انقلاب اسلامی :: قیام 29 بهمن تبریز

قیام 29 بهمن تبریز

05 فروردین 1402

احمد ساجدی

روز 29 بهمن 1356 مردم تبریز در اربعین شهدای 19 دی قم، علاوه بر حضور در مساجد و تکایا، به صورت راهپیمایی‌های بزرگ به خیابان‌ها آمدند. در جریان درگیری پلیس با مردم که از پیش از ظهر شروع شد و به سرعت توسعه یافت بانک‌های متعلق به بهائیان، ساختمان حزب رستاخیز، مجسمه‌های شاه، مشروب‌فروشی‌ها، مراکز فساد، کارخانه پپسی‌کولا، سینماها و مراکز دولتی در آتش خشم مردم سوختند. در این حوادث عده‌ای شهید و صدها نفر مجروح و مصدوم شدند. با آنکه در شهر حکومت نظامی اعلام شد، ولی مردم بی‌اعتنا به مقررات حکومت نظامی فردای آن روز نیز اقدام به تظاهرات کردند و با پلیس مجدداً درگیر شدند. در چند نقطه شهر، تظاهرات اوج  گرفت و به آتش زدن چند ساختمان دولتی دیگر انجامید.

بر اساس آمارهای رسمی در دو روز 29 و 30 بهمن 1356 در تبریز 6 نفر شهید و 125 نفر زخمی شدند، البته آمارهای غیر رسمی تعداد قربانیان را بیش از این آورده‌اند. در این دو روز همچنین 135 نقطه شهر به آتش کشیده شد که ۷۳ شعبه بانک، 8 سینما، 4 هتل و 3 خودرو دولتی از جمله آنها بودند.

اولین گزارش لانه جاسوسی از قیام مردم تبریز، روز 30 بهمن 1356 به قلم سولیوان انتشار یافت. وی در این گزارش، بدون اعتنا به تبلیغات دولتی، قیام مردم تبریز را «پاسخی به دعوت رهبران مذهبی» و «به یادبود چهلم شهدای قم» عنوان کرد:

«به دنبال دعوت رهبران مذهبی محلی برای بستن بازار تبریز جهت برگزاری یادبود چهلم وقایع 9 ژانویه (19 دی) قم، کنسولگری تبریز گزارش می‌کند که جمعیت عظیمی مرکب از هزاران نفر از مردم این شهر به خیابان‌ها ریختند.»[1]

اما مبسوط‌ترین گزارش درباره وقایع 29 بهمن تبریز به تاریخ 4 اسفند 1356 از سوی «مایکل. جیم. مترینکو» سرکنسول آمریکا منتشر شد. وی ابتدا راجع به شروع قیام چنین توضیح می‌دهد:

«... کمی قبل از ساعت 10 صبح روز شنبه 18 فوریه (29 بهمن) گروه‌هایی از مردم که عمدتاً متشکل از مردان جوان بودند در مرکز شهر گرد آمدند. در پی تلاش پلیس برای متفرق کردن اجتماع‌کنندگان، درگیری با شدت آغاز و با سرعت به سایر نقاط شهر کشیده شد. اعلامیه‌هایی از هفته گذشته به چاپ رسیده و در سطح شهر توزیع شده بود که از مردم می‌خواست به مناسبت بزرگداشت چهلم کشته‌شدگان شهر مذهبی قم، در روز شنبه مغازه‌های خود را تعطیل کنند و لذا بازار و همچنین اکثر مغازه‌‌های شهر تعطیل بودند...»[2]

«مترینکو» در ادامه این گزارش، از مردم معترض به عنوان اغتشاشگر و شورشی یاد کرده است:

«...ادارات و مراکز خرید و فروش دولتی و همچنین بانک‌ها باز بودند، اما با شروع اغتشاش مورد حمله شورشیان قرار گرفتند. پلیس شهر در برخورد با چنین انفجار خشونتی، آماده نبود و به سرعت کنترل اوضاع را از دست داده و عقب‌نشینی نمود. متعاقب آن افراد بیشتری در قسمت‌های دیگر شهر به صحنه آمدند...»[3]

البته مطبوعات تحت کنترل حکومت پهلوی نیز از مردم معترض تبریز با الفاظ مشابهی یاد می‌کردند:

«مقالات روز 20 فوریه کیهان و 26 فوریه تهران ژورنال، اوباشگری و ولگردی را مورد تقبیح قرار داده و اعلام کردند که آنهایی که در خشونت‌های کور شرکت داشتند، هیچ مکانی در ایران امروز ندارند. مقاله تهران ژورنال همچنین از دولت ایران خواست که دقیقاً بین محرکین و آنهایی که فقط به آشوب‌ها پیوستند تمایز قائل شود. تحقیق باید تا زمانی ادامه یابد که هر شخص ذیربط برای مشارکتش در حملات وحشیانه به نهادها و مؤسسات ملی، در دادگاه حضور یابد.»[4]

سرکنسول آمریکا در تبریز در ادامه گزارش خود به تیراندازی مستقیم نظامیان به روی مردم اشاره کرد؛ نکته‌ای که دستگاه تبلیغاتی پهلوی همواره آن را تکذیب می‌کرد:

«...نیروی کمکی از پایگاه‌های ارتش واقع در شهرهای مرند و مراغه به این شهر اعزام شدند. زمانی که این نیروها رسیدند و تیراندازی به سوی جمعیت را به صورت جدی آغاز کردند، این شورش در وسعتی به طول 12 کیلومتر از دانشگاه آذرآبادگان در شرق تا ایستگاه راه‌آهن در غرب، و در عرض 4 کیلومتر از مقر حزب رستاخیز در شمال تا دو خیابان مانده به کنسولگری آمریکا در جنوب گسترش یافته بود.»[5]

اظهارات «مترینکو» در باره حملات مستقیم به مردم در سند دیگری تأیید شد:

«... پلیس از سلاح‌های خودکار علیه اجتماعات بزرگ استفاده می‌کرد و دوستان پزشک موجود در ساعت 13 اطلاع دادند که بیمارستان‌ها مملو از بیماران زخمی یا در حال مرگ است و تانک‌ها در چهارراه‌های اصلی مستقر شده‌اند...»[6]

در حالی‌که منابع خبری پهلوی، تعداد کشته‌های قیام 29 بهمن تبریز را 6 نفر و 125 زخمی اعلام کرد، سرکنسول آمریکا در تبریز از انتقال قربانیان این حادثه به وسیله 7 کامیون سخن به میان آورده است:

«... منابع رسمی میزان تلفات روز حادثه را 6 کشته و 125 زخمی تخمین زده‌اند. اما سایر منابع ارقام بیشتری ارائه می‌دهند. طبق گزارش تنها در یک بیمارستان بیش از 150 نفر معالجه شده‌اند و یک ناظر خارجی که آپارتمان وی مشرف بر منطقه شدیداً آسیب دیده بازار است، مدعی است که هفت کامیون کوچک در روز حادثه اجساد کشته‌شدگان را بارگیری کرده‌اند. آمار غیر رسمی تعداد کشته‌شدگان را 200 تن برآورد می‌کند، ولی به دلیل تمایل دولت به کم جلوه‌دادن چنین ارقامی، آگاهی از تعداد واقعی تلفات، تقریباً غیرممکن می‌باشد...»[7] یا در سندی دیگر: «...تعداد رسمی کشته‌شدگان به 9 نفر بالغ شده، لیکن گزارشات غیررسمی حاکی از وجود 200 کشته است.»[8]

سرکنسول آمریکا در تبریز، اتهام دولت به معترضین را زیر سئوال می‌برد:

«... به نظر می‌رسید که آشوب‌طلبان عمدتاً از مردان جوان باشند که کم‌سال‌ترین آنها نوجوانان بودند. علیرغم اعلامیه‌های رسمی که جمعیت را «مارکسیست‌های اسلامی» معرفی کرده، در محل، نظرات غیررسمی حاکی از این بود که این اصطلاح هیچ‌گونه معنا و مفهومی در مورد آنچه که در تبریز اتفاق افتاد، ندارد. هنگامی‌که این افراد را می‌توان مسلمان نامید، استفاده از برچسب «مارکسیست» در مورد آنها، متناقض به نظر می‌رسد. چیزی که روشن است این است که جمعیت و تمامی اقشار ناراضی مردم به عنوان سلاحی نیرومند بر ضد رژیم به کار گرفته شد...»[9]

سندی دیگر نیز معترضین را مردم مذهبی خوانده است:

«شورشیان از میان افراد پایین‌ترین طبقات اجتماع که از دیرباز تحت‌ِنفوذ محیط مذهبی حاکم بر طبقات پایین اجتماعی قرار داشته، برخاسته‌اند. اعتقادات مذهبی عمیق بوده و بسیاری از آنان تصور می‌کردند که با عزاداری برای «شهدای‌قم» به یک وظیفه مذهبی عمل کرده‌‌اند.»[10] یا این سند: «... به ساختمان‌های مشخص، که تجلی وجود یک جامعه غیرمذهبی بوده و همچنین به مکان‌هایی که زنان خود را در آنجا به «نمایش» می‌گذارند (که از نظر مسلمانان بنیادگرا کاملاً ممنوع است) حمله‌ور می‌شدند...»[11] و این سند: «یک روزنامه‌نگار محلی و یک روزنامه‌نگار خارجی دیگر در اینجا توجه روزافزون را نسبت به مسایل مذهبی خاطرنشان ساخته‌اند... تنها چیزی که در مورد حادثه تبریز می‌توانیم بگوییم این است که این واقعه تجلی احساسات مذهبی بوده است.»[12]

سندی دیگر بر قدرت نیروهای مذهبی در کنترل تدریجی استان‌های کشور دلالت دارد:

«اغتشاشات تبریز نشان داد که کنترل واقعی رژیم بر استان‌ها، می‌تواند از جانب نیروهای مذهبی و اجتماعی مورد تهدید جدی قرار گیرد. نیروهایی که در تهران نادیده گرفته شده بودند، اکنون قوی‌تر از آن هستند که به آنها توجه نشود یا به سادگی آرام شوند.»[13]

مترینکو، مراکزی که مورد حمله مردم معترض قرار گرفته تقسیم‌بندی کرده است:

«...ساختمان‌هایی که مورد حمله واقع شده یا به آتش کشیده شدند، به نظر می‌رسد که به دستجات مشخصی تقسیم می‌شوند. یا به دولت تعلق داشته و یا در مورد کارخانه پپسی‌کولا و برخی مغازه‌های سوزانده شده، به جامعه بهائیان متعلق می‌باشند. عمومی‌ترین دلیلی که در توجیه حمله به سینماها ارائه شده این است که در این مکان‌ها زنان بر روی پرده به نمایش گذارده می‌شوند، و یا در مورد کاخ جوانان، انجمن ایران و آمریکا، باشگاه معلمین و... گفته شده که در این مکان‌ها، زنان و مردان آزادانه با هم اختلاط دارند و این مسئله برخلاف شعائر یک مسلمان خداترس می‌باشد. نکته‌ای که در مورد تخریب این ساختمان‌ها مشهود بود، این بود که مردم به خوبی می‌دانستند که چه ساختمان‌هایی باید مورد حمله واقع شود و به گونه‌ای به ساختمان‌های مزبور حمله می‌کردند که خانه‌ها و مغازه‌های مجاور هیچ‌گونه آسیبی نبینند. این نشانگر آن است که سازمان‌دهندگان جمعیت، کنترل کاملی بر گروه‌های خود داشته‌اند...»[14]

علیرغم همه این واقعیت‌ها حکومت پهلوی اصرار داشت قیام 29 بهمن تبریز را به دولت‌های خارجی ارتباط دهد:

«گزارش تصویبی کابینه در مورد سهل‌انگاری اداری، همچنان حاوی تصریح مجدد اظهارات قبلی رامبد وزیر کشور در مجلس است، که به موجب آن عناصر خارجی و مارکسیست‌های اسلامی محرک اغتشاشات بوده‌اند.»[15] و این سند:

«دولت ایران هنوز وضعیت را بر اساس اطلاعات منتشر نشده تحت بررسی دارد. در آستانه افشای خسارت‌ها و سازماندهی‌ گروه‌های آشوبگر، تفکرات در تهران به تأیید فرضیه‌ای مبنی بر نوعی دخالت خارجی گرایش پیدا کرده‌اند. اما تاکنون هیچ‌گونه مدرکی ارائه نگردیده است.»[16]

در همین رابطه سفارت آمریکا در گفت‌و‌گویی با کریم پاکروان، فرزند سرلشگر پاکروان (از رؤسای ساواک)، نظر او را درباره وقایع تبریز جویا شد. در تحلیلی نخ‌نما که در آن دوره بسیار رواج داشت، او این حوادث را به شوروی مرتبط کرد:

«به نظر او اغتشاشات تبریز توسط شوروی سازمان داده شده است. اگر چنین باشد عده‌ای از سران ساواک نیز در این کار دست داشته‌اند زیرا آنها می‌بایست آگاه و آماده می‌بودند تا جلوی اغتشاشات را بگیرند»[17]

بعضی اسناد لانه جاسوسی بیانگر توجه مقامات آمریکایی به ویژگی‌های قیام 29 بهمن تبریز است. برای مثال یکی از اسناد به «سازماندهی عالی» تظاهرکنندگان و به «رهبری واحد» آن اعتراف دارد:

«...سازماندهی عالی بود و بدین وسیله ثابت شد که برنامه اینها بالاتر و فراتر از وقایع 4 ماهه گذشته بوده است. چنین سازماندهی، احتمالاً دلیل اساسی این تفکر همگانی است که شورشیان یک نوع رهبری داشته‌اند»[18]

کنسولگری آمریکا در تبریز نیز معتقد بود آمادگی و برنامه‌ریزی تظاهرکنندگان بیشتر از آمادگی پلیس و دولت برای مقابله با آنها بود:

«مقامات پلیس شهر به طرز عجیبی در برخورد با چنین انفجار خشونتی، غیرآماده می‌نمودند و ظاهراً از پیش هیچ طرحی برای مقابله، تدارک نشده بود و یا اینکه طرح محدودی بوده است... در حالی‌که برخورد دولت با اغتشاشات، در مدت چندین ساعت، بدون برنامه و بلااثر به نظر می‌رسید، تاکتیک‌هایی که شورشیان به کار می‌بردند نشانگر آمادگی کامل آنان بود.»[19]

یکی از اسناد لانه جاسوسی از بصیرت مردم تبریز و احترام آنان برای اقلیت‌های مذهبی در قیام ۲۹ بهمن این شهر یاد کرده است. در این سند که گزارشی از جلسه مشترک بین «مایکل مترینکو» سرکنسول آمریکا در تبریز و اسقف‌های ارمنی این شهر است، مترینکو به نقل از یکی از اسقف‌ها چنین می‌نویسد:

«اگرچه وقایع اخیر جنبه‌های سخت مذهبی و اسلامی داشته‌اند، اما به عقیده وی هیچ‌گونه احساسات ضد مسیحی یا ضدارمنی توسط مردم تظاهرکننده ابراز نشده است. او می‌گوید در طول درگیری روزانه به‌طور دائم با خانواده‌های ارمنی که در سطح شهر پخش هستند در تماس بوده، و حتی از بصیرت و احتیاط شورشیان در تعجب فرو رفته است. وی به عنوان مثال از بردباری اغتشاشگران، توضیح داد که چگونه یکی از تحت‌الحمایه‌هایش یعنی یک هنرمند ارمنی که گالری یا استودیوی کوچکش در نزدیکی مرکز درگیری بود، قبل از اینکه گالریش را ببندد خود را مواجه با گروهی از شورشیان دیده بود. یکی از رهبران مردم تظاهرکننده، نگاهی به مغازه وی انداخته و به گروهش گفت: «او یک هنرمند است... ولش کنید.» و بعد به آن مرد تذکر داد که مغازه‌اش را بسته و به خانه‌اش برود. سپس جمعیت در حالی‌که گالری را دست نخورده ترک می‌کردند اقدام به شکستن شیشه‌های بانکی که در نزدیکی آن بود، کردند...»[20]

 «مترینکو» در گزارش خود از قول این اسقف ارمنی چنین می‌نویسد: «او احساس می‌کند که تبریز با وجود همه تعصبات و محافظه‌کاری‌هایش از هر محل دیگری در سوریه و لبنان برای او و هم‌کیشانش بهتر است. او از اینکه قادر به همزیستی و دوستی با مردم با اعتقادات متفاوت می‌باشد، به خود می‌بالد و فعالانه در جلسات مرتبی که پروتستان‌ها، کاتولیک‌های رومی، کاتولیک‌های آسوری و روحانیون ارمنی در منطقه برگزار می‌کنند شرکت می‌نماید.»[21]

یک هفته پس از قیام 29 بهمن تبریز، تحقیقات دولتی در مورد این واقعه همچنان ادامه داشت، اما هیچ یک از گروه‌های تحقیق، قضات نظامی یا غیرنظامی نظریه‌ای ابراز نمی‌کردند:

«تحقیقات دولت ایران در مورد وقایع تبریز همچنان ادامه دارد(گزارش 8 اسفند)، اما هیچ‌یک از گروه‌های تحقیق، قضات نظامی یا غیرنظامی نظریه‌ای ابراز نمی‌نمایند.»[22]

دوازده روز پس از قیام 29 بهمن تبریز، سفارت آمریکا علیرغم همه تبلیغات دولتی، اعتقاد داشت که رویدادهای تبریز کاملاً ضد حکومت پهلوی بود:

«نگاهی به اقدامات شورشگرانه ده روز اخیر به علاوه اطلاعات دیگر نشان می‌دهد که رویدادهای تبریز مشخصاً حالت ضدرژیم داشته است.»[23]

حتی یکی از اسناد لانه جاسوسی نشان می‌دهد که مقامات سفارت آمریکا از تکرار قیام مردم تبریز در سایر استان‌ها نگران بوده‌اند:

«در پیش‌بینی‌های درازمدت می‌توان گفت که تابستان جاری دوره‌ای بسیار خطرناک‌تر خواهد بود. رمضان امسال با ماه اوت مصادف می‌شود و ترکیب محدودیت‌های ناشی از روزه‌داری، کمبود پیش‌بینی شده آب و برق به اضافه گرمای شدید تابستان می‌تواند شهرهای ایران را به مکان‌های نشو و نمای سریع محرومیت و خشونت تبدیل نماید که به سادگی می‌توانند تحت شرایط مناسب به محل وقوع اغتشاشات ضد دولتی جدید مبدل گردند»[24] و این سند:

«نتایج شورش‌های مذهبی تبریز در 18 فوریه (29 بهمن) حاکی از آن است که دولت ایران باید در انتظار تظاهرات دیگری نیز باشد.»[25]

یکی از اسناد لانه جاسوسی از مشارکت مؤثر تانکهای انگلیسی و آمریکایی در سرکوب قیام 29 بهمن تبریز گزارش کرده است:

 «مقامات سفارت انگلیس (محفوظ بماند) که از تبریز بازدید کردند به سفارت گفتند که منبع انگلیسی‌ها در نیروهای موتوریزه، در روز تظاهرات، استفاده از تانک‌های چیفتن و اسکورپیون (انگلیسی) و تانک‌های ام ـ 47 (آمریکایی) و نفربرهای زرهی روسی را به چشم دیده است. همین منبع گفت افراد محلی قبل از حضور تانک‌ها در شهر، آنها را در حومه و خارج از شهر دیده‌اند.»[26] یا این سند:

«با ورود ارتش و خصوصاً حضور اتفاقی تانک‌های انگلیسی چیفتن به صحنه برای گشت‌زنی در شهر، حملات شورشیان کاهش یافت.»[27]

در میان اسناد لانه جاسوسی راجع به قیام ۲۹ بهمن تبریز، گزارش‌هایی مربوط به واکنش سربازان ناراضی و حامی مردم و اقدامات آنان نیز به چشم می‌خورد، از جمله:

«رئیس محلی دولت این واقعه را تأیید نمود که در 28 فوریه سرباز وظیفه ارتش (که اصلاً تهرانی است) دیوانه شد و به طرف افسر فرمانده خود و یک سرباز دیگر تیراندازی کرد. سرباز سپس به دانشگاه آذرآبادگان رفت و در آنجا سرگرد پلیس مسئول منطقه را کشت و به دو پلیس دیگر تیراندازی نمود که یکی از آنها متعاقباً مرد. این سرباز از واحد ارتشی است که در حال حاضر برای پشتیبانی نیروهای امنیتی در تبریز مستقر شده است.»[28]

قیام 29 بهمن مردم تبریز چنان برای حکومت شاه خرد کننده بود که تعدادی از مقامات بلندپایه محلی را عزل کرد:

«... منابعی در دولت ایران و بخش خصوصی به‌طور محرمانه، خاطرنشان کرده‌اند که چند تن از مقامات استان برکنار خواهند شد، که برجسته‌ترین آنان، استاندار، رئیس پلیس تبریز و احتمالاً معاونین ارشد وی و برخی مقامات امنیتی استان خواهند بود...»[29] و این سند: «سپهبد اسکندر آزموده از استانداری آذربایجان شرقی برکنار و سرتیپ هوشمند رئیس سابق شهربانی مجدداً به فرماندهی پلیس استان منصوب شده است.»[30]

بعد از 29 بهمن تبریز، چهلم‌ها، مبارزات مردمی را به سان زنجیری به هم وصل کرد و تا بهمن 57 ادامه یافت.

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب نهم، سند ش 8، ص 16.

[2]. همان، سند ش 11، ص 23.

[3]. همان.

[4]. همان، سند ش 18، ص 40.

[5]. همان، سند ش 11، ص 23.

[6]. همان، سند ش 15 ص 35.

[7]. همان، سند ش 11 ص 24.

[8]. همان، سند ش 12، ص 27.

[9]. همان، سند ش 11، ص 25.

[10]. همان، سند ش 12، ص 28.

[11]. همان، سند ش 12، ص 29.

[12]. همان، سند ش 13، ص 32.

[13]. همان، سند ش 11، ص 26 - 27.

[14]. همان ، سند ش 11، ص 25.

[15]. همان، سند ش 18، ص 40.

[16]. همان سند ش 9، ص 20.

[17]. همان، سند ش 14، ص 33.

[18]. همان، سند ش 12، ص 28 – 29.

[19]. همان، سند ش 11، ص 23.

[20]. همان، سند ش 16، ص 36.

[21]. همان، همان سند، ص 36 - 37.

[22]. همان، سند ش 17، ص 37.

[23]. همان، سند ش 20، ص 43.

[24]. همان، سند ش 18، صص 42 - 41.

[25]. همان، سند ش 21، صص 45 – 44.

[26]. همان، سند ش 17، ص 37.

[27]. همان، سند ش 11، ص 23.

[28]. همان، سند ش 19، ص 42.

[29]. همان، سند ش 18، ص 32.

[30]. همان، سند ش 20، ص 42.



 
تعداد بازدید: 273


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: