انقلاب اسلامی :: عزیزالله پالیزبان

عزیزالله پالیزبان

18 شهریور 1402

احمد ساجدی

سپهبد عزیزالله پالیزبان از نظامیان ارشد پهلوی دوم بود. او که خود یک کرد کرمانشاهی است در دهه ۱۳۲۰ در سرکوب عشایر کرد و همچنین سرکوب حکومت‌های خودمختار فرقه دموکرات در کردستان و آذربایجان به هنگام ورود ارتش به این مناطق، نقش به‌سزایی داشت. پالیزبان از جوانی به ارتش پیوست و تا دریافت بالاترین مناصب و درجات نظامی در نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی باقی ‌ماند. آخرین سمت وی قبل از سقوط شاه، استانداری کرمانشاه بود. پالیزبان پس از پیروزی انقلاب اسلامی چند ماه در ایران ماند و در جهت ناراضی کردن کردها و ترکمن‌ها و ایجاد تبانی میان آنان برای اقدام علیه نظام جمهوری اسلامی تلاش کرد. او سرانجام از مرز ترکیه گریخت، به ایتالیا رفت و با شاپور بختیار (آخرین نخست‌وزیر شاه)، به همکاری پرداخت. پس از چندی به عراق رفت و کوشید با یکدست کردن ایل‌های کرد و لر و ترکمن و بلوچ و گریختگان از چنگ انقلابیون، ارتشی چند هزار نفری پدید آورد.

بیشتر اسناد لانه جاسوسی درباره تیمسار پالیزبان مربوط به دوره هفت‌ماهه پیروزی انقلاب تا فرار وی از کشور در شهریور ۱۳۵۸ است. با وجود این چند سند متفرقه مربوط به قبل از این ایام نیز وجود دارد که خواندنی است:

یک سند لانه جاسوسی به رویدادهایی اشاره کرده که طی سال‌های قبل از انقلاب سبب برکناری بعضی بلندپایگان و امرای ارتش توسط شاه شده است. این سند از جمله با اشاره به مقطعی که پالیزبان ریاست ضد اطلاعات ستاد مشترک ارتش را بر عهده داشت، می‌نویسد:

«او به دلیل کوتاهی در ردیابی حلقه جاسوسی شوروی در ارتش، از این سمت برکنار شده بود.»[1]

پالیزبان از جمله سرمایه‌داران و ملاکان عمده استان کرمانشاه بود. گفته می‌شود حتی اراضی وسیعی که در این استان در اختیار شرکت آمریکایی «هلیکوپتر سازی بل» قرار داشت، همه متعلق به پالیزبان بوده است.[2]

عزیزالله پالیزبان مانند سایر امرای نظام شاهنشاهی در خلال سال ۱۳۵۷ تلاش زیادی برای جلوگیری از پیروزی انقلاب به کار بست و در مقام استانداری کرمانشاه، بانی جنایات فراوانی در آن استان بود. او حتی پس از سقوط شاه در ایران ماند و در ماه‌های اول پس از پیروزی انقلاب، بسیاری از اقدامات تروریستی و حوادث خونین در منطق کردنشین کشور را هماهنگی و هدایت کرد. این اقدامات از متن اسناد لانه جاسوسی به روشنی قابل دریافت است:

روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و پس از انتشار خبر شهادت استاد مطهری توسط گروه تروریستی فرقان، «چارلز ناس» کاردار آمریکا در گزارشی به وزارت خارجه کشورش ضمن تشریح این حادثه و ماهیت گروه فرقان نوشت:

«واقعه زمانی اتفاق افتاده که دولت موقت سرگرم مسائل موجود در رابطه با ژنرال پالیزبان و اویسی که هر دو هنوز هم آزادانه فعالیت می‌کنند بوده است. این‌طور به نظر می‌رسد که پالیزبان در شورش‌های کوچک ترکمن‌ها شرکت داشته است... جریان‌های فرعی در میان حرکت اسلامی آن‌قدر قوی و محکم هستند که توطئه‌های خارجی به وسیله مناقشات را محتمل می‌سازد.»[3]

سه روز پس از ترور شهید مطهری یعنی در 15 فروردین 1358: «روزنامه اطلاعات نوشت که توطئه‌ای با مشارکت اقوام سالارجاف، نماینده سابق مجلس که بعد از پیروزی انقلاب اعدام شد، تیمسار پالیزبان، استاندار سابق کرمانشاه، و مأموران سابق ساواک در کردستان جریان دارد. بر اساس گزارش‌ها، این افراد مزدوران عراقی را با هدف بازگرداندن شاه بر سر قدرت، به خدمت گرفته‌اند.»[4]

در 18 فروردین نیز یکی از اسناد لانه جاسوسی تصریح کرد:

«ژنرال پالیزبان آخرین فرماندار قبل از انقلاب در کرمانشاه در مرزهای کردستان عراق آزادانه عمل می‌کند. او از طرف رژیم کنونی به عنوان عامل اصلی مسائل و مشکلات اخیر کردستان محکوم شده است.»[5]

فداییان خلق که پس از پیروزی انقلاب در بسیاری از اقدامات تروریستی علیه مردم ترکمن‌صحرا و کردستان سهیم بودند، در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ برای تبرئه خویش طی نامه‌ای به آیت‌الله سیدمحمود طالقانی خاطرنشان ساختند که «مزدوران تحت امر پالیزبان در حال حاضر به صورت زیرزمینی در مناطق غربی ایران سرگرم فعالیت علیه انقلاب هستند.» در این نامه که در چند روزنامه نیز به چاپ رسید آمده است:

«... عوامل فعال در پشت این توطئه و دسیسه عبارتند از تیمسار پالیزبان، سردارجاف (برادر سالارجاف که ماه گذشته اعدام گردید.) و تعدادی از اعضای ساواک و برخی روحانیون متمایل به رژیم سابق. به طور خلاصه، شرایط حاکم بر منطقه را می‌توان به ترتیب ذیل تشریح نمود: تیمسار پالیزبان به اتفاق سردارجاف و عناصر ساواکی با پرداخت مبالغی بین 3 هزار تا 6 هزار تومان به صورت ماهانه، اقدام به استخدام تعدادی مزدور نموده‌اند. طی ماه گذشته، عوامل و مزدوران پالیزبان بارها اقدام به قتل و غارت مردم در روستاها و جاده‌های مناطق غربی کشور نمودند. صدها خودرو در جاده‌ها مورد غارت و چپاول قرار گرفت و گله‌ها و دارایی‌های روستائیان به تاراج رفت. به رغم این که مردم در این خصوص به امام، کمیته و ژاندارمری شکایت کرده‌اند اما تاکنون هیچ‌یک از مقامات و مراجع مسئول، اقدامی در این راستا به انجام نرسانده‌اند.»[6]

در 19 اردیبهشت ۱۳۵۸ دادگاه انقلاب اسلامی مرکز با انتشار فهرستی از اسامی کارگزاران رژیم پهلوی از مردم خواست در یافتن و دستگیری این افراد دادستانی را یاری دهند. نام سرلشکر پالیزبان در ردیف نوزدهم این فهرست قرار داشت.[7]

این در حالی بود که پالیزبان در همان زمان در نواحی مرزی کرمانشاه و عراق حضور داشت و سرگرم اقدامات خرابکارانه بود. به موجب یک سند لانه جاسوسی به تاریخ ۴ خرداد 1358 مرتضی بازرگان برادرزاده مهدی بازرگان در ملاقات با مامور سیاسی سفارت آمریکا ضمن اشاره به کانون‌های بحران در کردستان، خوزستان و آذربایجان غربی گفت:

«دلایل مبنی بر مداخله خارجی که عبارتند از ارسال پول و اسلحه از طریق عراق وجود دارد. دیگر اینکه مشکلات بدی متوجه ما شده است. پالیزبان و اویسی از ناحیه مرزی عراق در کرمانشاه فعالیت می‌کنند. بنا به گفته بازرگان پالیزبان با استفاده از صدها نفر مرد جنگی به روستاها و مسافران این منطقه حمله می‌کند.»[8]

در ۲۰ خرداد ۱۳۵۸ نیز یکی از مأموران سفارت آمریکا به نام «فِرِد» گفت: «اطلاعات معتبری هست مبنی بر اینکه تمام کردستان غیر از سنندج تحت کنترل کردهاست. ژنرال پالیزبان استاندار سابق کرمانشاه که یک فرد کرد است در آنجا به سر می‌برد و افراد خمینی جرأت ندارند به منطقه وارد شوند. به گفته فِرِد، پالیزبان مانند بقیه ژنرال‌ها ترسو نیست. او می‌جنگد و اگر بخواهد می‌تواند تهران را در دو روز اشغال کند، ولی فعلاً نمی‌داند چه کار باید بکند و الان فقط نشسته و منتظر فرصت است.»[9]

این مزدور سازمان سیا در خرداد 1358 گفته بود: « 117 گروه را می‌شناسد که برعلیه انقلاب ایران مبارزه می‌کنند و از 50 نفر تا چند هزار نفر عضو دارند و وی با بیشتر آنها ارتباط دارد.»[10]

بر اساس یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی تیمسار پالیزبان در تیرماه 1358 در منطقه‌ای در حوالی ارومیه دیده شده است. در این سند به تاریخ 21 تیر و تحتِ عنوان «گزارش وضعیت ایران» چنین می‌خوانیم:

«تیمسار پالیزبان در دیزج دیده شده: ژنرال فراری پالیزبان که گفته می‌شود با اغتشاشات کردستان دست دارد در دهکده دیزج واقع در 45 کیلومتری جنوب غربی ارومیه با 15 تن از همکارانش دیده شده است. گفته شده است که ژنرال فراری در منزل یکی از افراد با نفوذ ده با عده‌ای از فئودال‌ها و زمینداران جمع شده و برای بیشتر متشنج کردن اوضاع نقشه‌کشی می‌کردند. نقشه این است که آنها قره‌تپه و قوشجی و راه‌های منتهی به آن را تصرف کرده و بعد از آن شهرک سلماس را اشغال و حضور نظامی خود را در کردستان و آذربایجان گسترش دهند. همان گزارش حاکی است که نیروهای خارجی حاضرند مخارج 20000 مرد جنگی تحت فرماندهی یک عامل چپی را برای اجرای این نقشه بپردازند.»[11]

و یک سند دیگر تصریح دارد:

«یک دسته چریکی دیگر شامل بعضی از جاف‌ها هستند که از طرف سپهبد عزیزالله پالیزبان، کردی که مدت مدیدی رئیس قسمت اطلاعات ارتش زمان شاه بود رهبری می‌شوند. آنها علیه دولت محلی و نمایندگان خمینی در غرب و شمال غربی کشور فعال هستند.»[12]

در 15 مرداد 1358 سرهنگ شیفر وابسته نظامی نیروی هوایی آمریکا در تهران در گزارشی به نقل از رابطین خود نوشته بود:

«اهداف کنونی کردها محدود به یک خودمختاری برای ایرانیان کرد نمی‌شود، بلکه هدف آنها سرنگونی دولت کنونی و برپایی دولتی مسئول‌تر و مردمی‌تر است که شامل روحانیت قم نباشد... یک تاجر ایرانی کردی‌الاصل به وابسته نظامی گفته است که درگیری کنونی کردها در غرب ایران، مسئله ساده‌ای مبنی بر به‌دست آوردن خودمختاری برای کردها و همچنین مزایای بیشتر از دولت موقت ایران نیست، بلکه او گفت: هدف آنها سرنگونی رژیم کنونی ایران، به سرکردگی [امام] خمینی می‌باشد. او گفت که ژنرال پالیزبان رهبر جنبش کردهاست و او فقط پانصدهزار پیرو در تهران دارد. او اضافه کرد که درگیری‌های کردستان و آذربایجان غربی، فقط یک شروع است و در عرض دو ماه ضد انقلاب از تهران آغاز خواهد شد. او گفت که خانواده‌اش را در ظرف چند روز، به خارج از ایران می‌فرستد و خود برای جنگیدن خواهد ماند و کاملاً آماده است که جان خود را فدا کند تا ایران را از شر دولت تحت کنترل آیت‌اللّه نجات بخشد. ... او گفت که نه تنها ایرانیان طبقه متوسط از دست [امام] خمینی و ملاهای احمقش به تنگ آمده‌اند، بلکه خیلی از افراد طبقه بی‌بضاعت هم کاملا از اوضاع کنونی ایران مأیوس شده‌اند. او گفت که [امام] خمینی پایگاه توده‌ای‌اش را از دست داده است و طرفداران او کمتر از سی درصد می‌باشند. او اضافه کرد که گذشته از اینها [امام] خمینی هیچ‌گاه حمایتی را که راه‌پیمایی‌های مردم در قبل از انقلاب نمایانگر آن بودند، نداشته است؛ زیرا اغلب مردم برای انجام راهپیمایی‌ها پول گرفته بودند»[13]

وابسته نظامی سفارت آمریکا در ادامه این گزارش تحتِ تأثیر این اظهارات در تفسیری نوشت:

«اگر کردها، آذربایجانی‌ها، اعراب و سایر گروه‌های قومی تلاش‌های خود را هماهنگ کنند (اغتشاش همزمان) و در جهت مشترک سرنگونی دولت کنونی با یکدیگر همکاری و از یکدیگر حمایت کنند، به عقیده ما آنها امکان موفقیت دارند... یک شرط بایستی در نظریات ما گنجانده شود. اگر پالیزبان در دو ماه آینده بتواند ارتش را در کردستان خنثی کند، این امکان هست که توده‌ها به خاطر اضمحلال بیشتر اقتصاد، خمینی را رها کنند. آنگاه پالیزبان (و نه لزوماً کردها) ممکن است به عنوان یک رهبر جدید مورد قبول واقع شود. پالیزبان و کردها امکان به دست آوردن خودمختاری و نفوذ بیشتر در دولت مرکزی را دارا می‌باشند. اما قدرت آنها برای سرنگونی آیت‌الله و انقلابیونش کافی نیست. ما پیش‌بینی می‌کنیم که خمینی فعلاً برای چند ماه آینده ماندنی است...»[14]

هوشنگ نهاوندی از رجال برجسته حکومت پهلوی که همراه با سایر گروه‌ها و عناصر ضدانقلاب در پاریس به سر می‌برد، در 22 مرداد 1358 از سپهبد عزیز‌الله پالیزبان به عنوان یکی از عناصر فعال در ایجاد وحدت میان گروه‌های ضد انقلاب یاد کرده بود:

«هوشنگ نهاوندی می‌گوید افراد نظامی کرد و غیر کرد با فرار از ارتش در حال تشکیل یک نیروی نظامی مخالف هستند که قصد دارد در آینده، دولت مرکزی را سرنگون کند. مهره اصلی این برنامه عزیزالله پالیزبان است که مسئول سازماندهی ارتش مذکور در کردستان است.»[15]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب اول، ص ۲۵۳، مبحث: «روابط آمریکا و شاه».

[2]. همان، کتاب دهم، ص ۳۸۸ (سند شماره ۱۷۸).

[3]. همان، کتاب دوم، ص 185، (سند شماره 2).

[4]. همان، کتاب دهم، ص 279، سند شماره 139 (توضیح: این گزارش با عنوان «توطئه ایجاد اغتشاش در مناطق کردنشین» با تصاویری از سپهبد پالیزبان، عبدالعظیم ولیان، و ارتشبد اویسی در ص اول روزنامه اطلاعات چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۵۸ منعکس گردید.).

[5]. همان، کتاب دوم، ص ۱۴۹ (سند شماره ۲۰).

[6]. همان، کتاب دهم، ص 366 و 367 (سند شماره 168).

[7]. همان، کتاب دهم، ص ۳۷۱ و ۳۷۲ (سند شماره ۱۷۱).

[8]. همان، کتاب دوم، ص 693، مبحث: «احزاب سیاسی در ایران».

[9]. همان، کتاب هفتم، ص 402 (سند شماره 3).

[10]. همان، کتاب هفتم، ص 397.

[11]. همان، کتاب دهم، ص 563، (سند شماره 257).

[12]. همان، کتاب سوم، ص 742، مبحث: «نظری بر مسئله کردها».

[13]. همان، کتاب سوم، ص 786 (سند شماره 22).

[14]. همان سند، ص 787.

[15]. همان، کتاب هفتم، ص 393 (سند شماره ۷).



 
تعداد بازدید: 2460


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: