07 آذر 1401
در دوران رژیم منحوس پهلوی سالانه جشنهای متعددی برگزار میشد که از جمله آن میتوان به جشن تولد شاه معدوم و جشن تاجگذاری و غیره... اشاره کرد. در یکی از روزهای سال 1352 در زندان اهواز جشن باشکوهی برگزار شد و من به اتفاق برادر، حمید تویسرکانی یکی از فعالان سیاسی شهر دزفول، که بهطور انفرادی دستگیر شده بود، یک شب قبل از برگزاری جشن عهد بستیم که موهای خود را با ماشین اصلاح، کوتاه و از کف زدن امتناغ بورزیم. فردای همان روز بالاجبار ما را نیز مانند سایر افراد در بند به محوطه باز زندان آوردند و دقایقی بعد برنامه جشن آغاز شد. مأمورین زندان اصرار داشتند حاضرین با صوت و کف بر شور برنامه بیفزایند، اما ما دو نفر در میان جمع مُهر سکوت بر دهن زده بودیم، مأمورین داخل محوطه چندینبار با ایما و اشاره از ما خواستند تا سایرین را همراهی کنیم؛ اما ما به اشاره آنها عمداً توجهی نمیکردیم و همین امر آتش خشم آنها را شعلهور میکرد. بعد از اتمام جشن بلافاصله ما را به محوطه ستاد بردند و بدون هیچگونه سؤال و جوابی به ما حملهور شده و با مشت و لگد به جان ما افتادند و بیمهابا به وسیله شلاق بر بدن نیمهجان ما میزدند. سپس پیکر نیمهجانمان را کشان کشان در گوشهای از زندان رها کردند.
منبع: فریادی در سکوت (خاطرات حمید آستی)، تدوین معصومه نظاملو، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1400، ص 108.
تعداد بازدید: 365