته خبری منعکس کرد مبنی بر اینکه سربازان در تبریز از اجرای دستورات سرپیچی کردهاند. وزارت اطلاعات بلافاصله با قطع برنامههای عادی، جهت انعکاس تحلیل و تفسیر رسمی، تکذیبنامه شدیداللحنی منتشر کرد.»[5]
آمریکاییها در سند دیگری به اخبار مطبوعات چاپی ایران اشاره میکنند که با اخبار رسمی تناقض دارد. در این سند آمده است: «منابع مطبوعاتی که ارتباطات بیشمار موثقی دارند دیروز به مأمور سفارت گفتند که ]در تبریز شورشهایی صورت گرفته است.[»[6]
در سند دیگری علت این تناقضات به خوبی توسط آمریکاییها توضیح داده شده است. آنها به اختناق ایجاد شده توسط ساواک اشاره میکنند و مینویسند: «سالهای ممتد وجود اختناق در پخش اخبار حقیقی، و بالاخص سرکوب اطلاعات و توزیع مطالب مربوط به انتقاد از رژیم توسط «ساواک» به وضعیت کنونی انجامیده است، که اینک هیچ ایرانیِ عادی به اعلامیههای رسمی درباره موضوعات مربوط به وضعیت امنیتی اعتماد نمیکند.» آنها در ادامه به مردم حق میدهند که به اخبار رسمی اعتماد نکنند چون دولت به دروغپردازی ادامه میدهد؛ «بهراحتی نیز میتوان این عقیده مردم را درک کرد که دولت به روش سنتی خود یعنی دروغپردازیِ محض ادامه میدهد.» در نهایت نیز آمریکاییها ادعا میکنند وضع به جایی رسیده است که هر چه را دولت تکذیب میکند مردم به عنوان خبرِ درست میپذیرند.[7]
به عنوان موضوع سوم و نهایی این یادداشت به بررسی بیاعتمادی به آمریکاییها میپردازیم؛ موضوعی که آمریکاییها برخی جنبههای روانشناسی آن را بررسی کردهاند. نتیجه این بیاعتمادی، ناتوانی کنسول آمریکا در به دست آوردن اطلاعات است. در سندی آمده است: «ولی کنسول ما که بخش عمدهای از روز را صرف بررسی و تحقیق روی حادثه دیروز کرده است هنوز قادر به تأیید بر جای ماندن کشتهای نیست.»[8]
در سند دیگری آمریکاییها باز هم به ناتوانی کنسولشان اشاره میکنند و به اخبار بیان شده توسط دولت یا کنسول ترکیه استناد میکنند. در این سند آمده است: «کنسول ما در تبریز نمیتواند بر جای ماندن کشتهای را در جریان فعالیتهای دیروز تأیید و تصدیق کند و متعاقب تحقیقات قابل ملاحظه، معتقد است ]در مورد[ تمرد سربازان اغراق شده است و ادعای دولت به واقعیت نزدیکتر است. به هر حال کنسول ترکیه یک درگیری جدی را و اینکه متعاقباً برخی از سربازان از دستور تیراندازی سرپیچی کردهاند، گزارش کرده است.»[9]
آمریکاییها از اخبار ضد و نقیض حادثه 27 آذر تبریز فهرستی منتشر میکنند و این تناقضات را به خصوصیات روانی ایرانیها نسبت میدهند که سعی دارند باب میل طرف مقابل صحبت کنند، اما به موضوع بیاعتمادی مردم به خودشان و انتساب آنها به طرفداری از حکومت پهلوی بیتوجه هستند. به عنوان مثال، در مورد تعداد زخمیهای حوادث 27 آذر نتیجه پیگیری آمریکاییها از دو پزشک در بیمارستانی در تبریز موجب آماری از دو تا تعداد زیادی زخمی میشود که نوسان زیادی دارد. در این سند آمده است: «مشکل کسب اطلاعات موثق از طریق دو منبع کنسول که در همان بیمارستان کار میکنند توضیح داده میشود. یکی از آنها میگوید تعداد زیادی زخمی در روز شورش مذکور به آنجا برده شده ولی وی در آن روز مریض بوده است؛ و دیگری میگوید که زخمیها تنها دو تن بودند که فقط یکی از آنها نیاز به جراحی داشت.»[10]
به عنوان نمونهای دیگر، آمریکاییها 7 نقل قول از حادثه 27 آذر را منتشر میکنند که عبارتند از: «(1) در یک درگیری بین جمعیت بزرگی از مخالفین شاه با سربازان، یک سرهنگ به دست یک ملا کشته شد... (2) در یک درگیری یک سرهنگ ارتش ملایی را کشت، و در جدالهای متعاقب این امر بسیاری از تظاهرکنندگان و سربازان به قتل رسیدند... (3) در یک درگیری نسبتاً آرام بین تظاهرکنندگان و سربازان، یک سرباز بر روی یکی از تظاهرکنندگان آتش گشود... (4) در حین درگیری سربازان و تظاهرکنندگان، ملایی به فرمانده که یک سرهنگ بود نزدیک شد، سینه خود را لخت کرد و از سرهنگ خواست تا او را بزند... (5) در یک درگیری بین تظاهرکنندگان و سربازان ملایی سینه خود را برهنه ساخت و از سرهنگ فرمانده خواست تا او را با تیر بزند. سرهنگ گریهاش گرفت، اسلحهاش را به زمین انداخت و همراه سربازان خود گریخت... (6) هیچ حادثهای که درگیری بین یک ملا و یک سرهنگ را دربرداشته باشد آن روز در تبریز اتفاق نیفتاده... (7) یک گروه بزرگ از تظاهرکنندگانی که طرفدار شاه بودند به سرهنگی که همراه نیروهایش در خیابان بودند نزدیک شدند و برادران سرباز خود را در آغوش گرفته و بوسیدند.»[11]
در حقیقت فارغ از جنبههای روانشناسی، به نظر میرسد مخبرین رسمی و غیررسمی آمریکاییها با سلب اعتماد از آنها به خاطر جانبداری از حکومت پهلوی، هر آنچه خودشان صلاح میدانستند به آمریکاییها میگفتند تا موجب انحراف آنها از اصل موضوع شوند.
حادثه 27 آذر تبریز یکی از حوادث انقلابی مهم است؛ البته مهم بودن آن به خاطر شور انقلابی یا برخورد خشونتآمیز حکومت پهلوی نبود، بلکه اهمیت آن پیامهای پنهان در حادثه بود. این حادثه سه پیام مهم داشت. اول، سرآغازی برای برخوردهای دوستانه نظامیان و مردم انقلابی بود. دوم، سیاستهای نخنما شده حکومت پهلوی مبنی بر سانسور اخبار را به نمایش گذاشت و حتی صدای آمریکاییها را هم درآورد. سوم، بیاعتمادی عمومی به آمریکاییها را نشان داد که آنها را برای به دست آوردن اخبار حادثه به استیصال کشاند.
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب نهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1388، ص 634، سند شماره 338، 19 دسامبر 1978 ـ 28 آذر 1357.
[2]. همان، صص 635 و 636، سند شماره 339، 19 دسامبر 1978 ـ 28 آذر 1357.
[3]. همان، ص 653 الی 657، سند شماره 349، 22 دسامبر 1978 ـ 1 دی 1357.
[4]. همان، صص 657 و 658، سند شماره 350، 22 دسامبر 1978 ـ 1 دی 1357.
[5]. همان، صص 635 و 636، سند شماره 339، 19 دسامبر 1978 ـ 28 آذر 1357.
[6]. همان، ص 641، سند شماره 344، 20 دسامبر 1978 ـ 29 آذر 1357.
[7]. همان، ص 637، سند شماره 340، 19 دسامبر 1978 ـ 28 آذر 1357.
[8]. همان، صص 635 و 636، سند شماره 339، 19 دسامبر 1978 ـ 28 آذر 1357.
[9]. همان، ص 641، سند شماره 344، 20 دسامبر 1978 ـ 29 آذر 1357.
[10]. همان، ص 637، سند شماره 340، 19 دسامبر 1978 ـ 28 آذر 1357.
[11]. همان، ص 653 الی 657، سند شماره 349، 22 دسامبر 1978 ـ 1 دی 1357.
تعداد بازدید: 1360