30 آبان 1402
احمد ساجدی
علی قدوسی از مؤسسان «مدرسه حقانی» و از همراهان شهید بهشتی در قوه قضائیه بود. بعد از پیروزی انقلاب، عضو «کمیته استقبال از امام خمینی» شد و در 15 مرداد ۱۳۵۸ با حکم امام به سمت دادستان کل انقلاب منصوب گردید. او روز ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ بر اثر انفجار بمب در دادستانی به شهادت رسید.
***
علی قدوسی در ۱۲ مرداد ۱۳۰۶ در نهاوند به دنیا آمد. پدرش آخوند ملا احمد از علمای معروف بود که در نجف از درس آیات عظام ملا محمدکاظم خراسانی، میرزا حبیبالله دشتی و میرزا محمدحسن شیرازی بهره برده بود.
دوران خردسالی علی در محیط مذهبی و تحت تعلیمات پدر و مادرش سپری شد. او تحصیلات دوره ابتدایی را در مدارس زادگاهش پشت سر گذاشت و دوره اول متوسطه را در دبیرستان فیروزان همان شهر به پایان رساند. در مدارس زادگاهش به علت نبود کلاس بالاتر، به پیشنهاد پدرش در ۱۳۲۱ و در 15 سالگی به قم مهاجرت کرد.
علی در قم ابتدا مورد توجه آیتالله سیدصدرالدین صدر سرپرست حوزه علمیه قرار گرفت و در درس وی حاضر شد.[1] او دروس مقدمات و سطح حوزه را نزدآیتالله شیخ محمد صدوقی آغاز و سپس در درس خارج فقه آیتالله العظمی بروجردی و امام خمینی شرکت کرد. قدوسی همراه آقایان مرتضی مطهری، سیدمحمد حسینی بهشتی و سیدموسی صدر در درس اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه محمدحسین طباطبایی حضور یافت و در شمار شاگردان علامه قرار گرفت. حضور مستمر او در درس اخلاق علامه و تبدیل رابطه استاد و شاگردی به رابطه مراد و مریدی و توجه خاص علامه به وی، موجب ازدواج او با «نجمهسادات طباطبایی» دختر علامه در سال ۱۳۳۴ شد.[2]
فعالیتهای سیاسی - مذهبی
قدوسی در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت و آغاز فعالیت فدائیان اسلام با سیدمجتبی نواب صفوی آشنا شد. او در آن زمان چهره سیاسی اسلام را در نواب صفوی میدید و به همین دلیل به جمعیت فدائیان اسلام پیوست و در نهضت ملی با وی به همکاری پرداخت. همچنین اقدامات گستردهای در مخالفت با حزب توده که در آن سالها در کشور فعالیت سیاسی داشت به عمل آورد. او آموزشهای نظامی را در مناطق کوهستانی گذراند و بهویژه در زادگاه خود - نهاوند - در مقابل فعالیتهای حزب توده تحرک چشمگیری داشت.[3]
با شکست نهضت ملی شدن نفت و سپس پیروزی کودتای 28 مرداد 1332، و آغاز دوره اختناق در کشور، قدوسی به ادامه تحصیلات حوزوی روی آورد و در 1341 به درجه اجتهاد رسید.
با آغاز نهضت امامخمینی در سال ۱۳۴۱ و طرح لایحه «انجمنهای ایالتی و ولایتی»، قدوسی وارد میدان مبارزه با حکومت پهلوی شد. آشنایی او با امامخمینی از طریق شرکت در درسهای ایشان بود. وی رفتهرفته در شمار استادان حوزه علمیه قم قرار گرفت.
در پی حمله مأموران شاه به مدرسه فیضیه و سپس بازداشت امام خمینی، به همت قدوسی و با کمک چهرههای شاخص حوزه علمیه قم، طرحی با هدف تحرک بخشیدن به حوزه و فعالتر کردن آن در برابر تحولات سیاسی به اجرا درآمد. روز 6 اردیبهشت 1343 با همکاری و همراهی چند تن از فضلا و مدرسین حوزه از جمله آقایان سیدعلی خامنهای، عبدالرحیم ربانی شیرازی، علی مشکینی، محمدتقی مصباح یزدی، علی قدوسی، اکبر هاشمی رفسنجانی، حسینعلی منتظری و سیدمحمد حسینی بهشتی جمعیتی شکل گرفت که هدف آن، تحرک در نهضت و اصلاح هر چه بیشتر حوزه علمیه بود.[4] این تشکل دارای اساسنامه مدون بود و نشریات مخفی بعثت و انتقام از جانب آنها منتشر میشد.[5] این گروه که بعدها به «گروه یازده نفری» موسوم شدند، هسته اولیه تشکیل «جامعه مدرسین» بودند.[6]
این گروه که نخستین تشکل حوزه علمیه برای مبارزه مخفی علیه حکومت پهلوی بود، در پوشش اصلاح نظام آموزشی حوزه علمیه قم، به فعالیتهای سیاسی میپرداخت. در این تشکل، قدوسی مسئولیت اطلاعات و ارتباطات را بر عهده داشت. هدف از این بخش، راهاندازی شبکهای سری برای به دست آوردن اطلاعات از سراسر کشور و به دست آوردن تحلیل و نگرش جامع از وضعیت کلی کشور بود.
در آن سالها اختناق سیاسی پهلوی در کشور به حدی بود که افراد گروه ۱۱ نفره و از جمله قدوسی به راحتی قادر به تماس با یکدیگر نبودند و گاهی در سالن انتظار مطب پزشکان با هم قرار ملاقات میگذاشتند.[7]
طولی نکشید که اواخر سال 1344 ساواک این جمعیت را شناسایی کرد و تمام روحانیانی که در تشکیل آن شرکت داشتند دستگیر شدند.
فعالیت این تشکل در فروردین ۱۳۴۵ با کشف اساسنامه آن توسط ساواک در بازرسی محل کار احمد آذری قمی که خود نیز یکی از اعضا بود به تعطیلی گرایید. این اساسنامه برای دستگاه امنیتی بسیار با اهمیت جلوه کرد، چرا که در آن ساز و کار یک تشکیلات عملگرای سیاسی و مبتنی بر «اجرای تعالیم دین اسلام و کتاب مقدس قرآن و سیره پیشوایان» پیشبینی شده بود.[8]
با کشف این اساسنامه، عدهای از اعضای این جمعیت دستگیر و عدهای فرار کردند. قدوسی نیز در ۱۸ خرداد بازداشت و در زندان قزل قلعه به همراه عبدالرحیم ربانی شیرازی زندانی شد، اما با توجه به فقدان مدارک کافی برای محکومیتش سرانجام در چهارم مرداد همان سال حکم منع پیگرد درباره او صادر شد[9] و آزاد گردید. او در تابستان سال 1345 به زادگاه خود بازگشت. مدتی در مسجد جامع نهاوند به اقامه نماز میپرداخت و پس از نماز از امام خمینی در منبر یاد میکرد. او چندین بار توسط ساواک تذکر دریافت کرد که نباید نامی از امام ببرد اما نپذیرفت، به همین خاطر سخنرانی او تعطیل شد.
تأسیس «مدرسه حقانی»
قدوسی سپس رهسپار قم شد و همراه سیدمحمد حسینی بهشتی کوشید راه اصلاحطلبی و تحول در آموزشهای حوزه و تحرکات و فعالیتهای سیاسی آن را با حفظ اصالتهای حوزه دنبال کند. برنامهریزی دقیق، استفاده از روشهای ارزشیابی، و نظارت مستقیم بر متون درسی، از جمله برنامههای او در این راستا بود. وی با چنین تفکری مدیریت «مدرسه حقانی» را عهدهدار شد؛ مدرسهای که با هدف ایجاد تغییرات بنیادین در نظام آموزشی حوزه در فروردین 1339 تأسیس و به نام بانی آن «حاج علی حقانی» نامگذاری شده بود.[10]
پایهگذاران این مدرسه، با کمک قدوسی و دیگر همراهان، نظام آموزشی سنتی حوزه را با نظام جدید تلفیق کردند و سبک جدیدی در نظام آموزشی حوزه بنیان نهادند. مدرسه حقانی به ویژه پس از قیام 15 خرداد 1342 و سپس تبعید امام به تدریج از یک کانون فرهنگی، علمی و تربیتی به یک پایگاه سیاسی، و مرکزی برای مبارزه با حکومت پهلوی تبدیل شد و بسیاری از شاگردان آن به زندان افتاده یا فراری یا تبعید شدند. ساواک نیز بهطور مرتب برای دستگیری مبارزان و به بهانههای مختلف به مدرسه یورش میبرد.
آیتالله قدوسی با همکاری تنی چند از بزرگان حوزه، دامنه فعالیتهای مدرسه حقانی را به تدریج گسترش داد. وی با دعوت از استادانی چون آیتالله علی مشکینی، آیتالله احمد جنتی، و آیتالله محمد محمدی گیلانی، بنیه علمی مدرسه را تقویت کرد. مدرسه حقانی نخستین مدرسه علمیه قم بود که توانست نظم و کیفیت را در دروس حوزه ارتقا بخشد.
آیتالله قدوسی برای اولینبار برای گزینش طلاب متقاضی تحصیل در حوزه، آزمون ورودی برگزار کرد و با همفکری بهشتی و دیگر همراهان، رشتههای علمی جدید و مورد نیاز را وارد حوزه نمود. افزون بر تغییر متون آموزشی این مدرسه و تهیه متون جدید در دوره مدیریت قدوسی، دروسی چون ریاضیات، جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و... نیز در برنامه آموزشی مدرسه حقانی قرار گرفت.[11]
آیتالله قدوسی با کمک سایر فضلای حوزه علمیه قم، برای فراگیری علوم انسانی دانشگاهی در حوزه، برنامههایی تدوین کرد و درسهای تفسیر، معارف قرآن، رجال و درایه، حدیث، کلام، تاریخ اسلام و نهجالبلاغه را نیز در شمار دروس اصلی طلاب مدرسه حقانی قرار داد.[12]
با پیگیری قدوسی، برخی متون درسی به زبان ساده تدوین شد و با درخواست او، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی دو کتاب «بدایه الحکمه» و «نهایه الحکمه» را در موضوع فلسفه نگاشت که از بهترین کتابهای درسی در رشته فلسفه در حوزههای علمیه هستند.[13]
قدوسی برنامه دروس طلاب را در مدرسه حقانی، سطحبندی کرد. ایجاد دوره تخصصی و تحقیقات عالی سبب شد تا طلبههای نخبه و با استعدادِ آن زمان به این مدرسه روی بیاورند.[14] او در پذیرش طلاب بسیار دقت میکرد و خود گاهی با داوطلبان، مصاحبههای طولانی انجام میداد.
از قدوسی به عنوان یکی از پیشگامان طرح «وحدت حوزه و دانشگاه» یاد شده است، زیرا او با ایجاد ارتباط و اتحاد بیشتر میان طلاب و دانشجویان، و برگزاری برنامههای مشترک برای آنان و دعوت از استادان متعهد دانشگاهها برای تدریس، از فعالین این عرصه بود. در کلاسهای مشترک او، روحانیون و دانشجویان دانشگاه در کنار هم، در مسجد مینشستند و علوم اسلامی را فرا میگرفتند.[15]
قدوسی این مسئولیت مهم فرهنگی را تا پیروزی انقلاب اسلامی بر عهده داشت و پس از تصدی دیگر مسئولیتهای اجرایی تا سال ۱۳۶۰ به صورت غیر مستقیم مدرسه را مدیریت مرد. وی در مدت چهارده سال اداره مدرسه، همواره به رعایت مقررات مقید بود. شاگردان تربیت شده مدرسه حقانی بعد از انقلاب اسلامی نقش ویژهای در ایجاد و اداره برخی از نهادها عهدهدار شدند.
تأسیس «مکتب توحید»
در دهه ۱۳۵۰ شمسی با وجود اختناق حاکم از سوی حکومت شاه و ناممکن بودن مبارزه سیاسی علنی علیه پهلوی، فعالیت در عرصه فرهنگی بهترین گزینه برای افراد مبارز بود. به دلیل مدیریت موفق و کارآمد قدوسی در مدرسه علمیه حقانی، مسئولیت تأسیس مدرسهای دینی برای دختران و بانوان به عنوان قشری که از لحاظ موقعیت اجتماعی در وضعیت نامطلوبی قرار داشتند و خواستار اصلاح وضع موجود بودند به او پیشنهاد شد. از این رو وی با هدف آشنایی بانوان با اعتقادات و مبانی فکری اسلام، «مکتب توحید» را در سال ۱۳۵۲ تأسیس کرد.[16]
این مرکز در طول سالهای پیش از انقلاب با آموزش اسلامی به زنان توانست نیروهایی تربیت کند که در بسیج زنان برای تحقق انقلاب نقش داشتند. این مجموعه با مدیریت قدوسی به کانونی برای تبلیغ و ترویج اندیشههای امام خمینی تبدیل شد. قدوسی در قالب «مکتب توحید» با استقبال بینظیر حوزویان روبهرو شد و بسیاری از بانوانی که مایل بودند ایدئولوژی اسلامی فراگیرند به این محل روی آوردند. بعد از مدتی مدارس دیگری به همین سبک و سیاق در دیگر نقاط کشور تأسیس شد.
«مکتب توحید» نیز به سرعت تحت نظر ساواک قرار گرفت. ساواک این مدرسه را متهم به نداشتن مجوز فعالیت از وزارت آموزش و پرورش و همچنین عدم اجرای برنامههای وزارتخانه در مدرسه کرده، آن را در 1356 تعطیل کرد. البته با وجود فشارها و مزاحمتهای ساواک، این مدرسه تا سال 1357 کم و بیش به فعالیت خود ادامه داد.[17] «مکتب توحید» بعد از پیروزی انقلاب به حوزه علمیه خواهران تبدیل شد.[18]
یکی از فعالیتهای آیتالله قدوسی در سالهای دهه ۱۳۵۰ ارتباط با جوانانی بود که مایل به مبارزه مسلحانه با حکومت شاه بودند. بعضی از آنها به خاطر تماس با گروههای سیاسی مخفی، در خطر التقاط فکری گرفتار آمده بودند. آیتالله قدوسی ضمن تماس با آنها و تشکیل نشستهای متعدد با آنها، مسئولیت هدایت فکری این افراد را بر عهده گرفته بود.
دادستان انقلاب اسلامی
قدوسی در آستانه ورود امام خمینی به ایران، یکی از اعضای «کمیته استقبال از امام» بود. وی در چهارم اسفند ۱۳۵۷ از سوی امام به عنوان قاضی دادگاههای انقلاب منصوب شد. یازده روز پس از این حکم، به دنبال نیاز شهر قم، وی طی حکم دیگری از سوی امام به سرپرستی ستاد انقلاب اسلامی و دادگاهها و رسیدگی به امور زندان قم برگزیده شد. او در این سمت جدید که ۵ ماه به طول انجامید در ساختار اجرایی و قضایی قم اصلاحاتی انجام داد و افراد غیر متعهد را تصفیه کرد.[19]
با ورود قدوسی به دستگاه قضایی کشور، اکثر شاگردان مدرسه حقانی نیز پس از پیروزی انقلاب به تدریج جذب دستگاه قضایی شدند.[20]
پس از منظم شدن اوضاع اداری و قضایی شهر قم و احساس نیاز به وجود قدوسی در تهران، وی در 15 مرداد 1358 با حکم امام خمینی به سمت دادستانی کل انقلاب اسلامی منصوب شد. متن حکم امام چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم - جناب مستطاب حجتالاسلام شیخ علی قدوسی ـ دامت افاضاته
بدینوسیله جنابعالی به سمت دادستانیِ کل انقلاب اسلامی در سطح کشور منصوب میشوید که از این تاریخ در کارهای دادستانی اقدام و شروع به کار نمایید؛ و در هر حال احتیاط را کاملاً مراعات فرمایید. از خدای تعالی ادامه توفیقات جنابعالی را خواستارم. والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته - روحالله الموسوی الخمینی[21]
قدوسی در این سمت آییننامه دادگاههای انقلاب را نوشت و برخی از نیروهای معتقد به انقلاب را وارد سیستم قضایی کرد.[22] وی اقداماتی از قبیل اصلاح ساختار دادستانی و دادگاههای انقلاب، روند دادرسیها، جلوگیری از تندروی برخی از ارگانها و افراد، و برگزاری سمینار قضات برای سامان دادن به مسائل قضایی کشور انجام داد.
از جمله فعالیتهای قدوسی در این سمت ویرانکردن مرکز فحشا و فساد در میدان گمرک تهران و تغییر زمین آن به پارک برای استفاده عموم، رسیدگی به امور گمرکات، طاغوتزدایی در ادارههای دولتی و موارد مشابه بود که با وجود برخی مخالفتها با قدرت به کار خود ادامه داد.[23]
امامخمینی در مهر ۱۳۵۸، طی سخنانی در جمع بازماندگان فاجعه آتشسوزی در سینما رکس آبادان، با وصف قدوسی به عنوان انسانی درست، فعال و قاطع، خانوادههای کشتهشدگان حادثه سینما را برای پیگیری و مجازات عاملان این فاجعه به قدوسی ارجاع دادند.[24]
قدوسی در طول مدت تصدی ریاست دادستانی انقلاب، از مزایای قانونی شغل خود استفاده نکرد.
از اصلیترین فعالیتهای قدوسی پس از انتصاب به سمت دادستانی کل کشور، مبارزه با گروهکهای مسلح ضد انقلاب بود. او به همراه افرادی چون آیتالله دکتر بهشتی و سیداسدالله لاجوردی توانست اقدامات مؤثری در سرکوبی جریانات ایجاد شده از سوی عناصر ضد انقلاب انجام دهد. یکی از مهمترین و اثرگذارترین این اقدامات، صدور اطلاعیهای در 19 فروردین1360 بود. به موجب این اطلاعیه که به «بیانیه ده مادهای» معروف شد، نشر مطبوعات بدون اخذ وزارت ارشاد ممنوع شد، برگزاری تظاهرات و همچنین ایجاد دفاتر حزبی و گروهی منوط به اجازه وزارت کشور گردید، مسلح شدن اعضای گروهها و احزاب ممنوع، و همه تشکلها موظف به تحویل سلاحهای خود شدند، آزادی احزاب و گروهها مشروط بر عدم دروغ و تهمت و تحریک گردید و مقرر شد عوامل تحریک به اعتصاب و تحصن و کمکاری تحت تعقیب قرار گیرند. برگزاری جلسات مناظره و بحثهای عقیدتی در مورد گروههایی که اعلام مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی کردهاند نیز ممنوع اعلام شد.[25]
با صدور «بیانیه ده مادهای»، به همت دادستانی کل انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جمعی از مسئولین قضایی کشور، ستادی در دفتر نخستوزیری تحت عنوان «ستاد پیگیری اطلاعیه دادستانی کل انقلاب اسلامی» تشکیل گردید و مبارزهای با گروههای مسلح غیرقانونی و از جمله سازمان مجاهدین خلق که آشکارا اعلام مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی کرده بودند، آغاز شد.
روز 23 فروردین 1360 نیز آیتالله قدوسی از سوی امام خمینی مأمور مبارزه با منکرات در جامعه شد. در نامه امام خطاب به آیتالله قدوسی آمده است:
«از قرار اطلاع، منکراتی در سطح شهر تهران انجام میگیرد و جدیداً مراکز فحشاء و مخالف عفت عمومی تجدید شده است. دادستان محترم موظف هستند در جلوگیری امثال این امور اقدام جدی فوری نمایند. لازم است دستور دهید که در سطح کشور از این نحو اعمال و منکرات جلوگیری نمایند و متخلفین را تعقیب نمایند. بدیهی است که شورایعالی قضایی نیز اقدامات لازم را مینمایند.»[26]
شهادت
آیتالله قدوسی در ساعت 8 و 40 دقیقه صبح روز شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ بر اثر انفجار بمب در مقر دادستانی انقلاب به شهادت رسید.[27] بمب در زیر دفتر قدوسی در یک کتابخانه کار گذارده شده بود،[28] به نحوی که دیوار پشت سر او جدا شده و او را از اتاقش در طبقه دوم به کف حیاط دادستانی پرت کرد.[29] آیتالله قدوسی که به شدت دچار سوختگی و خونریزی مغزی شده بود، ابتدا به بیمارستان ۵۰۱ ارتش و سپس به بیمارستان شهدای تجریش انتقال یافته و تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما تلاشها برای نجات جان وی ناکام ماند. وی به دلیل خونریزی شدید مغزی در ساعت 14 و 30 دقیقه همان روز به شهادت رسید.[30]
عامل ترور شهید قدوسی
عامل انفجار بمب در ساختمان دادستانی انقلاب، یکی از افراد نفوذی سازمان مجاهدین خلق به نام محمود فخارزاده کرمانی بود.[31]
محمود فخارزاده کرمانی اهل مشهد و دانشجوی مدیریت دانشگاه تهران بود. وی از توزیعکنندگان نشریه «مجاهد» و اعلامیههای سازمان مجاهدین خلق بود و به همین دلیل یکبار بازداشت و به دادستانی برده شد. اما توسط محمدتقی فتاحی معروف به سجادی - مسئول وقت روابط عمومی دادستانی - که با وی در مدرسه همدوره بود، آشنا شد و با ضمانت وی آزاد و حتی وارد تشکیلات قوه قضائیه گردید. او ابتدا در ستاد اجرایی فرمان امام مسئول مراقبت از اسناد و مدارک مربوط به «افراد طاغوتی» و سپس مسئول دبیرخانه محرمانه دادستانی شد.
بعد از حادثه انفجار نخستوزیری (۸ شهریور ۱۳۶۰) نسبت به نفوذ سازمان مجاهدین خلق در نهادها و دستگاههای دولتی حساسیت جدی پدید آمد. این حساسیت نسبت به فخارزاده نیز با توجه به سوابقش وجود داشت؛ بهطوری که به تدریج رفتار وی زیر نظر گرفته شد.
پنج روز قبل از شهادت آیتالله قدوسی، یکی از افراد عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران که تصادفاً کاری در دادستانی داشت، با مشاهده فخارزاده به اطلاع مسئولین دادستانی رساند که وی «منافق» است. با جمعآوری اطلاعات دیگر از منابع مختلف، تصمیم به اخراج فخارزاده گرفته شد و موضوع به اطلاع آیتالله قدوسی نیز رسید.
صبح روز حادثه (شنبه ۱۴ شهریور) آیتالله قدوسی، فخارزاده را در دادستانی دید، تعجب کرد و علت ادامه حضور وی را پرسید. آبدارچی دادستانی گفت: وی از ساعت ۵ صبح اینجاست و دیروز جمعه نیز چند بار به دادستانی تردد داشت. ظاهراً در این مراجعات موفق شده بود در سقف کتابخانه طبقه پایین دادستانی، درست در جایی که بالای سقف، میز و صندلی آقای قدوسی قرار داشت، بمب نیرومندی جاسازی کند. این بمب در همان صبح ۱۴ شهریور پس از ورود آیتالله قدوسی به اتاق کار خود، توسط فخارزاده یا فرد دیگری از اعضای سازمان مجاهدین خلق که با وی هماهنگ بود، از بیرون منفجر شد. پس از آن هیچ ردی از محمود فخارزاده کرمانی منتشر نشد.[32]
پیکر شهید قدوسی پس از تشییع در تهران، به قم منتقل و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. در پی این ضایعه حجتالاسلام سیدحسین موسوی تبریزی با حکم شورای عالی قضایی به دادستانی کل انقلاب اسلامی ایران منصوب و مشغول به کار شد.[33]
شهادت قدوسی 6 روز پس از حادثه انفجار در ساختمان نخستوزیری و به شهادت رسیدن رجایی و باهنر صورت گرفت. گفتنی است فرزند شهید قدوسی – محمدحسن – نیز پیش از وی در 15 دی 1359 در جبهه هویزه به شهادت رسیده بود.[34]
شهادت آیتالله قدوسی با شهادت هوشنگ وحید دستجردی رئیس کل شهربانی جمهوری اسلامی ایران همزمان شده بود[35] و امام خمینی در پیامی این دو ضایعه را تسلیت گفت.[36]
از آیتالله قدوسی آثاری نیز به جا ماندهاست، ازجمله تقریرات درس خارج فقه آیتاللهالعظمی سیدحسین بروجردی و تقریرات درس امامخمینی شامل اصول فقه از موضوع علم تا مبحث اجتهاد و تقلید و مکاسب محرمه و کتاب بیع که هنوز منتشر نشده است. همچنین مقالههایی از وی در مجلههای «مکتب اسلام» و «معارف جعفری» منتشر شده است.[37]
پینوشتها:
[1]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله حاج شیخ علی قدوسی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، بخش مقدمه.
[2]. دوران کودکی و زندگی خانوادگی شهید آیتاللّه قدوسی، مجله پیام زن، ۱۳۸۱، ش ۱۲۶.
[3]. گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، قم، معروف، ۱۳۸۵، ج۲، ص۸۶۱.
[4]. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، زیر نظر غلامرضا کرباسچی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ج 1، بهار 1371، ص 186.
[5]. هفت هزار روز، همان.
[6]. دانشنامه اسلامی، مقاله: «شهید علی قدوسی» و ویکی فقه، مقاله: «علی قدوسی».
[7]. بهبودی، هدایتالله، شرح اسم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1392، ص 232.
[8]. بهبودی، همان، ص 228.
[9]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی ویژه نوجوانان و جوانان، تهران، انتشارات سوره مهر، ج 3، 1394، ص 118.
[10]. هفت هزار روز، همان، ص 21.
[11]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان.
[12]. شعبانزاده، بهمن، تاریخ شفاهی مدرسه حقانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص ۱۰۹ - 110.
[13]. یادنامه شهید آیتاللّه قدوسی، جمعی از دانشمندان، زندگینامه شهید آیتالله علی قدوسی، تهران، انتشارات شفق، ص ۱۱۶ - 1۱۷.
[14]. شعبانزاده، بهمن، همان، ص 71 - 74.
[15]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله حاج شیخ علی قدوسی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، بخش مقدمه.
[16]. «شهادت شهید قدّوسی»، گلبرگ، مرداد، ش 32، 1381.
[17]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، همان.
[18]. گلشن ابرار، همان، ص ۸۶۱.
[19]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان.
[20]. رسول جعفریان، جریانها و سازمآنهای مذهبی سیاسی ایران، بهار 1385، ص 283.
[21]. صحیفه امام، ج 9، ص 264.
[22]. مجله گلبرگ، همان.
[23]. آقایی، عباس، یار قدوسان؛ نگاهی به زندگی شهید آیتالله علی قدوسی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 76 - 77.
[24]. صحیفه امام، ج 10، ص 208.
[25]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، پاییز 1385، ج 2، ص 535.
[26]. صحیفه امام، ج 14، ص 286.
[27]. روزنامه اطلاعات، ۱۵ شهریور ۱۳۶۰، ش 16519، ص ۲.
[28]. روزنامه کیهان، 15 شهریور 1360، ص اول و سوم.
[29]. روزنامه اطلاعات، 15 شهریور 1360، ص اول و دوم.
[30]. روزنامه جمهوری اسلامی، 15 شهریور 1360، ص اول و 12.
[31]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ص 649 (آقای محمدی ریشهری وزیر اسبق اطلاعات از فرد دیگری به نام «مهران اصدقی» که از مسئولان بخش ویژه عملیات نظامی سازمان مجاهدین خلق بوده و در ترور شهید قدوسی دست داشته، یاد کرده است؛ همان، بخش پاورقی).
[32]. مجله «پرونده»، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، مقاله: «چگونگی نفوذ عامل ترور شهید قدوسی به دادستانی انقلاب اسلامی» تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۳۹۹.
[33]. روزنامه کیهان 15 شهریور 1360، ص اول و دوم.
[34]. ویکی فقه، مقاله: «علی قدوسی».
[35]. سرتیپ هوشنگ وحید دستجردی رئیس شهربانی، در تاریخ 8 شهریور 1360 در جریان حادثه انفجار نخستوزیری به شدت دچار سوختگی و جراحت شد و سرانجام بر اثر شدت جراحات وارده در تاریخ 14 شهریور 1360 به شهادت رسید.
[36]. صحیفه امام، ج 15، ص 173 - 174.
[37]. ویکی امام خمینی(ره)، مبحث: «علی قدوسی».
تعداد بازدید: 354