انقلاب اسلامی :: انقلاب سفید

انقلاب سفید

01 بهمن 1401

احمد ساجدی

«انقلاب سفید» عنوان طرحی ۶ ماده‌ای است که در ۱۹ دی ۱۳۴۱ توسط محمدرضا پهلوی در قالب «برنامه اصلاحات اجتماعی» اعلام شد. بانی این طرح نیز یک پروفسور یهودی آمریکایی به نام «والت ویتمن رستو» بود. وی که مشاور کندی رئیس‌جمهور آمریکا بود، این طرح را با هدف جلوگیری از حس استقلال‌طلبی ملت‌ها و پیشگیری از انقلاب‌های اجتماعی ارائه کرد. این‌ طرح به اشکال دیگر در بقیه کشورهای زیر سلطه آمریکا نیز کم و بیش به اجرا گذارده شد.

برای آن که اصول پیشنهادی این طرح جنبه قانونی پیدا کند محمدرضا یک همه‌پرسی نیز برای آن ترتیب داد. وی آن را در بهمن ۱۳۴۱ به رفراندوم گذاشت و مدعی شد که بیش از ۹۹ درصد مردم آن را تأیید و تصویب کردند. این اصول به نام «انقلاب سفید» خوانده شد و بعدها محمدرضا پهلوی اصول دیگری نیز بر آن افزود، به‌طوری که تا سال ۱۳۵۷ این موارد به ۱۹ اصل رسید. وی سپس در مراسم دهمین سالگرد انقلاب سفید در سال ۱۳۵1 عنوان «انقلاب شاه و ملت» را به آن داد.

انقلاب سفید سبب مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها و شکل‌گیری مشاغل کاذب و مشکلات عدیده شهری و روستایی گردید.

انقلاب سفید شاه در اسناد لانه جاسوسی بازتاب داشته است. این اسناد ایرادات، کاستی‌ها، ندانم‌کاری‌ها، شکست‌ها و بن‌بست‌های این طرح به اصطلاح اصلاح‌گرانه را در چند زمینه بازگو کرده است:

  • ریشه‌یابی انقلاب سفید و نتایج آن
  • چرا انقلاب سفید پویایی خود را از دست داد؟
  • اعتراف به اینکه انقلاب سفید برنامه‌ای برای کاستن از نفوذ رهبران روحانی در جامعه بود.
  • سرخوردگی جوانان و تحصیل‌کردگان از دستاوردهای انقلاب سفید

به موجب یکی از اسناد لانه جاسوسی، انقلاب سفید شاه، برنامه‌ای بود که از بالا بر جامعه ایران تحمیل شد و وضعیت بسیاری از مردم را رو به وخامت کشاند. در این سند که اظهارات «ساندرز» معاون وزیر امور خارجه آمریکا در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آن کشور (دی 1357) است، راجع به ماهیت انقلاب سفید شاه و نتایج آن چنین می‌خوانیم:

«در دهه ۱۹۶۰ رهبران ایران از افزایش نارضایتی‌ها مطلع گشته و دریافتند که باید اصلاحات گسترده پدید آورند تا پاسخگوی نیاز همگان باشد. دولت ایران یک برنامه اصلاحی را آغاز کرد که از بالا تحمیل شده بود. این برنامه که «انقلاب سفید» نام داشت، زندگی بسیاری از شهروندان را بهبود بخشید و وضعیت بسیاری را نیز به وخامت کشاند.[1]

در این سند همچنین آمده است: «پیشرفت‌های اقتصادی ناشی از انقلاب سفید، فقدان پیشرفت مشابه در نظام سیاسی را تحت‌الشعاع قرار داد. پیشرفت‌های جدید سبب مخفی ماندن مشکلات ناشی از تمرکز قدرت در رأس هرم دولت و فقدان کارایی سیاسی در سطوح بالا، بی‌احترامی به احساسات مذهبی مردم، عدم موازنه بین درآمدها و هزینه‌ها، کمبود برنامه‌ریزی، اجرای پروژه‌های جاه‌طلبانه، بیکاری روزافزون در شهرها، غیر ممکن شدن فرصت‌های شغلی برای دانشجویانی که هرساله فارغ‌التحصیل می‌شدند، توزیع غیرعادلانه منافع حاصل از برنامه‌های عمرانی، قربانی شدن برنامه‌های غیر نظامی در راه کسب تجهیزات نظامی، افزایش تورم که دائماً فراتر از افزایش حقوق و دستمزدها بوده و نمی‌توانست چشمداشت‌های موجود در رابطه با افزایش سطح زندگی را برآورده سازد، از مهمترین عوامل نارضایتی‌ها به شمار می‌آمدند.»[2]

در یکی از اسناد لانه جاسوسی آمریکا به تاریخ می ۱۹۷۲ (اردیبهشت ۱۳۵۱) و با طبقه‌بندی «خیلی محرمانه» که عنوان «برنامه اصلاحی» دارد، راجع به انقلاب سفید چنین می‌خوانیم:

«انقلاب سفید ایران که در سال ۱۹۶۲ آغاز شد، در سال‌های اخیر پویایی خود را از دست داده است. این برنامه اصلاحی که قرار بود ملت ایران را وارد قرن بیستم بنماید، در زمینه‌هایی چون اصلاحات ارضی و سوادآموزی موفق بود. لیکن در زمینه‌های دیگر از قبیل اصلاح امور اداری و انقلاب آموزشی توفیق چندانی نداشته است.[3]

یکی از اسناد لانه جاسوسی به‌طور غیر مستقیم اعتراف دارد که انقلاب سفید شاه اقدامی علیه نفوذ رهبران مذهبی در کشور بوده است. در این سند می‌خوانیم:

«انقلاب سفید شاه پایه قدرت رهبران مذهبی را در چندین جبهه مورد تهدید قرار داد. اصلاحات ارضی بر نقش آنها به عنوان متولیان ارضی وقفی خاتمه داد، سکولاریسم نفوذ آنها را در تعلیم و تربیت کاهش داد، تساوی حقوق زنان هم با اصول اسلامی در تعارض بود. این نارضایتی‌ها در ژوئن ۱۹۶۳ (قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲) منجر به انفجار شورش گردید.»[4]

یکی از اسناد لانه جاسوسی با طبقه‌بندی «سری» و با عنوان «ارزیابی اطلاعاتی درباره ایران»، اوضاع کشور در دوران انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ را طی چهار بخش مورد بررسی قرار داده است. در بخش اول این سند با عنوان «زمینه ناآرامی‌های کنونی» پس از شرحی از موفقیت‌ها و شکست‌های انقلاب سفید شاه چنین آمده است:

«انقلاب سفید شاه که رسماً از ۱۹۶2 آغاز شد و بعدا نام انقلاب شاه و ملت را به خود گرفت، تغییرات ناقصی در قشرهای پایه جامعه ایجاد کرد و باعث شد که اختلال‌هایی جدی به‌وجود آورد که به‌طور مستقیم به ناآرامی‌های داخلی کمک کرده‌اند.»[5]

در یک سند تحلیلی به تاریخ 21 آوریل 1969(اول اردیبهشت 1348) و با طبقه‌بندی « خیلی محرمانه» که تحت‌ِعنوان «وضع مخالفان سرسخت غیر کمونیست ایران» از وزارت خارجه آمریکا به سفارت آن کشور در تهران مخابره شده، چنین می‌خوانیم:

«علیرغم تبلیغات دولت درباره انقلاب سفید شاه، به اعتقاد مخالفین، وضع اکثر ایرانیان چندان بهبود نیافته و فساد همچنان غوغا می‌کند و زورگویی‌های دیوان‌سالاران ایران بلاانقطاع ادامه دارد. این اشخاص (مخالفین) به عدم تساوی ثروت بین کارگران غیرماهر در شهرهای ایران که تعداد آنها بسیار زیاد است و اکثراً بیکارند و یا نان بخور و نمیری در می‌آورند و به آنهایی که در ساختمان‌های کاخ مانند به راحتی زندگی می‌کنند اشاره دارند.»[6]

در یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی با طبقه‌بندی «خیلی محرمانه» به تاریخ می ۱۹۷۲ (اردیبهشت ۱۳۵۱) و با عنوان «جوانان» آمده است:

«جوانان تحصیل‌کرده ایران، تکنوکرات‌ها، بروکرات‌ها و فرهنگیان جوان به‌طور کلی اصلاحات آموزشی انقلاب سفید را ناموفق می‌دانند. مداخله خارجی و تدریس‌های غیر استاندارد هنوز هم به قوت خود باقی است و حضور ساواک سبب کاهش کارایی‌های اساتید است.»[7]

یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ می 1973(اردیبهشت 1352)، موضوع اصلاحات ارضی را «هسته انقلاب سفید» نامیده است.[8] اما همین سند درباره شکست انقلاب سفید در حوزه اصلاحات ارضی و علل آن می‌نویسد:

«امید آن می‌رفت که با سهیم کردن روستاییان در زمین‌ها بتوان علاقه به تولید بیشتر را در آنان کم‌کم به‌وجود آورد. اما روستاییانی که در سیستم گذشته زمین‌داری تنها قوت لایموتی برای ادامه زندگی می‌آوردند، برای خرید بذر و سایر مایحتاج، محتاج پول بودند و به علاوه فشار مالی برای پرداخت پول زمین‌ها نیز دامنگیر آنها شده بود. روستاییان سرمایه لازم جهت خرید تجهیزات مکانیزه و کودهای شیمیایی که می‌تواند تولید و بازدهی را بالا ببرد در اختیار نداشتند. مشکلات و مسائل روستاییان تنها در اثر کمبود پول نبود، جهالت، بیماری و عدم آگاهی از روش‌های دیگر زراعتی که کارایی بیشتری دارند نیز از دیگر مسائلی بود که گریبانگیر آنان شد. هر یک از این نقایص به نظر می‌رسد که در تقویت سایر مشکلات برای بازداشتن کشاورز از ادامه راهی که خود را در آن یافته موثر می‌باشد.»[9]

در جای دیگری از همین سند در زمینه «سپاه ترویج و آبادانی» که یکی از بندهای اضافه شده بر فهرست اصول شش‌گانه انقلاب سفید بود، می‌خوانیم:

«سپاهیان ترویج به دلیل کمبود پرسنل ورزیده در زمینه‌های کشاورزی، دامپزشکی و مهندسی، کمترین موفقیت را در این جمع دارا بودند. موانع موجود بر سر راه فعالیت آنان عبارت بود از: کمبود سرمایه و کمبود منابع در روستاهایی که قرار بود تحت پوشش کمک قرار بگیرند.»[10]

درباره «سپاه دانش» که دستگاه تبلیغاتی حکومت پهلوی آن را الگویی نمونه در عملکرد اصول انقلاب سفید معرفی کرده است، یکی از اسناد لانه جاسوسی از قول «محمد درخشش» وزیر فرهنگ کابینه علی امینی مطلبی خواندنی دارد. در این سند که با عنوان «درخشش، محمد ـ 13» و با طبقه‌بندی «خیلى محرمانه» در 2 اکتبر 1963 ـ (10 مهر 1342) توسط «چارلز ان.راسیاس» تهیه شده و به «پرونده بیوگرافیک محمد درخشش» افزوده شده، چنین می‌خوانیم:

«سپاه دانش، کوشش مضحک و ریاکارانه رژیم در نمایش علاقه خود به آموزش‌دادن به توده مردم بى‌سواد بود. چرا ارتش براى این منظور مورد استفاده قرار گرفت؟ چرا از آموزگاران که آموزش، سابقه و علاقه به آموختن دارند، براى آموزش به توده‌ها استفاده نشد؟ براساس گزارشاتى که من تقریباً به‌طور روزانه از آموزگاران در سراسر کشور دریافت مى‌کنم، سپاهیان دانش هر نوع مشکلى را در روستاها ایجاد مى‌کنند؛ براى مثال، آنها به زن‌ها تجاوز می‌کنند، روستاییان معترض را کتک مى‌زنند. در بسیارى موارد ژاندارمرى براى ممانعت از بروز خشونت جدى دخالت می‌نماید. در دماوند، سرپرست وزارت فرهنگ، گزارشى به وزارتخانه در تهران فرستاد مبنى بر این که سپاهیان دانش مشکل انضباطى دارند، و این که هیچ پیشرفتى در آموزش روستائیان انجام نشده است. البته رژیم تبلیغ مى‌کند و از کلاس‌های درس فیلم نشان مى‌دهد و سعى دارد نشان دهد که برنامه سپاه دانش خیلى خوب سازماندهى شده است و این به اصطلاح آموزگاران، آموزش‌دیده و علاقه‌مند هستند.»[11]

درباره سایر اصول انقلاب سفید نیز یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ می 1972 (اردیبهشت 1351) با عنوان «برنامه اصلاحی» و با طبقه‌بندی «خیلی محرمانه»، چنین می‌نویسد:

«دیگر جنبه‌های انقلاب سفید به سادگی قابل رویت نیستند. ملی شدن جنگل‌ها و منابع آب نقش چندانی در پیشرفت ایران نداشتند، فروش کارخانجات دولتی هواداری چندانی را برنینگیخته و ظاهراً تلاشی است از طرف دولت برای شانه خالی‌کردن از زیر بار سرمایه‌گذاری‌های فاقد سود، سهیم شدن کارگران در سود کارخانه‌ها هنوز به مرحله مورد نظر نرسیده و اصلاح قانون انتخابات نیز وضع مبارزات سیاسی کشور را بهبود بخشیده است....»[12]

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب هفتم، (چاپ جدید جلدهای ۶۳ - ۷۲)، سند شماره ۹، ص ۳۵.

[2]. همان، ص 36.

[3]. همان، کتاب ششم، ص ۶۷۹، سند شماره ۶.

[4]. همان، کتاب هفتم، ص 828.

[5]. همان، کتاب اول، ص ۸۱۵.

[6]. همان، کتاب دوم، ص 638.

[7]. همان، کتاب ششم، سند شماره ۵، ص ۶۷۷.

[8]. همان، کتاب ششم، ص 689.

[9]. همان، کتاب ششم، ص 690.

[10]. همان، کتاب ششم، ص 691.

[11]. همان، کتاب هشتم، ص 471.

[12]. همان، کتاب ششم، سند شماره 6، ص 679.



 
تعداد بازدید: 493


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: