15 خرداد 1400
احمد ساجدی
کتاب «ایران در دوره پهلوی با تأکید بر نقش و جایگاه رزمآرا» اثری است که تحولات مربوط به تاریخ ایران در دهه ۱۳۲۰ و حوادث زمینهساز نخستوزیری سپهبد حاج علی رزمآرا در تیر ۱۳۲۹ را تجزیه و تحلیل کرده است. طبعاً ریشه این رخداد سیاسی را همانگونه که نویسنده اثر معتقد است، باید در حوادث پس از اشغال ایران توسط قوای متفقین جستجو کرد.
شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲ یکی از پر تنشترین ادوار تاریخی کشورمان به شمار میرود. به دلیل اهمیت و تأثیرگذاری خاص این برهه، تاکنون اسناد، خاطرات، و کتابهای متعددی درباره آن منتشر شده است. کمیت و کیفیت تحولاتی که کشور در این سالها به خود دیده باعث شده که این دوره تاریخی از جمله پیچیدهترین ادوار تاریخ معاصر ایران باشد. ظهور و سقوط دولتهای متعدد ولی بیثبات و کم دوام، مثالی است که از اوج نابسامانی اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوره حکایت دارد.
در فاصله اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ تا به قدرت رسیدن سپهبد رزمآرا در تیر ۱۳۲۹ یعنی طی یک دوره ۹ ساله، ۱۴ کابینه در ایران به وسیله 9 نخستوزیر تشکیل شدند. به عبارت دیگر عمر متوسط هر کابینه در خلال این ۹ سال کمتر از ۸ ماه بوده است. این ناپایداری و بیثباتی از یک سو ناشی از تبعات حضور نیروهای اشغالگر بیگانه در خاک ایران بوده و از سوی دیگر خود به خود سبب ایجاد بحرانها و حوادث جدید نیز در داخل کشور میگردید.
بیثباتی ناشی از رقابت دولتهای اشغالگر متفق با یکدیگر در ایران و در نتیجه خطر تجزیه کشور توسط آنان، از جمله غائله خودمختاری در آذربایجان و کردستان (۱۳۲۵)،یا حوادثی مانند تیراندازی به شاه (۱۳۲۷)، ترور عبدالحسین هژیر وزیر دربار وقت (۱۳۲۸)، و... رویدادهایی بودند که طی دوره مذکور به وقوع پیوستند. در چنین شرایطی شکلگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از استعمار انگلیس نیز حادثهای بود که مزید بر علت شد و شاه و حامیان بیگانه وی را به این نتیجه رساند که برای بازگرداندن امنیت و ثبات به کشور نیاز به دولتی قوی و کارآمد دارند. در این میان آمریکا و انگلیس نیز با احساس خطر کاهش نفوذ خویش در ایران، هر یک به دلایل مشابهی از به قدرت رسیدن سپهبد رزمآرا حمایت میکردند. آمریکا و انگلیس هر دو به مقابله با نفوذ کمونیسم و به تصاحب نفت ایران میاندیشیدند. روسها نیز البته هنوز از موضوع امتیازات نفتی استانهای شمالی ایران در حاشیه دریای خزر ناامید نشده بودند. در این میان رزمآرا که خود مخالف ملی شدن صنعت نفت بود و با منافع روسها و فعالیت حزب توده نیز صریحاً مخالفت میورزید الگوی مورد نظر آمریکا و انگلیس در احراز مقام نخستوزیری محسوب میشد.
رقابت آمریکا و انگلیس بر سر منابع نفتی ایران، نیروهای مخالف در متن جامعه را وادار ساخت تا نهضت ملی شدن نفت را به ثمر برسانند و رزمآرا که از اساس مخالف این نهضت بود، در 5 تیر 1329 با فشار آمریکا و انگلیس به نخستوزیری منصوب شد، اما کمتر از 9 ماه بعد در 16 اسفند همان سال به خاطر رویارویی با همین نهضت ترور شد و جان خود را در نهمین ماه شروع نخستوزیری خود از دست داد.
کتاب «ایران در دوره پهلوی با تأکید بر نقش و جایگاه رزمآرا» که توسط سه تن از نویسندگان به نامهای صالح امینپور، عبدالله ساجدی و جمال خسروی به رشته تحریر درآمده، ابتدا رزمآرا را معرفی کرده و زندگینامه وی را آورده، سپس به بررسی اوضاع سیاسی ایران پس از سقوط رضاشاه پرداخته و اهمیت نفت، و همچنین حوادث آذربایجان و کردستان را بررسی کرده است. نویسنده در ادامه، وضع دولتهای متعدد و ادوار مجالس شورای ملی ایران در دهه ۱۳۲۰ را بررسی کرده، بعد به عملکرد کابینه سپهبد رزمآرا در برخورد با احزاب و گروهها پرداخته و تصمیمات دولت در عرصههای اقتصاد، مذهب، مطبوعات، و... را تشریح کرده است.
بررسی روابط رزمآرا با دولتهای متفق، بخش بعدی کتاب است. سپس موضوع مخالفت رزمآرا با نهضت ملی شدن نفت و رویارویی با سران این نهضت و سرانجام ترور وی در اسفند ۱۳۲۹ یعنی در آستانه تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت، مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. بررسی دیدگاههای داخلی و خارجی نسبت به قتل رزمآرا و بازتاب این حادثه در داخل و خارج کشور، موضوع بعدی است که در کتاب تشریح شده است.
کتاب «ایران در دوره پهلوی با تأکید بر نقش و جایگاه رزمآرا»، شرح بحران ۱۲ سال اول پادشاهی محمدرضا پهلوی است؛ بحرانی که از هر نظر به آن نگریسته شود، میتوان آن را نتیجه حضور اشغالگران بیگانه و اتکا به آنان دانست. نویسنده در مقدمه مینویسد: «در سالهای پس از جنگ جهانی دوم تلقی دولتهای انگلیس آمریکا و شوروی این بود که منابع نفتی منطقه خاورمیانه و بهویژه ایران باید بر اساس ترتیباتی نوین، میان فاتحان جنگ تقسیم شود و لذا دولت آمریکا و انگلیس کوشیدند تا امتیازاتی را برای خود در ایران کسب کنند، اما مقاومت متفق سوم یعنی شوروی، این کار را به روابط خصمانه و کشمکش کشانید.»
نویسنده در جای دیگر این کتاب معتقد است که: «انتخاب چهره توانمندی همچون رزمآرا به عنوان نخستوزیر، خلاف میل باطنی محمدرضا پهلوی بود. زیرا شاه معمولاً از نخستوزیران مطیع، ملایم، ضعیف و بیتحرک حمایت میکرد تا بتواند هرگاه اراده کند، آن را از عرصه قدرت سیاسی کشور کنار بکشد. اما از نخستوزیران قدرتمندی مانند قوام و رزمآرا و مصدق به شدت میهراسید.»
کتاب «ایران در دوره پهلوی با تأکید بر نقش و جایگاه رزمآرا» در ۲۲۴ صفحه تهیه و تنظیم شده و مؤسسه انتشاراتی «ندای تاریخ» آن را چاپ کرده است.
این کتاب ثابت میکند که در دولتهای وابسته، شعارهایی چون احترام به تمامیت ارضی، حق حاکمیت ملی کشورها، کمکهای اقتصادی و بشردوستانه، و امثال آنها ... دستاویزهایی هستند که تاریخ مصرف دارند و زمانی که منافع قدرتهای بیگانه ایجاب کند تمامی این شعارها به بازیچه تبدیل میشوند. حتی ابراز احترام گاه و بیگاه دولتهای استعمارگر به گروههای مخالف شاه و سیاستمداران ناراضی (جبهه ملی و ...)، مصلحتی و ناشی از اقتضای منافع آنان است. پدیدههایی همچون اصلاحات ارضی، انقلاب سفید و... نیز باید از همین زاویه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.
تعداد بازدید: 646