انقلاب اسلامی :: عزالدین حسینی

عزالدین حسینی

27 آبان 1402

احمد ساجدی

شیخ عزالدین حسینی از رهبران مذهبی و سیاسی کردستان در ۴ خرداد ۱۳۰۱ متولد شد. در ۲۱ سالگی به عضویت «کومله.ژ.ک» (سازمان احیای کردستان) درآمد. در دوران مصدق طرفدار وی شد، اما پس از سقوط مصدق در ۱۳۳۲ مجبور به ترک دهکده‌ای شد که در آن تدریس می‌کرد. او بعداً رهبری جامعه مذهبی مهاباد را برعهده گرفت و در ۱۳۴۳ به حزب دموکرات کردستان پیوست.[1]

عزالدین حسینی در سال‌های قبل از انقلاب با موافقت حکومت پهلوی و تأیید ساواک[2] امام جمعه مهاباد بود. او پس از سقوط شاه و پیروزی انقلاب به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی پرداخت و در ماه‌های نیمه اول سال ۱۳۵۸ همسو با اقدامات مسلحانه حزب دموکرات کردستان، از رویارویی علنی در برابر نظام حمایت کرد. او شهرهای کردستان را به بهانه تأمین خودمختاری و با حمایت رژیم صدام، در جنگ و جنایت و ناامنی گرفتار کرد، سپس رهسپار اروپا شد و سرانجام در ۲۱ بهمن ۱۳۸۹ در ۸۸ سالگی در سوئد درگذشت.

عزالدین حسینی چند روز پس از سقوط شاه و پیش از آنکه گام‌های عملی خود را علیه انقلاب اسلامی بردارد در مصاحبه‌ای با روزنامه «آیندگان» برای نخستین‌بار موضوع خودمختاری در کردستان را مطرح کرد و آن را به مطبوعات کشاند و حتی مخالفین طرح خودمختاری را نیز «عناصر ارتجاعی» نامید.[3]

اما در قدم‌های جدی‌تر، او ابتدا رفراندوم جمهوری اسلامی را تحریم کرد:

«شیخ عزالدین حسینی امام جمعه مهاباد و از رهبران مذهبی سرشناس کرد گفته است که در رفراندوم شرکت نخواهد کرد. سپس کمیته مرکزی شوراهای ترکمن نیز تصمیم گرفتند فراندوم را تحریم کنند.»[4]

وی در مرحله بعد با قانون اساسی کشور نیز مخالفت کرد و گفت:

«مواد مقرره در قانون اساسی در مورد اقلیت‌ها، تصورات کلی قدیمی با اسامی جدید هستند و این استثناء که اسلام شیعی دین کشور است محققاً تحریکی برای برخوردهای فرقه‌ای می‌باشد.»[5] وی هشدار داد: «چنانچه قانون اساسی جدید حقوق کلیه اقلیت‌های قومی ایران را حفظ و تضمین نکند احتمال دارد در ایران حمام خون راه بیفتد.»[6]

عزالدین حسینی سپس از طرح خلع‌ سلاح پاسداران در مناطق کردنشین کشور حمایت کرد:

«حسینی گفت: «کردها نمی‌خواهند صدمه به پاسداران بزنند، اما می‌خواهند که اسلحه و مهمات آنها را برداشته و رهایشان سازند.»[7]

در همین رابطه: «منبع اظهار داشت اتوبوسی از پاسداران را دیده بود که با یک تصادف ساختگی توسط کردها متوقف شد، تمام اسلحه‌ها از پاسداران گرفته شد و بدون اینکه تیری شلیک شود به راننده اتوبوس گفتند برگرد و پاسداران را به تهران برسان.»[8]

عزالدین حسینی سپس با طرح ادعاهایی موهوم تلاش کرد موضوع مسلح بودن گروه خود در کردستان را توجیه کند:

«آیت‌الله عزالدین حسینی با ارسال تلگرامی به آیت‌الله خمینی در روز ۲۲ ژوئن به او اطلاع داده است که: «اخیراً شنیده می‌شود که بسیاری از مرتجعان و تفرقه‌افکنان به دولت و کمیته راه یافته‌اند که تعدادی از آنها از خوانین و روحانیون دروغین هستند. در واقع خوانین، برخی از رعایای کُرد را از روستاهایشان بیرون کرده‌اند. همچنین شنیده می‌شود که دارند زمین‌هایی را که قبلاً به رعایا فروخته شده بود، پس می‌گیرند و سود زمین‌های زراعی نیز مانند گذشته تقسیم می‌شود. این مسئله موجب هراس رعایا شده و آنها را وادار کرده است تا به منظور دفاع از خود اسلحه به دست بگیرند که پیامد آن کاملاً مشخص است... آنها (دولتی‌ها) سعی دارند حقوق بشری را از مردم دریغ کنند....»[9]

او حتی گام‌هایی برای عملی ساختن طرح منطقه‌ای کردن بحران کردستان و تسری آن به کردستان عراق و ترکیه نیز برداشته بود و بنا داشت تعدادی از افراد خود را به ترکیه و عراق اعزام کنند تا موضوع خودمختاری را با آنان در میان بگذارد:

«عزّالدین حسینی، در بیانیه‌ای‌ دیگر درباره احتمال بروز یک درگیری مسلحانه در کردستان هشدار داد و گفت که درخواست دولت برای تمدید ضرب‌الاجل مهاجرت دسته‌جمعی کُردها به ترکیه و عراق را پذیرفته و آن را ۱۰ روز دیگر عقب انداخته است. نمایندگان کُرد می‌گویند که بیش از ۱۲ هزار نفر از پناهجویان کُرد هشدار داده‌ بودند که به منظور تأکید بر تقاضای خودمختاری کردستان به ترکیه و عراق مهاجرت خواهند کرد.»[10]

در خلال سال ۱۳۵۸ قوای تحت امر عزالدین حسینی و هم‌پیمانانش در حزب دموکرات کردستان، نقش مؤثری در آشوب و هرج‌ومرج، ناامنی و خارج ساختن نواحی کردستان از کنترل قوای دولتی داشتند. سرهنگ شفر وابسته نظامی نیروی هوایی آمریکا در گزارشی به تاریخ 4 شهریور ۱۳۵۸ برای وزارت خارجه کشورش می‌نویسد:

«دیداری پنج روزه از ۱۶ تا ۲۱ اوت (۲۵ تا ۳۰ مرداد ۱۳۵۸) از آذربایجان غربی و کردستان داشتم. مذاکراتی با رهبر مذهبی کرد عزالدین حسینی و رئیس کمیته ارومیه حسنی صورت گرفت. تقریباً تمام غرب ایران از ارومیه تا سنندج توسط کردها کنترل می‌شد.»[11]

یا این سند:

«طبق نوشته روزنامه انگلیسی‌زبان تهران‌تایمز عزالدین حسینی رهبر مذهبی کردها، آتش‌بس را رد کرده و نیروهای حزب دمکرات کردستان به حملات خود علیه پاسداران انقلابی و پاسگاه‌های ژاندارمری ادامه می‌دهند. طبق نوشته تهران‌تایمز هم مهاباد و هم بوکان اکنون در دست شورشیان است و حزب دمکرات کردستان بسیاری از پاسگاه‌های زاندارمری را در مرز ایران و عراق تصرف کرده است.»[12]

یک سند لانه جاسوسی نیروهای تحت فرمان عزالدین حسینی را «مبارزان پارتیزان کردستان» لقب داده می‌نویسد:

«گروه های اصلی پارتیزان که در حال حاضر مشغول فعالیت در کردستان ایران هستند عبارتند از گروه مقاومت حزب دموکرات کردستان، سازمان زحمتکشان کردستان، فدائیان خلق شاخه کردستان، و طرفداران حسینی (عزالدین) آنها به سلاح‌هایی که ضمن حملات خود به پادگان‌های ایران ربوده شده و اسلحه‌هایی که عراق تأمین کرده مسلحند.»[13]

سند دیگری گویای حمایت رژیم صدام از عزالدین حسینی و متحدانش است:

«قاسملو بیشتر اوقات خود را در عراق می‌گذراند و به ندرت به ایران می‌آید. حسینی (عزالدین) نیز در عراق مخفی است. اما مکرراً به کردستان ایران می‌آید.»[14]

عزالدین حسینی حامی و تأیید کننده همه اقدامات مسلحانه حزب دموکرات در کردستان بود. با این تفاوت که «وی در میان رهبران حزب دموکرات بیشترین وجهه را دارد، در حالی که عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب از احترام کمتری برخوردار است.»[15]

در بحران کردستان بعضی عوامل داخلی نیز با عملکرد نامطلوب خود آب به آسیاب دشمن می‌ریختند. برای مثال آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری در هیچ‌یک از مراحل بحران کردستان از عملکرد نظام و دولت موقت و نیروهای نظامی در آن خطه حمایت نکرد و حتی موضعی علیه عزالدین حسینی اتخاذ ننمود. یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۵۸ با عنوان «موضع‌گیری تبریز نسبت به ناآرامی کردها» چنین می‌نویسد:

«آیت‌الله شریعتمداری رهبر مذهبی تبریز اظهارنظرهایی کرده که می‌توان آن را جانبداری محتاطانه از اکراد دانست. وی در یک مصاحبه مطبوعاتی در ۷ شهریور گفت: حقوق کردها را می‌توان بدون دست زدن به جنگ و خشونت، حمایت و تضمین کرد. شریعتمداری برخلاف خمینی به شیخ عزالدین حسینی رهبر مذهبی و سیاسی اکراد حمله نکرد. شاید در نقش حسینی و خودش به عنوان رهبر یک اقلیت قومی، تشابهات بالقوه‌ای می‌دید.»[16]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب سوم، ص ۷۵9 مبحث: «نظری کلی بر مسئله کردها»

[2]. عزالدین حسینی موافق حکومت پهلوی بود. او خود را شاهدوست می‌دانست و پرونده‌ای در همکاری با ساواک نیز دارد. اسناد همکاری وی با ساواک در روزنامه جمهوری اسلامی در شماره 31 مرداد ۱۳۵۷ ص ۹ به چاپ رسیده است.

[3]. روزنامه آیندگان، شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۵۷، ش ۳۳۰۲، ص ۱۲.

[4]. اسناد لانه، کتاب دهم ص ۲۵۴ سند شماره ۱۲۷.

[5]. همان، کتاب سوم، ص ۱۴۱.

[6]. همان، کتاب دهم؛ ص ۴۵۰.

[7]. همان، کتاب سوم، ص ۷۹۰.

[8]. همان.

[9]. همان، کتاب دهم، ص 509 - 510 (سند شماره 230).

[10]. همان، ص 510.

[11]. همان، کتاب سوم، ص 789 (سند شماره 25).

[12]. همان، ص 817 (سند شماره 48).

[13]. همان، کتاب چهارم، ص۷۱ (سند شماره 8).

[14]. همان، ص ۷۲ (سند شماره 8).

[15]. همان، ص۶۲ (سند شماره ۱۸).

[16]. همان، کتاب سوم، ص 799 (سند شماره ۳۲).



 
تعداد بازدید: 2782


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: