07 شهریور 1399
الهام صالح
امام خمینی در تاریخ 7 شهریور 1358 در جمع کارکنان سازمان مرکزی تعاون روستایی به ایراد سخن پرداختند. موضوع این سخنرانی، «نیاز کشور به کار و کوشش و ضرورت احیای کشاورزی» بود. امام در این سخنرانی از مردم و دولت خواستند تا کشاورزی را نجات دهند.
امام خمینی ابتدا سخنانشان را با موضوع کشاورزی در حکومت پهلوی آغاز کردند: «تاکنون کشاورزی ما به طور وحشتناکی عقب زده شده بود، و با اسم «اصلاحات ارضی» به کلی کشاورزی از بین رفت و همهاش الفاظ بود. شاه به همه تعلیم کرده بود که با الفاظ، وزارتخانهها الفاظ، در کشاورزی الفاظ، همه جا خطابه و الفاظ بود.»[1]
امام درباره شکست کشاورزی در حکومت پهلوی فرمودند: «واقعیت در کار نبود، انحراف بود. خود آن مرد از همه استادتر در این انحراف بود؛ و البته به او یاد میدادند استادها. تمام کارهای کشور با الفاظ و با چیزهای فریبنده میخواست اداره بشود. و متأسفانه از همه امور بدتر کشاورزی بود. مملکت ایران را که باید یک استانش برای خودش کافی باشد و مابقیاش صادر بشود، به اسم «اصلاحات ارضی» به آنجا کشاندند که احتیاج دارند به آمریکا و غیر، برای همه چیز. کشاورزی را به کلی شکست دادند.»[2]
خطابهها را کنار بگذارید؛ عمل بکنید
امام خمینی به این موضوع اشاره کردند که وعده صنعتی کردن کشاورزی در حکومت پهلوی به کوچ کشاورزان به شهرها و ایجاد محلههای زاغهنشین و چادرنشین منجر شد. ایشان از احیای کشاورزی به عنوان مهمترین کار نام بردند: «از حالا به بعد هم اگر بخواهید با خطابه و با لفظ و با این مسائل تمام کنید، قضایا باز همان است. اگر ما بخواهیم هی بنشینیم بگوییم ما چه کار میکنیم، چه کار میکنیم، چه کار کردیم، و واقع مطلب این باشد که کاری انجام ندهیم، این همان دستگاه سابق است؛ همان گول زدن مردم و همان آشفتگیها. امروز احتیاج به عمل است؛ نه به قول. ما باید همه عمل بکنیم. و مهمترین عملی که باید در ایران انجام بگیرد قضیه احیای کشاورزی است؛ بعد از اماته و مُردنش.»[3]
امام، زمانه را زمانه عمل دانستند و گفتند: «شما حالا به فکر این باشید که الفاظ را کنار بگذارید؛ خطابهها را کنار بگذارید؛ عمل بکنید. اگر بخواهید که کشورتان نجات پیدا بکند، هر کدام در هر محلی که هستید و هر قشری در هر جایی که هست، چه شماها که در قشر مثلاً تعاون کشاورزی هستید و چه سایر اقشار ملت، هر کدام در هر حالی که هستند، الان وقتی است که باید ما همه عمل بکنیم.»[4]
هر کس در هر جا هست کار بکند
امام خمینی، ملت و دولت را موظف دانستند که کشاورزی را نجات دهند: «شماها باید عمل بکنید برای نجات دادن کشاورزی. دولت باید عمل بکند برای نجات دادن کشاورزی و سایر احتیاجاتی که ملت دارد؛ و خود کشاورزها باید همت بکنند برای کار کردن، که نجات پیدا کند این مملکت؛ [نه آنکه] بخواهد این مملکت حالا تا آخر باز هی احتیاج به آمریکا داشته باشد برای اینکه گندم بگیرد و جو بگیرد [؛ یا] به اسرائیل که کشوری بود که همه چیز ما را از آنجا بیاورند. تخممرغ از آنجا بیاورند! دامداریمان شکست خورد به واسطه اینکه مراتع، «ملی» شد - به اصطلاح خودشان! هی جلو گرفتند از اینکه مردم به مراتع بروند؛ و بعد کم کم به هم خورد؛ و باعث این شد که یک بازاری برای گوشتِ خارج شدیم.»[5]
امام درباره بیفایده بودن حرف زدن و اهمیت عمل کردن به جای سخن گفتن، فرمودند: «همه اقشار باید همت بکنند که بسازند. هر کس در هر جا هست کار بکند. دولت باید رفع اشکالات بکند. همه باید کار بکنند. منتها در کشاورزی شما که تخصص در این امور دارید بروید سراغ این کارها. باید کار بکنید، نه اینکه حرف بزنید. کار لازم است؛ حرف فایده ندارد. حرفْ گندم نمیشود برای آدم! کشاورزان باید کار بکنند و کشاورزی را راه بیندازند.»[6]
میتوانیم سر پای خودمان بایستیم
امام خمینی، از مردم خواستند با افرادی که در کارها اخلال ایجاد میکنند مبارزه کنند: «الان دستهایی در کار است که نگذارند کشاورزی راه بیفتد و کارخانهها راه بیفتد. با اینها باید مقابله کرد، مبارزه کرد. الان روز مبارزه ملت ایران است با آنهایی که نمیگذارند مملکت به حال عادی بگردد؛ نمیگذارند کشاورزی تحقق پیدا کند؛ نمیگذارند کارخانه راه بیفتد؛ نمیگذارند دانشگاهها به کار خودشان ادامه بدهند؛ همه چیز را دارند به هم میزنند. الان وقت این است که باید همه با این قشرها مبارزه کنید.»[7]
ایشان، به دست آوردن استقلال را منوط به رفع کمکاریها دانستند و دراینباره گفتند: «میتوانیم خودمان سر پای خودمان بایستیم و مملکتمان را اصلاح بکنیم؛ لکن باید آن کم کاریهای سابق و آن بیکاریهای سابق، آن اداره نشستن سابق و هیچ کار نکردنها، این حال از بین برود... شکست مملکت ما از این امور است.»[8]
امام خمینی در پایان فرمودند: «باید با همت، دست به هم بدهیم تا اینکه این امور را اصلاحش بکنیم. اگر هم یک مشکلاتی هست که باید به دولت تذکر داده بشود، خوب، البته ما به دولت تذکر میدهیم. مشکلات را آنها باید حل بکنند. اگر شماها یک مشکلات دارید، آنها باید حل بکنند. ممکن است که پیشنهادش را بدهید به دفتر، تا من چنانچه یک مشکلی باشد رفع بکنم؛ یا لازم باشد که من یک تذکری بدهم به دولت؛ تذکر بدهم.»[9]
پینوشتها:
[1]. خمینی(س)، روحالله، صحیفه امام خمینی(س)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ 3، زمستان 1379، ج 9، ص 363.
[2]. همان، ص 363.
[3]. همان، ص 363 و 364.
[4]. همان، ص 364 و 365.
[5]. همان، ص 365.
[6]. همانجا.
[7]. همانجا.
[8]. همان، ص 366.
[9]. همانجا.
تعداد بازدید: 1052