29 بهمن 1401
احمد ساجدی
طرح «اصلاحات ارضی» در دو دهه ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ به توصیه ایالات متحده در کشورهای آمریکای لاتین و برای جلوگیری از وقوع انقلابهای کمونیستی در این کشورها به اجرا گذارده شد. در ایران، قبل از اجرای طرح اصلاحات ارضی، کشاورزی به روش ارباب رعیتی بود.
به قدرت رسیدن کندی در آمریکا در سال ۱۳۳۹، و اعلام دکترین وی تأثیر زیادی بر تصمیمات اقتصادی شاه در کشور گذاشت. به نظر مشاورین کندی اولین گام برای مراقبت از منافع غرب در ایران، اجرای پروژه موسوم به «اصلاحات ارضی» بود. آمریکا در اجرای این طرح، اصرار به روی کار آوردن علی امینی داشت. امینی در اردیبهشت ۱۳۴0 به نخستوزیری منصوب شد. وی حسن ارسنجانی را به وزارت کشاورزی منصوب و او را مأمور پیگیری طرح «اصلاحات ارضی» کرد. ابتدا «سازمان اصلاحات ارضی» تأسیس شد. در 29 آبان ۱۳۴۶ این سازمان به «وزارت اصلاحات ارضی و تعاون روستایی» و در 23 اسفند 1349 به «وزارت تعاون و امور روستاها» تغییر نام داد. پس از مدتی از اجرای برنامه، شاه با جلب رضایت آمریکا امینی را در ۲۹ تیر ۱۳۴۱ از کار برکنار کرد و اسدالله علم دوست قدیمی خود را به مقام نخستوزیری گماشت. ارسنجانی نیز چند ماه در کابینه علم در همان مقام خود ماند، اما سرانجام به دلیل عدم توافق با اسدالله علم درباره شیوه اجرای تقسیم زمین، در 20 اسفند ۱۳۴۱ مجبور به استعفا شد. پس از ارسنجانی عبدالعظیم ولیان مسئول اجرایی برنامه اصلاحات ارضی گردید. وی در 27 مهر 1346 نیز به عنوان وزیر اصلاحات ارضی به کابینه امیر عباس هویدا راه یافت و تا سال ۱۳۵۱ که پایان تقسیم زمین بین کشاورزان بود در این سمت ماند. در اول مهر 1351 نیز هویدا رسماً خاتمه اصلاحات ارضی را اعلام کرد.
با مطالعه اسناد لانه جاسوسی میتوان پاسخ دو سؤال در زمینه اصلاحات ارضی را دریافت کرد:
1- روند اصلاحات ارضی در ایران چگونه شکل گرفت؟
2- مشکلات اصلاحات ارضی چه بود و چرا به نتیجه نرسید؟
چگونگی شروع اصلاحات ارضی به روایت اسناد لانه جاسوسی
اصلاحات ارضی نخست از روستاهای مراغه و شمال غربی آذربایجان شروع شد. علت انتخاب این محل به دلیل آشنایی حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی با منطقه و مردم آن و همچنین شناخت او از قدرت مالکان آن ناحیه بود. ارسنجانی معتقد بود که اگر در مبارزه علیه مالکان مراغه پیروز شود راه اجرای برنامه اصلاحات ارضی در سایر نقاط ایران هموار خواهد شد. اما شاه از شتاب کار و از ابتکارات ارسنجانی احساس نگرانی کرد و او را از این سمت برکنار نمود. در این رابطه یکی از اسناد تحلیلی لانه جاسوسی به تاریخ 10 ژوئیه 1975(19 تیر 1354) که از سوی «میکلوس» در سفارت آمریکا به وزارت امور خارجه آن کشور مخابره شده است، چنین مینویسد:
«در سالهاى 1963 ـ 1962 شاه برنامه اصلاحات ارضى خود را که بعداً «هسته انقلاب شاه و مردم» شد، به حسن ارسنجانى که شخص لایق و مصممى بود محول کرد. او از طریق سخنرانیهاى ماهرانه و گسترده و مسافرتهاى مکرر به مناطق روستایى، خود را به روستاییان، مترادف با اصلاحات ارضى شناساند و از تمامى نفوذ روز افزون خود به صورت سرمایه سیاسى استفاده کرد. در همان مرحله شاه خواستار توقف بلندپروازیهاى ارسنجانى شد. از آنجایى که شاه همواره شخصیتشناس زیرکى بود، ارسنجانى را عازم سفارت در رم کرد و حساب هزینه نامحدودى هم در اختیارش گذارد. اگر چه ارسنجانی قول داد که برخواهد گشت، ولى به زودى تسلیم تلألو زندگى رومى شد و دیگر عاملى در سیاست ایران حساب نگردید.»[1]
بعد از برکناری ارسنجانی، سرهنگ عبدالعظیم ولیان به حکم شاه مأمور پیگیری روند اصلاحات ارضی در کشور شد. در یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۱۹ می ۱۹۷۱ (۲۹ اردیبهشت ۱۳۵0) راجع به ولیان و نزدیکی او به دربار چنین میخوانیم:
«ولیان به عنوان یک افسر سابق ارتش و یک مدیر لایق، از اعتماد کامل شاه برخوردار است و برخلاف ارسنجانی اجازه دائمی ورود به دربار را دارد و دستورات شاه را با علاقه و سریع انجام میدهد. اگر هر بروکراتیک عالیرتبه آرزو داشته باشد که قدرت خود را افزایش دهد و در بین رقبایش بالاتر بایستد باید از این اشتهار که مورد اطمینان شاه است، برخوردار باشد. اینکه آیا شایستگی چنین شرایطی را دارد یا خیر، مهم نیست.»[2]
یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی به هنگام معرفی عبدالعظیم ولیان به عنوان مسئول جدید سازمان اصلاحات ارضی پس از برکناری ارسنجانی، ولیان را ساواکی خوانده است. در این سند میخوانیم:
«رئیس جدید سازمان اصلاحات ارضی عبدالعظیم ولیان زمانی که تیمسار اسماعیل ریاحی وزیر کشاورزی شد به وزارت کشاورزی آمد. شغل وی رابط ساواک و وزارتخانه مزبور بود. او از ابتدا رابطه خوبی با تیمسار ریاحی برقرار نمود. ولیان وقتی که در ساواک با درجه سرگردی خدمت میکرد به عنوان افسری لایق شناخته شده بود.»[3]
در سند دیگری در همین رابطه ولیان به عنوان یک عنصر مفید برای سفارت آمریکا معرفی شده است:
«عبدالعظیم ولیان از ژانویه ۱۹۶۵ (۱۲ بهمن ۱۳۴۳) به عنوان رئیس سازمان اصلاحات ارضی و مدیرعامل زمینهای بنیاد پهلوی خدمت کرده است. او فردی کارا و شایسته در انجام وظایف خود و مفید برای مقامات سفارت آمریکا بوده است.»[4]
چرا اصلاحات ارضی به نتیجه مطلوب نرسید؟
بر اساس اسنادی که ارائه شد، یکی از دلایل به نتیجه نرسیدن اصلاحات ارضی در ایران عصر پهلوی، پدیده «شخصیتپروری» به جای توجه به شرح وظایف نهادها و وزارتخانهها بوده است. از نظر حکومت پهلوی وظیفهشناسی وزیران، فرع بر گرایش و وابستگی آنان به دربار یا به ساواک یا به سفارت آمریکا بود. طبعاً شخصیت وزیران اصلاحات ارضی و ارتباطات خاص آنان با شاه و دربار نیز مهمتر از خود «اصلاحات ارضی» بوده است.
یکی از اسناد لانه جاسوسی به این واقعیت در هرم قدرت پهلوی اشاره کرده است. در سندی به تاریخ ۱۹ می ۱۹۷۱ (۲۹ اردیبهشت ۱۳۵0) که با طبقهبندی «خیلی محرمانه» از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آن کشور ارسال شده، در ذیل عنوان «ولیان، عبدالعظیم - ۳» مطلبی با موضوع «شخصیتپروری در سیاستهای ایران - عبدالعظیم ولیان و وزارت اصلاحات ارضی» وجود دارد. در این مطلب میخوانیم:
«در بوروکراسى ایران، شخصیتپرورى سیاسى نقش اصلى را به هنگام تصمیمگیرىها ایفا مىکند. نهادهاى رسمى، که بر اساس شخصیت و نفوذ رؤساى آن مرتباً تغییر کرده و تجدید ساختار مىشوند، نقش انفعالى در سیاستهاى ایران ایفا مىنمایند. در جوامع غربى شخصیت افراد، حتى در بالاترین سطوح، غالبا توسط نهادى که اداره مىکنند، شکل مىگیرند. در ایران عموماً عکس این مطلب صادق است. براى مثال رؤساى نهادهاى رسمى، نهادهاى خود را به صورتى شکل مىدهند که منعکسکننده شخصیت یا قدرت خود آنها باشد. در نتیجه رهبران سیاسى ایران نسبت به آنچه که در غرب وجود دارد نفوذ و توانایى بیشترى براى تغییر در نهادها دارند. وزیر اصلاحات ارضى نمونه بارزى از شخصیتپرورى در سیاستهاى ایران را ارائه مىنماید.»[5]
از دیگر دلایل به نتیجه نرسیدن اصلاحات ارضی، یکی فقدان کار کارشناسی، و دیگری تعقیب اهداف پنهان و پشتِپرده در این مقوله است. در مورد اول یعنی فقدان کار کارشناسی، در اسناد لانه جاسوسی، اظهارنظرهای بعضی شخصیتها منعکس شده است. یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۷ نوامبر ۱۹۶۱ (۱۶ آبان ۱۳۴0) حاوی گفتوگوی گزارشگر سفارت آمریکا با سخنگوی جبهه ملی به نام «سیدمحمدعلی کشاورز صدر» است. وی که در این گفتوگو درباره چند موضوع سیاسی و اقتصادی صحبت کرده است، درباره اصلاحات ارضی میگوید: «من فکر میکنم اصلاحات ارضی باید باشد. ولی البته اصلاحات ارضی جدی، نه کوششهای مضحک فعلی. مسئله باید بهطور کامل مورد مطالعه قرار گیرد. این یک مسئله ساده نیست. مشکلات مکانیزه کردن، تأمین آب، و توانایی کشاورزان ایرانی باید در نظر گرفته شود. امینی (نخستوزیر وقت) هنگامی که اصلاحات ارضی را ساده نشان میدهد قابل تمسخر است. آشکار است که شاه و امینی اصلاحات ارضی حقیقی را جدی نمیگیرند.»[6]
یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی به بیان دیدگاههای محمد درخشش وزیر فرهنگ کابینه امینی راجع به اصلاحات ارضی پرداخته است. درخشش در جلسهای که در ۱۵ ژوئن ۱۹۶۳ (۲۵ خرداد ۱۳۴۲) در منزل خودش با حضور «سی.ان.راسیاس» دبیر دوم سفارت آمریکا تشکیل شده بود، درباره روند اصلاحات ارضی و مشکلات آن چنین گفت:
«اصلاحات ارضى، خوب پیش نمىرود. تبلیغات دولت در مورد اصلاحات ارضى قابل هضم نیستند. تلاش جهت تقسیم مایملک زمینداران بزرگ، در باتلاقگیر کرده است. آیا املاک علم در بیرجند تقسیم شده بودند؟ نه، زیرا او روى چاههاى آب املاک خود موتورهاى ارزان و کوچک قرار داد و املاکش بهعنوان کشاورزى مکانیزه، از تقسیم اراضى مستثنى گردیدند. بهطور دائم بین مالکین و دهقانان برخورد وجود دارد. همچنین، در مناطقى که زمین بین کشاورزان تقسیم شده است، درگیرى ناشى از عدم سازماندهى بین خود آنها به منظور تقسیم آب و غیره وجود دارد. علاوه بر این، دولت بودجه کافى براى آن در نظر نگرفته و با توجه کافى و افراد متخصص و مناسب به این برنامه اختصاص نداده است. بنابراین دهقانان نیز مانند مالکان ناراضى هستند. در مورد کل برنامه خوب فکر نشده است.»[7]
دکتر فریدون مهدوی رئیس وقت بخش اقتصادی بانک توسعه صنایع و معادن ایران نیز از دیگر افرادی است که به انتقاد از روند غیر کارشناسی اصلاحات ارضی در ایران پرداخته است. به موجب یکی از اسناد لانه جاسوسی، دکتر فریدون مهدوی در جلسهای با حضور «تئودور.ال.الیوت» دبیر اول سفارت آمریکا اعلام داشت: روند اصلاحات ارضی در ایران سبب نومیدی و توقف کار کشاورزان شده است. بر اساس این سند که تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۴۲ را دارد، مهدوی در خلال این نشست اظهار داشت:
«کمتر شور و هیجانی در سازمان اصلاحات ارضی دیده میشود. کشاورزان از سوی متصدیان سازمان اصلاحات ارضی در معرض جلوگیری از فعالیت قرار گرفتهاند و ادعای آنان معلوم نیست تا چه مدت میتواند نارضایی فزاینده کشاورزان نسبت به اوضاع جاری را مهار کند.»[8]
نامبرده در سند دیگری از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۱۹ ژانویه ۱۹۶۶ (۲۹ دی ۱۳۴۴) راجع به اصلاحات ارضی میگوید:
«اصلاحات ارضی برای شاه فقط یک دستاورد سیاسی بوده است و الا روستانشینان از نظر اقتصادی وضع بهتری نسبت به قبل ندارند. دولت برای روستاییان پول خرج میکند تا آنان را راضی نگه دارد ولی کار واقعی برای بهبود استانداردهای زندگی روستایی انجام نشده است.»[9]
یکی از دلایل به نتیجه نرسیدن اصلاحات ارضی در ایران پشتوانههای ناقص و مشکلدار اصلاحات ارضی است. در اصول ششگانه انقلاب سفید از اصل «فروش سهام کارخانجات دولتی» به عنوان یکی از پشتوانههای اصلاحات ارضی یاد شده است. اما یکی از اسناد لانه جاسوسی که در ۲۸ اوت ۱۹۶۹ (6 شهریور ۱۳۴۸) با طبقهبندی «خیلی محرمانه» از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا در واشنگتن دی.سی. ارسال شده این «پشتوانه» را چنین بررسی کرده است:
«موانع موجود بر سر راه خرید سهام کارخانههای دولتی عبارت است از میزان سرمایهگذاری هنگفت مورد نیاز برای بالا بردن کارایی کارخانهها، مشکل کاستن از شمار کارگران غیرضروری، دردسرهای طرح برای دولت و صاحبان کارخانهها و... از اینرو فروش کارخانجات دولتی هیچگاه با موفقیت روبهرو نبوده و یکی از نشریات دولتی نیز اعتراف کرده بود که مردم به خرید سهام کارخانهها علاقه نشان نمیدهند.»[10]
یکی از اسناد لانه جاسوسی فرقه ضاله بهائیان را تصمیمگیرنده راجع به اصلاحات ارضی دانسته است. این سند با طبقهبندی «محرمانه و غیر قابل انتشار» مینویسد: «توسعه کنونی بهاییگری در ایران را ظاهراً به نفوذ سرهنگ تمام ایادی در رابطه با شاه نسبت میدهند که در نتیجه شاه شخصاً بهاییگری و ترویج آن را در ایران تصویب و تأیید کرده است. بنا به گفتههای دیگر، اینگونه پیشرفتها مستقیماً در موضوعاتی چون شرکت زنان در انتخابات، اصلاحات ارضی، و آموزش و پرورش تأثیر بسیار داشته است.»[11]
یک سند دیگر بهطور غیر مستقیم اعتراف دارد که اصلاحات ارضی مورد نظر شاه اقدامی علیه نفوذ رهبران مذهبی در کشور بوده است. در این سند میخوانیم:
«شاه، انقلاب سفید خود را در رابطه با اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در ژانویه 1963(دی 1341) آغاز کرد و یک رفراندوم، برنامههای وی را مورد تصویب قرار داد. این رویداد، پایه قدرت رهبران مذهبی را در چندین جبهه مورد تهدید قرار داد. اصلاحات ارضی بر نقش آنها به عنوان متولیان ارضی وقفی خاتمه داد، سکولاریسم نفوذ آنها را در تعلیم و تربیت کاهش داد، تساوی حقوق زنان هم با اصول اسلامی در تعارض بود. این نارضایتیها در ژوئن ۱۹۶۳ (قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲) منجر به انفجار شورش گردید.»[12]
این در حالی است که چند روز پیش از آن در سند دیگری از اسناد لانه جاسوسی، وزیر فرهنگ کابینه امینی اظهار کرده بود که روحانیون برجسته کشور و از جمله امام خمینی ماهیتاً مخالف اصلاحات ارضی نیستند بلکه از وابستگی شاه به بیگانگان نگرانند. در این سند به تاریخ 10 ژوئن 1963(2 خرداد 1342)، محمد درخشش وزیر فرهنگ کابینه امینی موضع امام خمینی راجع به موضوع اصلاحات ارضی را اینگونه تشریح کرده است:
«آیتالله خمینی بزرگترین رهبر اسلامى شیعه میباشد. او از حمایت مسلمانان شیعه در هندوستان و پاکستان و همچنین عراق نیز برخوردار است. خمینى بهعنوان یک رهبر مذهبى شرافتمند و عمیقاً قابل اعتماد و همچنین یک روشنفکر با افکار مترقى شناخته شده است. خمینى در زمره آن گروه ملاهایى است که دوراندیش هستند. آنها مخالف اصلاحات ارضى یا حق رأى زنان نیستند، هر چند در حال حاضر آنها با انتخاب خانمها در دفاتر سیاسى مخالفت مىکنند. آنها احساس مىکنند که دولت و شاه بیش از حد نفوذ خارجى هستند و در اصلاح اقتصادى براى بالا بردن استاندارد سطح زندگى ناموفق بودهاند. در ضمن بسیارى از مردم، شاید به استثناى دهقانان بیسواد، از دیکتاتورى خسته و بیزار شدهاند و مایلند تا حدى از دمکراسى برخوردار شوند.»[13]
نارضاییها و ناامیدیها نسبت به روند اصلاحات ارضی
یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۲۸ اوت ۱۹۶9 (6 شهریور ۱۳۴۸) یعنی پنج سال پس از شروع فعالیت وزارتخانه اصلاحات ارضی، و طی شدن دو مرحله از اصلاحات، از بی نتیجه بودن این فعالیتها در روستاها گزارش کرده است. در این سند که با طبقهبندی «خیلی محرمانه» و با عنوان «اصلاحات ارضی» از سفارت آمریکا به وزارت امور خارجه آن کشور در واشنگتن دی.سی. ارسال شده است، چنین میخوانیم:
«علیرغم پیشرفتهای حاصله در زمینه اصلاحات ارضی باید گفت که اکثر روستاییان هنوز به صورت رعیت زندگی میکنند. اکثر آنها مانند گذشته در محصول سهیم نبوده و درآمد حاصل از کشت نیز افزایش چندانی نیافته است. از اینرو به منظور ایجاد بهبود بیشتر در این وضع، سومین مرحله اصلاحات ارضی آغاز شده است.»[14]
یکی از اسناد تحلیلی لانه جاسوسی نیز که تاریخ 14 ژوئن 1979(24 خرداد 1358) را دارد، به نمونهای از دلایل نارضایی روحانیت نسبت به برنامههای اصلاحات ارضی شاه اشاره کرده است:
«اصلاحات ارضى شاه و آزادى زنان از دلایل دیگر نارضایتیهاى اصلى روحانیت مىباشد. در سال 1342 هنگامى که شاه برنامه اصلاحات ارضى را وضع کرد، اموال و زمینهاى مساجد وقفى که قابل توجه هستند و همراه با آن اموال خصوصى مساجد را مصادره کرد که در نتیجه از قدرت روحانیت کاسته شد.»[15]
در یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۲۱ آوریل ۱۹۶۹ (اول اردیبهشت ۱۳۴۸) که با طبقهبندی خیلی محرمانه و با عنوان «وضع مخالفان سرسخت غیر کمونیست در ایران» از سوی وزارت امور خارجه آمریکا به سفارت آن کشور در تهران مخابره شده، مخالفین حکومت شاه به چند دسته تقسیم شدهاند. این سند از قول یک گروه از این مخالفین: «عناصر محافظه کار بازاری» مینویسد:
«اصلاحات ارضی و تدابیر مالیاتگیری به عنوان پدیدههای ضد اسلامی تلقی میشوند. زیرا آنها به نحو غیرمشروع، مسلمانان مؤمن را از درآمدها و داراییهای خود محروم کرده و کارمندان فاسد دولت و آنهایی را که در اطراف شاه قرار گرفتهاند، ثروتمند میسازد.»[16]
در یکی از اسناد لانه جاسوسی که تاریخ ۲۹ آوریل ۱۹۶۳ (۹ اردیبهشت ۱۳۴2) را دارد نارضایی علی امینی نسبت به روند اصلاحات ارضی شاه بیان شده است. در این سند که با طبقهبندی «خیلی محرمانه» از سوی «گروه رابط نظامی - هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران» برای «جولیوس هلمز» سفیر آمریکا در تهران ارسال شده است چنین میخوانیم:
«اصلاحات ارضى موضوع جدیدى نیست. ما زمان بسیارى در مورد آن صحبت و برنامهریزى کردهایم. اجراى آن باید تدریجى باشد تا مؤثر افتد، ولى اکنون خیلى عجولانه و با برنامهریزى نسنجیده اجرا مىشود. وقتى من بر سر کار بودم ارسنجانى را در سطح قابل قبول نگه داشتم، ولى پس از رفتن من او لجام گسیخته شد. اشتباه بزرگ، گرفتن زمین از خرده مالکین بود. آنها عملاً طبقه متوسط را تشکیل مىدهند. با تقسیم زمینهاى خرده مالکین آنها مانند بسیارى از افراد طبقه متوسط، و همراه با آنها کشور، لطمه خوردند. بسیارى از افسران ارتش و سایر نیروهاى امنیتى از خرده مالکین بودند و آنها با این حرکات بیمارگونه بسیار ناخشنود گردیدند.»[17]
یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی حاوی انتقادات شدید علی امینی نسبت به عملکرد شاه در قبال اصلاحات ارضی است. این سند که تاریخ آن ۱۰ اکتبر ۱۹۶۳ (۱۸ مهر ۱۳۴۲) یعنی یک سال پس از برکناری علی امینی از سمت نخستوزیری است، گزارش یک جلسه محرمانه است که در آن، علاوه بر امینی یکی از وزیران کابینه وی و همچنین دبیر دوم سفارت آمریکا «ویلیام گرین میلر» حضور داشتند. امینی در این جلسه با لحنی انتقادی راجع به روند اصلاحات ارضی در کشور میگوید:
«آنچه که شاه، آن را اصلاحات ارضی خودش نامیده است، برنامه من بود و دولت من آن را آغاز کرد. ولی انگیزه شاه کسب محبوبیت شخصیتی برای خودش میباشد. ایران و ملت، مرحله دوم مشغله او هستند. غرور شاه به حدی زیاد است که هیچکس جرأت گفتن حقیقت به او را ندارد. من در مورد خطرات بیش از حد فساد در وزارتخانهها هشدار دادهام. این همان چیزی است که در روند اصلاحات ارضی نیز اتفاق افتاده است. آیا تعاونیها کار میکنند؟ آیا شما باور میکنید که یک وزارتخانه جدا شده از نیروی محرکه آن یعنی ارسنجانی و سپس فلج شدن آن بتواند ۵۰ هزار تعاونی را در دهات ایران اداره کند؟ وضعیت فعلی اصلاحات ارضی به کدام سو میرود؟ آیا دولت میداند چه میخواهد؟ مزارع اشتراکی کمونیستی؟ آیا میخواهد نفوذ مذهب را از بین ببرد؟»[18]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب اول، مبحث روابط آمریکا و شاه، ص 284.
[2]. همان، کتاب هشتم، زندگینامه جمعی از رجال پهلوی، مبحث عبدالعظیم ولیان، ص ۷۶۳.
[3]. همان، ص ۷۴۱.
[4]. همان، ص ۴۵۷.
[5]. همان، ص 762.
[6]. همان، کتاب دوم، ص 789.
[7]. همان، کتاب هشتم، زندگینامه جمعی از رجال پهلوی، ص 457.
[8]. همان، کتاب دوم، موضوع احزاب سیاسی در ایران، فریدون مهدوی، ص ۸۳۰.
[9]. همان، کتاب هشتم، زندگینامه جمعی از رجال پهلوی، فریدون مهدوی، ص ۶۹۱.
[10]. همان، کتاب ششم، موضوع: «اصلاحات ایران»، سند ۴، ص ۶۶۸.
[11]. همان، کتاب چهارم، مسلکهای سیاسی استعمار، ص ۵۷۵.
[12]. همان، کتاب هفتم، ص 828.
[13]. همان، کتاب هشتم، زندگینامه جمعی از رجال پهلوی، محمد درخشش، ص 455.
[14]. همان، کتاب ششم، سند شماره 4، ص 666.
[15]. همان، کتاب سوم، مبحث احزاب سیاسی در ایران، ص 179.
[16]. همان، کتاب دوم، ص 632.
[17]. همان، کتاب هشتم، زندگینامه جمعی از رجال پهلوی، علی امینی، ص ۳۱۵.
[18]. همان، ص ۳۲۱.
تعداد بازدید: 455