21 آبان 1399
مریم طحان
مسجد اعظم قم از جمله مساجد باشکوه جهان اسلام، از آثار بزرگ آیتالله سیدحسین بروجردی طباطبایی است که در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(س)، از زمان ساخت تا حال حاضر، شاهد حوادث مهم و تأثیرگذاری در تاریخ انقلاب اسلامی بوده و به عنوان یکی از تریبونهای مبارزین نقش مهمی در تاریخ سیاسی ایران داشته است.
شهر قم به سبب حضور پربرکت حرم حضرت معصومه(س)، شهر مذهبی و دارای مساجد بزرگ و کوچک بسیاری است اما از آنجا که زوار این حرم شریف به ویژه در اعیاد و مراسمهای سوگواری، برای انجام فرائض دینی و سنن مذهبی در مضیقه بودند، وجود مسجدی بزرگ با صحن و سرای سرپوشیده لازم بود در نتیجه آیتالله بروجردی تصمیم گرفتند تا با کمک مردم مسلمان، مسجدی بنا نمایند که در تاریخ ماندگار شود.[1]
آیتالله بروجردی زمانی که تصمیم به ساخت چنین بنای مهمی گرفتند، مذاکراتی با حجتالاسلام محمدتقی فلسفی، در قم داشتند، بر طبق صحبتها، قرار شد حجتالاسلام فلسفی این مسئله را بر بالای منبر مطرح نماید. ماه مبارک رمضان برابر با اردیبهشت 1333 بهترین فرصت بود تا حجتالاسلام فلسفی بر بالای منبر مسجد شاه تهران، که برنامه از تریبون رادیو تهران نیز پخش میشد، ضمن سخنان خود، اعلام نماید که مرجع تقلید بزرگ شیعیان قصد ساخت مسجدی در جوار حرم حضرت معصومه(س) را دارد؛ این سخنان باعث شد تا مردم، حتی افراد بیبضاعت، با ذوق و اشتیاق فراوان، کمکهای نقدی خود را برای ساخت این مسجد به قم بفرستند. حجتالاسلام فلسفی فقط به این سخنرانی اکتفا نکرد بلکه در تمامی مجالس سخنرانیهایش در مساجد و محافل، مردم را به شرکت در این امر خیر دعوت کرد.[2]
در 21 تیر سال 1333، همزمان با سالروز ولادت حضرت امام رضا(ع) (11 ذی القعده 1374) طی مراسمی اولین کلنگ بنای این مسجد در ضلع غربی آستانه مقدسه حضرت معصومه(س)، به دست آیتالله بروجردی به زمین زده و بلافاصله کار ساخت آن آغاز شد و آیتالله بروجردی برای تسریع در کار ساخت مسجد شخصاً اقدام به خرید مسافرخانهها و خانههای اطراف مسجد کرد. این مسجد در یک محوطه یازده هزار متری بنا شده است؛ معماریاش به سبک ایرانی ـ اسلامی است و دارای دو شبستان بزرگ، گنبد عظیم و فضای زیر گنبد، و دو گلدسته بسیار مرتفع میباشد، نیز این مسجد دارای کتابخانه، حجرات خاص قرائتخانه، آبدارخانه، کشیکخانه و موقوفات است.[3]
معمار این بنای تاریخی، حاج محمدحسین لرزاده، معمار و مهندس معروفی، که ساخت بناها و مساجد متعددی را در پرونده خود دارد، بود و امور ساختمانی مسجد بر عهده حاجآقا رضا شاهپوری، از تجار و شخصیتهای معروف تهران، و آقای حاج ابوقاسم صاحب جمع، واگذار شد؛ نیز تولیت مسجد در زمان حیات آیتالله بروجردی بر عهده فرزند ارشد ایشان، آقای سیدمحمدحسن بروجردی، قرار داشت.[4]
کتابخانه مسجد اعظم نیز حائز اهمیت است، آیتالله بروجردی در همان بدو شروع ساخت مسجد، تصمیم گرفت این بنای باشکوه را با تأسیس یک کتابخانه مهم و مجهز تکمیل کند که تصمیم ایشان با استقبال مواجه شد. آیتالله بروجردی هم زمان با ساخت کتابخانه، به تدریج کتابهای آن را نیز تهیه کرد و برخی علما و اهل خیر نیز کتابهای خود را به این کتابخانه اهدا کردند.[5]
کار ساخت مسجد اعظم، هفت سال به طول انجامید؛ در شب افتتاح مسجد، نماز به امامت آیتالله بروجردی برگزار گردید و سپس حجتالاسلام فلسفی به منبر رفت و سخنرانی کرد.[6] حجتالاسلام فلسفی در فروردین 1340 به مدت سه شب در مسجد اعظم سخنرانی داشتند که طی آن درباره موضوع ایمان به خدا و نقش آن در ساخت مسجد اعظم صحبت کرد.[7] منبرهای حجتالاسلام فلسفی در روزهای قبل از فوت آیتالله بروجردی نیز برقرار بود، ایشان همچنین در اولین مجلس ختمی که برای آیتالله بروجردی در مسجد اعظم برگزار شد به عنوان سخنران مجلس ترحیم بر بالای منبر برای مردم عزادار صحبت کردند.[8] شایان ذکر است که آرامگاه آیتالله بروجردی در جوار همین مسجد واقع شده است.[9]
با فوت آیتالله بروجردی مراسمهای متعددی تا روز چهلم ایشان در کشور برگزار میشد اما مراسم ویژه چهلم در مسجد اعظم قم با حضور بیش از صدهزار نفر از مردم شهرستانهای سراسر کشور، علاوه بر روحانیون و مردم قم تشکیل شد و حضور متشکل و سازمان یافته تعدادی از دانشجویان دانشگاههای تهران و شعارها و سخنرانی نماینده آنان حرکت تازهای در پیوند حوزه و دانشگاه بود که در سالهای بعد نتایج بسیاری برای نهضت اسلامی داشت.[10]
در دومین سالگرد وفات آیتالله بروجردی، سخنرانیهای مسجد اعظم جنبه سیاسی به خود گرفت و برخی از وعاظ در مسجد علیه دولت و اقدامات اخیر آن انتقاداتی به عمل آوردند[11] که شروع مبارزات سیاسی مسجد اعظم به حساب میآید.
حجتالاسلام فلسفی که اولین سخنران مسجد اعظم به حساب میآمد در سالهای بعد نیز از جمله وعاظ این مسجد بهشمار میرفت. بهطور نمونه در آبان 1341 به دعوت هیئت مدیره مدرسین حوزه علمیه قم در مسجد اعظم حاضر شد و بعد از سخنرانی شخصی به نام آقای آلطه و شعرخوانی طلبهای به نام سجادی، که هر دو در مدح حجتالاسلام فلسفی و نقش وی در اطلاعرسانی ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی صحبت کرده بودند، بر بالای منبر رفته و برای حضار سخنرانی کرد. البته وی به مناسبتهای دیگر هم در مسجد اعظم سخنرانی داشته است. بهطور نمونه در سال 1350 و قبل از ممنوعالمنبرشدن، به دعوت آیتالله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی به قم رفت تا در مراسم فوت آیتالله مسیح تهرانی، در مسجد اعظم به منبر برود.[12]
شروع مبارزات سیاسی مسجد اعظم قم نیز همچون بسیاری مساجد دیگر با اعلام مخالفت لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی از سوی روحانیون آغاز شد. به غیر از سخنرانی حجتالاسلام فلسفی در خصوص این لایحه، در 14 آبان 1341 اجتماع عظیم مردم در مسجد اعظم در مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی از سوی مدرسین شکل گرفت که علمای طراز اول نیز در مراسم حضور داشتند. در این مراسم آیت الله ناصر مکارم شیرازی و حاج شیخ مرتضی انصاری به ایراد سخن پرداختند و آیتالله مکارم شیرازی از طرف حوزه و مدرسین نامه درخواست از دولت مبنی بر بررسی جنبههای قانونی شرکت زنان در انتخابات را قرائت کرد.[13]
در 21 آبان 1341 نیز مردم قم مجدداً در درس آیات عظام که در مسجد اعظم برپا بود تجمع کرده تا از آقایان کسب تکلیف کنند. در این اجتماع نیز آقایان عباسعلی اسلامی و حاج شیخ علیاصغر مرواید سخنرانی کردند. همچنین حجتالاسلام سعید اشراقی از طرف آیتالله گلپایگانی و حجتالاسلام علی دوانی از طرف آیتالله شریعتمداری درباره لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی سخن گفتند.[14]
در پی تصمیم حکومت برای ورود زنان به تظاهرات در 17 دی نیز، علمای قم، از حجتالاسلام فلسفی خواستند هنگام سخنرانی در مسجد اعظم، مخالفت علما با این برنامه را اعلام کند.[15]
مهمترین خیزش نهضت انقلاب اسلامی، از ماجرای اعلام تحریم عید سال 1342 آغاز شد که در این ماجرا امام خمینی به عنوان پرچمدار این نهضت، در 29 اسفند 1341، طی سخنرانی در مسجد اعظم قم و اعلام تحریم عید پیشگام مبارزه علیه حکومت پهلوی شدند.[16]
از جمله کاربردهای مسجد اعظم قم، تشکیل کلاسهای درس برای طلاب بود که آیات عظام در آن مشغول تدریس علوم دینی بودند و البته گاه بعد از تشکیل کلاس، مباحث سیاسی نیز مطرح میشد که برای حکومت ناراحتکننده بود.
در 5 فروردین 1342 برخی از مسئولین مسجد اعظم قم به بهانه این که ممکن است مشابه حادثه فیضیه، در مسجد اعظم رخ داده و به مسجد حمله شود مانع تشکیل کلاس درس امام خمینی در این مسجد شدند، امام نیز بدون ایجاد تنش، کلاس خود را به صحن کوچک حضرت معصومه(س) منتقل کردند.[17] اما چهل روز بعد از حادثه مدرسه فیضیه قم، که کلاسهای درس تعطیل شده بود، امام خمینی در 12 اردیبهشت 1342، ضمن سخنرانی در مسجد اعظم قم در خصوص ارزیابی قیام ملت و حوادث تلخ و شیرین سال 1341 و اوائل 1342، که علما، طلاب و مردم حضور داشتند کلاس درسش را مجدداً در مسجد اعظم برپا داشتند و پس از اتمام کلاس درس برای فاتحهخوانی و یاد آن حادثه، راهی مدرسه فیضیه شدند.[18]
بعد از دستگیری امام خمینی در بامداد 15 خرداد 1342، مردم قم قیام کردند و در حالی که مردان در صحن حضرت معصومه(س) حضور پرشوری داشتند و شعار میدادند، تعداد زیادی از زنان در مسجد اعظم قم به طرفداری از امام خمینی اجتماع کردند.[19]
امام خمینی بعد از آزادی در فروردین 1343، وقتی روزنامهها خبر توافق ایشان و دولت را چاپ کردند، در اعتراض به این خبر، به مسجد اعظم قم رفته و طی انتقاد شدید از دولت، این خبر را تکذیب کرده و مواضع خود را که تأکید بر ادامه مبارزه بود اعلام داشتند[20] و گفتند ما اختلاف ریشهای و اساسی با حکومت داریم نه یک سوءتفاهم مختصر که حل شده باشد.[21]
در 26 فروردین 1343 امام خمینی دومین سخنرانی خود را پس از آزادی در مسجد اعظم قم برگزار و خطاب به مردم تحلیلی از تحولات مشروطیت تا آن زمان ارائه دادند. سخنان امام نه تنها افشاگر بسیاری از سیاستها بلکه تبیینکننده خطمشی مبارزه تا سرنگونی حکومت پهلوی بود، به همین دلیل بازتاب گستردهای در کشور داشت.[22]
مسجد اعظم قم، با توجه به همجواری با حرم حضرت معصومه(س)، و حضور آیات عظام در قم، پذیرای علمای بسیاری بود که برای برپایی کلاسهای درس در آن حاضر میشدند و از آنجا که بین برخی از آقایان علما اختلافاتی وجود داشت، گاه مشکلاتی در مسجد رخ میداد. بهطور نمونه در 27 آبان 1343 مجلسی از سوی آیتالله شریعتمداری در مسجد اعظم برگزار شد و اطرافیان وی، تظاهرات طلاب طرفدار امام خمینی را سرکوب کردند، در این جریان نام حجتالاسلام مهدی کروبی که یکی از مضروبین بود بر سر زبانها افتاد، چرا که وی در این حادثه نقش مؤثری در جدایی هواداران نهضت امام خمینی از آیتالله شریعتمداری و طرفدارانش داشت. واقعه آن شب «لیلهالضرب» نام گرفت.[23] البته درگیری بین طرفداران آیتالله شریعتمداری و طلاب طرفدار امام خمینی در مسجد اعظم در موارد دیگر هم رخ داده است[24].
امام خمینی پرچمدار حرکتی در کشور شده بود که به مذاق حکومت خوش نمیآمد و چون پایگاه ایشان در قم بود مسجد اعظم نیز به عنوان یک پایگاه مهم برای ایشان و طرفدارانشان به حساب میآمد و با وجود این که حکومت پهلوی امام خمینی را در آبان 1343 دستگیر و سپس تبعید کرده بود تا از یاد و خاطره مردم ایران برود، ولی مردم مسلمان هر لحظه به یاد رهبرشان بودند؛ بهطور نمونه در جشن ولادت صاحبالزمان(عج) در 18 آذر 1343، طلاب جوان طرفدار امام خمینی، ضمن گرامیداشت یاد ایشان، تمثال امام را به عنوان بدل حضور ایشان، باشکوه خاصی وارد مسجد اعظم کردند تا تحرکی تازه در قم که دچار رخوت شده بود ایجاد کنند و این در حالی بود که مسجد مملو از مردم قم بود.[25] همچنین یاران و طرفداران امام در حرکتی اعتراضی در 7 اسفند 1343 در مسجد اعظم تجمع کرده و برای آزادی ایشان دست به دعا برداشتند، اما حکومت که حتی این حرکت مختصر را برنمیتافت به مسجد حمله کرده و آنان را مجروح کرد.[26] بهطور کلی هر اجتماعی که طی سالهای بعد از فوت آیتالله بروجردی در مسجد اعظم شکل میگرفت، حتی مجالس ختم، مردم و طلاب حضور پرشوری در مسجد داشتند و اکثراً بعد از مراسم اقدام به تظاهرات میکردند.
اگرچه امام خمینی در تبعید بهسر میبرد و دیگر نمیتوانست در مسجد اعظم قم حاضر شده و به تدریس یا سخنرانی بپردازد ولی حکومت باز هم آرامش نداشت و به طرق مختلف مانع اجرای برنامههای مساجدی میشد که پایگاه نهضت انقلابی بودند. از جمله این که ساواک برای خاموش کردن مساجد فعال که پایگاه مبارزه مردمی بودند به قطع برق و کنترل بلندگوها متوسل میشد تا از این طریق مانع رسیدن صدای مردم به بیرون شود. بهطور نمونه با هماهنگی ساواک و کارخانه برق قم، در مراسم جشن نیمهشعبان سال 1344 در مسجد اعظم قم این اتفاق رخ داد.[27] با تمام این سنگاندازیها، در طی سالهای تبعید امام خمینی، مسجد اعظم همانند بسیاری دیگر از مساجد از تحرک باز نماد و به فعالیت در زمینههای مختلف ادامه داد. در این سالها سخنرانان متعددی بر منبر این مسجد رفته و در موضوعات مختلف برای مردم صحبت کردند.
از جمله موضوعات مورد بحث در مسجد اعظم قم، مسئله اسرائیل بود که به دفعات و توسط وعاظ مختلف به آن پرداخته میشد. بهطور نمونه در 29 خرداد 1346 از طرف آیتالله العظمی سیدشهاب الدین مرعشی نجفی مجلس فاتحهای در مسجد اعظم قم برای شهدای مسلمان جنگهای شش روزه اعراب و اسرائیل برگزار شد که برای دعوت مردم نیز از قبل اعلامیهای صادر شده بود.[28] همچنین آیتالله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی در سال 1348 در مسجد اعظم در خصوص برخورد حکومت با چاپخانهای که اعلامیه ایشان علیه اسرائیل را چاپ کرده بود سخنرانی کرد.[29]
برگزاری مراسم ترحیم شخصیتهای مشهور در مسجد اعظم از جمله فعالیتهای مهم این مسجد به حساب میآمد که برخی از اهمیت بیشتری برخوردار بود. بهطور نمونه مراسم ختم آیتالله سیدمحسن حکیم در نیمه خرداد 1349 بود[30] یا مراسم ختمهایی که در نهایت به تظاهرات نیز منجر میشد. بهطور نمونه در 9 یا 12 دی 1353 وقتی مجلس شب هفت آیتالله حسسین غفاری در مسجد اعظم قم با سخنرانی حجتالاسلام سعید اشراقی برگزار شد، طلاب حوزه علمیه و مردم شهر قم پس از برگزاری این مجلس دست به تظاهرات زدند که شانزده نفر از آنها دستگیر شدند.[31]
اما مهمترین مجلس ختم برگزار شده در مسجد اعظم قم، که در بیشتر مساجد کشور هم، چنین مجلسی برپا شد مربوط به مراسم ختم شهادت فرزند ارشد امام خمینی بود. بعد از پخش خبر شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در ایران، اولین مجلس ختم، در مسجد اعظم قم برگزار شد. جو رعب و وحشت شدید حاکم بر کشور، سبب شد که طی این مراسمها در کشور، حتی اسمی از حاج آقا مصطفی و پدرشان در مجالس برده نشود و حتی اعلامیه با نام «حاج سیدمصطفی موسوی» به چاپ برسد. مجلس ترحیم مسجد اعظم در حالی شکل گرفته بود که کمتر کسی جرأت منبر رفتن و سخنرانی کردن در اینگونه مجالس را داشت؛ با این حال این مراسم از سوی آیتالله گلپایگانی برپا گردید و حجتالاسلام سیدمحمد آلطه درباره زندگی ایشان سخنرانی کرد و رسماً نام امام خمینی و حاج آقا مصطفی را بر بالای منبر برد و به دنبال آن مردم با شنیدن نام امام، با شور و هیجان صلوات فرستادند. مراسم ختم فرزند ارشد امام، بهطور متناوب صبحها و عصرها در مسجد اعظم از سوی هر کدام از علما برپا میشد و بیشتر سخنان درباره بازگشت امام به میهن بود؛ مراسم شب هفت ایشان نیز در مسجد اعظم با سخنرانی سیدمرتضی برقعی و حجج اسلام محمدمهدی ربانی املشی، ابوالقاسم خزعلی و صادق خلخالی برگزار شد.[32]
مسجد اعظم که یادگار آیتالله بروجردی بود به نوعی به مرکز تجمع هواداران امام خمینی تبدیل شده بود و فعالان مذهبی بعد از فوت پسر آیتالله بروجردی در پی این بودند تا مدیریت مسجد اعظم به جای نوه آیتالله بروجردی به طرفداران امام خمینی منتقل شود، چرا که به زعم ساواک، ممکن بود تولیت جدید خاندان بروجردی، مسجد را به دولت واگذار نمایند؛ در همین راستا فعالان مذهبی با کمک تجار تهران که در ساخت مسجد دخیل بودند، با سپردن امامت جماعت مسجد اعظم، ظهرها به محمدباقر سلطانی، پدر همسر حاج احمد خمینی، و شبها به مرتضی حائری، پدر همسر حاج آقا مصطفی خمینی، مسجد اعظم را کاملاً در اختیار گرفتند.[33]
بعد از شهادت حاج آقا مصطفی و نیز چاپ مقاله اهانتآمیز نسبت به امام خمینی در روزنامه اطلاعات، مردم در سراسر کشور به مخالفتهای خود سرعت داده و هر چه آشکارتر مقابل حکومت ظاهر میشدند. در این میان در شهر قم، مسجد اعظم از جمله مهمترین پایگاههایی بود که اکثر مراسمها و سخنرانیها علیه حکومت پهلوی طی سالهای 56 ـ 57 در آن صورت میگرفت و در بیشتر موارد، حضار بعد از پایان مراسم و گاه بعد از اقامه نماز جماعت اقدام به تظاهرات میکردند که ساواک گزارشهای متعددی از آن ارائه داده است.
در 11 آذر 1356 در مجلس چهلم حاج آقا مصطفی خمینی، که از طرف مدرسین حوزه علمیه قم در مسجد اعظم برگزار شده و حدود ده هزار نفر در آن شرکت کردند، حجتالاسلام صادق خلخالی یکی از سخنرانان بود، قبل از وی نیز حجتالاسلام ربانی املشی سخنرانی کرده بودند. هر دو این افراد طی سخنان خود، حکومت را به باد انتقاد گرفتند که منجر به صدور حکم تبعیدشان شد. طی آن روز افراد دیگری نیز پیدرپی، بر بالای منبر مسجد اعظم، سخنرانی کردند و حکم تبعدیشان صادر شد. حجج اسلام عبدالرحیم ربانی شیرازی، عبدالمجید معادیخواه و محمدجواد حجتی کرمانی که همگی محکوم به تبعید شدند؛ حجتی کرمانی در پی ایراد سخنرانی در جلسه یادبود حاج آقا مصطفی خمینی در مسجد اعظم قم، دستگیر و به ایرانشهر تبعید شد.[34]
در دی ماه 1356 آیتالله گلپایگانی در مسجد اعظم قم سخنانی ایراد کرد که در شهرهای مختلف بازتاب گستردهای داشت. وی ضمن بیان سخنانی حول محور تاریخ شاهنشاهی، حجاب و تعطیلی مدرسه فیضیه، به چگونگی کار بانکها پرداخت و معامله با بانک صادرات را تحریم کرد. به دنبال این سخنان و بعد از پخش نوار سخنرانی ایشان در کشور، عدهای از مردم سپردههای خود در بانک صادرات را که گفته میشد سرمایهاش متعلق به شخصی بهایی به نام هژبر یزدانی است بیرون کشیدند.[35]
با شروع تظاهرات و مخالفتهای علنی مردم علیه حکومت پهلوی، مأموران نیز به مقابله با مردم پرداخته، هر روز یکی از شهرهای کشور شاهد زدوخورد و کشتار مردم بیدفاع بود و به دنبال آن، برای شهدا مراسم ختم و یادبود در مساجد برپا میشد. هم چون بسیاری از مساجد کشور، مسجد اعظم قم نیز در 2 اسفند 1356 برای شهدای تبریز مراسم چهلم برگزار کرد،[36] البته این تنها مجلس بزرگداشت نبود، بلکه به مناسبت بزرگداشت شهدای یزد نیز مجلسی در 16 فروردین 1357 در مسجد اعظم برپا شد.[37]
در 19 اردیبهشت 1357، مصادف با چهلم شهدای یزد، جهرم و اهواز، حدود دوازده هزار نفر از مردم قم به ویژه طلاب و زنان چادری به مناسبت مجلس ترحیم شهدا در مسجد اعظم اجتماع کرده، خواستار بازگشت امام خمینی به ایران و آزادی روحانیون منجمله آیات سیدمحمود طالقانی و حسینعلی منتظری و دیگر زندانیان سیاسی از زندانهای حکومت و بازگشت کلیه تبعیدشدگان و... بودند. پس از پایان مراسم، شرکتکنندگان در مراسم اقدام به تظاهرات و دادن شعار علیه حکومت کردند؛ در نهایت مأموران با استفاده از ماشین آبپاش و گاز اشکآور، مردم را متفرق کردند.[38]
سال 1357 مخالفتها بیشتر به صورت تظاهرات نمود داشت و مردم پس از اجتماع در مساجد به خیابانها میآمدند و علیه حکومت شعار میدادند و به تبع آن حکومت یا مساجد را محاصره میکرد تا از بروز تظاهرات خیابانی جلوگیری نماید و گاه در خیابانها به مقابله با مردم میپرداخت. 4 شهریور 1357 حرم حضرت معصومه(س) و مسجد اعظم به دنبال تظاهرات وسیع مردم قم، توسط نظامیان محاصره شد؛[39] اما مردم ترسی از مأموران و نظامیان نداشتند و مراسمهای خود را در مساجد برپا میکردند. حجتالاسلام هادی غفاری در 11 شهریور 1357 در مسجد اعظم به مناسبت چهلم درگذشتگان واقعه مشهد درباره حکومت اسلامی و تأیید امام خمینی سخنرانی کرد و طی سخنان خود حمله شدیدی به دولت و حکومت پهلوی داشت.[40]
در اول مهر 1357 دو مراسم در مسجد برپا شد، صبح مجلس ختم درگذشت پسر آیتالله گلپایگانی از سوی آیتالله پسندیده[41] و بعدازظهر از سوی آیتالله شریعتمداری برگزار شد که حدود پنج هزار نفر در آن شرکت کردند؛ پس از خاتمه مجلس جمعیت حاضر در مسجد اقدام به تظاهرات در خیابانهای اطراف مسجد و دادن شعار علیه شاه کردند اما توسط مأمورین فرمانداری متفرق شدند.[42]
شب هفت سیدمهدی گلپایگانی نیز در مسجد اعظم قم برگزار شد که با شب شهادت امام جعفر صادق(ع) و سالگرد واقعه مدرسه فیضیه همزمان بود؛ با توجه به برگزاری این مراسم در سالهای پیش و نیز مراسم ختم گلپایگانی که در نهایت منجر به تظاهرات شد، حکومت احتمال بروز حادثه از سوی مردم را میداد[43] پس بر مراقبتها افزوده شد.
هر چه سال 1357 به پایان خود نزدیکتر میشد اعتراضات مردم نیز پر رنگتر شده و مردم در بیشتر روزها در مسجد اعظم جمع میشدند. در 18 دی پارهای از روحانیون و طلاب منجمله حجج اسلام احمد جنتی، محمد یزدی و سیداحمد کلانتر که حکومت آنان را افراطی مینامید در مسجد اعظم تجمع کرده و سپس اقدام به تظاهرات کردند و به جلوی شهربانی رفتند. در 20 دی نیز تجمع بیش از بیست هزار نفر در مسجد اعظم و صحن مطهر حضرت معصومه(س) شکل گرفت که در نهایت منجر به راهپیمایی شد. همچنین در 11 بهمن نیز روحانیون و فرهنگیان قم برای ورود امام خمینی به کشور در مسجد اعظم قم تحصن کردند.[44]
مسجد اعظم قم در تمام سالهای مبارزه مردم علیه حکومت پهلوی، محکم و استوار بود و مأمن امنی برای مبارزین به حساب میآمد و حکومت هم با تمام سختگیریهایش نتوانست مانع حضور مردم در آن شود. این مسجد هم اینک نیز شهرت خود را داشته و محل حضور طلاب و زوار در قم میباشد.
منبع: سایت کتابخانه حضرت آیت الله العظمی بروجردی
پینوشتها:
[1]. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیتالله دکتر محمد مفتح، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1382، ص 12.
[2]. علی دوانی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیتالله بروجردی، تهران، نشر مطهر، چ 2، 1371، ص 220؛ محمدتقی فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1376، ص 202؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدتقی فلسفی: زبان گویای اسلام، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1378، ص 10.
[3]. زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیتالله بروجردی، ص 218 – 213 .
[4]. همان، ص 221.
[5]. همان، ص 204.
[6]. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ص 203.
[7]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدتقی فلسفی: زبان گویای اسلام، ص 122.
[8]. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، صص 209 و 207 .
[9]. حیدر شجاعی، دانشنامه اماکن مذهبی، فرهنگی و تاریخی ایران: معرفی آرامگاههای پیامبران، امامان، ...، تهران، فهرست 1389، ص 344.
[10]. جواد منصوری، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، 1390، ص 270.
[11]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 1، (1 اردیبهشت 1340 تا 31 تیر 1342)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، ص 27.
[12]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدتقی فلسفی: زبان گویای اسلام، صص 168 و 451.
[13]. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیتالله دکتر محمدمفتح، صص 502 و 517؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 1، بخش خاطرات بنیاد تاریخ زیر نظر غلامرضا کرباسچی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران 1371، ص 107.
[14]. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 1، ص 109 ـ .108
[15]. محسن اسماعیلی، حرم اهلبیت خاستگاه انقلاب اسلامی، قم: زائر 1384، ص 133.
[16]. رحیم روحبخش اللهآباد، آیتاللهالعظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، 1391، ص 99.
[17]. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 1، ص 137.
[18]. هدایتالله بهبودی، شرح اسم، زندگینامه آیتالله سیدعلی حسینی خامنهای، تهران، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی 1391، ص 122؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب: نفس مطمئنه، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی اطلاعات، 1378، ص 81.
[19]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 1، ص 186؛ تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 23.
[20]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، ج 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1383، ص 584؛ اکبر هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ج 2، زیر نظر محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب ۱۳۷۶، ص 1566.
[21]. غلامعلی رجایی، سیره ابوترابی (مجموعه خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد از تولد تا عروج)، ج 2، تهران، پیام آزادگان 1391، ص 89 .
[22]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 407.
[23]. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 1، ص 204.
[24]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 3، (2 آبان 1343 – 27 تیر 1345)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، ص 61.
[25]. شرح اسم، زندگینامه آیتالله سیدعلی حسینی خامنهای، ص 158؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 1، ص 206؛ دوران مبارزه، ج1، ص 33.
[26]. مهناز میزبانی و منیژه صدری، حشمتالله سلیمی، نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1383، صص 53 و 92؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 3، (2 آبان 1343 ـ 27 تیر 1345)، ص 168.
[27]. نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی، ص 33 و 104.
[28]. یاران امام به روایت اسناد ساواک: حضرت آیتالله حاج آقا حسین خادمی: خادم شریعت، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چ 2، 1389، ص 167.
[29]. رسول جعفریان، جریانها و جنبشهای مذهبی سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) سالهای 1357 ـ 1320، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چ 5، 1383، ص 239.
[30]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 5، (7 فروردین 1343 ـ 15 بهمن 1349)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، ص 220.
[31]. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، ص 612؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 7، (15 مهر 1352 ـ 31 فروردین 1356)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، ص 216.
[32]. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، صص 744 ـ 742؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 8، (4 اردیبهشت 1356 ـ 31 فروردین 1357)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، ص 71 ـ 67 و 75 و 86 ـ 85 و 106 ـ 104 و 160.
[33]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 8، ص136.
[34]. شرح اسم، زندگینامه آیتالله سیدعلی حسینی خامنهای، ص 571؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، ج 1، ص 334؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 8، ص 209 ـ 205 و 230 ـ 229.
[35]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1382، ص 193.
[36]. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، 796؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، ج 1، ص 440؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 8، ص 373 ـ 372.
[37]. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات و حوزه هنری تهران 1377، ص 127؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، ص 818.
[38]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 9، (2 اردیبهشت 1357 ـ 5 مرداد 1357)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، ص 36 ـ 35 و 42 ـ 40 .
[39]. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، 890.
[40]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 11، (10 شهریور 1357 ـ 6 مهر 1357)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1393، ص 81 .
[41]. همان، ص 409.
[42]. همان، ص 343.
[43]. همان، ص 475.
[44]. سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 16، (9 دی 1357 تا 21 بهمن 1357)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1393، ص 143 و 150 و 399.
تعداد بازدید: 1546