29 آبان 1400
نویسنده: محمدعلی (همایون) کاتوزیان
ترجمه: علیمحمد آزاده
*توضیح گروه ترجمه و پژوهش منابع خارجی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی: روایت شاهدان عینی یک واقعه در پژوهشهای تاریخی، در کنار سایر منابع و اسناد از اهمیت زیادی برخوردار هستند. خاطرات شاهدان عینی از دوران انقلاب اسلامی نیز در همین راستا قرار میگیرند. دزموند هارنی یکی از شاهدان عینی انقلاب اسلامی است که در اوایل دهه 1350 بهعنوان دیپلمات در سفارت بریتانیا خدمت کرد و در اواسط این دهه بعد از استعفا از وزارت خارجه، برای مشاوره اقتصادی در یکی از بانکهای خارجی به تهران آمد. وی دیدهها و شنیدههای خود از انقلاب را با وجود تسلط بر زبان فارسی، به صورت یادداشت روزانه نوشت و بیست سال پس از پیروزی انقلاب با عنوان «روحانی و شاه» در انگلستان منتشر کرد. دکتر محمدعلی (همایون) کاتوزیان، معرفی و نقد مختصری از کتاب هارنی انجام داده که برای ارائه نمونهای از نقد کوتاه کتاب، ترجمه آن را خدمت خوانندگان سایت 22 بهمن تقدیم میکنیم. لازم به تذکر است که از این کتاب دو ترجمه فارسی به بازار نشر عرضه شده است.[1]
دزموند هارنی به عنوان دیپلمات بریتانیایی و بعداً بهعنوان یک بازرگان در ایران بهسر برد. کتاب شاه و روحانی او بهطور خاص جالب توجه است چرا که شامل یادداشتهای روزانه او از ژانویه سال 1978 تا ژانویه 1979 [دی 1356 تا دی 1357] است که موج رو به افزایش جنبش اعتراضی ضد شاه به سرعت تبدیل به یک انقلاب تمام عیار شد. کسی در ژانویه سال 1978/ دی 1356 فکرش را هم نمیکرد که رژیم شاه تا فوریه سال 1979/ بهمن 1357 به دنبال شورش گسترده نیروهای آیتالله خمینی سقوط کند. کسی هم فکر نمیکرد که در سال 1648 ظرف یک سال ارتش و استقلالطلبان چارلز اول را اعدام کنند. کسی فکر نمیکرد که در سال 1790 ظرف سه سال، ژاکوبنها کنترل انقلاب فرانسه را در دستان خود گرفته و لویی شانزدهم را اعدام کنند. حتی کسی پیش بینی نمیکرد در می سال 1917، بلشویکها روسیه را تا اکتبر اشغال کنند. شگفتی، خصوصیت همه آن انقلابهای بزرگ است. اما علیرغم همه اینها، مورد ایران خاص بود، چرا که هیچ طبقه اجتماعی با انقلاب مخالفت نکرد و هیچ نیروی سیاسی سازمان یافتهای از رژیم دفاع نکرد. هارنی به درستی انقلاب ایران را با آن انقلابهای بزرگ قدیمی مقایسه میکند. اما، تفاوت اساسی در اینجا بود که کسی بود که از چارلز اول، لویی شانزدهم و نیکلای دوم دفاع کند. آن انقلابها شورش چند طبقه اجتماعی علیه طبقه ممتاز بودند. در ایران، همانطور که در انقلاب مشروطه اتفاق افتاد، کل جامعه علیه دولت به پا خواست.
این ویژگی اصلی در گزارشات هارنی درباره رویدادهای بزرگ دیده میشود چرا که آنها با شدت و سرعت حیرتآور اتفاق افتادند. خاطرات او جامع، معقول، دلسوزانه و تا حدی بیطرفانه بوده و حالتی بین ترس و امید ایجاد نموده و تا حدی که شرایط اجازه دهد، حالت قصهگویی پیدا میکند. هارنی، رژیم را در یک وضعیت ضعیف و غمانگیزی ترسیم و آن را با سالهای تکبر و قدرتش مقایسه میکند. او مینویسد: «آنچه که مردم بسیار از آن نفرت داشتند و واقعاً نفرت داشتند، بیست سال دروغ و تبلیغات دروغین و چاپلوسی بود که نفسشان را بریده بود» و اضافه میکند که «و آن فضا دیگر تکرار نشد» (ص 146). این نکته بدین اشاره دارد که دلایل قیام تودهای چیزی بیش از کلیشههای استاندارد بودند؛ نارضایتی بازار بهدلیل رشد اقتصاد مدرن، توزیع نابرابر درآمد و فساد در سطح بالای جامعه، اگرچه این دلایل در پیدایش انقلاب و تقویت آن نقش داشتند. نمیتوانیم سقوط رژیم را به این دلیل بدانیم که طبقه متوسط مدرن به اعتصابات عمومی زمستان سال 1979/ 1357 پیوست و با هر نوع مذاکره برای حل و فصل مخالفت کرد. بسیاری از آنها بعدها اظهار تأسف کردند، اما این تحلیل به پس از انقلاب برمیگردد و نه زمان انقلاب.
گزارش عینی هارنی گاهی به طور صریح و گاهی ضمنی به این موضوعات اشاره میکند، گرچه برداشتها و توضیحات او به هیچوجه یک طرفه نیستند و صرفاً رویکرد و اقدامات مردم علیه رژیم را تأیید میکند. او درباره بینظمی حاکم پس از سقوط رژیم ترس و اضطراب خود را بیان میکند، یعنی آنچه که بیشتر طبقات متوسط مدرن و سنتی بهسرعت یا اندکی پس از سقوط حکومت نسبت به آن اظهار تأسف کردند. به این دلایل، خاطرات هارنی برای خوانندگان عام و متخصص جالب توجه است.
پینوشتها:
[1]- مشخصات دو ترجمه فارسی کتاب بدین صورت است:
ـ دزموند هارنی، روحانی و شاه؛ گزارش یک شاهد عینی از انقلاب، ترجمه کاوه باسمنجی، کاووس باسمنجی، تهران، انتشارات کتابسرا، 1377.
ـ دزموند هارنی، روحانی و شاه؛ گزارش یک شاهد عینی از انقلاب، ترجمه اصغر اندرودی، تهران، نشر پیکان، 1378.
تعداد بازدید: 658