19 آبان 1399
بعد از اینکه کارگران شرکت نفت اعتصاب کردند طبیعی بود که حقوق و مزایای آنها از سوی رژیم قطع شود و مدتها این کارگران مستضعف و مدافع انقلاب به همراه خانوادههایشان بدون اینکه اظهار کنند در عسرت و تنگدستی به سر میبردند تا اینکه وضعیت این کارگران شریف انقلابی از سوی شورای انقلاب به حضرت امام گزارش شد و ایشان هم مرحوم آقای پسندیده را مأمور رسیدگی به امور کارگران اعتصابی شرکت نمود. آقای پسندیده نیز از جامعه مدرسین خواست که دو ـ سه نفر را برای بررسی وضعیت کارگران اعتصابکننده و کمک مالی به آنها به منطقه خوزستان اعزام کند.
به همان منظور آقای شرعی و مرحوم آقای ربانی املشی به این مأموریت اعزام شدند که اینها با ماشین آقای یزدی به رانندگی پسرشان به طرف اهواز رفتند.
از سوی دیگر خود آقای پسندیده به من گفت: چون شما با آن منطقه به خوبی آشنا هستید بهتر است شما هم برای رسیدگی به وضعیت کارگران شرکت نفت به قسمت دیگری از استان خوزستان سفر کنید و من هم با اینکه اسفندیاری فرماندار نظامی خوزستان گفته بود به آن منطقه نروم ولی چون تعهد نداده بودم به طرف خوزستان و شهرهایی چون امیدیه، آغاجاری، ماهشهر، بندر امام خمینی، مسجد سلیمان و حوض سلطان رفتم و ضمن ملاقات با بعضی از علمای این شهرها مثل حجتالاسلام آقای آل غفور (جزائری) که در ماهشهر و حجتالاسلام آقای آلعلی که در امیدیه بودند، با کارگران اعتصابی نیز گفتگو کردم و متوجه شدم اکثر این عزیزان مدتهاست که حقوق دریافت نکردهاند و عدهای را نیز از خانههای سازمانی بیرون کردهاند. با وصف حال هیچیک از این کارگران شریف و بزرگوار با تمام نیازی که داشتند حاضر نشدند کمکهای ما را بپذیرند و تنها تقاضایشان این بود که ما برای سخنرانی و روحیه بخشیدن به کارگران و کارکنان شرکت نفت در منطقه حضور داشته باشیم که غیر از من بعضی از دوستان از جمله جناب آقای ناطق نوری و مرحوم آقای شیخ عباس شیرازی که سخنران توانایی بود به خوزستان آمدند و برای مردم زحمتکش و انقلابی این منطقه سخنرانی کردند و از آنجایی که خود این کارگران از قبول کمک خودداری کردند ما این مبالغی که در اختیار داشتیم به علمای این شهرها دادیم تا از طریق آنها به کارگران مستضعف و نیازمند داده شود.
منبع: خاطرات آیتالله سیدحسین موسوی تبریزی (دفتر اول)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، عروج، 1384، ص 474 و 475.
تعداد بازدید: 795