08 مهر 1402
احمد ساجدی
حزب جمهوری خلق مسلمان یکی از احزاب سیاسی پس از انقلاب اسلامی بود که در اسفند 1357 حول محور شخصیت آیتالله سیدمحمدکاظم شریعتمداری شکل گرفت. این حزب از جمله کانونهای التهاب و تشنج در کشور بود. مخالفت با پیشنویس قانون اساسی، مخالفت با مجلس خبرگان، مخالفت با اصل ولایت فقیه، مخالفت با قانون مطبوعات یا اقداماتی مانند شورش و تصرف ساختمان رادیو تلویزیون تبریز در 1358، در رفتار حزب خلق مسلمان دیده میشد. دامنه آشوبهای این حزب در دی همان سال به قم و چند شهر دیگر نیز سرایت کرد. غائله حزب خلق مسلمان سرانجام با استعفای دستهجمعی هیئت مؤسس حزب، و نیز حضور همهجانبه مردم در صحنهها خاتمه یافت و در پی کشف و خنثیسازی کودتای نوژه در تیر 1359 که شریعتمداری و بقایای حزب خلق مسلمان نیز در آن دخالت داشتند، پرونده این حزب نیز برای همیشه بسته شد.
اسناد لانه جاسوسی درباره حزب جمهوری خلق مسلمان شامل سندهایی درباره ارتباطهای این حزب با سازمان سیا، تبانی این حزب با سایر احزاب و گروههای ضدانقلاب و حتی گروههای تروریستی مانند مجاهدین خلق و فدائیان خلق، نقش این حزب در ایجاد اغتشاش و تشنج در تبریز و قم و دیگر شهرها، توطئه سران این حزب علیه ارگانها و نهادهای انقلابی و دیگر اقدامات بازدارنده این تشکیلات در مسیر اهداف انقلاب اسلامی میباشد.
حزب خلق مسلمان برای پیشبرد اقدامات خود، در همان اولین ماههای پس از پیروزی انقلاب تلاش کرد از حمایت آمریکا و حتی «سیا» برخوردار شود. سازمان «سیا» پس از دریافت نشانههایی از اظهار تمایل حزب مزبور و رهبر روحانی آن برای همکاری، گامبهگام در این مسیر به پیش رفت.
در یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ 20 اردیبهشت 1358 حزب خلق مسلمان به عنوان رابط سازمان سیا با سیدکاظم شریعتمداری عمل کرده است:
«در پى تصمیمات سیا براى یافتن یک کانال رضایتبخش با شریعتمدارى، سرلشکر فرازیان نیز به عنوان یک احتمال در نظر گرفته مىشود. اما دادن اطلاعات از طریق یک مقام سابق ساواک ـ فرازیان ـ و ارتباط بین او و شریعتمدارى با توجه به حساسیت جامعه نسبت به ارتباط یک ساواکى با شریعتمدارى و احتمال لو رفتن این رابطه، سیا را در صحیح بودن این رابطه به تردید مىاندازد. هرگونه تصمیمگیرى در مورد نحوه اقدام به ارتباط با شریعتمدارى براى سیا مستلزم داشتن اطلاعات کافى در مورد کلیه جوانب و آمادگیهاى بالقوه و بالفعل شریعتمدارى براى تکیه به وى به عنوان عنصرى که کارایى لازم را در آینده داشته باشد و بتواند منافع آمریکا را تضمین کند، بوده است. حزب شریعتمدارى ـ حزب خلق مسلمان ـ به عنوان یکى از راههاى نیل به این اهداف و دسترسى به اطلاعات مورد نظر سیا قرار مىگیرد و باز هم فرازیان به خاطر ارتباط و کسب اطلاعات از این حزب فرد مفیدى تشخیص داده مىشود.»[1]
در ادامه این سند، حزب خلق مسلمان همکاری با آمریکاییها از طریق کانال ساواک را تأیید کرده است:
«سیا، گرفتن خبر در مورد حزب جمهورى خلق مسلمان از طریق فرازیان (عضو ساواک) را تأیید مىکند و از فرازیان مىخواهد که بفهمد آیا شریعتمدارى ایجاد این کانال را تجویز کرده و تأیید مىکند یا نه. در 7 خرداد طى یک جلسهاى با مأمور سیا، فرازیان اظهار مىدارد که وى بار دیگر با سران حزب جمهورى خلق مسلمان تماس گرفته بود و این افراد فکر همکارى با آمریکاییها را تأیید کرده بودند. وی مىگوید در صورت موافقت ما، افراد منتخبى از حزب به قم خواهند رفت تا درباره مسئله با شریعتمدارى حرف بزنند تا تأیید یا عدم تأیید وى را بگیرند. فرازیان مىگوید که دوستان شریعتمدارى فکر مىکردند که به راهنمایى سیاسى و مالى احتیاج دارند، چون سعى مىکنند طرفداران خود را به مجلس بفرستند.»[2]
در یک سند لانه جاسوسی به تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ «گلگروف» کفیل قرارگاه سیا در تهران در نامهای به «رئیس» با ارائه نامهای رمز تعدادی از مرتبطین سیا در تهران، پیشنهاداتی برای ارتباط با شریعتمداری و حزب خلق مسلمان وی ارائه داد.
در این سند آمده است:
«از طریق اس. دی. جانوس/13 (نام رمز فرازیان) دریافت خبرهای اساسی درباره حزب جمهوری خلق مسلمان شریعتمداری را ادامه دهیم اصرار کنیم ج/13 بفهمد آیا شریعتمداری ایجاد این کانال را تجویز کرده و تأیید میکند یا نه و باید به دنبال رخنه در جنبش شریعتمداری باشیم. احتمالاً از لحاظ امنیتی ملاقات مستقیم با او غیرعاقلانه خواهد بود. مگر آنکه شریعتمداری کشور را ترک کند. اس. دی. ولید1[3] را به قم بفرستیم تا ملاقات دیگری با شریعتمداری داشته باشد. عملاً این کار میتواند یک عمل طعمهگیری باشد. یعنی ولید باید گوش به زنگ هر علامتی باشد که از جانب شریعتمداری ابراز میشود. اما خود را نماینده رسمی کسی در آنجا معرفی نکند....»[4]
«ولید چند روز بعد در ۵ خرداد ۱۳۵۸ رهسپار قم میشود و به گرمی از سوی شریعتمداری پذیرفته میشود او در این دیدار از شریعتمداری میخواهد تا شخصی مسلط به زبان انگلیسی را به وی معرفی کند تا راه ارتباط سهلتر شود. شریعتمداری از او میخواهد که برای این کار با سران حزب وی ـ خلق مسلمان ـ صحبت کند. ولید تصریح کرد که بهتر آن است که این تماسها توسط فردی صورت گیرد که مورد اعتماد کامل شریعتمداری باشد. درنتیجه شریعتمداری نام پسرش حسن را به ولید داد. در مرحله بعد نشانی و تلفن حسن در اختیار ولید قرار گرفت. در ۲۰ خرداد گلگروف تحت پوشش مأمور دیپلماتیک سفارت با حسن شریعتمداری ملاقات کرد. ولید واسطه این ملاقات بود و خود به عنوان مترجم حضور داشت.»[5]
یک گزارش سری که از منبع «رئیس» به تهران مخابره شده تصریح دارد: «موافقیم که با زنجانی به منظور جمعآوری اطلاعات درباره حزب خلق مسلمان و شریعتمداری ملاقات شود و «اس. دی. جانوس ۱۳» یا (ج / 13) هم کار ترجمه را به عهده داشته باشد. باید برای زنجانی روشن شود که این ملاقات به منظور جمعآوری خبر است و معنای تعهد، پشتیبانی، یا چیز دیگر نباید از آن تعبیر شود.»[6]
این تماسها آغازی بر همکاری پنهان حزب خلق مسلمان با آمریکا و «سیا» به منظور برنامهریزی در برابر انقلاب اسلامی ایران بود.
در سندی به تاریخ ۱۷ خرداد 1358 که حاوی گزارش «گلگروف» به رئیس سازمان «سیا» است، میخوانیم:
«.... ج/۱۳ گفت: شریعتمداری با توصیهای که سران حزب جمهوری خلق مسلمان به او نموده بودند مبنی بر اینکه برای برخوردار شدن از حمایت آمریکا باید با آن دولت تماس گرفته شود، کاملاً موافقت کرده بود و فقط اصرار داشت این تماسها سری باشد.»[7]
بر اساس یک سند که تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۵۸ را دارد «گلگروف» در نامهای سری به رئیس سیا نوشت:
«شریعتمداری میخواهد بداند آیا ما حاضریم برای او پول فراهم کنیم. اما پاسخ منفی بود زیرا وارد شدن در این عملیات تنها موقعی ممکن است که طرحریزی دقیق به عمل آمده و درباره هدفها توافق کامل حاصل شده باشد.» [8]
در سند دیگری با همین تاریخ (۲۰ خرداد) حسن شریعتمداری در دیدار با «گلگروف» گفت در هر هفته ۴ روز را در تهران برای فعالیتهای حزب خلق مسلمان و سه روز را در قم میگذراند، وی در ضمن این گفتوگو اظهار تمایل کرد که شعبه حزب خلق مسلمان را بتوان در واشنگتن ایجاد کرد. «گلگروف» در این ملاقات در پوشش «آقای فرانک» ظاهر شده بود.[9]
در یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۲۶ مرداد ۱۳۵۸ نامهای رمز افراد مرتبط با سازمان «سیا» و همچنین نام رمز فردی که از طرف «سیا» با سیدکاظم شریعتمداری مرتبط میباشد اعلام شده است.[10]
حزب خلق مسلمان در خرداد 1358 و در حالی که تنها دو ماه از عمر نظام جمهوری اسلامی میگذشت برای انجام یک راهپیمایی علیه دولت موقت به بهانه «ضرورت آزادی رسانههای جمعی به ویژه رادیو و تلویزیون ملی ایران» برنامهریزی کرد. اما در آستانه برگزاری این راهپیمایی، به خواهش دولت موقت، آن را لغو کرد. یک سند لانه جاسوسی به تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۵۸در این رابطه مینویسد:
«شریعتمداری راهپیمایی روز جمعه مورخ ۱۵ ژوئن ۱۹۷۹ (25 خرداد) را لغو کرد. رهبر شیعی مستقر در قم، در اقدامی که به نظر بسیاری از ناظران سیاسی یک عقبنشینی تاکتیکی است، از پیروان خود در حزب جمهوری خلق مسلمان خواست تا راهپیمایی روز جمعه را به تعویق بیندازند و به دولت بازرگان فرصتی بدهند تا سیاستهای کنونیاش را که موجب انزوای برخی از گروههای مسلمان در کشور شده است، اصلاح کند. این راهپیمایی، که بسیاری آن را نمایش قدرت حزب اپوزیسیون جمهوری خلق مسلمان میدانستند، از حمایت عمومی گروههای سیاسی سکولار نیز برخوردار شده بود.... آیتالله شریعتمداری به خبرنگاران گفت: «به دلیل برخی ملاحظات مربوط به وضعیت موجود در مملکت دستور داده است که راهپیمایی به تعویق بیفتد.» ترتیبدهندگان این راهپیمایی گفته بودند که هدفشان درخواست برای آزادی رسانههای جمعی به ویژه رادیو و تلویزیون ملی ایران است. درخواست دیگر آنها تشکیل مجلس مؤسسان برای تصویب قانون اساسی جدید ایران بود.»[11]
موضعگیری بعدی حزب خلق مسلمان علیه دستاوردهای انقلاب اسلامی، تحریم انتخابات مجلس خبرگان رهبری بود.[12] یک سند لانه جاسوسی به تاریخ 12 مرداد 1358 در این رابطه مینویسد:
«دو حزب بزرگ اعلام کردهاند که انتخابات مجلس خبرگان را که قرار است روز ۳ اوت برای انتخاب ۷۵ نماینده جهت بررسی پیشنویس قانون اساسی برگزار شود، تحریم خواهند کرد. حزب جمهوری خلق مسلمان به رهبری آیتالله شریعتمداری و حزب جبهه ملی به رهبری وزیر سابق امور خارجه، سنجابی، دلایل خود را برای تحریم انتخابات «نبود شرایط لازم برای برگزاری انتخابات آزاد و عدم توفیق دولت در فائق آمدن بر فضای استبدادی حاکم بر جامعه» ذکر کردهاند.»[13]
مقاومت در برابر قانون اساسی و اصول مهم آن از جمله ولایت فقیه، از جمله اقدامات حزب خلق مسلمان بود. برای به ثمر رساندن این مقاومت، مسئولان حزب خلق مسلمان به دو اقدام موازی دست زدند. یکی سخنرانی و مصاحبه و اظهار نظر علیه ولایت فقیه و دیگری تشکیل اجلاسیههای درونحزبی با هدف یکپارچه کردن مواضع شخصیتهای حزب.
یک سند لانه جاسوسی گزارش یکی از گردهمایىهای هفتگى حزب جمهورى خلق مسلمان که در روز جمعه 19 اکتبر 1979 (27 مهر 1358) در دفتر حزب در تهران برگزار شده، منتشر کرده است. در این گزارش میخوانیم:
«موضوع اصلى سخنرانیها که به وسیله چند نفر از مقامات بالاى حزب جمهورى خلق مسلمان ایراد شد، چیزى جز موضوع ولایت فقیه نبود. تمام سخنرانان از ماده مربوط به ولایت فقیه در قانون اساسى انتقاد مىکردند.[14]
«اولین سخنران رحمتالله مقدم مراغهاى نماینده مجلس خبرگان از استان آذربایجان بود. او از ولایت فقیه انتقاد کرد و گفت: اگر فقیه تصمیمى بگیرد که نیروهاى مسلح ایران را به کردستان اعزام کند که با آشوب مقابله کنند، مردم کردستان مىتوانند بگویند که ارتش شیعه با دستور مستقیم رهبر مذهبى شیعه دارد مىآید که مردم سنى کردستان را نابود کند. این مىتواند به عنوان شروع یک جنگ فرقهاى در کشور باشد.»[15]
«دومین سخنران دبیرکل حزب جمهورى خلق مسلمان دکتر علیزاده بود او با اشاره به شعار معروف دوران گذشته سلطنتى (خدا، شاه، میهن) گفت: شاه مخلوع سالهاى زیادى تلاش کرد که یک سرى از اختیارات و برتریها را براى انجام چیزهاى شخصى به دست آورد ولى در به دست آوردن تمام آنچه که مىخواست، موفق نبود. حالا که ما انقلاب کردهایم تمام آن برتریها و اختیارات و قدرتهاى مخصوص را که شاه به دنبالش بود توى یک سینى انباشته کردهایم و مىرویم که آن را به فقیه عرضه کنیم. این چیزى نیست که مردم ایران براى آن انقلاب کردند... این (ماده مربوط به ولایت فقیه) یک عمل خیانتآمیز بر علیه نسلهاى آینده مردم ایران است، ما انقلاب نکردهایم که زمینه را براى یک نوع دیگر استبداد آماده کنیم.»[16]
«یکى از همکاران مراغهاى، یک مجتهد بود که با آخرین مد عرب لباس پوشیده بود. وی عقیده داشت که هیچ کجاى قرآن بهطور مستقیم یا غیرمستقیم اشارهاى به ولایت فقیه نشده است. او مىگفت: این اشخاص دارند یک مذهب جدید مندرآوردى با تمام این مزخرفات درباره ولایت فقیه را شروع مىکنند.»[17]
گزارش گردهمایی حزب خلق مسلمان در یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی اینگونه آمده است:
«براى شش هفته گذشته، حزب جمهورى خلق مسلمان، گردهماییهایى در بعد از ظهر جمعهها در دفتر مرکزى خود ترتیب داده است. اگر چه اولین جلسه فقط حدود صد نفر را جلب نمود. مأمور سیاسى سفارت و دستیار سیاسى در گردهمایى 19 اکتبر شرکت کردند و جمعیتى بیش از 1500 نفر را دیدند.... زنان زیادى در آنجا بودند، برخى با حجاب و تعدادى روحانى. سخنرانان شامل احمد علیزاده دبیرکل حزب جمهورى خلق مسلمان و رحمتاللّه مراغهاى بودند... چند اشاره به آیتاللّه خمینى وجود داشت ولی هیچ گفته ضد آمریکایى وجود نداشت.»[18]
رحمتالله مقدم مراغهای یکی از رابطین مورد اعتماد سازمان «سیا» برای تماس با حزب خلق مسلمان بود. مراغهای با نام رمز «اس. دی. پروب» که از او به عنوان «دوست دیرینه قرارگاه سیا در تهران»[19] یاد میشود برای تشکیل یک جبهه سیاسی و متشکل از نهضت رادیکال خودش، جبهه ملی و حزب جمهوری خلق مسلمان شریعتمداری، با سازمان سیا در ارتباط بوده است. وی هم با بخش سیاسی سفارت و هم با بخش «سیا» ارتباط داشته است.[20] او این ائتلاف سیاسی را حول محور حزب خلق مسلمان انجام میداد.[21]
یک سند دیگر به جزئیات بیشتری از این ائتلاف پرداخته است:
«در اوایل اکتبر ۱۹۷۹ رحمتالله مقدم مراغهای عضو مجلس خبرگان درباره طرحهایی برای تشکیل یک جبهه سیاسی متشکل از نهضت رادیکال خودش، جبهه ملی، حزب جمهوری خلق مسلمان آیتالله کاظم شریعتمداری صحبت کرد. مقدم گفت که خبر دارد کریم سنجابی رهبر جبهه ملی نیز به زودی از ایالات متحده باز خواهد گشت. وی گفت که تشکیل جبهه جدید ممکن است تا ۱۳ اکتبر اعلام شود. در آن روز این سازمان جدید کار تدارک برای انتخابات پارلمان جدید را شروع خواهد کرد.»[22]
تشکیل ائتلاف گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی پیشنهاد سازمان «سیا» بوده و حزب خلق مسلمان در مرحله بعد به سازمان مجاهدین خلق، سازمان فدائیان خلق، حزب توده، جبهه ملی و هر گروه و حزب دیگری که رودرروی انقلاب اسلامی بود، نزدیک شد و با آنها هم پیمان گردید:
یکی از اسناد لانه جاسوسی به قلم «لینگن» کاردار سفارت آمریکا در تهران از همدستی و همکاری حزب جمهوری خلق مسلمان با مجاهدین خلق سخن به میان آورده است:
«به خوبی ممکن است بین شریعتمداری و مجاهدین خلق پیوندی در حال رشد کردن باشد. چون به طوری که گزارش شده روزنامه ارگان حزب جمهوری خلق مسلمان هماکنون با کمک مجاهدین خلق چاپ میشود. یک ائتلاف بین شریعتمداری، مجاهدین، و جبهه ملی میتواند بسیار نیرومند و سهمگین باشد.»[23]
در جای دیگری از همین سند به تلاش حزب خلق مسلمان، مجاهدین خلق و جبهه ملی برای نزدیک شدن به یکدیگر اشاره شده است:
«گروه جدید متشکل است از مسلمانان میانهرو در حزب جمهوری خلق مسلمان که در رابطه با شریعتمداری است، و میانهروهای غیر مذهبی جبهه ملی کاظم حبیبی (احتمالاً حسیبی باشد ـ مترجم) و جنبش حسن جوادی (احتمالاً حاج سیدجوادی باشد ـ مترجم) مضاف بر اینکه این گروهها در حال مذاکره با سازمان مجاهدین خلق هستند چون آن را یکی از قویترین نیروها در ایران میدانند.»[24]
و سند دیگر:
«اس. دی. جانوس ۱۳ سعی داشت به ما بگوید که شریعتمداری طرفدارانی بین مجاهدین خلق دارد. اس. دی. پیر 1 نیز گزارش داد که بین مجاهدین خلق یک دسته طرفدار شریعتمداری وجود دارد.»[25]
و این سند:
«شریعتمداری ۳ تا ۵ هزار نفر از مجاهدین خلق در تهران و یک کمیته طرفدار چریکها را تحت کنترل دارد.»[26]
یکی از اقدامات این ائتلاف مخالف انقلاب، تلاش برای نفوذ در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی بود:
«پنج گروه سیاسی تصمیم گرفتهاند تا در انتخابات مجلس خبرگان نامزدهای مشترکی معرفی کنند. سازمان مجاهدین خلق، جنبش به رهبری دکتر علیاصغر حاج سیدجوادی، حزب خلق مسلمان، جنبش مسلمانان مبارز و سازمان شورای اسلامی. نامزدهای مشترک این پنج گروه عبارتند از: آیتالله [محمود] طالقانی، دکتر حبیبالله پیمان، دکتر علیاصغر حاج سیدجوادی، مسعود رجوی، دکتر کاظم سامی، عزتالله سحابی، دکتر طاهر کاتوزیان و دکتر عبدالکریم لاهیجی.»[27]
البته از افراد این فهرست تنها آیتالله طالقانی و عزتالله سحابی به مجلس خبرگان راه یافتند که شناسایی مردم از آنها ربطی به این گروهها نداشت.
یکی از فرازهای برجسته عملکرد حزب خلق مسلمان ایستادگی در برابر اولین قانون مطبوعات در نظام جمهوری اسلامی بود؛ قانونی که در ۲۰ مرداد ۱۳۵۸ به تصویب هیئت دولت رسیده بود.[28] این قانون از ۲۱ مرداد لازمالاجرا شناخته شد ولی طبق سندی که به تاریخ 22 مرداد و تحت عنوان «قانون جدید مطبوعات ایران» انتشار یافت، «لینگن» کاردار سفارت آمریکا به مواضع حزب خلق مسلمان در موضوع آزادی مطبوعات اشاره کرد و نوشت:
«آیتالله شریعتمداری و حزب جمهوری خلق مسلمان از محدودیتها در مورد آزادی مطبوعات(در قانون جدید مطبوعات) استفاده کردهاند تا بدینوسیله به رقبای خود در داخل جنبش اسلامی حمله کنند.»[29]
در همین سند اضافه شده که:
«حزب جمهوری خلق مسلمان وفادار به آیتالله شریعتمداری بهطور فزایندهای آماده رقابت با تسلط نیروهای وفادار به خمینی میباشد. این حزب در چنگ زدن به موضوع آزادی مطبوعات به عنوان یک چماق سیاسی برای استفاده علیه رقبای سیاسیاش سرعت به خرج داده است.»[30]
حزب خلق مسلمان توقیف روزنامه «آیندگان» را نیز که توسط داریوش همایون (از رجال حکومت پهلوی) و با پول اسرائیل اداره میشد، محکوم کرده بود. در سندی به تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۵۸ میخوانیم:
«دکتر احمد علیزاده دبیرکل حزب خلق مسلمان اقدام دادستان در توقیف روزنامه آیندگان را محکوم کرده قانون جدید مطبوعات را پوچ و تهی خواند.»[31]
یکی از توطئههایی که توسط امام خمینی خنثی شد، نقشه انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی بود؛ مجلسی که در 28 مرداد 1358 به پیشنهاد امام خمینی برای تهیه و تصویب نهایی قانون اساسی تشکیل شد. اما افرادی از اعضای کابینه بازرگان و عناصری از حزب خلق مسلمان درصدد انحلال این مجلس برآمدند. یک سند لانه جاسوسی جزئیاتی از این نقشه را فاش کرده است:
«در یک اجلاس کابینه به تاریخ ۲۸ یا ۲۹ مهر ۱۷ نفر از 22 عضو دولت موقت ایران درخواستنامهای را که نخستوزیر مهدی بازرگان ارائه کرده بود امضاء کردند که در آن انحلال مجلس خبرگان که مشغول تصحیح پیشنویس قانون اساسی میباشد تقاضا شده بود. در ۲۹ مهر بازرگان و ۵ نفر دیگر از وزرای کابینه به قم رفتند تا تأیید آیتالله روحالله خمینی را جلب کنند. بازرگان عنوان کرد که مجلس با دوبارهنویسی کامل پیشنویس قانون اساسی، از حدود اختیارات خود تجاوز کرده و از مدت قانونی خود فراتر رفته است. اما [امام]خمینی قاطعانه پیشنهاد را رد کرد و بازرگان را برای ارائه آن شدیداً توبیخ نمود. او بازرگان و سایر وزرا را متهم به همدستی با حزب جمهوری خلق مسلمان نمود.»[32]
امام خمینی در مورد این ملاقات فرمودند: «قضیه آنکه مجلس خبرگان منحل بشود در زمان دولت موقت طرح شد و معلوم شد که اساسش از امیرانتظام بوده. آن وقت آمدند آقایان پیش ما؛ آقای بازرگان و رفقایش گفتند: ما خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم: شما چهکاره هستید که میخواهید این کار را بکنید! شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل کنید؟ پا شوید بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مسئله، کنار رفتند.»[33]
در ادامه سند مذکور آمده است:
«خمینی قاطعانه پیشنهاد را رد کرد و بازرگان را برای ارائه آن توبیخ نمود. او بازرگان و سایر وزرا را متهم به همدستی با انتقادکنندگان از مجلس خصوصاً رحمتالله مقدم مراغهای و کسان دیگری که با حزب جمهوری خلق مسلمان بودند نمود. توضیح منبع: خمینی پیش از آن در یک سخنرانی به تاریخ ۲۸ مهر درخواستهایی را که در میتینگ عمومی ۲۷ مهر حزب خلق مسلمان برای انحلال مجلس ابراز شده بود محکوم کرده بود. عکسالعمل تند خمینی نسبت به پیشنهاد انحلال، موضوع ائتلاف سه گروه حزب خلق مسلمان، نهضت رادیکال و جبهه ملی را به تعویق انداخت.»[34]
یکی از اسناد لانه جاسوسی واکنش شدید امام خمینی علیه حزب خلق مسلمان را اینگونه بیان کرده است:
«خمینى به آنها اخطار کرده و از آنها به جهت حملاتشان به ولایت فقیه روحانیت به تندى انتقاد کرده است. در یک سخنرانى براى رهبران مذهبى تهران در 20 اکتبر، خمینى مستقیماً به گردهمایى حزب جمهورى خلق مسلمان اشاره کرد، با گفتن اینکه «اخیراً در یکى از جلساتشان یکى از همین گمراهان که چیزى راجع به اسلام نمىداند، پیشنهاد کرده که مجلس خبرگان باید منحل شود و دیگران هورا کشیدهاند... شما که حتى در رأىگیرى شرکت نکردید (براى مجلس) هیچ حقى ندارید که این را بگویید... این رهبران مذهبى بودهاند که به شما (مخالفین ولایت فقیه) آزادى براى گفتن آنچه که مىخواهید بگویید دادند. شما وقتى که رهبران مذهبى بر علیه شاه و پدرش در تلاش بودند، مخفى بودید، حالا شما مىخواهید مجلس را منحل کنید؟ شما قدرت انجام آن را ندارید من توى دهان شما مىزنم. این را متوقف کنید و به ردیف اسلام بپیوندید و بگذارید این کشور به نظم برسد»[35]
در اعتراض به توطئههای حزب خلق مسلمان روز جمعه چهارم آبان ۱۳۵۸ سراسر ایران شاهد برگزاری راهپیمایی بزرگ «بیعت با امام» بود. در سند لانه جاسوسی به این راهپیمایی و همچنین اقدام متقابل حزب خلق مسلمان اینگونه اشاره شده است:
«در راهپیمایى 26 اکتبر میلیونها نفر در تهران و سایر استانهاى ایران به حمایت از آیتاللّه خمینى و به منظور تجدید وحدت بین او و ملت شرکت کردند.... در تهران اجتماعى بیش از یک میلیون نفر در دانشگاه تهران گرد آمدند و سپس به استماع سخنرانى پرداخته، شعار داده سرانجام نماز جمعه را نیز برگزار کردند. راهپیمایى و گردهمایى منظم بود. در اجتماع تهران زنان، و کودکان و افراد نظامى بسیارى شرکت داشتند و مأمورین انتظامات به خوبى نظم و انضباط را برقرار مىکردند. همه خیابانهاى اطراف دانشگاه تهران و حتى محوطه داخلى دانشگاه مملو از مردم شده بود... آیتاللّه بهشتى دبیرکل حزب جمهورى اسلامى و محمدعلى رجایى کفیل وزارت آموزش و پرورش براى مردم سخنرانى ایراد کردند... حمله اخیر خمینى به مخالفین ولایت فقیه ممکن بود اجتماع حامیان حزب خلق مسلمان را که همان روز برگزار شد به خشونت بکشاند. براى جلوگیرى از چنین حادثهاى پاسداران مسلح انقلابى تبریز و قم در محل اجتماع براى حفظ امنیت حاضر شدند. با این حال، تظاهرات بدون هیچ حادثه برگزار گردید. راهپیمایى و تظاهرات روز وحدت نمایانگر حمایت اکثریت مردم حامى ایران از آیتاللّه خمینى است. از تشنج و جبههبندى میان تظاهرکنندگان هیچ اثرى نبود.»[36]
بخش عمده آشوبهای حزب خلق مسلمان در تبریز و از جمله تصرف ساختمان رادیو تلویزیون این شهر مربوط به روز ۱۴ دی ۱۳۵۸ است که در آن زمان دو ماه از اشغال لانه جاسوسی گذشته بود و طبعاً سندی در لانه از آن رویداد موجود نبود. معالوصف ایستگاه تلویزیون تبریز یک بار در ماه تیر ۱۳۵۸ به تصرف هواداران حزب خلق مسلمان درآمد بود و یکی از اسناد لانه جاسوسی به این رویداد اشاره کرده است:
«به جز چند فقره زد و خورد شدید بین گروههای طرفدار خمینی و شریعتمداری، تبریز نسبتاً در ماه گذشته آرام بوده است. فقط ایستگاه رادیو تلویزیون برای مدت کوتاهی توسط یک گروه مسلح از جانب حزب جمهوری خلق مسلمان ایران که پیروان شریعتمداری هستند، اشغال شد. اینها اعتراض میکردند که تلویزیون تظاهرات آنها را به نحوه مطلوب نشان میدهد.»[37] نکته مهم در سند فوق، مسلح بودن افراد حزب خلق مسلمان در حین تصرف ایستگاه تلویزیون تبریز بوده است.
به دنبال این اقدامات، سراسر ایران به نشانه اعتراض تعطیل شد و راهپیماییهای گستردهای در همه شهرها علیه فتنهانگیزی حزب خلق مسلمان برگزار گردید. تنها در تهران حدود 2 میلیون نفر در مقابل سفارت آمریکا و خیابانهای اطراف گرد هم آمدند و عملکرد حزب خلق مسلمان را همسو با برنامهها و سیاستهای آمریکا و اسرائیل خواندند.[38] حزب خلق مسلمان در 15 دی 1358 منحل اعلام گردید.[39] پیش از این در 18 مرداد 1358 حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی از بنیانگذاران حزب خلق مسلمان طی یادداشتی ضمن اشاره به عملکرد حزب طی ماههای پس از انقلاب، استعفای دستهجمعی رهبران و مؤسسین این حزب را اعلام کرده بود.[40]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب ششم، ص 261، مبحث: «خط میانه ـ 5».
[2]. همان، ص 262
[3]. این شخص که در اسناد به صورت مخفف (ولید) خوانده میشود، یک جاسوس حرفهای سیا در امور نفتی است که طبق سند لانه جاسوسی نام واقعی وی معلوم نشده است./ کتاب ششم، ص ۲95 مبحث: «خط میانه ـ ۵».
[4]. کتاب ششم، ص ۲۸۰ (سند شماره۱۱).
[5]. همان، ص ۲۶۰ مبحث: «خط میانه ـ ۵».
[6]. همان، ص ۳۰۰ (سند شماره ۲۵).
[7]. همان، ص ۲۸۹ - ۲۹۰ (سند شماره ۱۷).
[8]. همان، ص ۲۹۱ (سند شماره ۱۸).
[9]. همان، ص ۲۹۲ و ۲۹۳ (سند شماره ۱۹).
[10]. همان، کتاب چهارم، ص۶۰ (سند ۱۵).
[11]. همان، کتاب دهم، ص 471 (سند شماره 214).
[12]. این انتخابات روز جمعه 12 مرداد برگزار شد./ روزنامه جمهوری اسلامی 13 مرداد 1358، ص اول.
[13]. همان، کتاب دهم، ص 607 (سند شماره 284).
[14]. همان، کتاب سوم، ص 473 (سند شماره 41).
[15]. همان، ص 473 – 474.
[16]. همان، ص 474.
[17]. همان.
[18]. همان، ص 476.
[19]. همان، کتاب ششم، ص ۳۰۹، مبحث: «خط میانه ـ ۵».
[20]. همان.
[21]. همان، کتاب ششم ص ۳۱۵، مبحث: «خط میانه ـ ۵».
[22]. همان، ص ۳۱۲، (سند شماره ۵).
[23]. همان، کتاب سوم، ص ۴۷۲ (سند شماره 39).
[24]. همان سند، ص ۴۷۱.
[25]. همان، کتاب ششم، ص ۳۱۵ (سند شماره 8).
[26]. همان، ص 278 (سند شماره 9).
[27]. همان، کتاب دهم، ص 582 (سند شماره 266).
[28]. روزنامه اطلاعات، ۲۱ مرداد ۱۳۵۸ ص اول.
[29]. همان، کتاب سوم، ص ۴۵۷ (سند شماره ۲7).
[30]. همان سند، ص 458.
[31]. همان، کتاب دهم، ص ۶۱۱ (سند شماره ۲۸۷).
[32]. همان، کتاب ششم، ص 315 و 316، (سند شماره 10).
[33]. صحیفه امام خمینی، ج 14، ص 438.
[34]. همان، کتاب ششم، ص ۳۱۶ (سند شماره 10).
[35]. همان، کتاب سوم، ص 478 (سند شماره 42).
[36]. همان، کتاب دوم، ص 353 و 354، (سند شماره 43).
[37]. همان، ص ۲۳۹ (سند شماره ۳۱).
[38]. روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه، 16 دی 1358، ص 12.
[39]. روزنامه کیهان، 15 دی 1358، ص 2.
[40]. روزنامه اطلاعات، 20 مرداد 1358، ص 10.
تعداد بازدید: 452