11 آذر 1402
احمد ساجدی
عبدالرحمان قاسملو دبیرکل «حزب دموکرات کردستان ایران» از فئودالهای مشهور و از ملاکان ارومیه بود. او در ۱۳۰۹ متولد شد، در کالج آمریکاییها در تهران، و همچنین در دانشگاههای پاریس و پراگ تحصیل کرد، و در دوره کابینه مصدق که دو حزب توده و دموکرات همپیمان شده بودند کار تشکیلاتی خود را آغاز کرد. قاسملو پیوند نزدیکی با حزب توده در ایران و حزب کمونیست عراق برقرار کرد.[1] وی پس از کودتای ۲۸ مرداد 1332 به فعالیت مخفی روی آورد. او در خرداد ۱۳۵۰ به عضویت کمیته مرکزی حزب دموکرات و در ۱۳۵۲ به دبیرکلی آن رسید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مخالفت با آن برخاست، در ۱۳۶۰ به «شورای مقاومت ملی» در سازمان منافقین به رهبری مسعود رجوی پیوست و در تیر ۱۳۶۸ نیز در ۵۹ سالگی در اتریش ترور شد.
عبدالرحمان قاسملو پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا از طرف استان آذربایجان غربی به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت.[2] اما به سرعت راه مخالفت و عناد در برابر انقلاب اسلامی را در پیش گرفت. او در خلال سال ۱۳۵۸ درگیریها و آشوبهای خونینی در کردستان ایران به راه انداخت. وی در مقطعی نیز تلاش کرد با نیروهای بارزانی برای ائتلاف مذاکره کند، اما بارزانیها نسبت به جاهطلبیهای سیاسی قاسملو و حزب دموکرات او بیعلاقگی نشان دادند.[3]
قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دهم اسفند 1357 طی اظهارنظری گفته بود: «صحبت از یک جنبش جداییطلب، توسط عناصری مطرح شده که میخواهند از اوضاع آشفته ایران استفاده کنند.»[4] اما فردای همان روز، وی اولین گردهمایی بزرگ حزب دمکرات کردستان را در مهاباد تشکیل داد و در پایان آن قطعنامهای منتشر کرد که سر تا پای آن حکایت از تلاش قاسملو و حزب وی برای تجزیه کردستان بود. ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در سندی راجع به این گردهمایی تحت عنوان «فعالیت ویژه کردها» چنین نوشته است:
«در راهپیمایى بزرگ 11 اسفند مهاباد، حزب دمکرات کردستان قطعنامهاى صادر کرد که یک جمعبندى از موقعیت کردها بود. قطعنامه نکات زیر را در برداشت: مرزهاى کردستان بایستى توسط خلق کرد و با توجه به شرایط تاریخى، اقتصادى و جغرافیایى تعیین شود. (اظهارنظر: کلمه آخرى بدینمعنى است که کردها مدعى ناحیهاى خیلى بزرگتر از خود استان کردستان هستند. سرزمینهاى کردنشین شامل آن استان، کرمانشاهان، ایلام و بخش جنوبى آذربایجان غربى، ناحیهاى به وسعت 140000 کیلومتر مربع و جمعیتى حدود 3 میلیون نفر مىباشد.) بایستى یک پارلمان کردى، از طریق انتخابات عمومى، به وجود آید که بالاترین قدرت قانونى در استان داشته باشد. تمام ادارات دولتى در ناحیه بایستى بهطور محلى اداره شوند. بایستى یک ارتش خلقى وجود داشته باشد، پلیس و ژاندارمرى بایستى منسوخ شده و یک گارد ملى جانشین آن گردد. عوامل اجرایى قانون در کردستان بایستى تحت کنترل محلى باشند. زبان کردى بایستى زبان رسمى ادارات دولتى استان و مدارس متوسطه باشد. زبان فارسى مىتواند به عنوان زبان رسمى دوم باقى بماند.»[5]
قاسملو پس از برگزاری این گردهمایی، در قدم بعدی، «رفراندوم تعیین هویت نظام را که در روزهای دهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ برگزار شد تحریم کرد. این در حالی بود که استقبال مردم از رفراندوم بسیار زیاد بود.»[6] وی رفراندوم را «غیردموکراتیک» خوانده بود.[7]
در آن زمان قاسملو هنوز به حزب توده و به حزب کمونیست عراق علاقهمند بود؛ علاقهای که از سالهای قبل از انقلاب آغاز شده بود. در این رابطه روز ۲۸ فروردین ۱۳۵۸ رئیس سازمان سیا از عوامل خود سئوال کرده بود: «آیا قاسملو عضو حزب کمونیست عراق است؟ در این صورت آیا وی نماینده حزب کمونیست عراق در حزب دموکرات کردستان است؟ رابطه کردهای ایران با حزب توده چگونه است؟ و...»[8]
قاسملو در بهار 1358 به تدریج در چهارچوب آنچه که «خودمختاری برای کردستان» خوانده میشد، علیه نظام جمهوری اسلامی دست به اسلحه برد. در سندی تحت عنوان «وضع جنبش کردها در ایران» چنین میخوانیم:
«... تسلیحات بیشترى براى کردهاى ایران از عراق مىآید. تأمینکننده اصلى این تسلیحات دولت عراق است که آنها را از طریق تشکیلات جلال طالبانى ارسال مىکند... این کمک شامل مواد دارویى، غذا و البسه است و اغلب از طریق عراق به کردها مىرسد. قاسملو بیشتر اوقات خود را در عراق مىگذراند و به ندرت به ایران مىآید. عزالدین حسینى نیز در عراق مخفى است، اما مکرراً به کردستان ایران مىآید.»[9]
در اکثر ماههای سال ۱۳۵۸ یکهتازی گروه قاسملو و دیگر گروههای ضدانقلاب در کردستان جریان داشت. این حوادث از یک طرف و ضعف دولت موقت از سوی دیگر، سبب شده بود افراد تحت فرمان قاسملو هرگونه آتشبس پیشنهادی از طرف دولت را رد کنند، به تخریب و ترور و آتشسوزی بپردازند و حتی در مواردی شهرها و روستاهای این منطقه به اشغال گروههای مسلح خود درآورند:
«شورشیان کرد ظاهراً در چند نقطه کردستان و آذربایجان غربى به نیروهاى دولتى حمله کردند و شهر سقز را که بین راه سنندج و مرکز فرماندهى موقت حزب دمکرات کردستان در مهاباد قرار دارد تصرف نموده و حداقل دو روز در اشغال داشتند. رهبر حزب دمکرات کردستان قاسملو و رهبر مذهبى کرد (عزالدین) حسینى، هنوز یا در شهر مهاباد و یا در نزدیکى آن هستند، در حالى که معلوم نیست که آیا حزب دمکرات کردستان شهر مهاباد را در کنترل دارد؟ شورشیان کرد ایستگاه رادیو تلویزیون مهاباد را اشغال کرده و آماده مىشوند تا از آن استفاده کنند.»[10]
قاسملو در خلال جنایات حزب دموکرات در کردستان، دریافت هرگونه سلاح از عراق را تکذیب میکرد. اما یک سند سری لانه جاسوسی به تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۵۸ تصریح دارد:
«حزب دموکرات کردستان نیز مقداری کمک از عراق دریافت میکند. حتی قاسملو رهبر حزب دموکرات چند بار از بغداد دیدن کرده است.»[11]
و در سند دیگری میخوانیم:
«قاسملو بیشتر اوقات خود را در عراق میگذراند و به ندرت به ایران میآید. حسینی (عزالدین) نیز در عراق مخفی است. اما مکرراً به کردستان ایران میآید.»[12]
یک سند دیگر تصریح دارد:
«عزالدین حسینی در میان رهبران حزب دموکرات کردستان بیشترین وجهه را دارد درحالی که عبدالرحمان قاسملو از احترام کمتری برخوردار است.»[13]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب سوم، ص 741، مبحث «نظری بر مسئله کردها».
[2]. همان، کتاب سوم، ص ۱۷۸ مبحث: «احزاب سیاسی ایران».
[3]. همان، ص ۷۴۲، مبحث «نظری بر مسئله کردها».
[4]. همان، ص 772، (سند شماره 2727)
[5]. همان، ص 773
[6]. همان، کتاب دهم، ص ۲۵۶ (سند ۱۲۸)
[7]. همان، ص ۲۵۸ (سند 128)
[8]. همان، کتاب چهارم، ص ۲۱ سند شماره ۱
[9]. همان، ص 72 (سند شماره 8)
[10]. همان، کتاب سوم، ص 788 (سند شماره 24)
[11]. همان، کتاب چهارم، ص۳۵ (سند شماره ۱۴)
[12]. همان، ص ۷۲ (سند شماره 8)
[13]. همان، ص 62 (سند شماره ۱۸)
تعداد بازدید: 461