16 اردیبهشت 1402
احمد ساجدی
جعفر شریفامامی از جمله آخرین نخستوزیران دوره پهلوی دوم بود. او بعد از پایان دوران یکساله نخستوزیری جمشید آموزگار (۱۶ مرداد ۱۳۵۶ تا ۵ شهریور ۱۳۵۷) و قبل از شروع دوران دو ماهه نخستوزیری ازهاری (۱۵ آبان ۱۳۵۷ تا 15 دی ۱۳۵۷) به مدت 70 روز این سمت را بر عهده داشت (5 شهریور ۱۳۵۷ تا ۱۴ آبان ۱۳۵۷) وی قبلاً نیز یک بار سابقه نخستوزیری داشت (5 شهریور ۱۳۳۹ تا ۱۴ اردیبهشت ۱۳۴۰)
شریفامامی از بدنامترین نخستوزیران دوران پهلوی بود. بهطوری که این ویژگی در اسناد لانه جاسوسی آمریکا نیز بازتاب داشته است.
یکی از نقاط تاریکی که در پرونده نخستوزیری جعفر شریفامامی وجود دارد، نقش دولت او در جنایت ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و کشتار مردم تهران بوده است. شریفامامی در حالی که کابینه خود را دولت «آشتی ملی» نامیده بود.[1] به فاصله ۱۲ روز پس از شروع نخستوزیری، این جنایت هولناک را مرتکب شد، دولت وی در اواخر روز 17 شهریور مدعی شد ۵۸ نفر در میدان ژاله (میدان شهدا) کشته شدهاند.[2]
دو روز پس از ارتکاب این جنایت، وی در جلسه اخذ رأی اعتماد در مجلس شورای ملی از عملکرد دولت خود در حادثه ۱۷ شهریور تهران دفاع کرد. اما بدون توجه به آمار اعلام شده قبلی، اینبار گفت: «تنها ۱۲۳ نفر در واقعه میدان ژاله در هشتم سپتامبر فوت کردهاند و تنها تعداد 117 نفر بر اساس قوانین حکومت نظامی دستگیر شدهاند.»[3]
این در حالی است که بعضی آمارهای اسناد لانه جاسوسی سخن از «هزاران کشته» به میان آورده است:
«تظاهرات و برخوردهای عظیمی در منطقه میدان ژاله وجود داشته و بیش از 4000 یا احتمالاً نزدیک به 4500 نفر کشته شدهاند. علاوه بر این چند صد نفر در دیگر مناطق پایین شهر کشته شدهاند.»[4]
در جلسه اخذ رأی اعتماد، نمایندگان مخالف شریفامامی در معرض تهدید قرار گرفته بودند که از سخن گفتن علیه دولت شریف امامی خودداری کنند.[5]
در همین جلسه که در غیبت 74 نفر از نمایندگان مجلس برگزار شد.[6] نمایندگان طرفدار دولت به حمایت از عملکرد شریف امامی برخاستند و یکی از آنها به نام «رئیسی» از کردستان با تندی اعلام کرد: «منتقدین باید به خاطر داشته باشند که اگر دولت ایران این اقدام (کشتار) را به عمل نیاورده بود نمیتوانستند در اینجا به مناظره بپردازند.»[7]
سرانجام دولت شریفامامی در 25 شهریور رأی اعتماد گرفت.[8] روز بعد نیز مقررات حکومت نظامی به تصویب مجلس رسید.[9] مجلس سنا نیز در 27 شهریور، دولت شریفامامی را تأیید کرد[10] و در 29 شهریور مقررات حکومت نظامی را از تصویب گذراند.[11]
شریفامامی از حمایت آمریکاییها برخوردار بود. وی در آبان 1343 زمانی که ریاست سنا را بر عهده داشت از عوامل مؤثر در تصویب لایحه کاپیتولاسیون بود.[12]
یکی از نمایندگان سنا به نام «زهتاب فرد» در سخنان خود در جلسه تصویب کاپیتولاسیون تصریح کرده بود: «شریفامامی اصرار داشت رسیدگی به لایحه را به فردا موکول نکنیم و همین امشب آن را به تصویب برسانیم.»[13]
به موجب یکی از اسناد لانه جاسوسی نام شریفامامی در فهرست «رابطین خوب آمریکا» جای داشته است. در این سند میخوانیم: «او ـ شریف امامی ـ مولدترین رابط ما در اینجاست. او از محدوده خود فراتر رفته است تا نشان دهد که میخواهد با ایالات متحده همکاری کند. او میتواند در این مورد سودمند باشد.»[14]
در اسناد لانه جاسوسی سندهای متعددی راجع به فراماسون بودن شریفامامی به چشم میخورد. در یکی از این سندها به تاریخ 30 آذر 1342 چنین میخوانیم:
«سناتور حسین علاء نخستوزیر پیشین و وزیر دربار، سیدحسن تقیزاده سناتور، دکتر لقمان ادهم از وزارت دربار، منوچهر اقبال رئیس شرکت ملی نفت ایران، عبدالله انتظام، جعفر شریفامامی رئیس سنا و نخستوزیر پیشین و جواد منصور، فراماسون هستند.»[15]
یک سند دیگر به تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، به نقل از «مسئولین نسبتاً روشنفکر» مینویسد: «فراماسونها عوامل انگلیس هستند که از زمان خاتمه جنگ جهانی دوم تاکنون دولتهای ایران را اداره کردهاند. آنها شامل افرادی نظیر امیرعباس هویدا، جعفر شریفامامی، اسدالله علم و اکثر سیاستمداران برجسته ایرانی طی ۲۵ سال اخیر میباشند.[16]
و در سند دیگر میخوانیم: «جعفر شریف امامی رهبر فراماسونها بوده و هفت لژ فراماسونری بزرگ در تهران وجود دارد که بسیاری از افراد سرشناس در آن عضویت دارند.»[17]
در ایران با پیروزی انقلاب اسلامی آخرین لژ فراماسونری که «ستاد عملیاتی استاد اعظم جعفر شریفامامی» نام داشت نیز برچیده شد. شریفامامی در میان کارگزاران حکومت پهلوی بیشترین خدمات را به فراماسونری داشت. او رئیس بزرگترین لژ فراماسونری در ایران بود و این سمت را تا آخرین روزهای حکومت پهلوی برعهده داشت. علیرغم ارسال گزارشهای ساواک برای شاه راجع به موارد متعدد سوءاستفادههای شریفامامی، شاه به دلیل ارتباطات خارجی وی (ارتباط با انگلیسیها) و این باور که شریفامامی میتواند در مقام ریاست تشکیلات فراماسونری به بقای حکومت کمک کند، با او مدارا میکرد. شریف امامی در سال ۱۳۵۷ آزادانه بیشتر ماسونها را وارد کابینه خود کرد.
یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۵۷ به حضور گسترده فراماسونها در کابینه شریف امامی اشاره کرده است:
«در کابینه پنج وزیر اعضای سابق حزب توده، و ۶ یا ۷ نفر هم فراماسون هستند. منجمله شریفامامی رهبر فراماسونهای ایرانی، فروغی (محسن فروغی وزیر فرهنگ و هنر) و امین (محمدرضا امین وزیر صنایع و معادن) نیز فراماسون هستند و دولت وی در فسادی که قرار بود از بین ببرد درگیر است.[18]
در یکی از اسناد لانه جاسوسی، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) جعفر شریفامامی را یکی از افراد «حلقه داخلی شاه» نامیده است. طبق این سند، «حلقه داخلی شاه را کسانی تشکیل میدهند که بیشترین نفوذ را بر او دارند و وفاداری کامل خود را به شاه ابراز میدارند ـ هر چند این کار به خاطر حفظ منافعشان باشد ـ و هرلحظه شاه به آنها نیاز داشت در کنارش باشند.»[19]
در سند دیگری در همین رابطه، نام شریفامامی در فهرست 15 نفری قرار دارد که در اکثر تصمیمگیریهای مملکتی مشاور نزدیک شاه هستند.[20]
در میان اسناد لانه جاسوسی سندهایی را میتوان یافت که از روابط دوستانه آیتالله شریعتمداری با دولت شریفامامی حکایت دارد. در یکی از این سندها به تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۵۷ چنین میخوانیم:
«آیتالله شریعتمداری زمانی فکر میکرد که میتواند با امینی کار کند، ولی اکنون مایل است با دولت شریفامامی کار کند.»[21]
و سند دیگر: «بعد از تشکیل دولت شریفامامی، آیتالله شریعتمداری کار با دولت حاضر را بهترین وسیله برای تثبیت اوضاع میداند.»[22]
و این سند: «سناتوری که همکار پشت پرده شریفامامی است به دنبال کنسول سیاسی ما بود تا او را در جریان موافقتنامه اخیر بین شریفامامی و نمایندگان شریعتمداری بگذارد.»[23]
کابینه شریفامامی در فردای حادثه یورش نظامیان به دانشگاه تهران (۱۳ آبان ۱۳۵۷) سقوط کرد. یکی از اسناد لانه جاسوسی مینویسد از فردای آن حادثه نظامیان از صفآرایی در برابر مردم، امتناع کردند و این امتناع، به سقوط شریف امامی کمک کرده بود:
«در تاریخ 4 نوامبر، در دانشگاه درگیریهایى به وقوع پیوست و افرادى کشته شدند. در تاریخ 5 نوامبر، نظامیان غیبتى غریب داشته و در تظاهرات شورشوار به هیچوجه دخالت نکردند. فقط از چند مکان حراست بهعمل آوردند. از اینرو در همان زمان کابینه شریفامامى استعفا داد و همان روز عصر، ژنرال ازهارى به عنوان رئیس حکومت نظامى منصوب گردید.»[24]
شریفامامی سیاستمداری بود که «در طول دو ماه صدارت خود، نه موفق به برقراری نظم و پایان بخشیدن به اعتصابات در کشور شد و نه در جلب حمایت مخالفین پیروز بود.»[25]
وی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور گریخت و به صف ضد انقلاب پیوست. در یکی از اسناد محرمانه لانه جاسوسی که تاریخ ۹ فروردین ۱۳۵۸ را دارد، نام جعفر شریفامامی در فهرست کسانی قرار داده شده که از کمکهای مالی شاه برای اقدامات براندازانه و فعالیتهای ضد انقلابی در ایران برخوردار شدهاند.[26]
شریفامامی بعدها در خاطرات خود از ویلیام سولیوان سفیر آمریکا انتقاد کرده بود. او به دوستانش گفته بود: «من هر بار با سولیوان ملاقات میکردم بدون توجه به اینکه چه میگذرد مرا به اعتدال دعوت میکرد.»[27]
او در سالهای فعالیت سیاسی خود در ایران همواره مورد تمسخر دوستان و همکاران خود قرار گرفته بود. یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ در 25 دی 1342 از قول محمد درخشش وزیر فرهنگ کابینه امینی، راجع به شریفامامی نوشت:
«شریفامامى یک شارلاتان است، مردى که تا چند سال قبل هیچ چیز نداشت، ولى اکنون به علت زرنگى و تجارتهاى مشکوک مرتبط با دربار، یکى از ثروتمندترین افراد ایران است. شریف امامى حتى یک مهندس شرافتمند هم نیست... او فردى زرنگ و باهوش است، ولى او را بهعنوان سیاستمدارى فرصتطلب، بدون هیچ اعتقاد محکم یا شجاعت اخلاقى توصیف میکنند.»[28] جهانگیر آموزگار وزیر بازرگانی وقت (۳۰ خرداد ۱۳۴۲) نیز شریفامامی را از جمله کسانی معرفی کرده که توسط فاسدترین افراد احاطه شده است.[29] دکتر سیروس الهی معاون مخصوص وزیر آموزش و پرورش (11 مهر 1357)، شریفامامی را سمبل بسیاری از سوءاستفادههای قبلی و شریک فعال در سوءاستفادههای جاری معرفی کرد.[30] ناصر میناچی نیز در 25 مهر 1357 او را فاسد و آلت دست شاه خواند[31] و سولیوان در 4 آذر 1357، از شریفامامی با عنوان «وردست موقر شاه» یاد کرد.[32]
ولی تعبیر شریفامامی راجع خودش خواندنیتر است:
«دکتر امینى گفت که آقاى شریفامامى به وى گفته که او ـ شریفامامى ـ فقط یک منشى بوده است و هیچگاه این موقعیت را نداشته است که مسیر حوادث را تغییر دهد.»[33]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب ششم، ص 255.
[2]. همان، کتاب نهم، ص ۱۲۵.
[3]. همان، کتاب نهم، ص ۱۶2، سند شماره 79.
[4]. همان، کتاب نهم، سند شماره 58، ص 121.
[5]. همان، کتاب نهم، سند شماره 67، ص ۱۳۸.
[6]. همان، کتاب اول، ص 795، سند شماره 57.
[7]. همان، کتاب نهم، سند شماره 67، ص ۱۳۸ – 139.
[8]. همان، کتاب نهم، سند شماره 71، ص 145 – 146.
[9]. همان، کتاب نهم، سند شماره 71، ص 149، بند 2.
[10]. همان، کتاب نهم، سند شماره 72، ص 150.
[11]. همان، کتاب نهم، سند شماره 76، ص 156.
[12]. همان، کتاب هفتم، ص 733.
[13]. همان، کتاب هفتم، سند شماره ۵ ، ص ۶۰۰ (پاورقی) و سند شماره ۱۵، ص 632.
[14]. همان، کتاب دوم، رابطین خوب آمریکا، ص ۳۷۴.
[15]. همان، کتاب دوم، مبحث «تشکیلات اندیشمندان»، ص ۶۱8.
[16]. همان، کتاب دهم، سند شماره ۴۹، ص 76، پاراگراف شماره ۹.
[17]. همان.
[18]. همان، جلد دوم، کتاب بیستم، سند شماره ۱۹، ص 682.
[19]. همان، جلد اول، ص ۲۴۹.
[20]. همان، کتاب اول، ص 275.
[21]. همان، کتاب سوم، سند شماره ۲۴، ص ۲۴۰.
[22]. همان، کتاب نهم، سند شماره ۹۹، ص ۲۰۵.
[23]. همان، کتاب سوم، سند شماره ۳۱، ص ۲۴۸.
[24]. همان، کتاب هفتم، سند شماره 4، ص 18.
[25]. همان، کتاب هشتم، ص ۲۵۳.
[26]. همان، کتاب دهم، ص ۲۵۶.
[27]. همان، کتاب سوم، ص ۳۸۰.
[28]. همان، کتاب هشتم، ص 479.
[29]. همان، کتاب هشتم، ص ۲۲۰.
[30]. همان، کتاب سوم، ص ۲۳۳.
[31]. کتاب سوم، ص 242.
[32]. همان، کتاب سوم، ص 274.
[33]. همان، کتاب هشتم، ص 293.
تعداد بازدید: 383