17 مهر 1400
احمد ساجدی
در پاییز سال 1356حکومت پهلوی پس از مشاهده اجتماعات و مجالس گسترده سوگواری برای درگذشت حجتالاسلام مصطفی خمینی، متوجه اقتدار و عمق نفوذ امام در جامعه شد. شاه که این نفوذ را خطری برای دوام تاج و تخت خود میدانست، در صدد مقابله برآمد. او در اقدامی حساب نشده، زمینهسازِ قیام عمومیِ مردم قم و سپس سایر شهرها شد و حکومتِ خود را آشکارا در برابر اراده مردم قرار داد.
روز شنبه 17 دی 1356 و در سالروز کشف حجاب، مقالهای تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با امضای مستعار «احمد رشیدی مطلق» در صفحه 7 روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. این مقاله که به سفارش دربار تهیه شده بود، حاوی اهانتهایی به امام خمینی بود.
اقدام دربار، واکنش خشمآلود مردم قم را به همراه آورد. بازار قم و درس مراجع عظام به نشانه اعتراض تعطیل شد و دهها هزار نفر از مردم در مسجد اعظم قم اجتماع و انتشار مقاله توهینآمیز علیه مرجع تقلید زمان خود را محکوم کردند. بسیاری از مردم نیز به سمت بیت مراجع قم راهپیمایی کردند. آنان به کامیونی که حامل روزنامه اطلاعات برای توزیع در شهر بود، حمله کردند و روزنامههای آن را به آتش کشیدند. در جریان زد و خورد خونینی که روز 19 دی 1356 میان مأموران امنیتی با مردم رخ داد، دهها نفر شهید یا مجروح شدند. دفتر حزب رستاخیز در قم، کلانتریهای این شهر و خودروهای پلیس مورد حمله مردم قرار گرفت. روزنامه اطلاعات تعداد قربانیان را 6 کشته و 9 مجروح اعلام کرد، ولی منابع غیر رسمی تعداد تلفات را به مراتب بیشتر اعلام کردند.
حادثه 19 دی باعث شد که حکومت در عکسالعمل حوادث قم و مهار حرکت مردم، گروهی از شاگردان امام خمینی را به دیگر شهرها تبعید کند. با این تبعیدها امواج نهضت از قم به دیگر نقاط کشور گسترش یافت.
پس از حماسه 19 دی 56 شهر قم، نه شاه و نه درباریان پهلوی حاضر نشدند مسئولیت نوشتن مقاله اهانتآمیز را به عهده بگیرند. گروهی شخص شاه را نویسنده اصلی مقاله میدانستند و گروهی دیگر دربار پهلوی را. جمعی فرهاد نیکوخواه معاون مطبوعاتی امیرعباس هویدا را نویسنده مقاله معرفی کردند، جمعی نیز داریوش همایون وزیر اطلاعات و جهانگردی کابینه جمشید آموزگار را و... اما این مطلب را نمیتوان انکار کرد که مقاله را چه خود شاه و چه یک درباری نزدیک به شاه نوشته باشد، با هماهنگی شاه بوده و او در جریان انتشار مقاله قرار داشته و انتشار مقاله جز با نظر مثبت او غیرممکن بوده است.
به هر حال مقاله مذکور جرقه یک انفجار بزرگ در ایران و بهانهای برای انقلاب اسلامی و استمرار آن شد و با شهادت هر تعداد از افراد یک شهر، مراسم چهلم وی در دیگر شهرها سبب تکرار این حادثه شد و موج انقلاب اسلامی را به سراسر کشور گسترش داد.
در ارتباط با مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» و چگونگی نشر آن و سپس عواقب انتشار مقاله در کشور، اخیراً کتابی با عنوان «اخگر انفجار» منتشر گردیده که در آن پیشزمینه و پیامد این مقاله بررسی شده است. این کتاب پس از مقدمه، سیر تبدیل شدن مقاله به یک بحران بزرگ را در چند عنوان به ترتیب زیر تشریح کرده است:
پیشزمینه - در این قسمت نویسنده به سیری گذرا از بازتاب درگذشت فرزند امام خمینی در جامعه ایران و تشکیل مجالس متعدد و اظهار عشق و علاقه مردم به امام با اتکا بر اسناد ساواک، و سپس نگرانی حکومت، و تصمیم شاه به نشر مقاله توهینآمیز علیه امام پرداخته است.
روایتهای نگارش - در این قسمت، نویسنده به روایتهای مختلف و مستند راجع به اینکه چه کسی مقاله را نوشته اشاره کرده است. از جمله از علی شعبانی روزنامهنگار قدیمی و فرهاد نیکخواه مسئول دفتر هویدا در وزارت دربار و سکاندار دفتر مطبوعاتی آن وزارتخانه نام برده شده است.
سیر محتوی - در این قسمت نویسنده به سیر تهیه مقاله میپردازد. بر اساس اظهارات نویسنده، نسخه اول مقاله پس از نگارش به شاه تقدیم شد و شاه خواستار تندتر شدن لحن آن گردید. مقاله به این ترتیب عودت داده شد و در نسخه دوم تندتر شد و توانست رضایت شاه را جلب کند.
مقالهرسانی - این قسمت به شرح تحویل مقاله به داریوش همایون وزیر اطلاعات و جهانگردی کابینه جمشید آموزگار و سپس توسط وی به نماینده روزنامه اطلاعات که برای تهیه گزارش کنگره حزب رستاخیز به این کنگره آمده بود، اشاره میکند. نویسنده مدعی است نسخهای از این مقاله در پاکتهای جداگانه به نمایندگان دو روزنامه دیگر یعنی کیهان و رستاخیز نیز داده شد.
واکنش درونی روزنامهها - این قسمت که مفصلترین بخش و البته خواندنیتر از سایر بخشهای کتاب است، به شرح مقاومتها، دعواها و چانهزدنهای مدیران روزنامههای اطلاعات، کیهان و حتی رستاخیز که عموماً مخالف چاپ مقاله بودند، میپردازد. بر اساس اظهارات نویسنده، هیچیک از اصرارهای مدیران مطبوعات برای عدم نشر مقاله سودی نبخشید و داریوش همایون نیز تهدید کرده بود که باید به هر قیمت، مقاله چاپ شود.
پیآمد – در این قسمت، نویسنده به بازتاب انتشار مقاله در کشور و به ویژه در قم و تظاهرات اعتراضآمیز مردم، آشوبها، درگیریها و حوادث مختلف ناشی از آگاه شدن مردم از توهین روزنامه اطلاعات به امام خمینی، با استفاده از شاهدان عینی و اسناد ساواک و تلکس خبرگزاری پارس پرداخته است.
کتاب «اخگر انفجار» بر روی جلد خود تصویر یک بطری حاوی مواد آتشزا را نشان میدهد که بر زمینه صفحه داخلی روزنامه اطلاعات طراحی شده و عنوان مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» نیز در روزنامه دیده میشود. سرخی و سیاهی نیز که برگرفته از عنوان این مقاله است، در طراحی روی جلد کتاب مشهود است. در پشت جلد کتاب نیز عباراتی از مقدمه این اثر منعکس شده است.
کتاب «اخگر انفجار» توسط آقای سید فرید قاسمی به رشته تحریر درآمده و انتشارات مؤسسه فرهنگی هنری «جهان کتاب» آن را چاپ و در 114 صفحه روانه بازار کتاب کرده است.
تعداد بازدید: 525