02 اردیبهشت 1402
احمد ساجدی
نام «ارتشبد غلامعلی اویسی» همواره یادآور کشتار مظلومانه مردم تهران در 17 شهریور 1357 در میدان شهدای تهران بوده است. اویسی که از نظامیان وفادار به نظام سلطنتی محمدرضا پهلوی محسوب میشد در آن زمان «فرماندار نظامی تهران و حومه» بود. او در کودتای 28 مرداد 1332 شرکت داشت و در ۱۳۴2 با درجه فرماندهی لشکر یک گارد و با عنوان «فرماندار نظامی تهران» به سرکوب قیام اسلامی ۱۵ خرداد پرداخت. اویسی در آستانه سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از کشور گریخت و بقیه عمر خود را به توطئه و شرکت در نقشههای کودتا و همدستی با صدام در جنگ و جنایت و اقدامات تروریستی علیه مردم ایران پرداخت. او برای سازماندهی مبارزات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران، از کشورهای غربی، عراق و خانواده شاه چندین میلیون دلار پول گرفت. اویسی سرانجام در ۱۸ بهمن ۱۳۶۲ توسط افراد ناشناس به همراه برادرش در حومه پاریس به قتل رسید.
اسناد لانه جاسوسی درباره ارتشبد غلامعلی اویسی هم به جنایات وی در دوران انقلاب اسلامی ایران و هم به خیانتهای وی به مردم ایران پس از فرار از کشور اشاره دارد.
یکی از اسناد لانه جاسوسی به اوج سرسپردگی اویسی به شاه و سلطنت وی اشاره کرده است. به موجب این سند به تاریخ ۲۳ می ۱۹۷۸ (۲ خرداد ۱۳۵۷) تحت عنوان «سیاست داخلی و مذهب»، اویسی طی جلسهای با حضور نعمتالله نصیری رئیس ساواک و ارتشبد حسین فردوست رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی، قرآنی را به دست گرفت و قسم خورد که کاملاً وفادارانه نسبت به شاه کار کند.[1]
یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۲۲ ژوئیه ۱۹۷۶ (31 تیر 1355) در سند بیوگرافیک غلامعلی اویسی با اشاره به این وفاداری مینویسد: «او (اویسی) در سال ۱۹۳۸ (۱۳۱۷) عضوی از دادگاه نظامی برای محاکمه افسران تودهای بوده است. او همچنین شغلهای دیگری از جمله رئیس اداری گارد شاهنشاهی و سپس فرماندهی گارد شاهنشاهی را برعهده داشته و مسئول ارسال گزارشات محرمانه کردستان برای شاه بوده است.»[2]
سند دیگر از مجموعه اسناد زندگینامه اویسی به وابستگی وی به آمریکا و غرب اشاره دارد:
«اویسی طرفدار غرب است و با آمریکا صمیمی است. تماسهای ایالات متحده با وی همواره خشنودکننده بوده است. با مشاورین نظامی آمریکا همکاری خوبی داشته و به پیشنهادات و توصیههای آنها با رغبت جواب میدهد. افسران ارتش ایالات متحده وی را یکی از برجستهترین تیمساران در نیروهای مسلح ایران میدانند.» همان کتاب هشتم زندگی نامه جمعی از رجال پهلوی غلامعلی اویسی[3] یکی از اسناد لانه جاسوسی به نقل از یک مقام آمریکایی با اشاره به کشتار مردم تهران در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که با دستور اویسی صورت گرفت، به آمار بسیار سنگین شهدای تهران در این روز اشاره کرده است. در سندی که تاریخ فردای یومالله ۱۷شهریور را دارد تحت عنوان «حکومت نظامی در تهران» چنین میخوانیم:
«در ساعت 25/19 دقیقه جری والاس، نماینده امنیتی بل بینالمللی گفت که اطلاعات زیر را از یک نماینده امنیتی ایرانی بل بینالمللی دریافت داشته است. این شخص از دفتر رئیس پلیس تهران به والاس تلفن زده بود. برادر نماینده امنیتی (ایرانی) یک سپهبد ارتش است که معاون ژنرال اویسی فرماندار نظامی تهران میباشد. نماینده امنیتی گفت که تظاهرات و برخوردهای عظیمی در منطقه میدان ژاله وجود داشته و بیش از 4000 یا احتمالاً نزدیک به 4500 نفرکشته شدهاند. علاوه بر این چند صد نفر در دیگر مناطق پایین شهر کشته شدهاند.[4]
در همین رابطه یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی با اشاره به فاجعه ۱۷ شهریور تهران، اویسی را «جلاد جمعه» خوانده و تأکید کرده که در ایران همه از او میترسند.»[5]
یک سند لانه جاسوسی آمریکا به نقل از سولیوان سفیر آن کشور در تهران حاکی است که اویسی بعد از فاجعه کشتار تظاهرکنندگان در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در تهران، قصد تکرار این جنایت را به بهانهای دیگر داشته است. این سند که تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۵۷ را دارد با طبقهبندی «خیلی محرمانه» و عنوان «گزارش سیاسی امنیتی ۱۲ دسامبر ۷۸» از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آن کشور ارسال شده است. در بند ششم این سند چنین میخوانیم:
«حامیان متعصب دستاندرکار رژیم، خواهان سرکوب شدید هستند. منابع مطبوعاتی ایران به مأمور سفارت گفتند که ژنرال اویسی فرماندار نظامی تهران در حال طراحی عملیات نظامی شدیدی این بار جهت جلوگیری از تظاهرات و خاتمه دادن به اعتصابات میباشد. سایر منابع هم این اطلاعات را تأیید مینمایند.[6]
بر اساس یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی ارتشبد غلامعلی اویسی در سال ۱۳۵۷ به عنوان «فرماندار نظامی تهران و حومه» حتی اجازه اعزام سانسورچی به مطبوعات برای جلوگیری از چاپ بعضی مطالب را نیز داشته است. در سندی به تاریخ 18 مهر ۱۳۵۷ که تحت عنوان «ادامه ناآرامی کارگری در ایران» از سفارت آمریکا به وزارت امور خارجه آن کشور ارسال شده است چنین میخوانیم:
«روزنامههای اصلی تهران در صبح روز 12 اکتبر (20 مهر 1357) اعتصاب کردند. این تعطیلی گسترده پاسخی بود به بخشی از قوانین حکومت نظامی برای ایجاد دوباره مقررات سانسور شدید در مطبوعات محلی. ژنرال اویسی فرماندار نظامی تهران احتمالاً به واسطه نحوه انعکاس ناآرامیهای اخیر کارگری در کشور و شاید توجه زیاد رسانهها به آیتالله خمینی در روزهای اخیر، عصبانی شده و سانسورچیهایی را به دو مطبوعه بزرگ در تهران یعنی کیهان و اطلاعات اعزام کرده است.»[7]
یک سند لانه جاسوسی با استناد به اعترافات یکی از افسران حکومت شاه در دادگاه انقلاب اسلامی تهران مینویسد: اویسی در راهپیمایی روز عاشورای سال ۱۳۵۷ (۲۰ آذر) دستور داده بود که مسیر راهپیمایی مردم در عاشورای حسینی مینگذاری شود. اما افسر زیر دست از انجام این دستور امتناع ورزیده بود. در این سند که تاریخ ۲ خرداد ۱۳۵۸ را دارد و با طبقه بندی «محرمانه» از «دفتر وابسته دفاعی آمریکا ـ تهران» به «سازمان اطلاعات دفاعی واشنگتن دی.سی.» مخابره شده، تحت عنوان «گزارش وضعیت ایران» چنین میخوانیم:
«یک افسر ارتش در خلال محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی تهران افشا کرده است که شاه پیشین و ژنرال اویسی فرمانده نیروی زمینی، دستور داده بودند که مسیر راهپیمایی عاشورا در 11 دسامبر 1978 مینگذاری شود. سرهنگ محمدباقر لطیفی رئیس پیشین یک شرکت مهندسی در پایتخت به دادگاه گفت که او و افراد تحت فرماندهیاش از اطاعت فرامین سرپیچی کرده بودند. او در دادگاه اظهار داشت ما از قتلعام مردم قهرمان خود امتناع کردیم.»[8]
اویسی در کابینه نظامی ازهاری مسئولیت وزارت کار را بر عهده داشت. این انتصاب ظاهراً به دلیل اوجگیری اعتصابات کارگری در سراسر کشور صورت گرفته بود.[9]
باور محمدرضا پهلوی و حامیان آمریکاییاش این بود که ژنرالهای ارتش پس از خروج وی از کشور، قادر خواهند بود در صورت لزوم اقدام به کودتای نظامی کنند. در این رابطه یکی از اسناد لانه جاسوسی تصریح کرده است که با رفتن شاه، ژنرالهای ارتش به دلیل سرسپردگی شدید به وی سقوط خواهند کرد. در این سند «خیلی محرمانه» که تاریخ هفتم دی ۱۳۵۷ را دارد، تحت عنوان «مذاکره با محمدحسینخان قشقایی» چنین میخوانیم:
«محمدحسینخان برحذر داشت از اینکه برای حفظ سلطنت تنها بر ارتش ایران تکیه شود. او میگوید تیمسارهای فعلی از شاه حمایت میکنند چون با رفتن او سقوط خواهند کرد. ازهاری فردی ضعیف است و اویسی به جهت اقدامات خشنش در زمان فرماندهی ژاندارمری به شدت مورد انتقاد قرار دارد و....»[10]
معالوصف یکی از اسناد لانه جاسوسی به تمهیداتی برای انجام کودتای نظامی توسط ژنرالهای وفادار به شاه از جمله اویسی اشاره دارد. این سند که با طبقهبندی «محرمانه» و به قلم ونس در وزارت امور خارجه آمریکا نوشته شده، و به سفارت آن کشور در تهران مخابره گردیده، تحت عنوان «گزارش مجدد ریچارد کاتم» چنین میخوانیم:
«در روزهای دوم و سوم ژانویه (۱۲ و ۱۳ دی ۱۳۵۷) ۶ ژنرال ارتش از جمله اویسی، ربیعی و خسروداد نقشه کودتا را در ساختمانی در خیابان شاه عباس (خیابان قائممقام فعلی) کشیدند. آنها تهران را به ۶ منطقه تقسیم کردند و هر منطقه را به یک ژنرال واگذار نمودند. قرار بود اعمال قوانین شدید نظامی و دستگیریها با یک اشاره و علامت شروع شود. خیلی از مخالفین رژیم میترسیدند که آمریکا از چنین کودتایی پشتیبانی کند.»[11]
تعدادی از اسناد لانه جاسوسی به اقدامات خصمانه اویسی علیه جمهوری اسلامی ایران پس از فرار از کشور اختصاص دارد. یکی از این اسناد که تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۵۸ را دارد ضمن اشاره به جلسهای با شرکت هوشنگ نهاوندی مقام بلندپایه رژیم شاه با «ریچارد. تی. آرندت» وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در فرانسه، از قول این وابسته فرهنگی نوشت:
«او (نهاوندی) آرزو داشت ارتش فرصت بیشتری برای مهیا کردن خود پیدا کند. این فرصت مناسب اکنون فرا رسیده است. او معتقد بود که مهره اصلی در انجام هر کاری ژنرال اویسی است که الآن در نیویورک به سر میبرد. حتی ژنرال آزموده هم که شخصیت مورد احترام در سلسله مراتب ارتش است، حمایت خود را از اویسی اعلام کرده است... او بیش از همه به اویسی اعتبار میدهد و در مجموعه فکر میکند که اویسی مناسبترین شخص در زمان فعلی است.»[12]
محتوای این سند چهار روز بعد در سند دیگری که از سفارت آمریکا در پاریس به سفارت آمریکا در تهران ارسال شده، مورد تأکید قرار گرفته است. در این سند تأکید شده که «کلید کودتا در دست نظامیان و مرد کلیدی نظامیان، اویسی است.»[13]
یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی از قول مرتضی بازرگان (برادرزاده مهندس مهدی بازرگان) به همدستی اویسی با ژنرال پالیزبان برای فتنهانگیزی و ماجراجویی از طریق خاک عراق علیه جمهوری اسلامی ایران اشاره دارد. این سند به تاریخ ۴ خرداد ۱۳۵۸ و با طبقهبندی «سری» مینویسد:
او (مرتضی بازرگان) اذعان دارد که ژنرال پالیزبان و اویسی از ناحیه مرزی عراق در کرمانشاه فعالیت میکنند.... پالیزبان با استفاده از صدها نفر مرد جنگی به روستاها و مسافرین منطقه حمله میکند... وی اعتراف کرد که اویسی در موقعیتهای مختلف به منطقه سفر کرده است.»[14]
محتوای این سند نیز یک هفته پیش از این در سند دیگری به تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۸ و طی گزارشی با طبقهبندی «خیلی محرمانه» و عنوان «حضور واحدهای نظامی ضدرژیم در شمال غربی ایران» تکرار شده بود.[15]
بر اساس یکی از اسناد لانه جاسوسی ارتشبد غلامعلی اویسی در فهرست افرادی قرار دارد که مبالغ هنگفتی ارز را در سال ۱۳۵۷ از کشور خارج کردهاند. در سندی به تاریخ ۸ آذر ۱۳۵۷ با طبقهبندی «خیلی محرمانه» و با عنوان «لیست کارکنان بانک مرکزی ایران در مورد خروج سرمایهها» فهرستی از مقامات بلندپایه رژیم محمدرضا پهلوی دیده میشود که مبالغ عظیم سرمایههای کشور را از طریق سیستم بانکی خارج کرده و به حسابهای خود در بانکهای آمریکا یا اروپا واریز کردهاند. در این سند که توسط سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آن کشور ارسال شده، نام غلامعلی اویسی در میان فهرست اسامی ۱۲۰ مقام خارج کننده وجوه فراوان ارز دیده میشود.[16]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب سوم، مبحث «خط میانه»، سند شماره ۱۰، ص ۲۱۲.
[2]. همان، کتاب اول، بخش سیاسی استمپل، ص ۲۷۴.
[3]. همان، کتاب هشتم، زندگینامه جمعی از رجال پهلوی، غلامعلی اویسی، ص 401.
[4]. همان، کتاب نهم، سند شماره ۵۸، ص ۱۲۱.
[5]. همان، کتاب هفتم، مبحث «توهم براندازی، سند شماره ۶، ص ۳۹۱.
[6]. همان، کتاب نهم، سند شماره ۳۰۷، بند شماره ۶، ص ۵۷۷.
[7]. همان، کتاب نهم، سند شماره ۹۶، ص ۱۹۹.
[8]. همان، کتاب دهم، سند شماره ۱۸۹، ص 4۱۲، بند شماره ۴.
[9]. همان، کتاب نهم، سند شماره ۱۳۹ ص ۲۶۷.
[10]. همان، کتاب نهم، سند شماره ۳۷۲، ص ۶۹۲ - ۶۹۳.
[11]. همان، کتاب اول، سند شماره ۴۵۱۰، ص ۴۹۴.
[12]. همان، کتاب هفتم، مبحث «توهم براندازی، سند شماره ۶، ص ۳۹۱.
[13]. همان، کتاب هشتم، سند شماره ۸، ص ۳۹۴ بند شماره ۵.
[14]. همان، کتاب دوم، احزاب سیاسی در ایران، مرتضی بازرگان، ص ۶۹۳.
[15]. همان، کتاب سوم، سند شماره ۲۱، ص ۷۸۵.
[16]. همان، کتاب نهم، سند شماره ۲۲۳، ص ۳۷۹.
تعداد بازدید: 536