23 دی 1402
احمد ساجدی
«ترکمنصحرا» نام منطقهای در شمال شرقی ایران است که از غرب به دریای خزر، از شرق به خراسان شمالی، از شمال به جمهوری ترکمنستان و از جنوب به کوهپایههای جنگلی البرز محدود میشود. این منطقه بخشی از استان گلستان است و اکثر مردمان آن را مسلمانان اهل تسنن تشکیل میدهند. ترکمنصحرا از جمله مناطقی است که دشمنان بعد از پیروزی انقلاب تلاش کردند آنجا را به کانونی برای اعمال فشار علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل کنند. ترکمنصحرا طی ماههای اول پس از پیروزی انقلاب، اوضاع آرامی نداشت.
اسناد لانه جاسوسی در بررسی حوادث ترکمنصحرا و ریشهیابی آنها هیچ اشارهای به سرگذشت تلخ ترکمنها در دوره پهلوی نکرده و حوادثی مانند کوچها و اسکانهای اجباری مردم ترکمن و به آتش کشیدن روستاهای آنان در دوره پهلوی اول یا مصادره زمینها و مراتع مردم به بهانه مقابله با خانها و برچیدن نظام ارباب رعیتی در دوره پهلوی دوم، انعکاسی در این اسناد ندارد.
اگرچه بحران و ناآرامی در ترکمنصحرا از فردای پیروزی انقلاب اسلامی با حملات هدایتشده از سوی گروههای ضد انقلاب به مقرهای شهربانی یا فرمانداری این منطقه آغاز شد، ولی اسناد لانه جاسوسی که به بررسی حوادث این منطقه اختصاص دارد، عمدتاً تاریخ اسفند 1357 به بعد را دارد. در این سندها مقاصدی چون دامنزدن به اختلافات قومی، مذهبی، فرهنگی، زبانی، نژادی و... کاملاً محسوس است.
در یک سند به تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۵۷ چنین میخوانیم:
«ترکمنها که عمدتاً سنی مذهب هستند خواستار خودمختاری و به رسمیت شناختن زبان ترکمنی در مدارس ترکمنصحرا هستند.»[1]
یا این سند به تاریخ 28 تیر 1358:
«... قبایل ترکمن دوباره درصدد شورش هستند... آنها احساس میکنند که چیزی برای از دست دادن ندارند... همانند کردها، ترکمنها نیز خواهان حق انتخاب مسئولین خود، به کار بردن زبان مادریشان و داشتن مدارس خاص خودشان هستند.»[2]
در سند دیگر به تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۵۷ تلاش شده تا ترکمنها را متنفر از انقلاب اسلامی و مسئولان آن نشان دهد:
«در ارتباط با اقلیتهای قومی، هیئتی که از سوی خمینی و دولت موقت برای تحقیق و تفحص درباره ناآرامی ترکمنهای استان گرگان به این منطقه اعزام شده بود، مورد ضرب و شتم ترکمنهای خشمگین قرار گرفت.»[3]
در بعضی از اسناد لانه جاسوسی از مشاهدات عادی و از حوادثی که اتفاق نیفتاده، گزارشهای بحرانی و تنشزا تهیه شده است. برای مثال در سندی به تاریخ ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ چنین میخوانیم:
«در یک پادگان نیروی زمینی در شاهپسند ]اکنون: آزادشهر در استان گلستان[، ۵۰۰ نیروی دولتی مستقر هستند که شاید برای سرکوب شورش ترکمنها از آنها استفاده شود.»[4]
یکی از اهداف اسناد لانه جاسوسی در متشنج جلوه دادن مناطق مختلف کشور در اولین روزها و هفتههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زیر سؤال بردن حضور حداکثری مردم در رفراندوم روزهای 10 و 11 فروردین 1358 بود. در آستانه برگزاری رفراندوم، همه روزه و گاه، روزی چند بار گزارشهایی از ناآرامی در این مناطق در سندهای لانه جاسوسی منعکس میشد.
یکی از اسناد در همین رابطه مینویسد:
«شخصیتهای برجسته کُرد و ترکمن نیز با رفراندوم مخالفت کردهاند. شیخ عزالدین حسینی، امام جمعه مهاباد و از رهبران مذهبی سرشناس کرد گفته است که در رفراندوم شرکت نخواهد کرد. متعاقباً کمیته مرکزی شوراهای ترکمن (که کانون فرهنگی و سیاسی گنبدکاووس وابسته به آن است) نیز تصمیم گرفته است که رفراندوم را تحریم کند.»[5]
حتی بعضی از سندها همه نا آرامیها را یکجا ارائه میداد. مانند این سند که تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۵۸ را دارد:
«گزارشها حکایت از تلاشهای متعدد برای مختل ساختن روند رأیگیری در کردستان داشت، و درگیری در ترکمن صحرای گنبد کاووس نیز مسلماً تعداد رأیدهندگان در این منطقه را محدود کرده است. علاوه بر این، گزارشهایی از تحریم رفراندوم در برخی قسمتهای بلوچستان و شرکت فقط ۶۰ درصد کل واجدین حق رأی استان در رفراندوم مخابره شده است.»[6]
معالوصف برخی از اسناد علت بروز ناآرامی در ترکمنصحرا را در عوامل دیگری جستوجو کردهاند:
«گزارشهای روزافزونی از زمینخواری در مناطق مختلف ایران منتشر شده است. به نظر میرسد که تلاش ترکمنهای گنبد کاووس برای غصب زمینهای بزرگی که صاحبان آن غایب هستند، عامل مهمی در شورشهای اخیر در این منطقه بوده است.»[7]
«... ترکمنها از ملاکین فارسی زبانی که رژیم گذشته قطعات بزرگ زمین را در اختیارشان گذاشت، هراس دارند و در مقابل نفوذ فزاینده آنها به دنبال کسب حمایت هستند.»[8]
«چریکهای فدایی خلق» از جمله گروههایی است که در فتنهانگیزیها و شرارتهای منطقه ترکمن صحرا در ماههای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقش فعالی داشت. یک سند لانه جاسوسی به تاریخ ۸ فروردین ۱۳۵۸ در این رابطه مینویسد:
«در روز ۲۷ مارس (۷ فروردین ۱۳۵۸) ترکمنها که بر اساس گزارشهای رسیده، اعضای سازمان مارکسیستی فدائیان خلق به آنها کمک میکردند، توانستند چندین کلانتری و پاسگاه ژاندارمری را در گنبدکاووس اشغال کنند.»[9]
در ادامه همین سند، آمریکاییها خود به دخالت فدائیان خلق در ناآرامیهای ترکمن صحرا اذعان کردهاند:
«فداییان خلق داشتن هرگونه نقشی را در وقایع گنبد کاووس تکذیب کردهاند، ولی احتمالاً نباید گزارش حمایت آنها از ترکمنها را به سادگی رد کرد، به ویژه با توجه به گزارشهای مشابهی که هفته پیش در ارتباط با وقایع سنندج منتشر شد. آنها که میدانند هنوز توان کافی برای رویارویی مستقیم با دولت موقت را ندارند، تا زمانی که توان بیشتری پیدا کنند، حمایت از اقلیتهای قومی را راه مناسبی برای ضربه زدن به دولت موقت یافتهاند.»[10]
و در سندی به تاریخ 19 فروردین 1358 چنین میخوانیم:
«مدارک مستندی در دست دارند که نشان میدهد فداییان در ناآرامیهای قومی اخیر در کردستان و گنبد کاووس دست داشتهاند.»[11]
در سند دیگری به تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۵۸ چنین میخوانیم:
«در ۴ ماه گذشته، او (عبدالکریم لاهیجی) از سازمان خود در جهت حمایت از فدائیان خلق استفاده کرده و همچنین سعی کرده از شرکت آنان در جنبشهای خودمختاریطلبانه کردستان، خوزستان و ترکمن صحرا حمایت کند.»[12]
با این همه، موارد متعدد جرائم و بیقانونیهای انجام شده در ترکمنصحرا در ماههای اول انقلاب را میتوان در لابهلای بعضی اسناد لانه جاسوسی به روشنی مشاهده کرد. اسناد زیر به حوادثی مانند اشغال بخشهایی از گنبد کاووس، سرقت اسلحه، دستگیری رئیس پلیس، و... اشاره دارد:
«ترکمنها نیز تعدادی از مأموران کمیته، دو کامیون نیروی کمکی ارتش، و رئیس پلیس محل را دستگیر کردهاند.»[13]
«خبرنگارانی که به تهران باز میگشتند وضعیت گنبدکاووس را اینگونه توصیف کردند که ترکمنها قسمت شمال شهر را در کنترل خود دارند و بقیه شهر و همچنین جادههای مواصلاتی منتهی به آن در دست شبهنظامیان کمیته است، و تیراندازی بین آن دو جریان دارد.»[14]
«ناآرامیها در منطقه ترکمن صحرا در استان گرگان همچنان ادامه دارد، و خبرگزاری فرانسپرس گزارش داده است که نیروهای ترکمن کنترل تمامی منطقه از گنبدکاووس تا مرز شوروی را به دست گرفتهاند. طبق گزارش فرانسپرس فقط دو پاسگاه مرزی در دست نیروهای دولتی است. تلاش دولت برای انتقال نیروهای نظامی تازهنفس، که ظاهراً از نیروهای ضربت گردان (سابق) ۵۵ هوابرد هستند، ناکام مانده است زیرا هواپیمای حامل آنها نتوانست در فرودگاه گنبدکاووس به زمین بنشیند.»[15]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب دهم، ص ۱۸۸ (سند شماره ۹۷).
[2]. همان، ص 579 (سند شماره 264).
[3]. همان، ص ۲۱۹ (سند شماره ۱۱۱).
[4]. همان، ص ۲۶۱ (سند شماره ۱۳۰).
[5]. همان، ص ۲54 (سند شماره ۱27).
[6]. همان، ص 270 (سند شماره 135).
[7]. همان، تاب دهم، ص 285 (سند شماره 141، تاریخ سند: 19 فروردین 1358).
[8]. همان، ص 579 (سند شماره 264، تاریخ سند: 28 تیر 1358).
[9]. همان، کتاب ص ۲۵۲ (سند شماره ۱۲۶، تاریخ سند: 8 فروردین 1358).
[10]. همان.
[11]. همان، ص 285 (سند شماره 141).
[12]. همان، کتاب سوم، ص ۴۰۷ (سند شماره ۳۸).
[13]. همان، کتاب دهم، ص 254 (سند شماره 127، تاریخ سند: 9 فروردین 1358).
[14]. همان، ص 257 (سند شماره 128، تاریخ سند: 10 فروردین 1358).
[15]. همان، ص 266 (سند شماره 133، تاریخ سند: 12 فروردین 1358).
تعداد بازدید: 194