26 اسفند 1402
احمد ساجدی
«سنتو» ـCENTRAL TREATY ORGANIZATION (CENTO) عنوان یک پیمان منطقهای با هدف حفظ منافع غرب در برابر نفوذ کمونیسم بود. در اسفند ۱۳۳۳ معاهدهای با برنامهریزی آمریکا میان عراق و ترکیه در بغداد به امضا رسید که از آن به عنوان «پیمان بغداد» یاد میشد. سال بعد سه کشور انگلستان، پاکستان و ایران نیز به این پیمان پیوستند. آمریکا عضو ناظر پیمان بود و در اجلاسیههای آن شرکت میکرد. با وقوع کودتای کمونیستی عبدالکریم قاسم در عراق (تیر ۱۳۳۷) این کشور رسماً خروج خود از پیمان بغداد را اعلام کرد (فروردین ۱۳۳۸) در نتیجه مقر پیمان به ترکیه منتقل شد و از آن پس به «سازمان پیمان مرکزی» یا «سنتو» معروف گردید. پاکستان، در سال ۱۳۵۰ به دلیل امتناع سنتو از کمک به این کشور در برابر حملات هند، از آن جدا شد و ایران هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ از این سازمان بیرون رفت و سنتو عملاً منحل گردید.
یکی از اسناد تحلیلی لانه جاسوسی آمریکا به روشنی به نقش مستقیم دولتمردان آمریکایی در به وجود آوردن «سنتو» و به خدمت گرفتن این اتحادیه منطقهای اعتراف کرده است. در این سند میخوانیم:
«از دیر باز یکى از آرزوهاى بزرگ و شیرین روسها، دسترسى به آبهاى گرم جنوب روسیه بوده است که شامل دریاى مدیترانه، خلیج فارس، دریاى عمان، اقیانوس هند و آبهاى جنوب شرقى آسیا مىباشد. دسترسى داشتن به این آبها به خاطر اهمیت فراوان در رابطه با اهداف نظامى، تجارى و اقتصادى حائز اهمیت فراوانى براى روسها است و آمریکا براى دور نگهداشتن روسها از این منبع حیاتى از زمانهاى قدیم طرح خاصى را اجرا کرده و آن دکترین جانسون است. دکترین جانسون این بود که در جنوب روسیه و کشورهاى اروپاى شرقى یک کمربند تدافعى کشیده شود که روسیه را محاصره کرده و آبهاى گرم را از دسترس این بلوک دور نگهدارد. حلقههاى این کمربند از غرب به شرق عبارتند از: پیمان ناتو، پیمان سنتو، و پیمان سیتو. پیمان ناتو در برگیرنده کشورهاى اروپایى و پیمان سنتو شامل کشورهاى آسیاى میانه (ترکیه، ایران، پاکستان) و پیمان سیتو کشورهاى آسیاى جنوب شرقى را شامل مىشود. این پیمانها مانند حلقههاى یک زنجیر، روسیه و کشورهاى اروپاى شرقى را در بر گرفته و یک سد تدافعى و یا به عبارت دیگر خط تهاجمى مىسازند. اما پیمان سنتو به خاطر حساسیت منطقه که از لحاظ ژئوپلیتیکى حائز اهمیت فراوانى مىباشد، یکى از مهمترین این حلقهها بود و ایالات متحده روى کشورهاى تشکیلدهنده این پیمان و ارتشهاى آنها سرمایهگذارى فراوانى کرده است.»[1]
پیمان بغداد در اسفند ۱۳۳۳ در پایتخت عراق بین این کشور و ترکیه امضا شد و ایران یک سال بعد به آن پیوست:
«ایران در نوامبر ۱۹۵۵ به پیمان بغداد که در سال ۱۹۵۹ عنوان سازمان پیمان مرکزی (سنتو) را یافت، پیوست.»[2] در آن زمان «ایران مهمترین بازار سلاح و دیگر کالاهای آمریکایی و مستحکمترین و طولانیترین سد برای جلوگیری از دسترسی روسها به آبهای گرم خلیج فارس و مهمترین حلقه پیمان نظامی سنتو به شمار میرفت.»[3]
از مطالعه بعضی از اسناد لانه جاسوسی چنین برمیآید که دولت وقت ایران به میل خود به پیمان سنتو نپیوسته و طی سالها عضویت در این پیمان، از آن دلخوشی چندانی نداشته است. برای مثال در یک سند محرمانه تحت عنوان «تشریح وضعیت کلی ایران طی سالهای 1955 تا 1977» چنین میخوانیم:
«ایران آگاه است که عضویت در پیمان سنتو حرکتی در جهت خلاف هدف اصلی این کشور یعنی استقلال ملی است... بنابراین در ملاءعام زیاد به پیمان سنتو اشاره نمیکند. حتی شاه گفته است که پیمان سنتو وجود ندارد.»[4]
یا یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی در بررسی بیوگرافی عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه کابینه هویدا، به سرخوردگی و نارضایی وی از سنتو اشاره کرده مینویسد:
«خلعتبری به عنوان دبیرکل پرسابقه سنتو (۱۹۶۱ تا ۱۹۶۷) شهرت فراوانی کسب کرده اما به خاطر فعالیتها و قضاوتهای محدود این سازمان، آزرده خاطر و سرخورده شده است.»[5]
حکومت پهلوی با وجود عضویت یافتن در پیمان آمریکایی سنتو مشمول محدودیتها و محرومیتهای فراوانی در جلب حمایت آمریکاییها بود. در یک سند لانه جاسوسی در این رابطه میخوانیم:
«با وجود اینکه آمریکا با ایران یک قرارداد همکاری دفاعی دو جانبه در متن پیمان سنتو در سال ۱۹۵۹ منعقد ساخته ولی در زمینه حمایت آمریکا از دولت ایران محدودیتهای سیاسی و روانی خاصی وجود داشته است. این محدودیتها بر حقوق بشر، فروش تسلیحات، و موضوع عدم تکثیر فناوری هستهای متمرکز بوده که هر یک از آنها مشکلاتی را در زمینه روابط با دولت ایران ایجاد کرده است.»[6]
پاکستان اولین کشوری بود که به دلیل خودداری سنتو از عکسالعمل مناسب در برابر تجاوز هند به این کشور، از این پیمان جدا شد:
«پاکستانیها نسبت به هند عمیقاً سوءظن دارند. آنها به تدریج اعتماد خود را نسبت به غرب و سنتو از دست میدهند. از اینرو آنان گفتهاند که در فکر راههایی از قبیل ترک سنتو هستند.»[7] پاکستانیها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز دولت موقت مهدی بازرگان را به خروج از سنتو تشویق کردند. در یک سند لانه جاسوسی به سفر آقاشاهی وزیر خارجه وقت پاکستان به تهران در اسفند ۱۳۵۷ اشاره شده، به نقل از یک مقام سفارت پاکستان در تهران آمده است:
«دولت متبوع وی و دولت بازرگان به این نتیجه رسیدند که مدتهاست که این پیمان (سنتو) منافع اعضای منطقهای را در نظر نگرفته است.»[8]
اسناد لانه جاسوسی آمریکا دیدگاه تعدادی از رجال سیاسی کشور درباره پیمان سنتو را انتشار داده است.
یکی از اسناد به تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۴۰ از قول غلامحسین صدیقی عضو شورای مرکزی جبهه ملی و معاون دکتر محمد مصدق در سالهای نخستوزیری او، خطاب به یک مأمور آمریکایی که با وی به گفتوگو نشسته بود چنین مینویسد:
«حتی بعضی از سناتورهای شما مانند همفری و فولبرایت متوجه شدهاند که سنتو چندان ارزشی ندارد. اساس سنتو چیزی جز دفاع از بعضی رژیمها در مقابل تهدید نبوده است. جنبههای اقتصادی و اجتماعی سنتو معنی واقعی ندارد و فقط یک زینت ویترینی است. آیا سنتو وظیفه دفاعی خود را انجام میدهد؟ به عقیده من خیر. در حال حاضر هیچکس مایل نیست دبیرکلی این سازمان را بپذیرد. این سازمان بیفایده و فاقد ظرفیت انجام وظیفه است. بلکه یک عامل کمککننده به تشدید جنگ اعصاب و جنگ سرد میباشد.»[9]
یک سند لانه جاسوسی از قول کریم سنجابی مینویسد:
«سنتو با صرف پولهای هنگفت، بیجهت عداوت اتحاد شوروی را بر میانگیزد.»[10]
سنجابی همچنین میگوید: «مردم ایران نسبت به این پیمان نظر مساعدی ندارند. زیرا شرکت ایران در آن ناشی از اقدام یک حکومت غیرمردمی بوده است. این پیمان مستلزم صرف هزینههای کلان است و هزینه مشارکت در آن بیشتر از ارزش آن است.»[11]
شاپور بختیار میگوید: «سنتو برای ایران سودمند نیست. اگر میتوانست مانند ناتو تضمینی بهوجود آورد، با ارزش بود. من سنتو را عمدتاً به عنوان یک ابزار انگلیسی برای اعمال فشار سیاسی مینگرم.»[12]
داریوش فروهر نیز میگوید: «من هیچ سودی در این پیمان نمیبینم. اگر اختیار دست من بود ایران را فوراً از سنتو خارج میکردم.»[13] وی میافزاید: «این پیمانها بیشتر از آنکه خطر کمونیسم را از بین ببرند باعث به وجود آوردن دولتی فاسد و غیرمردمی میشوند.»[14]
سیدمحمدعلی کشاورز صدر از سران جبهه ملی نیز میگوید: «ما از سنتو هیچ نتیجه مفیدی به حال ملت ایران ملاحظه نکردهایم.»[15]
اللهیار صالح نیز در رابطه با فواید سنتو برای ایران ابراز شک و تردید کرده است.[16]
روز ۱۷ بهمن ۱۳۵۷ (پنج روز پس از ورود امام خمینی به ایران و پنج روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) وزیر امور خارجه کابینه شاپور بختیار در مصاحبهای اعلام کرد: «ایران، پیمان سنتو را ترک خواهد کرد. انتظار میرود که این تصمیم برای تصویب رسمی تقدیم کابینه گردد. خروج از پیمان مطابق مواد آن صورت خواهد گرفت.»[17]
روز ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ وزارت امور خارجه دولت موقت اسلامی ایران با انتشار اطلاعیهای ضمن تشبیه پیمان سنتو به پیمان سعدآباد، آن را حافظ منافع استعمارگران خواند و خروج ایران از این پیمان را اعلام کرد.[18] خبر خروج ایران از پیمان سنتو فردای این روز در یکی از اسناد لانه جاسوسی فقط در یک سطر به صورت زیر بازتاب یافت:
«ط. پیمان سنتو: ایران کنارهگیری خود را از پیمان سنتو رسماً اعلام کرده است.»[19]
عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت نیز روز ۲۷ اسفند ۱۳۵۷ در مصاحبهای اعلام کرد: «ایران رسماً تقاضای عضویت در جنبش کشورهای غیر متعهد را تسلیم این جنبش کرده است. تصمیم برای این کار، متعاقب تصمیم برای خروج از پیمان سنتو اتخاذ شده است.»[20]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب پنجم، ص 89، مبحث: «ترکیه».
[2]. همان، کتاب ششم، ص ۶۹۶، بخش: «وقایعنگار».
[3]. همان، کتاب هفتم، ص ۲۴۹.
[4]. همان، کتاب اول، ص ۲۷۰، مبحث: «ایران و پیمان سنتو».
[5]. مان، کتاب هشتم، ص ۴۴۷، مبحث: «خلعتبری ـ عباسعلی ـ ۱».
[6]. همان، کتاب ششم، ص ۸۲0، موضوع: «خط مشی».
[7]. همان، کتاب سوم، ص 617 (سند شماره ۶).
[8]. همان، کتاب پنجم، ص ۳۸۲.
[9]. همان، کتاب دوم ص ۷۷۹، مبحث: «غلامحسین صدیقی ـ 3».
[10]. همان، ص 665.
[11]. همان، ص ۷۱۳.
[12]. همان، ص 648.
[13]. همان، ص ۷۹۵.
[14]. همان، ص 801، مبحث: «داریوش فروهر ـ ۶».
[15]. همان، ص ۷۸۷، مبحث: «کشاورز صدر ـ 1».
[16]. همان، ص 665.
[17]. همان، کتاب دهم، ص ۵۷ (سند شماره ۴۰).
[18]. روزنامه اطلاعات، ۲۱ اسفند ۱۳۵۷، ص 1 - 8.
[19]. همان، کتاب دهم، ص ۱۹۵ (سند شماره 100) .
[20]. همان، ص ۲۱۸ (سند شماره ۱۱۱).
تعداد بازدید: 215