11 اسفند 1399
در منزل ما لوازم مبارزات خیابانی از جمله مواد منفجره، دارو، وسایل جراحی و کمکهای اولیه وجود داشت و چنانچه شخصی مجروح میشد در همان منزل مورد مداوا و حتی در حد مقدور تحت عمل جراحی هم قرار میگرفت. یک دستگاه خودرو مرسدس بنز نیز جهت انجام امور ضروری مبارزان به ویژه شناسایی، تحقیق و مراقبت اوضاع و پیشگیری و جلوگیری از غافلگیری در صورت هجوم ساواک پیشبینی شده و درب منزل ما پارک و آماده بود. حتی شبها سوئیچ آن را زیر سپر خودرو جا میدادیم تا کسانی که لازم است از آن استفاده نمایند و به راحتی مأموریت خود را انجام دهند. برخی از جمله محمد رضایی، حتی نمیدانستند این خودرو متعلق به بنده میباشد و یا اصولاً مرا نمیشناختند، اما میدانستند این خودرو به همین منظور اختصاص یافته است. البته چون احتمال میدادیم که سرنشینان خودرو به دام ساواک بیفتند. بنابراین پیشاپیش گزارشی مبنی بر سرقت خودرو تهیه و آماده کرده بودم که در صورت وقوع حادثه آن را به اداره آگاهی تقدیم کنم و مسئولیت را از خود سلب نمایم. یکی از اشخاص بسیار فعال آقای مهدی غیوران بود که احتمال دستگیری ایشان میرفت. غیوران به من گفت چنانچه دستگیر شدم از همکاری با شما هیچگونه حرفی نمیزنم و اگر در حد مرگ هم شکنجهام کنند به همکاری با شما اعتراف نمیکنم. قرار ما بر این بود که اگر غیوران را وادار کنند که روبهروی من بایستد تا به آشنایی و همکاری و سایر مسایل فیمابین اعتراف کند، او به ظاهر بگوید آقای چهپور من نسبت به تمام فعالیتهای شما اعتراف کرده و همه چیز را بر زبان جاری نمودهام! اما من این موضوع را جدی نگرفته و هر گونه اقدام ضد امنیتی و مخالفت با رژیم را انکار کنم. مهدی غیوران به دنبال وقوع ترورها و لو رفتن افراد مبارز و اعترافات بعضی از آنها در سال 1354 دستگیر شد. اما این مرد مبارز، متعهد و مؤمن در مقابل فشار و شکنجه ساواک مقاومت کرد و به اقدامات و همکاریها اعتراف ننمود. او حتی یک نفر را هم لو نداد! چون در آن زمان تهیه و تدارک و نگهداری اسلحه و مهمات و مواد منفجره به عهده من بود و حتی خودرویی که جهت ترور از آن استفاده میشد، بنده در اختیار مبارزان قرار میدادم و به موقع پزشک و جراح را حاضر میکردم، چنانچه مرا لو میداد و معرفی میکرد شکنجه و مجازات سنگینی در انتظارم بود و حتی امکان لو رفتن بقیه افراد و تجهیزات هم وجود داشت و ضربه مهلکی بر گروه ما وارد میشد. این چنین بود که قدر و ارزش این مرد بیشتر نمایان شد. آقای غیوران عضو هیئت امنای مدرسه رفاه بود و مسئولیت اداره کل مینیبوسها و حمل و نقل مدرسه به عهده ایشان بود. پس از دستگیری مهدی، وظیفه و مسئولیت ایشان به من واگذار گردید.
منبع تصویر:باشگاه خبرنگاران جوان
منبع: چهپور، ولی، همراه پیر پاک (خاطرات ولیالله چهپور)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، ص 33 - 35.
تعداد بازدید: 1188