انقلاب اسلامی :: روایت اسناد لانه جاسوسی از: «صهیونیسم»

روایت اسناد لانه جاسوسی از: «صهیونیسم»

09 تیر 1403

احمد ساجدی

«صهیون» نام کوهی در اورشلیم و صهیونیسم، اعتقاد به ایجاد کشوری یهودی در سرزمین فلسطین است. پدید «صهیونیسم سیاسی» نیز زیربنای تفکری نژادپرستانه مبتنی بر اشغالگری و توسعه‌طلبی ارضی است. به همین دلیل است که رهبران و بنیانگذاران صهیونیسم، قلمرو حاکمیت دولت یهود را از رود نیل در آفریقا تا رود فرات در آسیا خوانده‌اند.

کلمه صهیونیسم در اسناد لانه جاسوسی نیز کم‌ و بیش بازتاب داشته است. کاربرد این کلمه در بعضی از اسناد لانه، مربوط به واکنش آمریکایی‌ها نسبت به تلاش‌های کشورهای عضو جنبش عدم تعهد برای یکسان دانستن صهیونیسم با نژادپرستی است؛ تلاشی که برای اولین‌بار در نشست مشترک وزیران امور خارجه کشورهای عضو این جنبش در هاوانا (کوبا) در تابستان ۱۳۵۸ مطرح شد.

یکی از دلایل عکس‌العمل آمریکایی‌ها نسبت به تلاش‌های یاد شده، موضوع قرارداد کمپ‌دیوید بود که در آن ایام میان آمریکا، مصر و رژیم صهیونیستی به امضا رسیده بود. دستور جلسه جنبش عدم تعهد در کوبا بلافاصله پس از آن قرارداد، به منزله ضربه بزرگی از سوی ده‌ها کشور جهان علیه جنایات رژیم صهیونیستی به شمار می‌رفت.

در یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ 3 مرداد ۱۳۵۸ که نسخه‌هایی از آن برای یکایک کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و همچنین اکثر دولت‌های اروپایی، آفریقایی و آسیایی ارسال شده بود، سایروس ونس وزیر امور خارجه آمریکا به تشریح و تبیین مواضع کشورش نسبت به طرح برابری صهیونیسم و نژادپرستی پرداخت و علت مخالفت واشنگتن با آن را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. این سند، کشورهای جهان را از نظر حوزه جغرافیایی و تفاوت‌هایی که در مواضع سیاسی آنها وجود دارد به ۲۶ قسمت تقسیم کرده و در هر قسمت توصیه جداگانه‌ای برای دولت‌های مخاطب در مورد اهمیت تلاش برای جلوگیری از تصویب طرح برابری صهیونیسم و نژادپرستی ارائه کرده است.[1]

در سندی به تاریخ ۸ مرداد ۱۳۵۸ «بروس لینگن» کاردار آمریکا در تهران در ملاقات با «مهدی احساسی» سرپرست سازمان‌های بین‌المللی وزارت امور خارجه ایران، نگرانی آمریکا را نسبت به مواضع کشورها و از جمله ایران در قبال طرح کوبا در مورد برابری صهیونیسم با نژادپرستی اعلام کرد و «احساسی» نیز به وی اطمینان داد که «چون ایران هنوز به عضویت رسمی جنبش عدم تعهد در نیامده لذا کوبایی‌ها خواستار نظر ایران نشده‌اند.»[2]

یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۳۱ مرداد ۱۳۵۸ که در آستانه تشکیل نشست جنبش عدم تعهد در هاوانا صادر شده، حاوی عکس‌العمل شدید آمریکا در برابر دولت‌های حامی تصویب طرح برابری صهیونیسم و نژادپرستی است. این سند از سوی وزارت امور خارجه آمریکا نوشته شده و برای سفارت آمریکا در تل‌آویو و همچنین نمایندگی آمریکا در سازمان ملل ارسال گردیده است. در این سند تأکید شده:

«.... قویاً تأکید کنید که اگر در اجلاس جنبش غیرمتعهدها دوباره روى معادله صهیونیسم و نژادپرستى تأکید شود، عکس‌العمل سیاسى فوق‌العاده منفى در اینجا (واشنگتن) به دنبال خواهد داشت. تکرار مکرر رابطه بین صهیونیسم و نژادپرستى در پیش‌نویس کوبایى، نمونه فاحشى از صفت برخوردگرایى و غیرواقعى جلوه دادن حقایق توسط این بیانیه است. تأیید معادله صهیونیسم و نژادپرستى در اجلاس هاوانا سبب خواهد شد که بیگانگان به مفهوم درستى از جنبش غیرمتعهدها دست پیدا نکنند، و موجب خواهد شد که آمریکا نتواند در تلاش خود براى دادن بهاى لازم به نظریات مشروع جنبش غیرمتعهدها و مقاصد آن موفق باشد و با ابراز همدردى به آنها پاسخ دهد. در اجلاس دفتر هماهنگى جنبش غیرمتعهدها در سال 1978 در بلگراد به معادله صهیونیسم و نژادپرستى اهمیت چندانى داده نشده بود. از نظر ما پیدایش دوباره معادله صهیونیسم و نژادپرستى درست در زمانى که اسرائیل در حال خروج از سرزمین‌هاى اشغالى صحراى سیناست و وارد مرحله مذاکره با مصر در جهت خودمختارى فلسطینی‌هاست، نامناسب و نامساعد است. ذکر مجدد معادله صهیونیسم و نژادپرستى در این مرحله زمانى تنها اوضاع را پیچیده‌تر کرده، مانعى در راه تلاش براى ایجاد صلح پدید مى‌آورد. به همین علت، ما امیدواریم که اعضاى جنبش غیرمتعهدها به معادله صهیونیسم و نژادپرستى به عنوان یک عامل واردکننده لطمه به اهداف مشترک خود نگریسته در اجلاس هاوانا و بیانیه نهائى از آن حرفى به میان نیاورند. براى مخاطب‌هاى آفریقایى: در گفت‌وگوى خود با دولت‌هاى میزبان درباره معادله صهیونیسم و نژادپرستى، از شما تقاضا مى‌شود که عکس‌العمل شدید سیاسى مردم آمریکا را داراى تأکید و اهمیت بسیار جلوه‌گر نمایید...»[3]

در سندی دیگری سفیر آمریکا در اسلام‌آباد پاکستان در تماس با «شهنواز» وزیر امور خارجه آن کشور تلاش کرد تا موضع پاکستان را نسبت به طرح پیشنهادی کوبا در مورد برابری صهیونیسم با نژادپرستی تغییر دهد اما در این تلاش توفیق نیافت:

«در ملاقات با وزیر خارجه دولت پاکستان ـ شهنواز ـ در تاریخ 31 مردادماه، من با وی در مورد لحن پیش‌نویس کوبا در رابطه با صهیونیسم و نژادپرستی گفت‌وگو کردم. من نکات مطروحه در تلگرام مرجع را ارائه نموده و توضیح دادم که در گفت‌وگوهای پیشین خود با وزیر مشاور ـ ثاقب ـ در مورد پیش‌نویس کوبایی‌ها این نگرانی‌ها را یادآور شده بودم. شهنواز با کلی‌گویی گفت که هر کاری از دست ما برآید انجام خواهیم داد. وی گفت مسئله صهیونیسم و نژادپرستی در رابطه با پاکستان ازحساسیت خاصی برخورداراست. چون این کشور نمی‌خواهد که درسیاست‌هایش که در کنفرانس‌های اسلامی مطرح شده تناقضی دیده شود. با ناراحتی گفتم که سفیر یوگسلاوی در حال حاضر در اینجا نیست وگرنه او می‌توانست در مورد غیرمتعهدها به طور کلی و در مورد پیش‌نویس کوبایی‌ها بالاخص، مطالبی را مطرح نماید. شهنواز گفت کاردار یوگسلاوی تنها منعکس‌کننده نقطه‌نظرات دولت یوگسلاوی می‌باشد.»[4]

سند بعدی که یک روز پس از سند قبلی و به تاریخ اول شهریور ۱۳۵۸ صادر شده به ملاقات «بروس لینگن» کاردار سفارت آمریکا در تهران با دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اختصاص دارد. در این سند کاردار آمریکا تلاش داشت تا موضع ایران را نسبت به طرح پیشنهادی کوبا در مورد برابری صهیونیسم با نژادپرستی تغییر دهد، اما با عکس‌العمل یزدی مواجه شد:

«کاردار در ملاقات خود با وزیر امور خارجه دکتر یزدى در 22 اوت به گفت‌وگو پیرامون پیش‌نویس کوبایى و تأکید دوباره آن بر معادله صهیونیسم و نژادپرستى پرداخت. یزدى با این سؤال که شما در رابطه با این معادله چه اعتراضى مى‌توانید داشته باشید؟ ، عکس‌العمل نشان داد و به سخنرانى پیرامون سیاست دوگانه آمریکا درباره فعالیت‌هاى آن کشور نسبت به اسرائیل و لبنان و بخصوص شیعیان لبنان که آماج حملات اسرائیل در جنوب لبنان واقع شده‌اند، پرداخت. وى گفت ایران نمى‌تواند نسبت به این سیاست نژادپرستانه آشکار که هدفش نابودى جامعه شیعیان لبنان است بى‌تفاوت بماند. وى گفت ایران پیرامون این مسئله مطرح شده در پیش‌نویس کوبا موافقت دارد.... در مورد موضع آمریکا نسبت به حملات اسرائیل بحث طولانى پیش کشیده شد، ولى یزدى به این بهانه که آمریکا با این مسئله به طور منصفانه برخورد نکرده است از موضع خود پایین نیامد. در مورد معادله صهیونیسم و نژادپرستى اسرائیل، یزدى نظریات ثابتى داشت که به هیچ وجه قابل تزلزل و تغییر نبود. از طرف ایران نمى‌توان در کنفرانس جنبش غیرمتعهدها پیرامون معادله صهیونیسم و نژادپرستى انتظارکمک و مساعدت داشت...»[5]

در سندی به تاریخ ۵ شهریور ۱۳۵۸ وزارت امور خارجه آمریکا برای خنثی کردن طرح کوبا در مورد برابر دانستن صهیونیسم با نژادپرستی، دست به دامان متحدین خود در جنبش عدم تعهد شده است:

«... از همه کشورهای غیر متعهد و هم‌پیمانان خود می‌خواهیم که در مورد معادله صهیونیسم و نژادپرستی ما را یاری دهند...»[6]

و در سند دیگری به تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۵۸ تحت عنوان «اجلاس نهضت غیر متعهدها» سایروس ونس وزیر امور خارجه آمریکا چنین نوشته است:

«امتیازاتی که یوگسلاوها آن را بزرگترین پیروزی تیتو در نهضت عدم تعهد نام گذارده‌اند، اکنون به وسیله معیارهایی از جمله امپریالیسم، استعمار، صهیونیسم و نژادپرستی تضعیف و خنثی می‌شود...»[7]

از دیگر موارد کاربرد واژه «صهیونیسم» در مجموعه اسناد لانه جاسوسی، اشاره به مباحث فلسطین و اسرائیل و غرب آسیاست. در یکی از اسناد به بندی اشاره شده که در معرفی‌نامه موساد توسط منابع سیاسی اسرائیل، تنظیم شده است. در این بند در مبحثی تحت عنوان «سازماندهی موساد» چنین می‌خوانیم:

«موساد علاوه بر اجرای عملیات علیه اعراب برای حمایت از کشور اسرائیل و جنبش صهیونیسم و یهودیان، اطلاعات سیاسی اقتصادی و علمی مورد نیاز خود را در کشورهای اروپای شرقی و غربی جمع‌آوری می‌کند. این تلاش به خصوص در کشورهای شوروی، ایالات متحده آمریکا و سازمان ملل که تصمیمات و خط مشی آنها می‌تواند اثرات و انعکاس‌هایی بر اسرائیل و اهداف صهیونیسم داشته باشد، متمرکز شده است.»[8]

از جمله موارد استفاده از کلمه «صهیونیسم» در اسناد لانه جاسوسی، تلاش زیرکانه آمریکایی‌ها برای یکسان دانستن آرمان صهیونیست‌ها با آرمان یهودیان ایرانی است. یکی از اسناد به گونه‌ای تنظیم شده که این دو در یک جبهه واحد قرار گیرند:

«با حملات خشن علیه اسرائیل و صهیونیسم، یهودیان ایرانی احساس می‌کنند که به طور جدی در معرض تهدید قرار دارند. این در حالی است که در قانون اساسی جدید ایران، یهودی‌ها و زرتشتی‌ها و مسیحی‌ها به رسمیت شناخته شده‌اند. در این قانون تأکید شده که اقلیت‌های مذهبی در معرض تعقیب و آزار قرار نخواهند گرفت.»[9] در این سند تأکید شده: «هیچ گونه شواهدی از تعقیب و آزار از سوی حکومت (ایران) علیه اقلیت‌های مذهبی در دست نیست.»[10]

یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۵۸ و با عنوان «ایران؛ بررسی سیاست» می‌نویسد:

«انقلاب ایران سه اصل را در دورنمای خارجی‌اش درگیر ساخته است: الف‌ـ تطبیق انقلاب ایران در محدوده جامعیت اسلام. ب‌ـ رد هرگونه نفوذ خارجی چه از نوع کمونیسم و چه از نوع سرمایه‌داری غرب. ج‌ـ خطر صهیونیسم بین‌الملل نسبت به منافع اسلام.»[11]

یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ 8 آبان 1358 از یک سو تصریح دارد که: «همان‌گونه که جنبش صهیونیستی در صحنه بین‌المللی در نیمه اول قرن بیستم منجر به تشکیل یک دولت مستقل اسرائیلی شد منطق نیمه دوم قرن نیز آمرانه حکم می‌کند که یک کشور مستقل فلسطینی هم پدید خواهد آمد.» و از سوی دیگر با استقلال فلسطینیان مخالفت می‌ورزد: «تمامیت فلسطین را آن‌طور که طرفین توافق کنند می‌پذیریم ولی ترجیح می‌دهیم این تمامیت با اردن مرتبط باشد و چندان مستقل نباشد.»[12]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب چهارم، ص ۱۳۵ (سند شماره ۸).

[2]. همان، ص ۱۳۶ (سند شماره ۱۰) یادآوری می‌شود جمهوری اسلامی ایران در جریان برگزاری ششمین نشست سران جنبش عدم تعهد در هاوانا رسماً به عضویت این جنبش پذیرفته شد.

[3]. همان، ص 142 و 143 (سند شماره 14).

[4]. همان، کتاب پنجم، ص 446 (سند شماره 63).

[5]. همان، کتاب چهارم، ص 144 (سند شماره 16).

[6]. همان، ص ۱۴۷ (سند شماره ۲۰).

[7]. همان، ص ۱۵۹ (سند شماره 31).

[8]. همان، کتاب اول، ص ۶۱۰، مبحث: «B ـ موساد ـ سرویس اطلاعات سری».

[9]. همان، کتاب دوم، ص ۳۴۸ (سند شماره ۳۹).

[10]. همان، همان سند.

[11]. همان، کتاب دوم، ص ۲۸۸ (سند شماره ۱۰).

[12]. همان، کتاب پنجم، ص ۲۲۰ (همان سند).



 
تعداد بازدید: 67


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: