انقلاب اسلامی :: آیا قیام‌ کردن بی‌فایده است؟

آیا قیام‌ کردن بی‌فایده است؟

18 دی 1400

احمد ساجدی

در اواخر دهه 1350 خورشیدی، ‌در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان، افسارگسیخته به سمت سکولاریسم پیش می‌رفتند،‌ در یکی از کشورهای نفتی خاورمیانه که دولتمردانش تأمین‌کننده منافع غرب در خاورمیانه بودند،‌ تحولات عظیمی با نگرش مذهبی و فریاد اسلام‌خواهی اتفاق افتاد که حیرت جهانیان را برانگیخت. این تحول پرسش‌های زیادی ایجاد کرد: اینکه مردم ایران به راستی چه می‌خواستند که به خاطر دستیابی به آن، نظامی را که ادعای سروری خاورمیانه را داشت سرنگون کردند؟ چرا دولتی که حمایت همه قدرت‌های مقتدر بین‌المللی را با خود داشت در برابر ملتی که فاقد اسلحه بود و با دست خالی به میدان آمده بود، ظرف یکسال فروریخت؟ آیا انقلاب اسلامی با هدف احیای آموزه‌های مذهبی در جهان، که طی قرن‌ها به فراموشی سپرده شده بود، پدیدار شد؟ آیا قرار بود انقلاب اسلامی الگویی برای شکل‌گیری نظام‌های مشابه، در دنیای سکولاریسم باشد؟ اینها و سئوالات متعدد دیگر موضوعاتی بودند که در سال‌های اول انقلاب، فکر و ذهن بسیاری از متفکران و سیاستمداران غربی را به تحقیق واداشتند.

«میشل فوکو» نظریه‌پرداز و فیلسوف فرانسوی یکی از متفکرانی است که به درخواست روزنامه ایتالیایی «کوریره دلا سرا» به ایران سفر کرد تا از نزدیک شاهد وقایع ایران باشد. او طی دو سفر به ایران در شهریور و آبان 1357 در تهران، قم و آبادان با چهره‌های مختلف مذهبی و سیاسی و اقشار مختلف مردم مصاحبه کرد. حاصل این سفرها مجموعه گزارش‌ها و مقالاتی شد که فوکو برای روزنامه ایتالیایی «کوریره دلا سرا» نوشت. این مقالات با عنوان «ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند» در ایران ترجمه شده‌ است. فوکو در این مقاله‌ها و مصاحبه‌ها نگاهی ستایش‌آمیز به انقلاب ایران و رهبری امام خمینی داشته که باعث شد رسانه‌های فرانسه شدیداً از او انتقاد کنند.

 فوکو برای درک انقلاب ایران به مسئولان انقلاب اکتفا نکرد و به سراغ مردم انقلابی در خیابان‌ها نیز رفت. از نوشته‌های فوکو چنین برمی‌آید که به نظر وی حکومت اسلامی از یک سو حرکتی برای ارائه نقشی دائمی و تعریف شده به ساختارهای سنتی جامعه اسلامی و از سوی دیگر راهی برای ورود ابعاد معنوی به زندگی سیاسی مردم بوده است. فوکو معتقد بود انقلاب مردم ایران انگیزه مادی و اقتصادی نداشت و ایرانی‌ها از خلال انقلاب خود درصدد ایجاد تحول در اندیشه، نگرش و سبک زندگی سیاسی اجتماعی خویش بودند. فوکو بر این باور بود که اسلام برای مردم ایران هم دوای دردِ فردی و هم درمان بیماری‌ها و نواقص اجتماعی بود، به همین دلیل همه اقشار جامعه از مرفه‌ترین تا فقیرترین آنها در صحنه‌های انقلاب حضور داشتند. به عقیده فوکو رهبری (‌امام خمینی) و مذهب تشیع در انقلاب ایران نقش برجسته‌ای داشت. او با تأکید بر اینکه جز باورهای دینی؛ هیچ عامل دیگری قدرت بسیج این چنین توده‌ها را ندارد، عمیقاً اعتقاد داشت این مذهب تشیع است که با تکیه بر موضع انتقادی خود توانسته این چنین بسیج سیاسی به راه اندازد.

فوکو در بررسی‌هایش تأکید می‌کند که این انقلاب نمی‌تواند با انگیزه‌های اقتصادی و مادی، صورت گرفته باشد، زیرا اگر قرار بود که با انگیزه‌های اقتصادی و مادی باشد، اقشار مرفه، نمی‌بایستی در آن شرکت می‌کردند. فوکو معتقد است که در آن زمان مشکلات اقتصادی در ایران آن‌قدر جدی نبود که بتواند ملتی را در گروه‌های میلیونی به خیابان‌ها بکشاند و سینه‌های عریان خود را سِپَر گلوله سازند. از سوی دیگر این که پایین‌ترین اقشار این کشور، به لحاظ درآمد، با مرفه‌ترین اقشار متحد شده‌ بودند، برای فوکو پدیده‌ای شگفت‌انگیز بوده است.

اخیراً مؤسسه انتشاراتی «نشر نی» کتابی با عنوان «آیا قیام کردن بی‌فایده است؟» به قلم میشل فوکو منتشر کرده است. این کتاب بازگویی دیدگاه‌های فوکو نسبت به انقلاب اسلامی ایران است. عنوان این کتاب در حقیقت از متن یکی از پاسخنامه‌های فوکو به کسانی که از مواضع وی در قبال انقلاب اسلامی ایران انتقاد کرده‌‌اند گرفته شده است. وی در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ در مقاله‌ای که روزنامه فرانسوی لوموند آن را منتشر کرد، به روشنفکران غربی که دیدگاه وی نسبت به انقلاب اسلامی ایران را مورد هجمه قرار داده‌اند، پاسخ داد.

کتاب «آیا قیام ‌کردن بی‌فایده است؟» از دو مجموعه تشکیل شده است. بخش نخست شامل کوته‌نوشت‌ها و گفت‌وگوهایی است که مستقیماً به انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران مربوطند و در همان بحبوحه انجام گرفته‌اند. بخش دوم شامل یک کوته‌نوشت («در باب نوعی اخلاق ناخرسندی») و دو درس‌گفتار («روشن‌نگری چیست؟» و «انقلاب چیست؟») است که هرچند به مسئله‌ انقلاب ایران نمی‌پردازند اما چندان هم بی‌ربط نیستند و فوکو در آنها به توجیه دیدگاه خود نسبت به انقلاب‌های مردمی به طور اعم و انقلاب اسلامی ایران به طور اخص پرداخته است.

عناوین بخش اول کتاب «آیا قیام ‌کردن بی‌فایده است؟» عبارتند از:

گفت‌وگوی باقر پرهام با میشل فوکو (مهر ۱۳۵۷)، پاسخ به یک خواننده زن ایرانی (آبان ۱۳۵۷)، ایران و قدرت امر معنوی؛ گفت‌وگوی نوول آبزرواتور با میشل فوکو (دی ۱۳۵۷)، ایران، روح یک جهان بی‌روح (دی و بهمن ۱۳۵۷)، نقد با بلندنظری (فروردین ۱۳۵۸)، نامه سرگشاده به مهدی بازرگان (فروردین ۱۳۵۸)، آیا قیام کردن بی‌فایده است؟ (اردیبهشت ۱۳۵۸)، پس از رویداد؛ گفتگوی «فارس‌ساسین» با میشل فوکو (مرداد و شهریور ۱۳۵۸‌).

عناوین بخش دوم کتاب نیز عبارتند از:

در باب نوعی اخلاق ناخرسندی (۱۹۷۹)، روشن‌نگری چیست؟ (۱۹۸۳)، انقلاب چیست؟ (۱۹۸۳).

بر روی جلد کتاب «آیا قیام کردن بی‌فایده است؟» تصویری از یک راهپیمایی در خارج از ایران نقش بسته که همه اقشار در آن شرکت دارند و میشل فوکو نیز خود در جلوی راهپیمایان دیده می‌شود.

این کتاب توسط نیکو سرخوش و افشین جهاندیده ترجمه شده و مؤسسه انتشاراتی «نشرنی» نیز آن را چاپ کرده است.  چاپ دوم این اثر در سال جاری (۱۴۰۰) در شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و در ۱۵۹ صفحه با بهای ۴۰ هزار تومان وارد بازار نشر شده است.



 
تعداد بازدید: 760


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: