29 اسفند 1402
احمد ساجدی
بررسی اسناد لانه جاسوسی نشان میدهد سازمان سیا برای پیشبرد اهداف اطلاعاتی خود در ایران طی ماههای اول انقلاب اسلامی، از وجود بعضی چهرههای ایرانی به عنوان مزدور استفاده میکرده است. این افراد پس از جلب اعتماد سیا بابت اقدامات جاسوسی خود حقوق ماهیانه نیز دریافت میکردند و «قرارگاه سیا» مستقر در سفارت آمریکا در تهران ناظر بر اجرای این جریان بود. بروسلینگن کاردار وقت آمریکا، لامبراکیس مشاور سیاسی سفیر، کریستوفر گزارشگر رسمی سفارت و دیگر دستاندرکاران لانه جاسوسی برای کسب اطلاعات مورد نیاز خود، غالباً از وجود این گونه افراد واسطه استفاده میکردند. برخورداری از امتیازاتی چون شغلهای مهم، دوستان تأثیرگذار، نفوذ مناسب، و... از ویژگیهای این گونه افراد نزد قرارگاه سیا در تهران بود.
در اسناد لانه جاسوسی به تعدادی از این افراد اشاره شده که نام یکی از آنها «سیروس رامتین» است. وی در همه اسناد با نام رمز « اس. دی. کوییک ـ ۱» یا اختصاراً « ک/ 1» شناخته میشود.[1]
یکی از اسناد، گزارشگونهای راجع به سابقه آشنایی و همکاری وی با سیا تهیه کرده، مینویسد:
«... از سال ۱۳۴۳ وارد رادیو تلویزیون شد. بین ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ عهدهدار مدیریت خدمات بینالمللی رادیو تلویزیون بود و متناسب با مسئولیت خود با خارجیان مقیم ایران خصوصاً آمریکاییها، با عوامل سفارت آمریکا مرتبط شد. او در پی اولین ارتباط با سیا نهایتاً در بهمن ۱۳۵۷ یک هفته قبل از سرنگونی نظام شاهنشاهی به استخدام سیا درآمد ولی در اسفندماه از رادیو تلویزیون اخراج شد. در پی این رویداد، دسترسی او به اطلاعات مورد نیاز سیا محدود شد و تا خرداد ۱۳۵۸ عملاً بهره مناسبی برای سیا نداشت از این ماه به بعد رامتین مشغول گزارشگری درباره فعالیتها و دیدگاههای سران دولت موقت و کار اطلاعاتی درباره امنیت داخلی بوده است. او با توجه به آشنایی که با برخی افراد داشته درباره شکافهای درونی رهبری روحانیت و دستگاه اطلاعاتی جدید و مسائل مربوط به امنیت داخلی به انجام مأموریت مشغول بوده است. رامتین در تابستان ۱۳۵۸ خبر ارتباط خود با گروههایی را به سیا میدهد که عمدتاً متشکل از افسران فراری و عوامل ساواک بودند و اهداف براندازی و خرابکاری را تعقیب میکردند. سیا ضمن ابراز علاقهمندی به حفظ ارتباط رامتین با این گروهها، وی را از همکاری جدی با آنها بر حذر میدارد. چرا که به تعبیر قرارگاه سیا در تهران، اگر رامتین در تهران روی رابطهای خود در دولت موقت کار کند ارزشش برای سیا بیشتر از درگیر شدن وی در توطئه چینیهای مخالفین است. رامتین ماهانه از سیا مبلغ ۵۰۰ دلار بابت فعالیتهایش دریافت میکرده اما در خصوص میزان دقت در گزارشهای ارسالی رامتین در اواخر کار، برای سیا تردیدهایی به وجود آمده بود...»[2] تا جایی که پیشنهاد شده بود از رامتین بابت تعیین صحت و سقم گزارشهایش آزمایش دروغسنجی بهعمل آید.[3]
در یک سند دیگر آمده است که وی علاوه بر دریافت ۵۰۰ دلار حقوق ماهانه، مبلغ ۴۵۰۰ دلار نیز در هر ماه برای تأمین هزینههای عملیاتی خود دریافت میکند و این پرداختها به حساب بانکی پسرانش در آمریکا واریز میشود.[4]
در یکی از اسناد بیوگرافیک به تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ راجع به سیروس رامتین آمده است که فرزند وی در آمریکا با یک دختر آمریکایی ازدواج کرده و به زودی حق شهروندی آن کشور را دریافت خواهد کرد.[5] رامتین نیازهای مالی فرزندانش در آمریکا را از پولی که بابت جاسوسی از سیا دریافت میکرد، تأمین مینمود.[6]
طبق یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۵۸ مأمور سیا (که نامی از وی برده نمیشود)، در ملاقات با سیروس رامتین (که از وی با نام رمزش یاد شده)، از وی درخواست کرد جزئیات محل استقرار فرستندههای اصلی رادیو تلویزیون ایران و همچنین مراکز برق و ژنراتورها را به وی ارائه کند. رامتین معتقد بود که وی این جزئیات را برای خرابکاری میخواهد.[7]
در یک سند دیگر به تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۵۸ که از واشنگتن به سفارت آمریکا در تهران ارسال شده، دستور داده شده تا از سیروس رامتین خواسته شود خبرهایی درباره کمکهای ایران به شیعیان لبنان به دست آورد.[8]
رامتین در یکی از گزارشهای اطلاعاتی خود که برای سیا ارسال کرده از تلاش حسن شریعتمداری (فرزند آیتالله سیدکاظم شریعتمداری) برای راهاندازی یک روزنامه خبر داده است. وی در این گزارش میگوید: «در صورتی که این امر تحقق یابد آشنایانی دارد که اگر سیا بخواهد میتواند برایش مقالاتی تهیه و منتشر کنند. این موضوع مورد استقبال سازمان سیا قرار گرفت.»[9] رامتین میگوید: «این روزنامه متکی به حامیان آذربایجانی آیتالله شریعتمداری است.»[10]
یکی از گزارشهای محرمانهای که سیروس رامتین در اختیار سازمان سیا قرار داد راجع به تشکیل یک نشست سری برای تصمیمگیری به منظور راهاندازی یک قیام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران بود. این جلسه در ۲۶ شهریور ۱۳۵۸ در منطقه دروس تهران و در منزل شخصی که سند لانه جاسوسی او را «شفیع مقتدر» خوانده است برگزار شد. سندی که سه روز بعد از این نشست، در ۲۹ شهریور به آمریکا مخابره شد از قول رامتین میگوید: « این جلسه با حضور تیمسار بازنشسته تقی فاطمی، پسر عمویش سرهنگ فاطمی که نام اولش مشخص نیست، دکتر بهزادی که نام اولش مشخص نیست، و سرهنگ طباطبایی افسر ساواک که پیش از انقلاب جای پرویز ثابتی را گرفت، برگزار شد.»[11] رامتین، خود نیز در این جلسه حضور داشت.[12]
سیروس رامتین خود مستقیماً با عناصر ساواک برای اقدامات عملی علیه جمهوری اسلامی ایران همکاری داشته است. وی در مرداد ۱۳۵۸ با نادر معتضد که زمانی مأمور اداره هشتم ساواک بود و مسئولیتهایی نیز در رادیو تلویزیون داشت، در ارتباط مستقیم قرار گرفته بود. رامتین به واسطه وی با یکی دیگر از مقامات ساواک که به سازمان فدائیان خلق پیوسته و از این طریق با نظام جمهوری اسلامی مبارزه میکرد، آشنا شده بود.[13]
یکی از اسناد لانه جاسوسی تصریح دارد که «دوستی سیروس رامتین با بعضی مقامات دولت موقت به وی امکان دسترسی به سازمان اطلاعاتی جدید ایران و نیز اطلاعات مربوط به امنیت داخلی ایران را میدهد. این دوستی همچنین منجر به تهیه گزارشهای خوبی درباره کشمکشهای ایران و لیبی بر سر قضیه موسی صدر شده و قطعاً فرصتهایی برای عملیات مخفی فراهم میکند که از آن استفاده خواهد شد.»[14]
بر اساس یکی از اسناد لانه جاسوسی رامتین از دی ۱۳۵۷ تا مرداد ۱۳۵۸ جمعاً ۱۶ فقره گزارش تهیه و برای سیا ارسال کرده است. از این گزارشها ۴ فقره نمره ۱۰ و ۱۲ فقره نمره ۵ گرفتند. معالوصف در این سند گفته شده که گزارشگری وی بسیار پرثمر بوده است.[15]
یکی از اسناد لانه جاسوسی راجع به آخرین تماس سیروس رامتین با مأمور رابط خود در قرارگاه سیا چنین مینویسد:
«روز ۹ مهر ۱۳۵۸ چند ساعت پیش از انجام آخرین ملاقات مقرر، اس. دی. کوییک ـ ۱ (رامتین) با مأمور مربوطه تماس گرفت تا آن را لغو کند. وی در این مکالمه کوتاه خیلی مضطرب بود.[16]
یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ 20 شهریور 1358 با اشاره به سابقه دوستی صادق طباطبایی به یکی از جاسوسان آمریکایی به نام رمز «ک/ 1» مینویسد:
«دوستی ک/ 1 با صادق طباطبایی به او (ک/ 1) امکان دسترسی به اطلاعات مربوط به دستگاه اطلاعاتی جدید ایران که تحت ریاست چمران قرار دارد، را میدهد.»[17]
«ک/ 1» مخفف نام رمز «اس. دی. کوئیک ـ 1» است که به سیروس رامتین از اعضای با سابقه سیا تعلق دارد.[18]
در ادامه این سند آمده است:
«دوستی او (ک/ 1) با صادق طباطبایی منجر به تهیه گزارشهای خوبی بر سر قضیه امام موسی صدر شده و قطعاً فرصتهایی را برای عملیات مخفی فراهم میکند که از آن استفاده خواهد شد.»[19]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب هفتم، ص 353، (سند شماره 5).
[2]. همان، ص ۳۴۸ - ۳۵۰ (سند شماره ۱۹).
[3]. همان، ص 360 (سند شماره 16).
[4]. همان، ص ۳۵۷ (سند شماره ۱۰).
[5]. همان، ص۳۵۲ (سند شماره ۳).
[6]. همان، ص 356 (سند شماره 10).
[7]. همان، ص ۳۵۴ (سند شماره ۷).
[8]. همان، ص ۳۵۲ (سند شماره ۴).
[9]. همان، ص ۳۴۹ (سند شماره ۱۹).
[10]. همان، ص ۳۵۳ (سند شماره ۶).
[11]. همان، ص ۳۵۹ (سند شماره ۱۵).
[12]. همان.
[13]. همان، ص ۳۵۲ (سند شماره ۲).
[14]. همان، ص ۳۵۶ - ۳۵۷ (سند شماره ۱۰).
[15]. همان، ص ۳۵۶ (سند شماره ۱۰).
[16]. همان، ص ۳۶۲ (سند شماره ۲۰).
[17]. همان، ص 356، (سند شماره 10).
[18]. همان، ص 353، (سند شماره 5).
[19]. همان، ص 357، (سند شماره 10).
تعداد بازدید: 240