24 دی 1401
احمد ساجدی
روز ۲۶ دی ۱۳۵۷ محمدرضا پهلوی در بحبوحه انقلاب اسلامی، از کشور گریخت. این حادثه 10 روز پس از شروع نخستوزیری شاپور بختیار، ۱۶ روز قبل از ورود امام به تهران، و ۲۶ روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست. شاه با یک بالگرد نظامی از کاخ سعدآباد به فرودگاه مهرآباد منتقل شد و از آنجا با هواپیما تهران را به مقصد آسوان در مصر ترک کرد. در فرودگاه مهرآباد شاپور بختیار نخستوزیر، دکتر جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، دکتر محمد سجادی رئیس مجلس سنا، دکتر علیقلی اردلان وزیر دربار، نصرتالله معینیان رئیس دفتر مخصوص شاه، سپهبد امیرحسین ربیعی فرمانده نیروی هوایی، سرلشکر علی نشاط فرمانده گارد جاویدان، تیمسار عباس قرهباغی رئیس ستاد ارتش و معدودی از نزدیکان شاه حضور داشتند. شاه هنگام خداحافظی گریان بود. وی به امید بازگشت دوباره و تکرار حادثهای مانند ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از کشور خارج شد ولی پس از یکسالونیم سرگردانی و بلاتکلیفی و سفرهای زنجیرهای به مصر، مراکش، مکزیک، آمریکا، و پاناما، مجدداً به قاهره بازگشت و در آنجا در تابستان ۱۳۵۹ به مرض سرطان خون درگذشت.
خروج شاه با موجی از شادی مردم در سراسر کشور و ناامیدی باقیمانده حامیان وی مواجه شد. این واقعه و همچنین بازگشت امام خمینی به تهران که به فاصله دو هفته از یکدیگر صورت گرفت از سرفصلهای مهم و ماندگار «نهضت امام خمینی» به شمار میرود. واقعه اول امید به شکست قطعی رژیم شاهی و مرگ همیشگی سلطنت را در دل مردم تقویت کرد و واقعه دوم، مردم را به پیروزی قطعی انقلاب اسلامی مطمئن ساخت.
دوران عمر محمدرضا پهلوی به پنج دوره مشخص تقسیم میشود: دوره اول از تولد تا حکومت اوست که ۲۲ سال بود(۱۲۹۸ - ۱۳۲۰). دوره دوم پنج سال اول حکومت اوست که ایران تحت اشغال نیروهای بیگانه بود و محمدرضا ناگزیر بود تابع اراده آنان باشد (1320 - 1325). دوره سوم از خروج نیروهای بیگانه از ایران تا خروج محمدرضا از کشور در جریان حکومت مصدق است که 7 سال به طول انجامید(۱۳۲۵ - ۱۳۳۲). دوره چهارم از بازگشت شاه در جریان کودتای ۲۸ مرداد آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی به مدت ۲۵ سال ادامه یافت (۱۳۳۲ - ۱۳۵۷) و دوره پنجم با خروج شاه از کشور آغاز شد و تا زمان مرگ وی ادامه داشت (دی۱۳۵۷ - مرداد ۱۳۵۹) این دوره نیز ۱۷ ماه بود.
اسناد لانه جاسوسی در مورد خروج شاه از کشور به دو بخش اظهارنظرها و رویدادهای قبل از خروج، و تفسیرها و ابراز نظرها و تبعات خروج وی تقسیم میشود.
قبل از خروج:
بحثهای مربوط به خروج شاه از کشور بعد از 17 شهریور و سقوط کابینه جعفر شریف امامی و سپس شکلگیری کابینه نظامی ارتشبد غلامرضا ازهاری کاملاً جدی شده بود. یک سند لانه جاسوسی به تاریخ ۴ دسامبر ۱۹۷۸ (۱۳ آذر ۱۳۵۷- زمان دولت ازهاری) که با طبقهبندی «خیلی محرمانه» از سفارت آمریکا به وزارت خارجه آن کشور ارسال شده، ادعا کرده که نظامیان بلندپایه ارتش از خروج شاه ناراضی هستند. در این سند با عنوان «طرحهای مخالفین برای رفتن شاه» میخوانیم: «کارمند سفارت اظهار تردید کرده که افسران نظامی با طرح مشتمل بر خروج شاه برخورد خوبی داشته باشند.»[1]
یکی از اسناد لانه جاسوسی، ماندن یا رفتن شاه از کشور را به میزان توانایی دولت نظامی ازهاری در کشور گره زده است. ارتشبد ازهاری در ۱۵ آبان ۱۳۵۷ کابینه خود را تشکیل داد و فردای آن روز یک سند لانه جاسوسی با نگرانی تصریح کرد که اگر دولت نظامی نتواند امنیت را به کشور بازگرداند، شاه از کشور خارج خواهد شد. در این سند که تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۵۷ را دارد میخوانیم:
«ایران ناآرام است و در یک بحران حکومتى بىسابقه در 25 سال اخیر به سر مىبرد. در حال حاضر، شاه ظاهراً کنترل نیروهاى امنیتى و مسلح را در دست دارد. یک دولت نظامى بر سر کار آمده که اگر بتواند نظم و قانون را به ایران بازگرداند مىتوان انتظار یک آرامش موقتى را داشت. لیکن اگر حکومت نظامى نتواند جاى خود را به یک راهحل سیاسى بدهد، و امنیت داخلى را ایجاد کند، خروج شاه و خانوادهاش امرى محتمل خواهد بود و به دنبال آن یک دوره ناآرامى داخلى چشمگیر فرا خواهد رسید. این موضوع مىتواند در بردارنده مخاطراتى براى جماعت آمریکایى باشد که از زمان جنگ جهانى دوم به این سو بىسابقه بوده است و قطعاً خروج جمعى داوطلبانه کارمندان عادى و وابستگانشان را نیز به همراه خواهد داشت.»[2]
روز ۱۵ آذر ۱۳۵۷ غلامرضا ازهاری نخستوزیر، با اطمینان، شایعات مربوط به خروج قریبالوقوع شاه از کشور را تکذیب کرد. وی این سخنان را تنها 40 روز قبل از خروج شاه بر زبان آورده بود. در سندی که در همین رابطه با طبقهبندی «خیلی محرمانه» از سفارت آمریکا در تهران به «وزارت امور خارجه آمریکا، واشنگتن دی.سی.» مخابره شده در مورد سخنان ازهاری آمده است:
«ازهاری این ایده را مجدداً تکرار کرد که «دستِ از خدا بیخبران و خرابکاران در پشت آشوبهای کنونی ایران است و اینان افراد زیادی را فریب دادهاند.» در مورد اوضاع سیاسی کشور، وی گفت: «اکثریت مردم به اعلیحضرت وفادارند و ما نیز دوستدار ایشانیم و اکثریت خاموش نیز حامی ایشان هستند.» ازهاری شایعات مربوط به کنار رفتن شاه به نفع شورای سلطنت را شدیداً رد کرد.»[3]
موضوع خروج شاه، جبهه ملی را نیز به تکاپو و اظهارنظر واداشته بود. به موجب یکی از اسناد لانه جاسوسی، مرتضی بازرگان برادرزاده مهدی بازرگان در تماس با «هنری پرشت مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه آمریکا» به او اطمینان داده بود که اگر جبهه ملی زمام امور دولت جدید ایران را پس از خروج شاه از کشور به دست بگیرد، روابط دوستانه با آمریکا را حفظ خواهد کرد. در این سند که از سوی «هنری پرشت» برای سفارت آمریکا در تهران مخابره شده و تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۷۸ (۲۵ آذر ۱۳۵۷) را دارد چنین آمده است:
«مرتضی بازرگان در ۲۴ آذر با مقام وزارتخانه تماس گرفت تا طرح جبهه ملی را برای دولت جانشین تشریح کند. وی گفت رهبریت جبهه ملی نگران از این است که مبادا آمریکا از آینده نامعلوم ایران پس از رفتن شاه بترسد. او میخواست دوباره دولت آمریکا را مطمئن کند که دولتی که توسط جبهه ملی اداره شود، با آمریکا دوستانه برخورد خواهد کرد. وی مدعی شد که این طرح مورد حمایت سنجابی و خمینی نیز هست.»[4]
در یکی از اسناد لانه جاسوسی آمریکا که در 19 دسامبر 1978 (28 آذر 1357) به قلم «هنری پرشت» مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه آمریکا نوشته شده و برای «هارولد ساندرز» معاون این وزارتخانه ارسال شده، ضمن تأکید بر اهمیت باقیماندن شاه در کشور، موضوع خروج وی را با نگرانی مطرح کرده مینویسد: «خروج شاه برای دوستان ما در منطقه به منزله یک تکان شدید و برای انتقاد کنندگان از ما در داخل کشور موهبت بزرگی خواهد بود.»[5]
این سند در عین حال میگوید: «شاه تنها شانسی جزیی برای بقا به عنوان یک سلطان مشروطه را دارد و هیچکس معتقد نیست که وی میتواند دوباره قدرت کامل خود را بهدست آورد. خود شاه هم این موضوع را بهطور خصوصی اذعان کرده است.»[6]
در ادامه همین سند «هنری پرشت» از ضرورت ارتباط با گروههای طرفدار امام خمینی و هموارسازی زمینه خروج شاه از کشور سخن به میان میآورد:
«باید به علاقه خود نسبت به آینده شاه کمتر اهمیت دهیم. باید تماسها را به نحو بی سر و صدا به سوی گروههای وابسته به خمینی توسعه دهیم... ما نباید درباره عکسالعملهای شاه نگرانی داشته باشیم... باید آماده باشیم که اگر نتوانیم برای شاه نقش «شاه سوئد» را بهوجود آوریم، به سرعت از این موضع عقبنشینی کنیم و راه را برای خروج شاه آماده سازیم.»[7]
در بخش دیگری از این سند، نویسنده با اشاره به خروج شاه، بهطور غیر مستقیم، سیاست آمریکا در جانبداری طولانی و یکسویه از وی را مورد انتقاد قرار داده و تلویحاً به ضرورت توقف این سیاست اشاره کرده است: «شاید درباره این فرضیه براى ایالات متحده آمریکا یک نوع گریزناپذیرى وجود داشته باشد که مدت سه دهه از یک مرد پشتیبانى کرده و روزانه این پشتیبانى را به نحو شدیدى در جریان سه ماه گذشته تأکید کرده است. اکنون فوقالعاده دشوار است که وقتى او به لجن مىافتد آمریکا بتواند ادعاى پیروزى کند و ما باید جور این سیاست را بکشیم»[8]
یکی از اسناد لانه جاسوسی تهدید مدیر دانشگاه مشهد علیه شاپور بختیار در مورد لزوم خروج شاه از کشور را آورده است. در این سند که در تاریخ ۵ ژانویه ۱۹۷۹ (۱۵ دی ۱۳۵۷) را دارد از قول پرویز آموزگار مدیر دانشگاه مشهد و عضو جامعه روشنفکران دانشگاهی تأکید کرده که: «چنانچه روی کار آمدن بختیار با بیانیهای از جانب شاه حاکی از مریضی او و قصد وی برای ترک کشور جهت معالجه پزشکی و سپس خروج فوری شاه همراه نباشد، جامعه دانشگاهیان مخالفت خود را فوراً ابراز خواهند کرد.»[9]
یکی از اسناد لانه جاسوسی به موضوع تلاش و تکاپوی روحانیت برای برقراری نظم در کشور پس از خروج شاه اشاره کرده است. در این سند که تاریخ ۷ ژانویه ۱۹۷۹ (۱۸ دی ۱۳۵۷) را دارد، زیر عنوان «سازماندهی روحانیت برای استقرار نظم عمومی» آمده است: «خروج شاه نزدیک است. در این رابطه روحانیت تهران سازمانی بهوجود آورده تا نظم را طی دوره انتقالی به سوی یک تشکیلات سیاسی جدید، حفظ کند. اعلامیهای هم داده شده که خواستار آرامش میباشد.»[10]
شاه در یکی از دیدارهایش با ارتشبد محمود جم از تصمیم خود برای ترک کشور ابراز نگرانی کرده بود. در یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۸ ژانویه ۱۹۷۹ ۱۸ دی ۱۳۵۷ که توسط سولیوان سفیر آمریکا در تهران به وزارت خارجه آن کشور مخابره شده، در این رابطه چنین آمده است:
«جم تا نیمه شب در حضور شاه بود و شاه نگرانی خود را از ترک کشور به این دلیل که امکان دارد افسران ارتش در غیابش کارهایی انجام دهند اعلام کرد. جم کابینه بختیار را ناامیدانه خواند و گفت وی برخلاف خواستههای خمینی نمیتواند عمل کند.»[11]
یکی از اسناد لانه جاسوسی آمریکا به تشریح دیدگاههای آیتالله شریعتمداری درباره تحولات ایران پس از خروج شاه و ابراز خوشبینی وی نسبت به رفتار آمریکاییها اشاره دارد. در این سند که تاریخ 10 ژانویه ۱۹۷۹ ۲۰ دی ۱۳۵۷ - ۶ روز قبل از خروج شاه) را دارد، با اشاره به دیدار دو تن از کارمندان سفارت آمریکا با شریعتمداری در قم آمده است :
«کارمند سفارت بر رفتارى آرام و غیر تحریکآمیز اصرار و تأکید داشت تا از عصبانیت ارتش، زمانى که شاه، ایران را ترک مىکند، جلوگیرى کند. سپس خاطرنشان ساخت که آمریکا از هرگونه نفوذى که برایش مقدور باشد استفاده خواهد کرد تا ارتش را نیز تشویق و وادار کند که به طرزى منطقى و مسئولانه رفتار نماید. شریعتمدارى فورى با بیانات کارمند سفارت در مورد تهدید و حملات ارتش موافقت کرد. او نگرانى عمیق خود را در این مورد که ارتش، خروج شاه را نمىپذیرد نشان داد و با اشاره به شایعاتى در این مورد که آنها با شاه توطئه چیدهاند تا آشوبهایى ایجاد کرده و باعث سقوط دولت ملى شوند و در نتیجه بازگشت شاه به قدرت را ممکن بسازند، مکرراً پیشنهاد مىکرد که آمریکا هرچه را در توان دارد به کار گیرد تا از این امر جلوگیرى کند. آیتالله در رابطه با روابط آینده ایران و آمریکا خیلى مهربان و خوشبین بود. او قدردانى خود را از کمکهاى آمریکا در گذشته اظهار داشت و متذکر شد که ایران همان اندازه محتاج به فروش نفت است که آمریکا محتاج به خریدن آن. او خاطرنشان ساخت براى محفوظ بودن در مقابل شوروى به کمک آمریکا احتیاج دارد. انتقادات فعلى از آمریکا از این عقیده غلط که آمریکا در امور داخلى ایران دخالت مىکند سرچشمه مىگیرد. این مشکل مىتواند بهطور کامل رفع شود و روابط خوب ایران و آمریکا بر پایه یک احترام متقابل مىتواند دوباره برقرار شود.»[12]
یکی از اسناد لانه جاسوسی تحتِعنوان «مشکلات جانشین»، با نگرانی به عواقب خروج قریبالوقوع شاه از کشور پرداخته و مشکلات و دردسرهای ناشی از خروج شاه را برشمرده است. در این سند محرمانه که قسمتی از گزارش «استمپل» با عنوان «قسمت A/3 » بهشمار میرود، چنین آمده است:
«موضوع مهم که بعد از خروج شاه از صحنه، مطرح خواهد بود، نفوذ قدرتهاى خارجى است. در حال حاضر به نظر مىرسد که شوروى آمادگى براى ایفای نقش دارد، ولى ما امیدواریم که آمریکا با استفاده از نفوذش جلوى کوشش شوروى را گرفته و به میانهروهاى داخل ایران اجازه دهد که مسئولیتها را در دست بگیرند تا اینکه اوضاع به صورت عادى برگردد. با روى کار آمدن یک حکومت جدید سؤالاتى در رابطه با ادامه استفاده از تجهیزات اطلاعاتى، دسترسى به بنادر ایران، هماهنگى هوایى، گاز، نفت و روابط آتى ایران و آمریکا در امر تجارت مطرح خواهد گشت که به نظر ما استفاده از این تجهیزات در دوران حکومت جدید به اندازه حال نخواهد بود.»[13]
به موجب یکی از اسناد لانه جاسوسی، شاه در روز قبل از خروج از کشور مدام گریه میکرد و حرفهای مخاطبین را در دیدارهای مختلف متوجه نمیشد. در یک سند به تاریخ ۲۱ می ۱۹۷۹ (۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۸) تحتِعنوان «گزارش وضعیت ایران» به نقل از یکی از گزارشهای منتشر شده در روزنامه کیهان چنین میخوانیم:
«شاه چند روز قبل از ترک ایران بسیار افسرده و گیج بود و در روز آخر اغلب گریه میکرد. بعضی مواقع اتفاق میافتاد که شخصی نیم ساعت تمام صحبت میکرد اما شاه هیچ توجهی به او نداشت. علیرغم ادامه چنین وضعی برخی از رجال سرشناس و افسران ارشد ارتش تا آخرین لحظات تملقگویی و چاپلوسی نسبت به شاه را متوقف نکردند.»[14]
بعد از خروج:
در فردای خروج شاه از کشور، «ساندرز» معاون وزیر امور خارجه آمریکا طی سخنانی در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا تلاش کرد تا دولت آمریکا را در حوادث انقلاب اسلامی ایران تبرئه کند. وی در این سخنرانی آنچه را که «نقش آمریکا در رونق اقتصادی ایران» خواند، تشریح کرد و درباره موضوعات چون انقلاب سفید، نوسازی کشور، اعتماد و رشد، و... بهطور مفصل سخنرانی نمود. وی گفت:
«در این مسیر نوگرایی بسیاری از ایرانیها معتقدند که نقش سنتی آنها و اعتقادات مذهبی آنان تحت تأثیر رواج فرهنگ بیگانه مورد تهدید و در معرض خطر قرار گرفته است... این امر هسته اصلی مشکل کنونی ایران است... مردم خواستار مشارکت در تعیین سرنوشت کشور هستند ولی نتوانستهاند عقاید خود را در مورد مسیر آتی ایران و نحوه تعیین سرنوشت آن ابراز دارند... از اواسط سال ۱۹۷۶ با آغاز عکسالعمل رهبری ایران در برابر نارضایتیهای روزافزون جامعه، تحلیلگران واشنگتن اعلام کردند که مشارکت سیاسی مردم همراه با رشد اقتصادی کشور نبوده و دولت باید زمینه را برای تقسیم بیشتر قدرت فراهم آورد.»[15]
یکی از دلایل شاه برای انتخاب مصر پس از خروج از ایران، نزدیک بودن آن کشور به ایران و امید به بازگشت دوباره و تکرار واقعهای مانند ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بوده است. در این میان یک سند لانه جاسوسی به تاریخ ۵ بهمن ۱۳۵۷ (۱۰ روز پس از خروج شاه از ایران و اقامت در آسوان مصر) نوشت:
«سادات (رئیسجمهور مصر) گفت: «بازگشت شاه به قاهره سبب خواهد شد که وی به ایران نزدیکتر باشد و تکامل اوضاع ایران را به دقت ارزیابی کند.» سادات از اظهارنظر پیرامون کمک دولت مصر به شاه در بازگشت به قدرت خودداری کرد. رئیسجمهور مصر گفت: «نمیدانم که آیا شاه خواهد توانست دوباره به ایران بازگردد یا خیر» معذالک وی گفت: امید است که آمریکا تمامی راهها را در برابر شاه باز بگذارد و به اصطلاح درها را به روی او نبندد.»[16]
یکی از رویدادهای خواندنی در میان حوادث پس از خروج شاه از کشور، موضوع افسرده شدن سلطان قابوس پادشاه عمان بود. در سندی سری که به تاریخ اول فوریه ۱۹۷۹ (۱۲ بهمن ۱۳۵۷) از سفارت آمریکا در مسقط به وزارت امور خارجه این کشور در واشنگتن دی.سی. مخابره شد، تصریح شده که سلطان قابوس از خروج شاه از ایران افسرده شده است. در این سند که نسخههایی از آن برای سفارتخانههای آمریکا در ابوظبی، امان، دمشق، بغداد، جده، کویت، لندن، منامه، مسکو، صنعا، تهران، تلآویو نیز ارسال شده، از قول سفیر آمریکا در مسقط آمده است:
«در تاریخ 24 ژانویه، حدود یک ساعت با سلطان ملاقات و گفتوگو داشتیم. سلطان از رویدادهای اخیر ایران نگران به نظر میرسید و در حین صحبت چندین بار گفت برای او قابل درک نیست که چرا شاه نتوانسته بود دریابد که مردمش در مورد او چگونه میاندیشند. به او گفتم که رابطه شاه با مردم قطع شده بود و او تنها به گروه کوچکی از مشاورینش گوش میداد که به جای اینکه چیزهایی را که باید بشنود به او بگویند، چیزهایی را که خود میخواست به او میگفتند. سلطان نیز صحت این امر را تأیید کرد و گفت که خود او شخصاً تصمیم گرفته است در داخل عمان بیشتر سفر کرده و با مردم مستقیماً ملاقات نماید. واقعیت این است که وی به تازگی یک سفر زمینی 10 روزه را بین مسقط و سلاله به پایان برده و در طول این مسیر در چند روستا و جوامع کوچک توقف نموده است. وی گفت برقراری اینگونه تماسها مفید است و در نظر دارد در آینده بیشتر به اینگونه مسافرتها بپردازد.»[17]
یکی از اسناد لانه جاسوسی تحتِعنوان «موضع دولت آمریکا در قبال ویزاهای فامیل و وابستگان شاه»، با «نفرتآور» خواندن سوابق اشرف پهلوی، به عدم تمایل آمریکا به صدور ویزا برای وی اشاره کرده است. در این سند که تاریخ ۱۸ آوریل ۱۹۷۹ (۲۷ فروردین ۱۳۵۸) را دارد میخوانیم: «در این میان مسئله اشرف از خود شاه هم بدتر است. احتمالاً گذشته نفرتآور اشرف، او را از دریافت ویزای آمریکایی محروم میکند.»[18]
یکی از اسناد لانه جاسوسی با طبقهبندی «خیلی محرمانه»، ضمن اشاره به پاسخ سوم تیر ۱۳۵۸ امام خمینی به پیام تبریک لئونید برژنف رهبر اتحاد جماهیر شوروی به مناسبت استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران[19]، چنین تفسیر کرده که روسها از رفتن شاه نگرانند و پیام برژنف نشاندهنده ترس آنان از عدم ثبات در بخش جنوبی شوروی بعد از رفتن شاه است. در این سند که عنوان «بحثهای مشاوران سیاسی و روابط ایران و شوروی» را دارد، همچنین تصریح شده که «با رفتن شاه از کشور، نهضت اسلامی خمینی امکان ایجاد یک حکومت مرکزی قوی را دارد.»[20]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب سوم، سند شماره ۹، ص ۲۸۳.
[2]. همان، کتاب دوم، سند شماره 9، ص 22.
[3]. همان، کتاب نهم، سند شماره ۲۶۳، ص ۴۹۰.
[4]. همان، کتاب دوم، سند شماره 6580، ص 691.
[5]. همان، کتاب دوم، عنوان سند: «در جستجوی ثبات در ایران»، ص ۶۴.
[6]. همان.
[7]. همان، ص ۶۶.
[8]. همان، ص 67.
[9]. همان، کتاب سوم، سند شماره ۴۶، ص ۳۳۰.
[10]. همان، کتاب سوم، سند شماره ۵۰، ص ۳۳۴.
[11]. همان، کتاب سوم، خط میانه، سند شماره ۲، ص ۳۴۱.
[12]. همان، کتاب سوم، سند شماره 12، موضوع: «ملاقات با آیتالله شریعتمداری»، ص 353.
[13]. همان، کتاب اول، ص 279.
[14]. همان، کتاب دهم، روزشمار انقلاب اسلامی، ص ۴۰۴.
[15]. همان، کتاب هفتم، سند شماره ۹، ص ۳۲ – ۴۰.
[16]. همان، کتاب ششم، سند شماره 7، ص 211.
[17]. همان، کتاب یازدهم، موضوع: «انقلاب اسلامی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس»، سند شماره 1، ص 22.
[18]. همان، کتاب اول، سند شماره ۱۸، ص ۳۱۶.
[19]. صحیفه امام، ج ۸، ص ۲۶۳.
[20]. همان، کتاب پنجم، مبحث «شوروی، شرق تجاوزگر - بخش اول - ۳، سند شماره ۶۴، ص ۶۶۲.
تعداد بازدید: 469