انقلاب اسلامی :: عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی

30 دی 1402

احمد ساجدی

عبدالمجید مجیدی آخرین رئیس سازمان برنامه و بودجه پهلوی دوم بود. او بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وارد عرصه فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی شد و به دلیل ارتباطات گسترده با مستشاران خارجی و مدیران مؤسسات آمریکایی و اروپایی که برای سرمایه‌گذاری به ایران می‌آمدند، توانست در قالب مشاغل مختلف خویش، بنیان اقتصاد مبتنی بر سرمایه‌داری غربی را در ایران بنا نهد. آموخته‌های تحصیلی وی در دانشگاه‌های فرانسه و آمریکا و ارتباط مستمر وی با شاه نیز راه‌گشای اقداماتش بود. او در 20 سال آخر سلطنت محمدرضا پهلوی عهده‌دار سمت‌هایی چون معاون نخست‌وزیر در امور اقتصادی، وزیر تولیدات کشاورزی، وزیر کار، و رئیس سازمان برنامه و بودجه بود. اما با سقوط کابینه هویدا در سال ۱۳۵۶ مشاغل خود را از دست داد و با سقوط حکومت شاه در بهمن 1357 به مدت ۳ ماه مخفی شد و سپس به فرانسه گریخت و در ۵ اسفند ۱۳۹۲ در ۸۵ سالگی درگذشت.

بر اساس یکی از اسناد لانه جاسوسی عبدالمجید مجیدی پسر یک عراقی است ولی در ایران تحصیل کرد و مدرک تحصیلی خود را در رشته حقوق از دانشگاه تهران دریافت نمود. او سپس راهی فرانسه شد و مدرک دکترای حقوق خود را از دانشگاه پاریس دریافت کرد. همچنین با بورسیه مؤسسه فورد به آمریکا رفت و در دانشگاه هاروارد در رشته اقتصاد تحصیل کرد.[1]

با این حال مجیدی فرهنگ انگلیسی‌ها را بیشتر می‌پسندید و اعتقاد داشت انگلیسی‌ها به فرهنگ ایران نزدیک‌ترند:

«مجیدی به ابتهاج دستور داد که با یک شرکت انگلیسی وارد معامله شود. هنگامی‌که ابتهاج ضعف شرکت انگلیسی در مقایسه با تشکیلات آمریکایی را تذکر داد، مجیدی در جواب گفت که بهتر است کارشناسان ایرانی به انگلستان فرستاده شوند، زیرا انگلیسی‌ها از نظر فرهنگی به ایران نزدیک‌تر از آمریکایی‌ها هستند.»[2]

همسر عبدالمجید مجیدی یک خواننده تبریزی است که در اروپای غربی تعلیم دیده و در تعداد زیادی از اپرا‌ها در تهران به ارائه برنامه و اجرا پرداخته[3] و مجیدی «به علت عدم وفاداری همیشگی و نسبتاً متظاهرانه همسرش به وی بی‌اعتبار شده است؛ به طوری که در بعضی محافل، تا حدی موضوع خنده دیگران می‌باشد»[4]

به موجب یکی از اسناد لانه جاسوسی عبدالمجید مجیدی عضو فراماسونری بوده و در «باشگاه ما» فعالیت دارد.[5]

در سندی نام عبدالمجید مجیدی در فهرست «رابطین خوب آمریکا» قرار گرفته است. در این سند راجع به مجیدی آمده است: «او جهت تماس در آن وزارتخانه فرد خوبی است. زن او سردسته زنان خواننده اپرا در ایران است و این یک باب آشنایی خوبی است.»[6]

مجیدی در تمام سال‌های فعالیت شغلی خود با سفارت آمریکا ارتباط داشت:

«زمانی که در کابینه هویدا بود، ارتباط‌هایش با سفارت آمریکا عالی بود.»[7] «او هم به صورت رسمی و هم به صورت شخصی ارتباط‌هایی عالی با سفارت داشت.»[8]

مجیدی از روابط دوستانه خود با شاه از یک سو و هویدا از جانب دیگر و همچنین ارتباط مستمر با آمریکایی‌ها، برای خود یک نردبان ترقی در کشور ساخته بود و بعضی رجال آن دوره که نمی‌توانستند پیشرفت‌های شغلی وی را تاب بیاورند، با مطرح کردن گرایش‌های کمونیستی اولیه و ارتباطات دوستانه پدرش با دکتر محمد مصدق، تلاش می‌کردند مانع ترقی او شوند. برای مثال:

«ابتهاج گفت که پدرش احمدعلی ابتهاج در مورد ناراحتی پسرش که به دست مجیدی است، برآشفته می‌باشد. ابتهاج بزرگ به طور علنی اظهار داشته که این ننگ است که فردی مانند مجیدی که کمونیست بوده در مقامی باشد که بتواند نام خانواده خوشنام ابتهاج را لکه‌دار کند...»[9]

با این حال برکناری هویدا از منصب نخست‌وزیری در مرداد 1356، نقطه شروع هزیمت و سقوط مجیدی بود:

«او (مجیدی) پایان کار خوشی نداشت و مانند یک بازنده در جنگ بود. او به خاطر اشتباهی که مقصر اصلی آن شخص شاه بود از کار برکنار شد. شاه کلیه مسائل مربوط به برق کشور را قبضه کرده بود. طرح‌هایی که عدم کفایت آن ثابت شده، شخصاً توسط شاه مدیریت شده بود و اختلاف بین سازمان برنامه بودجه و وزارت نیرو در مورد اختصاص بودجه در زمینه نیرو چندین سال قبل توسط شاه تصمیم‌گیری شده بود. شاه تصمیماتی گرفته بود که غلط بودن آن به اثبات رسیده بود. با وجود این، مجیدی سپر بلا شد و توبیخ گردید. (اظهار نظر منبع: خشم شاه در مورد بحران برق به میزان وسیعی نتیجه مستقیم اشتباهات خودش در این زمینه بوده است.»[10]

این توبیخ، فضا را برای حملات تبلیغاتی رقبای مجیدی علیه وی مساعدتر ساخت. در 17 بهمن همان سال در جلسه‌ای محرمانه که دو مأمور سفارت آمریکا نیز در آن حضور داشتند، سیروس الهی دستیار ویژه دکتر منوچهر گنجی وزیر آموزش و پرورش گفت: «مجیدی به عنوان رئیس یک جناح حزب رستاخیز، یکی از نالایق‌ترین عالی‌رتبه‌های ایران در حیات اجتماعی امروز است.»[11] همین سند در بخشی تحت عنوان «تذکار بیوگرافی» از عبدالمجید مجیدی با عنوان «خرمگس حزب رستاخیز» یاد کرده است.[12]

مع‌الوصف مجیدی در مقام رئیس یکی از شاخه‌های حزب رستاخیز، عملیات علیه انقلاب مردم تبریز را هدایت می‌کرد. بر اساس سندی به تاریخ 16 فروردین 1357 «مجیدی ریاست اولین جلسه حزب رستاخیز در ارومیه به منظور (هدایت عملیات) مقابله با آشوبگران را بر عهده داشت.»[13]

بر اساس یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ 25 اردیبهشت 1357، اسلامی‌نیا نماینده سابق مجلس شورای ملی در جلسه‌ای با حضور کنسول سیاسی و دبیر اول سفارت آمریکا در تهران گفت: «شاه از عملکرد حزب رستاخیز خیلی ناراحت است و می‌گوید: حزب خوب کار نمی‌کند. مردم به انصاری یا مجیدی اعتماد ندارند.»[14]

عبدالمجید مجیدی از جمله کسانی بود که در طرح مصلحتی «بازداشت رجال بدنام رژیم پهلوی با هدف فرونشاندن موج نارضایتی مردم» مدتی در سال 1357 دستگیر شده بود. یک سند لانه جاسوسی با تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ می‌نویسد:

«رادیو ایران دیشب خبر دستگیری دو نفر از وزرای سابق: هوشنگ نهاوندی وزیر علوم و آموزش عالی و عبدالمجید مجیدی رئیس سازمان برنامه و بودجه را اعلام کرد. آنها متهم به سوء‌استفاده از قدرت و فساد هستند.»[15] اما کمی بعد ظاهراً هر دو موفق به فرار ‌شدند.

در یک از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۸ اسفند ۱۳۵۷ به فهرست ۱۵ مقام دولتی ایران اشاره شده که طبق این سند، موفق به فرار از حبس شده‌اند. عبدالمجید مجیدی در این فهرست جای دارد.[16]

همچنین بر اساس یک سند لانه جاسوسی به تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۸ دادستانی انقلاب با انتشار فهرستی از ۲۰ نفر از رجال و بلندپایگان حکومت گذشته از مردم خواسته بود دادستانی را در یافتن این عده یاری رسانند. عبدالمجید مجیدی دومین نفر از این فهرست بود.[17]

در آن ایام سفارت آمریکا در تهران ظاهراً نگران آن بود که مبادا مسئولان کشور تصور کنند که مجیدی و دیگر رجال تحت تعقیب، در سفارت پنهان شده‌اند. طبق یک سند لانه جاسوسی به تاریخ «آوریل ۱۹۷۹» (فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۸) چارلز ناس کاردار وقت آمریکا می‌نویسد:

«طراحی حمله روز ۱۴ فوریه گذشته (۲۵ بهمن 1357) به سفارت آمریکا بر عهده کمیته مرکزی بوده و دلیل حمله نیز احتمال اختفای برخی افراد تحت تعقیب از جمله داریوش همایون، هوشنگ نهاوندی، عبدالمجید مجیدی و غیره در ساختمان سفارت بوده است.»[18]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب هشتم، ص ۶۳۵ (زندگی‌نامه جمعی از رجال عصر پهلوی).

[2]. همان، ص ۶۴۴ (تاریخ سند: ۸ مرداد ۱۳۵۴).

[3]. همان، ص ۶۳۵.

[4]. همان، ص ۶۴۲.

[5]. همان، کتاب دوم، ص ۶۱۷ مبحث: «احزاب سیاسی در ایران؛ تشکیلات اندیشمندان» (توضیح: مجیدی خود می‌گوید که پدربزرگش محمد یوسف ملک‌زاده از اولین فراماسون‌های مازندران بوده است./ ویکی‌پدیا).

[6]. همان، کتاب دوم، ص ۳۹۵، مبحث: «رابطین خوب آمریکا».

[7]. همان، کتاب هشتم، ص 645 (زندگی‌نامه جمعی از رجال عصر پهلوی).

[8]. همان، ص 640.

[9]. همان، ص 643.

[10]. همان، ص ۶۴۵ (تاریخ سند: اول شهریور ۱۳۵۶).

[11]. همان، کتاب سوم، ص 201 (سند شماره 6).

[12]. همان.

[13]. همان کتاب اول، ص 713 (سند شماره 18).

[14]. همان، کتاب سوم، ص 209 (سند شماره 9).

[15]. همان، کتاب دهم، ص ۴۳ (سند شماره ۳۲).

[16]. همان، ص ۱۲۵ (سند شماره ۷۰).

[17]. همان، ص ۳۷۱ (سند شماره ۱۷۱).

[18]. همان، ص ۲۶۵ (سند شماره ۱۳۲).



 
تعداد بازدید: 254


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: