انقلاب اسلامی :: برخورد با جمشید آموزگار در منزل آیت‌الله خوئی

برخورد با جمشید آموزگار در منزل آیت‌الله خوئی

05 مهر 1400

[جمشید آموزگار به نجف رفته و با آیت‌ﷲ خوئی ملاقات می‌کند. در آن دیدار]... آقای وزیر گفت: ما از ایران برای زیارت حضرتعالی آمدیم. شاهنشاه ما را فرستادند تا سلام و عرض ادبی از جانب ایشان داشته باشیم و چون مقدور نشد خودشان به زیارت شما و ائمه مشرف شوند، ما نایب‌الزیاره‌ ایشان هستیم. از مطالب و گفته‌هایشان چنین برآمد که به تضمین‌خواهی برای شاه آمده‌اند که شاه طرفدار و علاقه‌مند علماست، به ائمه اطهار عشق می‌ورزد، مذهبی، متدین و علاقه‌مند حوزه‌های علمیه است و از این دست اراجیف. این سخنان برای جمع هشت نفری ما و ده طلبه‌ دیگر هم که بعضی از آنها ایرانی بودند، خیلی گران آمد. اما این آقای وزیر کوتاه نیامده همچنان صحبت کرد. آقای خوئی هم بدون کوچک‌ترین سخنی فقط گوش دادند. بین سخنان آقای وزیر چند بار مکث شد، ما فکر کردیم که آقای خوئی به سخن آمده و اراجیف او را رد خواهند کرد ولی دریغ از صدای نفسی. کلافه شدیم مبادا این سخنان در آقای خوئی مؤثر واقع شود، فکر کنند این آدم حقیقت گفته و شاه طرفدار علماست. طلبه‌ها با نگاه از یکدیگر می‌پرسیدند که صحبت کنیم، جوابش را دندان‌شکن بدهیم و یا منتظر یک ناجی باشیم! در این گیرودار من خیلی صریح و قاطع ابتدا از آقای خوئی اجازه گرفتم، بعد بدون اینکه منتظر اجازه‌ ایشان بمانم، به سخن آمده خطاب به آقای خوئی عرض کردم:

بله، شاه به مذهب و روحانیت و طلاب علاقه‌مند است. نشانه‌های این علاقه هم این است که مدرسه‌ی فیضیه و طلاب امام صادق(ع) را قتل‌عام کرد. دیدید که طلاب و سربازان امام زمان(عج) را از بالای بام پرت کردند؟ دیدید که مرکز امام صادق(ع) را به گلوله بستند؟ دیدید که قلب پیغمبر و قلب امام زمان(عج) را جریحه‌دار کردند. اینها همه نشان علاقه‌ شاه نسبت به امام صادق(ع) است! احکام اسلامی هم فقط گاهی از اوقات در ایران تضعیف شد. شاه مفاسد را رواج داد، نسبت به روحانیت انواع و اقسام ظلم و آزار را روا داشت تا جایی که زندان‌های ایران مملو از روحانی است. نشانه‌ دیگر این علاقه به روحانیت دستگیری [آیت‌الله] آقای خمینی و زندانی شدن در زندان عشرت‌آباد و بعد هم از آنجا تبعید به بورسای ترکیه است. اصلاً از روی علاقه شدید بود که حادثه‌ی 15 خرداد را به وجود آورد. شاه از روی علاقه به مذهب، در یک روز برای دستگیری مرجع تقلیدی که ملت برای او قیام کردند، پانزده هزار نفر مردم ایران را از زن و مرد به خاک و خون کشید. شاه از روی علاقه به امام رضا(ع) قلب آن بزرگوار را جریحه‌دار کرد.

حین صحبت، اجازه‌ نفس کشیدن به وزیر ندادم تا مبادا او رشته‌ سخن را از دستم بگیرد. مسلسل‌وار و پشت‌سر هم پیرامون این مسئله سخن گفتم و به عنوان وزنه‌ سنگین آن مجلس صدای اعتراض همه و بغض و خشم فروخورده از حنجره‌ طلاب مبارز را بر سر وزیر ریختم. حضار ابتدا یکپارچه ساکت ولی رفته رفته هر جا که صلاح بود، در تأیید صحبت‌هایم، برای تمسخر آقای وزیر، وارد عمل شدند. به حرف‌های خود همچنان ادامه دادم که: بله شاه از روی علاقه به روحانیت، مردان بزرگی چون آقایان منتظری و ربانی را به طرز فجیعی زندانی کرده که بعضی از مردان مذهبی و متدین ما در حال حاضر زیر شکنجه‌های سخت و وحشتناک قرار دارند.

در سالگرد فاجعه‌ فیضیه با چهار نفر از طلاب شرکت‌کننده در درس‌هایم، آقایان روحانی، موسوی قوچانی، علی حکمت و محمدامین قرار گذاشتیم که چهار مقاله تهیه و پس از تأیید من، در چهار مسجد هنگام نماز جماعت قرائت کنیم. آقای حکمت را به مسجد الخضراء فرستادم، در آن زمان امام جماعت آنجا آقای خوئی بود.

 

منبع: خاطرات آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی، تدوینگر حسین روحانی صدر، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 107 – 109.

 



 
تعداد بازدید: 633


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: