19 تیر 1400
احمد ساجدی
تاریخ، انسان را با گذشته سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، علمی، اخلاقی خویش آشنا میکند، راههای پیشرفت و تکامل را به انسان میآموزد، و ضعفهای رفتاری ملتها را پیش روی آنان قرار میدهد.
یکی از وجوه اهمیت آشنایی ملتها با تاریخچه کشوری که در آن زندگی میکنند، آگاهی از تحولات تاریخ سیاسی و دستاندازیهای استعمارگران برای غارت منابع و ثروتهای کشور و جلوگیری از پیشرفت و پویایی آن است. در میان قدرتهای استعماری و نقش آنان در چپاول هستی ملتها، انگلیسیها جایگاه ویژهای دارند. آنان حداقل در مورد کشور ما، سابقه بیش از دو قرن روابط استعماری دارند.
به منظور آشنایی مردم با رفتار خصمانه و استعماری انگلیس با ملت ایران طی دو قرن گذشته، اخیراً کتابی با عنوان «جنایات انگلیس در ایران؛ ۲۲۰ سال مداخله، اشغال، و توطئه» چاپ شده است. این کتاب از سال ۱۸۰۰ میلادی که «سر جان ملکم» انگلیسی با مأموریتی از سوی فرمانروای انگلیسی «کمپانی هند شرقی» وارد ایران شد تا بنای حاکمیت توسعهطلبانه و استکباری بریتانیا بر ایران را پایهریزی کند، تا زمان معاصر، رفتار استعمارگران انگلیسی را بررسی و کالبد شکافی کرده است.
کتاب «جنایات انگلیس در ایران؛ ۲۲۰ سال مداخله، اشغال، و توطئه»، عملکرد انگلیسیها علیه مردم ایران طی دو قرن گذشته را به لحاظ نوع رفتارشان در چهار فصل بررسی کرده است:
فصل اول با عنوان «غارتگری و استعمار» به تشریح قراردادهای استعماری تنباکو، رویتر، دارسی، ۱۹۱۹، و همچنین نقش انگلیس در ایجاد قحطی در ایران در خلال جنگ جهانی اول و مرگ میلیونها انسان، غارت منابع ملی ایران در خلال جنگ دوم، اشغال نظامی شهرهای ایران، ایجاد بحرانهای غذایی در کشور، به انحصار در آوردن راههای ریلی، شوسه و هوایی برای حمل و نقل کالاها و تجهیزات خود، و همچنین غارت منابع نفتی ایران از طریق تحمیل امتیازات مختلف پرداخته است. در این فصل تصریح شده که انگلیس برای حفاظت از منافع خود در هند شرقی به سلطه بر ایران نیاز داشت و حاکمان ضعیفالنفس قاجار نیز در ایجاد این سلطه نقش به سزایی داشتند. در این فصل همچنین تأکید شده که آنچه تحت عنوان سرمایهگذاری و خدمات توسط انگلیسیها در ایران انجام شد عموماً در جهت سیاستها و برنامههای انگلیس برای حفظ سلطه خود بر هند و ضعیف ساختن ایران و جلوگیری از فرصتها و ظرفیتهای ایران برای حرکتهای سازنده و پیشرفتهای واقعی بود. بدیهی است مسئولیت تئوریزه کردن ضرورت حضور انگلیس در ایران نیز بر عهده روشنفکران غربزده بود.
فصل دوم با عنوان «اشغالگری و استعمار» به بیان مداخلات انگلیسیها در ایران از طریق تحمیل قراردادهای استعماری، تلاش برای تجزیه خاک ایران از جمله اهتمام در جدا کردن بحرین از خاک ایران، فتنهآفرینی در روابط ایران با همسایگان، سرکوب نهضتها و جنبشهای استقلالطلبانه در ایران از جمله سرکوب نهضت جنگل، سرکوب نهضت تنگستانیها و...، ایجاد «پلیس جنوب» برای سرکوب عشایر در ایران، و اقدامات مداخلهجویانه دیگر پرداخته است. در این فصل تصریح شده که روس و انگلیس همواره در ایران به دنبال منافع خویش بودهاند و برای اثبات این فرضیه به قرارداد ۱۹۰۷ اشاره شده است. آنان بر اساس این معاهده، ایران را بین خود تقسیم کردند. انگلیسیها بهویژه برای کنترل امواج حاصل از جنبش مشروطه ایران و جلوگیری از تأثیر آن در بیداری مردم هند، به این نتیجه رسیده بودند که باید مشروطه را تحت کنترل درآورده و در آن نفوذ کنند. انگلیسیها در تعقیب برنامههای بلندمدت خود در حراست از هندوستان در مقابل دستاندازی قدرتهای رقیب، به این نتیجه رسیدند که ایران را تجزیه کرده، افغانستان را از خاک ایران جدا کنند و شبکهای از امرای محلی و مطیع خود را در آن سامان به قدرت برسانند.
فصل سوم با عنوان «مداخلات توطئهگرانه، سلطهگرانه و تحقیرآمیز» به بیان نقش انگلیس در رویدادهای مهمی چون عزل و قتل امیرکبیر، تحمیل قراردادهای استعماری ترکمنچای و گلستان، به انحراف کشاندن نهضت مشروطیت، کودتای رضاخان، عزل رضاخان و به قدرت رساندن پسرش، مقابله با نهضت ملیشدن صنعت نفت، کودتای ۲۸ مرداد، مهرهچینی در پستهای کلیدی کشور و همچنین کشاندن پای ارتش ایران در جنگ ظفار پرداخته است. در این فصل تصریح شده که اعلام حمایت اولیه انگلیس از نهضت نوپای مردم و علما در جریان مشروطه و سپس مصادره آن نهضت به نفع سیاستهای استعماری لندن از طریق افراد نفوذی و جریان روشنفکری غربگرا صورت گرفته و این رویکرد، از مصادیق بارز رفتارهای توطئهگرانه انگلیسیها نسبت به ایرانیان بوده است.
فصل چهارم با عنوان «مداخلات فرهنگی و سیاسی»، نقش انگلیسیها را در تشکیل مراکزی چون فراموشخانه (فراماسونری)، بابیت و بهائیت و ایجاد اختلافات مذهبی در ایران، و همچنین دخالت آن کشور در همه امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اداری، انتظامی، نظامی و مطبوعاتی ایران در سالهای پس از جنگ دوم جهانی، بررسی کرده و موضوعات فرهنگی از جمله برنامهریزی برای رضاخان در کشف حجاب و دینزدایی را تشریح کرده است.
فصل پنجم با عنوان «پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی» به بررسی نقش انگلیس در ایجاد یا حمایت از انواع تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران، حمایت آن کشور از ضد انقلاب و از مخالفان و غربگراهای داخلی، تحریک و حمایت از تشتت و تفرقه میان اقوام و ادیان و مذاهب گوناگون کشور، تحریک همسایگان علیه جمهوری اسلامی ایران، حضور در فتنه ۱۳۸۸، توقیف نفتکش ایرانی در جبلالطارق، حضور سفیر انگلستان در تجمعات غیرقانونی در داخل ایران پرداخته است.
بر روی جلد کتاب، تصویری از حضور نظامیان انگلیسی در خلال جنگ جهانی دوم در ایران همراه با تصویر دیگری از مرگ و میر و قحطی ناشی از حضور انگلیسیها در کشورمان نقش بسته است.
کتاب «جنایات انگلیس در ایران؛ ۲۲۰ سال مداخله، اشغال، و توطئه» به قلم مجتبی دولتی به رشته تحریر درآمده و «مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت» در سال 1399 در قطع وزیری و در 381 صفحه روانه بازار کتاب کرده است.
گرچه بخش پنجم این کتاب که مربوط به سیاست خصمانه انگلیس علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است، محدود و خلاصه است و از جمله به حمایتهای انگلیس از رژیم صدام در خلال 8 سال جنگ تحمیلی اشارهای نکرده است، ولی در مجموع این کتاب برای محققانی که در زمینه تاریخچه روابط استعماری انگلیسیها با ملت ایران پژوهش میکنند، میتواند منبع مناسبی است.
تعداد بازدید: 824