انقلاب اسلامی :: ارتشبد قره‌باغی

ارتشبد قره‌باغی

18 آذر 1402

احمد ساجدی

ارتشبد عباس قره‌باغی آخرین رئیس ستاد ارتش ایران در دوره پهلوی بود. او که متولد تبریز و هم‌دوره شاه در دانشکده افسری بود، توسط حسین فردوست به دربار راه یافت و منشی مخصوص شاه شد. قره‌باغی در تشکیل «گارد جاویدان» نقش مهمی ایفا کرد و خودش در مقطعی فرماندهی آن را برعهده گرفت. ترقی وی در سلسله مراتب نظامی از دهه چهل خورشیدی آغاز شد تا این که نهایتاً در دی‌ ۱۳۵۷ به ریاست ستاد ارتش منصوب شد. قره‌باغی از مخالفین خروج شاه از کشور بود. اما پس از رفتن شاه و به توصیه او، به حمایت از شاپور بختیار و کابینه‌اش پرداخت. عزیمت تانک‌ها و زره‌پوش‌ها برای بستن فرودگاه مهرآباد به منظور جلوگیری از ورود امام خمینی در بهمن 1357، به دستور مستقیم قره‌باغی صورت گرفت. با این حال پس از پیوستن تدریجی نظامیان به انقلاب، فرار سربازان از پادگان‌ها و به ویژه دیدار همافران و کارکنان نیروی هوایی با امام خمینی در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، وی ناگزیر شد فرمان بی‌طرفی ارتش و بازگشت نظامیان به پادگان‌ها را در روز ۲۲ بهمن آن سال اعلام کند. قره‌باغی پس از سقوط شاه و پیروزی انقلاب به مدت ۱۴ ماه مخفی شد و سپس با هویت جعلی از کشور گریخت. او سرانجام در مهر ۱۳۷۹ بر اثر ابتلا به بیماری سرطان در ۸۱ سالگی در پاریس درگذشت.

بخشی از اسناد لانه جاسوسی راجع به ارتشبد عباس قره‌باغی به تشریح قابلیت‌ها[1]، دوستی و علاقه وی به آمریکایی‌ها[2]، اعتماد شاه به او[3]، تحصیلات عالیه وی در دانشگاه پاریس و مدارک او[4]، مدال‌های او[5]، کفایت وی در اداره ژاندارمری[6]، و دیگر ویژگی‌های شغلی، تحصیلی و مسئولیت‌های وی اختصاص یافته است. ولی اسناد مربوط به چگونگی مواجهه قره‌باغی با انقلاب اسلامی خواندنی است.

ارتشبد قره‌باغی در کابینه جعفر شریف‌امامی وزیر کشور بود و در کابینه ارتشبد غلامرضا ازهاری نیز علاوه بر وزارت کشور، مسئولیت اداره وزارت امور اقتصادی و دارایی را نیز بر عهده داشت.[7] او یکی از اعضای شورای سلطنت بود که شاه فرمان تشکیل آن را در ۲۳ دی ۱۳۵۷ یعنی سه روز قبل از خروج خود از کشور صادر کرده بود.[8]

قره‌باغی تا آستانه ورود امام خمینی به ایران با صراحت از شاپور بختیار و کابینه‌اش دفاع می‌کرد. این توصیه اکید شاه بود. وی روز دوم بهمن در مصاحبه مطبوعاتی خود تصریح کرد که: «ارتش حامی بختیار است و هیچگاه دست به کودتا نخواهد زد و به جای آن از دولت قانونی و از قانون اساسی کشور حمایت خواهد کرد.»[9]

در ۱۴ بهمن ۱۳۵۷ دو روز پس از ورود امام خمینی به تهران، قره‌باغی همچنان حامی بختیار و دولتش بود. سولیوان سفیر آمریکا در تهران در سندی به تاریخ ۱۴ بهمن پس از اشاره به موضع راسخ امام خمینی در مورد لزوم برچیده شدن بساط بختیار و شورای سلطنت، به اهمیت تماس «نهضت آزادی» با ارتشبد قره‌باغی اشاره کرده و از قول یک مأمور سفارت می‌نویسد:

«... باید به طریقی خمینی را از ماهیت نیرویی که این حرکت در برابر وی بروز خواهد داد و او را به مصالحه خواهد کشاند، آگاه گردانید. این امکان همیشه وجود دارد که بختیار و ژنرال‌ها به قبول این امر رضایت دهند، ولی مقام سفارت با صراحت به امیر انتظام گفت: استعفای نخست‌وزیر به معنی پایان حیات قانون اساسی و گشوده شدن راه برای اقدام مستقل نظامی خواهد بود. در پاسخ به این سؤال که آیا نهضت آزادی با قره‌باغی رئیس ستاد ملاقات‌های دیگری داشته یا نه، امیرانتظام گفت: نهضت آزادی سعی دارد این کار را امروز یا فردا انجام دهد. مقام سفارت گفت: اگر امشب قرار به اعلام [دولت موقت اسلامی ـ م] باشد، برای ملاقات مزبور فردا خیلی دیر است...»[10]

قره‌باغی در آخرین روزهای عمر حکومت شاپور بختیار پنهانی سرگرم توطئه علیه انقلاب بود:

«... سپهبد ناصر فیروزمند از افسران سابق نیروی زمینی پرده از توطئه برمی‌دارد: بر اساس گزارش‌ها، سپهبد فیروزمند، معاون دوم سابق ستاد ارتش، در طول محاکمه‌اش اظهار داشته است که «در روزهای آخر عمر رژیم گذشته، مجموعه‌ای به نام کمیته بحران تشکیل شد تا یک استراتژی نظامی بر ضد مردم تدوین کند.» او همچنین فاش ساخت که «کمیته مزبور، متشکل از وزیر کشور وقت، قره‌باغی؛ فرمانده نیروی هوایی، سپهبد ربیعی؛ فرمانده نیروی دریایی، رحیمی؛ و یک مستشار آمریکایی هر روز برای توطئه بر ضد ملت جلسه داشتند.» او افزود که «سیاست اصلی دولت در آخرین روزهای عمرش جلوگیری از اتحاد ارتش و مردم بود.» این تلاش تا حدود زیادی موفق بود و در زمان خروج شاه سابق از کشور بسیار تشدید شد...»[11]

اما پس از آنکه ورود امام خمینی به تهران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ قطعی شد، شرایط به گونه‌ای رقم خورد که قره‌باغی به تدریج مجبور به عقب‌نشینی شد. وی یک روز قبل از آن در 11 بهمن در دیدار با مهدی بازرگان، به وی اطمینان داده بود که «ارتش هیچ مخالفتی با «تغییر» تا مادامی که مطابق قانون اساسی انجام گیرد نخواهد داشت. تغییر در قانون اساسی را نیز در صورتی که مطابق قانون اساسی باشد قبول خواهد کرد.»[12]

«این ملاقات در شب ۲۹ ژانویه (۹ بهمن) صورت گرفت و طی آن ژنرال مقدم رئیس ساواک و ارتشبد قره‌باغی فرمانده کل ارتش با مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی رهبران ارشد نهضت آزادی ملاقات کردند.»[13]

قره‌باغی در این دیدار تصریح کرد: «ارتش سوگند خورده است که در سیاست دخالت نکند.»[14] وی افزود: «بزرگترین اشتباه نخست‌وزیر سابق ـ شریف امامی ـ این بود که می‌کوشید ارتش را در سیاست دخالت دهد.»[15]

قره‌باغی در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ نیز در سخنرانی خود در دانشکده افسری با تأکید گفت: «وظیفه ارتش دفاع از کشور است، نه وارد شدن به سیاست.»[16]

سه روز بعد وقتی فرمان «بی‌طرفی ارتش» و لزوم «بازگشت نظامیان به پادگان‌ها» از سوی قره‌باغی صادر شد، یک سند جاسوسی تلاش کرد تا نقطه عطف انقلاب یعنی پیروزی آن در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ را به اراده ارتشبد قره‌باغی در فراخوانی ارتش از خیابان‌های تهران گره بزند:

«نقطه عطف انقلاب، دیروز بعد از ظهر ۱۱ فوریه زمانی روی داد که رئیس ستاد مشترک ارتش تیمسار قره‌باغی در ملاقات خود با شاپور بختیار نخست‌وزیر و بازرگان نخست‌وزیر آینده، موافقت نمود که ارتش را از شهر تهران فراخواند و کنترل شهر را به دست نهضت انقلابی بسپارد. این باعث شد رئیس مجلس شورای ملی اعلام کند که پارلمان استعفا داده و همان شب بازرگان در رادیو تعهدات خود برای استقرار دولت مسئول را تجدید کند.»[17]

از فعالیت‌های ارتشبد عباس قره‌باغی در خارج از کشور پس از پیروزی انقلاب، سند خاصی در مجموعه 11 جلدی اسناد لانه جاسوسی وجود ندارد. اما یکی از اسناد به تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۵۸ با امضای «چارلز ناس» کاردار سفارت آمریکا در تهران تصریح دارد که «رئیس سابق ستاد، ژنرال قره‌باغی تحت حمایت شریعتمداری در خفا به سر می‌برد و این موضوع این امیدها را به میانه‌روها داده است که وقتی شریعتمداری وضع را مناسب ببینند، با آنها کنار خواهد آمد.»[18]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب هشتم، ص ۶۱۹ (زندگی‌نامه جمعی از رجال پهلوی).

[2]. همان.

[3]. همان، ص ۶۲۰.

[4]. همان.

[5]. همان، ص ۶۲۰.

[6]. همان، ص ۶۲۱.

[7]. همان، کتاب نهم، ص ۲۶۶ (سند شماره ۱۳۷).

[8]. همان، کتاب دوم، ص ۸۹ (سند شماره ۵۱).

[9]. همان، ص۹۴ (سند شماره ۵۴).

[10]. همان، کتاب دهم، ص 35، سند شماره 28.

[11]. همان، ص 640 - 641 (سند شماره 306) توضیح: جمعی از نمایندگان مجلس شورای ملی پس از ورود امام خمینی به تهران از قره‌باغی برای استعفا یا عدم استعفا کسب تکلیف کرده بودند. وی گفته بود: «صلاح نیست استعفا دهید.» وی به آنها اطمینان داد: «نیروهای مسلح برای حفظ قانون اساسی و رژیم سلطنت در پیشگاه قرآن و پرچم سوگند یاد کرده‌اند.»؛ قره‌باغی، عباس، اعترافات ژنرال: خاطرات ارتشبد عباس قره‌باغی، نشر نی، فصل بهمن ۵۷.

[12]. همان، کتاب سوم، ص ۴۰۹ (سند شماره ۴۵).

[13]. همان، کتاب اول، ص ۵۱۶ (عنوان سند: برگشتن خمینی در انتظار تأیید ایرفرانس).

[14]. همان.

[15]. همان.

[16]. همان، کتاب هفتم، ص ۵۱ (موضوع سند: چرخش ناگهانی قضایا)

[17]. همان، کتاب دوم، ص ۱۰۹ (سند شماره 1).

[18]. همان، کتاب سوم، ص ۴۴۷ (سند شماره ۱۶).



 
تعداد بازدید: 352


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: