09 تیر 1400
الهام صالح
امام خمینی در تاریخ 15 تیر 1358 در جمع روحانیون، نیروهای کمیتهها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارومیه به سخنرانی پرداختند که موضوع آن «وظایف روحانیون و پاسداران در برابر اسلام و جمهوری اسلامی» بود.
الان موضع ما حساستر است
امام خمینی، در این سخنرانی ضمن تأکید بر اینکه باید خطراتی که در پیش است با روحانیان و پاسداران مطرح کنند، درباره موقعیت حساس کشور، فرمودند: «موضع ما الان از دو جهت حساستر از اوقات دیگر است. در رژیم سابق و آن وقتی که همه شما و همه قشرها مشغول مبارزه بودند با رژیم سابق، آن وقت رژیم طاغوتی بود، و شما هم بر ضد طاغوت قیام کرده بودید. اگر ما در آن روز شکست میخوردیم، کشته میشدیم، خیلی اشکال نداشت؛ برای اینکه یک لشکر اسلامی، یک لشکر الهی، با لشکر طاغوتی مقابله کردند و شکست خوردند.»[1]
امام خمینی در ادامه فرمودند: «این شکست در آن حال به ضرر اسلام تمام نمیشود؛ به نفع اسلام بود و قدرت اسلام و صحت مکتب ما بیشتر ثابت میشد. به وجهی، نظیر مبارزه حضرت سیدالشهدا – سلاماللهعلیه - با دولت وقت که دولت طاغوتی بود. شهادت سیدالشهدا به اسلام هیچ لطمهای وارد نیاورد، اسلام را جلو برد.»[2]
امام خمینی، از شکست خوردن مکتب اسلام به عنوان بزرگترین خطری که ایران را تهدید می کند، نام بردند: «آن خطری که الان متوجه به ماست خطر کشته شدن نیست؛ خطر شکست یک جمعیت اسلامی در مقابل طاغوت نیست؛ آنها اصلاً خطر نیست. آن خطری که الان برای ماست این است که مکتب ما شکست بخورد؛ اسلام شکست بخورد. این خطر بزرگترین خطری است که الان متوجه به ماست. و آنکه ما را تا اینجا رساند و پیروز کرد این بود که قشرها با هم اختلاف نداشتند. همه با هم فریاد میکردند که جمهوری اسلامی میخواهیم.»[3]
جمهوری اسلامی یعنی یک حکومت عادلانه اسلامی
ایشان، جمهوری اسلام را یک حکومت عادلانه اسلامی نامیدند و فرمودند: «ما ادعا کردیم که جمهوری اسلامی داریم، و ادعا کردیم که حکومت اسلامی تنها حکومت عادلانه است، تنها حکومتی است که از رئیسجمهورش تا پاسبانش تابع اسلام است، نه رئیسجمهورش میخواهد بزرگی بفروشد به پایینترها، نه پایینترها میخواهند مردم را از باب اینکه مثلاً نظامی است، پاسدار است، مردم را آزار بدهند؛ این چیزی است که ما ادعایش داریم میکنیم جمهوری اسلامی یعنی یک حکومت عادلانه اسلامی.»[4]
امام خمینی، اصلاح خویشتن را مقدمهای بر شروع اصلاح جامعه دانستند و گفتند: «اگر شما، که پاسدارید و مدعی هستید که ما برای پاسداری خدمت میکنیم به اسلام میخواهیم خدمت کنیم، اگر خدای نخواسته همانطور که در رژیم سابق گاهی میریختند منزل یک کسی و اثاثش را میبردند، زن و بچهاش را به زحمت میانداختند، اگر حالا هم از یکی از شما خدای نخواسته یک همچو چیزی صادر بشود، و دیگران جلویش را نگیرند و تربیتش نکنند، نهیش نکنند، این حربه را دست دشمن ما میدهد و میگوید پاسدارها این جوریاند.»[5]
الان جنگ قلم است.
امام خمینی، در سخنانشان به این موضوع پرداختند که دشمنان اشتباهات صورت گرفته در نظام اسلامی را به حساب اسلام مینویسند: «حالا که ما پیروز شدیم و رسیدیم به این مرتبه، اگر اختلافات بین خودمان حالا شروع بشود، اگر نزاعهای شخصی بین خودمان حالا شروع بشود، اگر سر یک کارهایی جزئی با هم اختلاف بکنیم، اگر دادگاهی رأی بر خلاف اسلام بدهد، اگر کمیتهای بر خلاف موازین اسلامی عمل بکند، این دیگر پای این حساب نمیشود که در رژیم طاغوتی دارد این کارها میشود. در رژیم اسلامی دارد این کار میشود؛ در حکومت اسلامی دارد این کار میشود؛ این پای اسلام حساب میشود. دشمنهای ما این را پای اسلام حساب میکنند.»[6]
ایشان، جنگ دشمنان را در جمهوری اسلامی، جنگ قلم نامیدند و گفتند: «الان خوف از این دشمنها بیشتر از خوف از محمدرضا [است، با] محمدرضا جنگ بود و نزاع بود و زدوخورد بود، و - بحمدالله - زدید و بیرونش کردید؛ حالا جنگ نیست. الان جنگ قلم است. الان جنگ اعصاب است. آن جنگ نیست که آسان است. الان یک همچو جنگی هست که در خارج و داخل قلمها را برداشتهاند و میخواهند بر ضد اسلام چیزی بنویسند؛ نه بر ضد من و شما و زید و بکر؛ بر ضد اسلام!»[7]
اینها از اسلام میترسند
امام، به این نکته اشاره کردند که دشمنان از اسلام میترسند: «اینها از اسلام میترسند؛ از من و تو نمیترسند، اینها از اسلام میترسند. اسلام بود که جوانهای ما را غلبه داد بر توپ و تانک و همه چیزها؛ بر همه قدرتها ملت ما را غلبه داد، اگر این پاسبانهای ما بعد از این غلبه، یک کاری بکنند که اسباب شکست اسلام بشود، این مسئولیتش غیر مسئولیت آدمکشی است؛ غیر مسئولیت گناههاست، این یک گناهی است که قابل بخشیدن نیست.»[8]
امام خمینی، عرضه غلط اسلام را یک شکست برای اسلام معرفی کردند: «اگر ما اسلام را بر خلاف آنطوری که هست نمایش بدهیم به خارج، عرضه کنیم به خارج، این شکست اسلام است، نه یک معصیت، قضیه معصیت نیست، این آنی است که انبیاء سرش کشته شدند، آنی است که اولیا سرش کشته شدند. دینِ حق، دینی است که انبیاء و اولیاء کشته شدند سرش؛ اگر کسی یکی از انبیاء را بکشد، یا اسلام را کاری بکند، این گناهش بالاتر از او هست.»[9]
باید همه بیدار بشویم
امام بر حرکت تحت لوای لاالهالاالله و یکی بودن تأکید کردند و درباره رفع اختلافات گفتند: «اختلافات را در یک اموری که نباید هم در آن اختلاف کرد، این اختلافات را کنار بگذارید همه. این «حزب» بازی و نمیدانم گروهگروه که صد گروه، به حسب آنطوری که در روزنامهها بود، قریب صد گروه در این چند هفته، اظهار وجود کردهاند! یعنی صد گروه کاری دارند میکنند که این انسجامی که پیدا شد و رمز قدرت شما بود به هم بزنند. صد گروه دشمن دارید شما؛ منتها یک عده میفهمند، و شاید اکثراً توجه ندارند. این گروهگروه شدن همینطوری نیست که خیال کنید منباب اتفاق اظهار وجود میکنند.»[10]
امام خمینی در پایان سخنانشان جلوگیری از تخلفات با استفاده از ملایمت را خواستار شدند: «باید همه بیدار بشویم، همه توجه بکنیم، هم اصلاح کنیم خودمان را که خدای نخواسته تخلف نکنیم؛ و هم توجه کنیم به اینکه اگر یکی تخلف کرد جلویش را بگیریم، نه با داد و دعوا؛ گفتن با ملایمت. اگر یک کسی یک کار خلافی کرد و صد نفر آدم با ملایمت سلام کرد، تعارف کرد، ... آن کار خوب نبوده، تأثیر میکند در انسان و نمی تواند تخلف بکند. خداوند انشاءالله شما پاسدارها را برای اسلام حفظ کند.»[11]
پاسدارها مسئولیتشان زیاد است
امام خمینی در تاریخ 20 تیر 1358 در جمع اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپیددشت، از این قشر به عنوان قشری شریف و پرمسئولیت نام بردند: «پاسدارها در عین حالی که شغلشان بسیار شریف است، لکن مسئولیتشان هم زیاد است. مبادا یک وقتی کاری انجام داده بشود، از بعضی از نادانها که اسباب این بشود که اصل پاسداران را مردم راجع به آنها یک چیزی بگویند. باید خود شما از اشخاصی که یک قدری مثلاً جوان هستند، یک قدری تند هستند، یا گاهی جهالت دارند، شماها باید جلوگیری کنید.»[12]
ایشان در ادامه فرمودند: «نگذارید یک وقتی پاسداری مثلاً یک کار خلافی بکند، موجب بشود که بگویند پاسدارهای جمهوری اسلامی هم اینطوری هستند، و این امر مهمی است که به عهده خود شماست، و امیدوارم از این به بعد هم پاسداریتان یک پاسداری خالصانه و برای اسلام باشد و همه با هم به پیش بروید و موفق و مؤید باشید.»[13]
پینوشتها:
[1]. خمینی(س)، روحالله، صحیفه امام خمینی(س)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ 3، زمستان 1379، ج 8، ص 483.
[2]. همانجا.
[3]. همان، ص 484.
[4]. همان، ص 485.
[5]. همان، ص 487.
[6]. همان، ص 488.
[7]. همان، ص 489.
[8]. همانجا.
[9]. همانجا.
[10]. همان، ص 490.
[11]. همان، ص 491.
[12]. خمینی(س)، روحالله، صحیفه امام خمینی(س)، همان، ج 9، ص 46.
[13]. همانجا.
تعداد بازدید: 814