06 خرداد 1402
احمد ساجدی
اسدالله علم از نخستوزیران دوره پهلوی (۲۸ تیر ۱۳۴۱ تا ۱۷ اسفند ۱۳۴۲) و وزیر دربار محمدرضا (۱۹ آبان ۱۳۴۵ تا ۱۴ مرداد ۱۳۵۶) بود. وی از ۱۳۲۳ تا ۱۳۵۶ در فاصله ۳3 سال همه گونه مشاغل را از «پیشکاری شاه» تا وزارت دربار تجربه کرده بود.[1] علم در سالهای نیمه اول دهه 1350 به بیماری سرطان مبتلا شد و در ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ در سن 59 سالگی در یکی از بیمارستانهای نیویورک درگذشت. وی از چهرههای پرنفوذ دربار پهلوی و از نزدیکترین افراد به محمدرضا بود و همین نزدیکی موجب شد تا عنوان «غلام خانهزاد» را از سوی شاه کسب کند.
اسدالله علم و پدر و اجدادش از معتمدین دربار انگلیس بودند و خود وی هم در سمت نخستوزیری و هم در سمت وزارت دربار، عامل حفظ منافع انگلیس در ایران بود. یکی از اسناد لانه جاسوسی آمریکا به نقل از متیندفتری (از نخستوزیران پهلوی اول) مینویسد: «افرادی مانند اسدالله علم، امیرعباس هویدا و منوچهر اقبال، عروسکهای هستند که انگلیسیها نفوذ خود را در ایران به وسیله آنها اعمال میکنند.»[2]
با این حال علم طی سالهای وزارت دربار تلاش داشت تا در دوستی با انگلیس و آمریکا نوعی موازنه ایجاد کند. در یکی از اسناد لانه جاسوسی در این رابطه میخوانیم: «علیرغم این که علم مدتهای مدیدی به عنوان فردی اصولاً طرفدار انگلیس شناخته شده بود، ولی از چند سال قبل به این نتیجه رسیده است که آینده ایران در گرو روابط نزدیک با ایالات متحده میباشد، ما تصور میکنیم که این مطلب بهطور اساسی درست باشد. سفرای سابق، وی را معتبرترین کانال برای تماس غیرمستقیم با شاه میدانستند. به نظر میرسد وی دیدگاههای آمریکا را به نحو مطلوبی درک میکند.»[3]
از جمله دلایلی که بیانگر توجه خاص اسدالله علم به آمریکاییها در عین حفظ ارتباطاتش با انگلیس بود، پیشتازی وی در تصویب لایحه کاپیتولاسیون بود. با اینکه تصویب لایحه کاپیتولاسیون به حساب عملکرد حسنعلیمنصور گذارده شد، ولی علم قبل از منصور این لایحه را در دوران نخستوزیری در ۱۳ مهر ۱۳۴۲ و زمانی که امام خمینی در زندان به سر میبردند، تصویب کرده بود، اما آن را عمداً در اواخر عمر دولت خود به مجلس برد تا فرصت بررسی این لایحه در زمان صدارت خود به دست نیاید و وظیفه دفاع از این لایحه به عهده دولت منصور قرار گیرد.[4]
اسدالله علم با صراحت عملکرد «سیا» در ایران را تأیید میکرد و از ادامه فعالیت این سازمان در داخل کشور جانبداری مینمود. بر اساس یکی از اسناد لانه جاسوسی: «وی در گفتوگو با «اسکوت نیکولس» عضو تیم بازرسی و سرویس اطلاعاتی ایالات متحده گفته بود: سرویس اطلاعاتی آمریکا در ایران خوب عمل کرده است و تا زمانی که در امور داخلی ایران دخالت نداشته باشد به اقدامات خود ادامه میدهد. وی نظرات مساعدی در مورد برنامههای فرهنگی سرویس اطلاعاتی ایالات متحده، برنامه آموزش زبان انگلیسی و مساعدتهای این سرویس به دانشگاههای ایران ابراز نمود.»[5]
این در حالی است که علم در جایی گفته بود: «شاه خود احساس کرد که آمریکا با او مانند یک نوکر رفتار میکند.»[6]
در یکی از اسناد لانه جاسوسی نام اسدالله علم در بین اسامی ۴۰ نفری قرار گرفته که «آمریکا با آنها کار و مذاکره و روابط اجتماعی دارد و آنها بدون توجه به اسم و رسم شان به اشتغال در مقامهای بانفوذ ادامه خواهند داد.»[7]
وقتی اسدالله علم به سمت وزارت دربار منصوب شد، یکی از اسناد لانه جاسوسی به نقل از کارمند سیاسی سفارت آمریکا فاش ساخت: او دستاندرکار بسیاری از فعالیتهای تجاری در ایران است و بسیار به شاه نزدیک است:
«اسدالله علم، به عنوان وزیر دربار از تمام مقامات دیگر به شاه نزدیکتر است. ما عموماً او را مرد شماره دو ایران و بالاتر از رقیب سیاسی وی، یعنی امیرعباس هویدا، نخستوزیر ایران، قلمداد میکنیم. او نخستوزیر سابق (1964 ـ 1962) و از قدیمالایام یکی از معتمدان نزدیک شاه بوده است. مشهور است که وی تا حد بسیار زیادی در جریانهای مربوط به محافل اقتصادی و تجاری ایران دست دارد.»[8]
در سندی راجع به دستداشتن اسدالله علم در فعالیتهای تجاری و پولهای هنگفتی که به جیب زده بود، چنین میخوانیم:
«دکتر صفى اصفیا، مدیرعامل سازمان برنامه، در اواسط فوریه 1964 (اواخر بهمن 1342) گفته بود که نخستوزیر علم شخصاً در طرحهایى که اکنون توسط دولت تحت بررسى است، سهیم است و وى از این طریق پول خوبى به دست مىآورد. اصفیا گفت زمانى که علم نخستوزیر شد، دچار مشکل مالى بود ولی اکنون ثروتمند است. اصفیا اظهار داشت که وزراى مختلفى در اولین جلسه ملاقات با نمایندگان سازمان برنامه با بیشتر طرحهایى که علم بر آنها پافشارى کرده و سازمان برنامه درباره آنها مورد مشورت قرار گرفته است، مخالفت کرده بودند، در صورتى که سازمان برنامه در آن جلسه مواضع بىطرفى اتخاذ نموده بود. اصفیا به مسئولین سازمان برنامه گفت که در جلسه دوم، این وزرا موضع خود را در قبال طرحهایى که مورد حمایت علم بود، تغییر داده و طرفدار طرحهاى علم شده بودند. اصفیا به زیردستان خود اخطار کرد که این موضوع را با هیچکس مطرح نکنند، که در غیر این صورت دچار مشکلى واقعى مىشوند.»[9]
سند دیگری به تاریخ 28 آذر 1349 راجع به ثروت اسدالله علم و همسرش چنین مینویسد:
«داریوش همایون مؤسس روزنامه آیندگان گفته است اسدالله علم و همسرش 200 میلیون دلار ثرت دارند ولی تنها 100 نفر در ایران از این موضوع مطلعند.»[10]
یکی از اسناد لانه جاسوسی در بیان ارتباط بسیار نزدیک علم با محمدرضا پهلوی مینویسد: «اسدالله علم نزدیکترین و معتمدترین دوست شاه است و از خردسالی یکی از اعضای محفل درونی دربار شاهنشاهی بوده... در همان مدرسهای در سوئیس درس خوانده که شاه درس میخواند و دوستی نزدیک بین این دو نفر در همان مدرسه شکل گرفت... انتصاب وی به وزارت دربار به دلیل سهولت دسترسی علم به شاه و نفوذ و شگفتانگیز نیست...»[11]
و سند دیگر در بیان میزان نفوذ علم در شاه مینویسد:
«اسدالله علم، فرح پهلوی و اشرف پهلوی از جمله کسانی هستند که اگر با پیشنهادات شاه مخالفت کنند، هیچگونه زیانی متوجه آنها نمیشود.»[12]
در عین حال در سند دیگری آمده است: «علم در دوران ۲۰ ماهه نخستوزیری خود بیشتر یک مجری و اداره کننده بود تا تدوینکننده و سیاستگذار.»[13]
در سندی دیگر از مجموعه اسناد لانه جاسوسی، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) اسدالله علم را یکی از افراد «حلقه داخلی شاه» نامیده است. طبق این سند، «حلقه داخلی شاه را کسانی تشکیل میدهند که بیشترین نفوذ را بر او دارند و وفاداری کامل خود را به شاه ابراز میدارند ـ هر چند این کار به خاطر حفظ منافعشان باشد ـ و هر لحظه شاه به آنها نیاز داشت در کنارش باشند.»[14]
در سند دیگری در همین رابطه، نام اسدالله علم در صدر فهرست 15 نفری قرار دارد که در اکثر تصمیمگیریهای مملکتی مشاور نزدیک شاه هستند.[15]
در یکی از اسناد لانه جاسوسی، اسدالله علم به عنوان فردی معرفی شده که همراه با نعمتالله نصیری رئیس ساواک و امیرعباس هویدا نخستوزیر، حصاری را به دور شاه کشیده و ارتباط خبری او را با جامعه قطع کرده بودند.»[16] ظاهراً هدف این بوده که کانالهای اطلاعات شاه از رویدادهای کشور را در خود اختیار بگیرند. این سند در سوم آبان ۱۳۵۷ توسط سولیوان نوشته شده بود.
یکی از فرازهای مهم عملکرد سیاسی اسدالله علم در سالهای وزارت دربار، که در اسناد لانه جاسوسی نیز بازتاب داشته، نقش مستقیم وی در تعیین سرنوشت انتخابات در کشور بود. در این رابطه فردوست میگوید: «شاه دستور داده بود که با اسدالله علم و منصور یک کمیسیون 3 نفره برای انتخاب نمایندگان مجلس تشکیل دهم. کمیسیون در منزل علم تشکیل میشد. هر روز منصور با یک کیف پر از اسامی به آنجا میآمد، اسامی را میخواند و علم هر که را میخواست تأیید میکرد و هر که را نمیخواست دستور حذف میداد. افرادی که علم تأیید میکرد، بدون استثناء وارد لیست میشدند. سپس من لیست را برای استخراج سوابق به ساواک میدادم. پس از پایان کار، فقط همین افراد بودند که سر از صندوق آراء در میآوردند.[17]
در یکی از اسناد لانه جاسوسی در این رابطه چنین میخوانیم:
«در شهریور ۱۳۴۲ دولت اسدالله علم انتخاباتی برای تشکیل مجلس شورای ملی (دوره ۲۱) و مجلس سنا (دوره چهارم) برگزار نمود. نمایندگان از میان شرکتکنندگان در کنگره «آزادمردان و آزادزنان» دستچین شده بودند. مجلس جدید در ۱۴ مهر ۱۳۴۲ شروع به کار نمود.»[18]
به موجب یکی از اسناد لانه جاسوسی، سولیوان سفیر آمریکا در گزارشی به نقل از کسانی که وی آنها را «مسئولین نسبتاً روشنفکر» خوانده است مینویسد: «فراماسونها عوامل انگلیس هستند که از زمان خاتمه جنگ جهانی دوم تاکنون دولتهای ایران را اداره کردهاند. آنها شامل افرادی نظیر هویدا، شریف امامی، اسدالله علم و اکثر سیاستمداران برجسته ایرانی طی ۲۵ سال اخیر میباشند.»[19]
پینوشتها:
[1]. وی در کتاب خاطراتش میگوید تنها در سالهای عهدهداری وزارت دربار صاحب ۲۳ شغل دیگر نیز بود. (یادداشتهای علم، انتشارات مازیار و معین، ج ۲ ص ۳۹۶ – 398).
[2]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب سوم، ص ۱۶.
[3]. همان، کتاب هشتم، ص 602.
[4]. همان، هفتم، ص ۵۹۳.
[5]. همان، کتاب هشتم، ص ۳۸۶.
[6]. همان، کتاب اول، ص ۳۴۸.
[7]. همان، کتاب اول، ص ۲۴۳.
[8]. همان، کتاب هشتم، ص 603.
[9]. همان، کتاب هشتم، ص 257.
[10]. همان، کتاب هشتم، ص 791.
[11]. همان، کتاب هشتم، ص 602.
[12]. همان، کتاب اول، ص ۲۷۶.
[13]. همان، کتاب هشتم، ص ۶۰۳.
[14]. همان، کتاب اول، ص ۲۴۹.
[15]. همان، کتاب اول، ص 274.
[16]. همان، کتاب اول، ص ۸۴۰.
[17]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 257.
[18]. اسناد لانه جاسوسی، کتاب هفتم، ص ۵۹۳.
[19]. همان، کتاب دهم، ص 76.
تعداد بازدید: 338