06 خرداد 1403
احمد ساجدی
مصطفی چمران، 18 اسفند ۱۳۱۱ در محله سرپولک بازار آهنگرهای تهران به دنیا آمد.[1] پدرش کارگر ساده بود و از راه جوراببافی زندگی میگذراند.[2]
مصطفی تحصیلات ابتدایی را در دبستان انتصاریه، نزدیک منطقه پامنار، گذراند و در دبیرستانهای دارالفنون و البرز دوره متوسطه را به پایان رساند. در دوره تحصیل از شاگردان ممتاز بود. از پانزده سالگی در درس تفسیر قرآن آیتالله سیدمحمود طالقانی و درس فلسفه و منطق آیتالله مرتضی مطهری شرکت میکرد.[3]
در مبارزات ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت و از افراد پر تلاش این نهضت بود.[4] پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت محمد مصدق، وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و به کمیته نهضت مقاومت ملی دانشکده فنی پیوست. در واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، در اعتراض دانشجویان به سفر ریچارد نیکسون معاون رئیسجمهور وقت آمریکا به ایران، مصدوم شد. در دهمین سالگرد همین واقعه مقاله مفصلی علیه حکومت پهلوی نوشت که در نشریهای در آمریکا به چاپ رسید.[5]
چمران در سال ۱۳۳۵ در رشته الکترومکانیک با رتبه ممتاز فارغالتحصیل شد و در دانشکده فنی دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.[6] او پس از فارغالتحصیلی، در ۱۳۳۷ با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. مدرک کارشناسی ارشد مهندسی برق را از دانشگاه تگزاس گرفت. سپس دوره دکتری در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما را با درجه ممتاز و طی سه سال در دانشگاه برکلی به پایان رساند.[7] چمران مدتی در مرکز تحقیقاتی فضایی بِل آمریکا در نیوجرسی (مریهیل) مشغول تحقیق شد.[8] فعالیت او در این مؤسسه از شهریور ۱۳۴۲ تا تیر ۱۳۴۶ ادامه داشت و پروژه علمی قمر مصنوعی یکی از تحقیقات وی بود.[9]
مصطفی چمران در خلال تحصیل در آمریکا به مبارزه سیاسی ـ اعتقادی نیز سرگرم بود و در سال ۱۳۴۰ با همکاری برخی از دوستان خود موفق شد برای نخستینبار انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا را پایهریزی کند.[10] این انجمن بعدها پایه تشکیل کنفدراسیونهای دانشجویان ایرانی در آمریکا شد. پس از چندی به همراه علی شریعتی و ابراهیم یزدی شاخه نیمهمخفی نهضت آزادی به نام «نهضت آزادی ایران در خارج از کشور» را در آمریکا تأسیس کرد. همچنین پس از تأسیس جبهه ملی ایران در خارج، به عضویت کمیته اجرایی آن درآمد و مسئول تبلیغات و انتشارات جبهه ملی شد که نشریه «اندیشه جبهه» را نیز منتشر میکردند.[11]
به دلیل این فعالیتها بورس تحصیلی چمران به دستور ساواک قطع شد.[12] با وجود این وی به سبب تلاش در راه پیشبرد جنبش دانشجویی، در نهمین مجمع عمومی سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا، که در دانشگاه برکلی در خرداد 1341 برگزار گردید، به عنوان اولین عضو افتخاری و دائم سازمان برگزیده شد.[13]
با آغاز مبارزات امامخمینی و پس از سرکوب قیام اسلامی پانزده خرداد ۱۳۴۲، چمران در تظاهرات گسترده دانشجویان ایرانی در آمریکا حضوری پررنگ داشت و در تظاهراتی که در سال ۱۳۴۳، هنگام مسافرت محمدرضا پهلوی به آمریکا (خرداد 1343)، در برابر هتل محل اقامت او ترتیب داده شد، نقش تعیینکنندهای ایفا کرد.[14]
او در آمریکا با خانمی به نام «پروانه» ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد، اما پس از مسافرت به مصر و لبنان و آغاز فعالیتهای مبارزاتی، به دلیل دشواریهای مبارزات، همسر و فرزندان او به آمریکا بازگشتند و پس از مدتی از همسرش جدا شد.[15]
در سال ۱۳۴۶ چمران همراه برخی از مبارزان، در دوره حکومت جمال عبدالناصر، رهسپار مصر شد و دوره آموزش جنگهای چریکی را گذراند.[16] سفر وی با اعزام واحدهای فلسطینی به مصر به منظور آموزش نظامی، همزمان بود. او رموز جنگهای چریکی را طی 2 سال در مصر آموخت، اما پس از فوت جمال عبدالناصر، به دعوت امام موسی صدر و همراه با سایر مبارزین ایرانی، در 1349 به لبنان رفت.[17]
چمران با پذیرش دعوت امام موسی صدر، و با انگیزه کمک به شیعیان جنوب لبنان، به لبنان مهاجرت کرد و وارد مبارزه با اسرائیل در آن کشور شد.[18] وی به دلیل تلاشهای فرهنگی، در قلب شیعیان لبنان جای گرفت و وجودش پایگاهی برای آموزشهای چریکی و پناهدادن به مبارزان شد. دغدغه چمران درباره سرنوشت شیعیان لبنان، در نامههای او منعکس شده است.[19]
مصطفی چمران در لبنان همکاری نزدیک با امام موسی صدر داشت.[20] با کمک وی «حرکتالمحرومین» و سپس جناح نظامی آن: «الافواج المقاومة اللبنانیه» (امل) را براساس اصول و مبانی اسلامی تأسیس کرد.[21] سپس به توصیه امام موسی صدر، با زنی شیعه به نام «غاده جابر» ازدواج کرد.[22]
چمران به «شهر صور» در جنوبیترین نقطه لبنان و نزدیک مرزهای اسرائیل رفت و مدیریت مدرسه صنعتی «جبل عامل» را برعهده گرفت. در این هنرستان فرزندان شیعی لبنان آموزش میدیدند. هنرجویان با علوم و فناوری روز آشنا میشدند و در کارگاههای مختلف مدرسه که بعضی به دست خود چمران ساخته شده بود، برای رفع نیازهای مالی هنرستان از بیرون هم سفارش صنعتی میپذیرفتند و این خود سبب رشد تجربه علمی آنان میشد. بعدها از میان آنان کادرهای اصلی صف مقدم مقاومت شیعی در برابر اسرائیل شکل گرفت و بارها در طول تهاجمات اسرائیل به جنوب لبنان، شجاعانه جنگیدند.[23] مسئولان و نخبگان شیعه در لبنان، سهم بزرگی از پویایی شیعیان لبنان را متوجه تلاشها و فداکاریهای چمران میدانند.[24]
چمران در مرکز سازمان امل در جنوب شرقی بیروت در منطقه شِیاح (از مناطق فقیرنشین شیعیان) فعالیت میکرد، برای شیعیان فقیر کارگاه قالیبافی دایر کرد.[25] و برای تربیت جوانان مسلمانِ شیعه و ارائه درسهای اسلامی، سازمانهای اسلامی دانشجویان را در بیروت و شهرهای جنوبی لبنان، به شیوه انجمنهای اسلامی دانشجویان، تأسیس کرد که بعدها جوانانِ این مراکز اعضای حرکتالمحرومین شدند.[26]
در سالهای دهه 1350 روزنامهها و رسانههای غربی از یک سو چمران را همدست تروریستها و وابسته به قذافی رهبر لیبی معرفی میکردند و از سوی دیگر، نیروهای دیگر او را عامل سیا و موساد میخواندند. برخی دیگر نیز او را رئیس «مدرسه ضد جاسوسی» که با هزینه ساواک اداره میشد، معرفی میکردند.[27]
پس از ربوده شدن امام موسی صدر در شهریور 1357، چمران به عنوان یکی از اعضای اصلی رهبری حرکتالمحرومین برگزیده شد.[28]
با وقوع انقلاب اسلامی چمران در آذر 1357 نامهای مبسوط برای امامخمینی نوشت و در آن از پیشرفت نهضت اسلامی به رهبری ایشان ابراز خوشحالی کرد و گزارشی از وضع لبنان پس از مفقود شدن امام موسی صدر ارائه کرد، اما از شایعات و تهمتها علیه خود سخنی نگفت. وی افزون بر خدمات فرهنگی و مبارزاتی در لبنان و همکاری نزدیک با صدر، با امام خمینی و رهبران مذهبی ایران نیز ارتباط داشت.[29]
با پیروزی انقلاب اسلامی، چمران پس از ۲۳ سال همراه با یک هیأت 92 نفره لبنانی اعم از شیعه و سنی و نمایندگانی از گروههای رزمنده آن کشور برای دیدار امام به تهران آمد و در کشور ماندگار شد.[30] نخستین اقدام او راهاندازی اولین دوره آموزش سپاه پاسداران بود که خود تربیت اعضا را به عهده گرفت و به حل و فصل مسائل مناطق بحرانی کشور پرداخت.[31]
در تیر ۱۳۵۸ مهدی بازرگان نخستوزیر، چمران را به سمت «معاون نخستوزیر در امور انقلاب» منصوب کرد، اما او برای فرونشاندنِ توطئههای جداییطلبانه ضد انقلاب در کردستان، در تابستان سال ۱۳۵۸ بدون توجه به منصب اداری، لباس رزم پوشید و به کردستان رفت.[32] در آن زمان گروههای تجزیهطلب در کردستان جنگ مسلحانهای علیه انقلاب اسلامی آغاز کرده و در شهرهایی چون پاوه، سقز، بانه، مهاباد، سردشت و مریوان آشوب به پا کرده بودند و در ۲۴ تیر ۱۳۵۸ شهر پاوه به دست آنان افتاده بود.[33] چمران به همراه سرتیپ فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، مأموریت یافت تا با شیوههای مسالمتآمیز بحران را حل کند. او پس از حل و فصل قضیه مریوان، مأمور آرامسازی پاوه و دیگر شهرهای کردستان شد. غائله کردستان سرانجام با ورود ارتش به منطقه و استقامت چمران و نیروهای محلی فروکش کرد[34] و شهر پاوه پس از چند روز درگیری در 28 مرداد 1358 از تصرف ضد انقلاب خارج شد.[35]
چمران پس از بازگشت به تهران به پیشنهاد شورای انقلاب و به فرمان امام خمینی در 16 آبان ۱۳۵۸ به وزارت دفاع منصوب شد.[36] او برنامههایی برای دگرگونی و اصلاح ارتش پیریزی کرد که یکی از مهمترین آنها توجه به صنایع و تحقیقات دفاعی بود.[37] وی همچنین یکی از سه عضو هیئتی بود که پس از برقراری آرامش نسبی در کردستان، برای اصلاحات و سازندگی و مذاکرات سیاسی با گروهها و مردم کردستان از طرف دولت راهی منطقه شدند.[38]
از جمله فعالیتهای چمران در دوران وزارت میتوان به پاکسازی ارتش بر اساس اصول منطقی برقراری روابط صمیمی با نظامیان، توجه به صنایع و تحقیقات دفاعی و ایجاد تحرک در آنها اشاره کرد.[39]
چمران در 20 اردیبهشت ۱۳۵۹، با حکم امام خمینی نماینده و مشاور ایشان در شورای عالی دفاع شد.[40] او در خرداد این سال نیز در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد.[41]
چمران که نقش اساسی در سازماندهی نیروهای نظامی و ارتشی داشت، قبل از شروع جنگ تحمیلی به نمایندگی از امامخمینی در شورای عالی دفاع، قانون تشکیل لشکر ده هزار نفری متشکل از نیروهای مردمی را به شورای انقلاب برد و به تصویب رساند.[42] او راه حل مقابله با ارتش بعث عراق را در آن شرایط در جنگ نامنظم میدانست، از اینرو ستاد فرماندهی جنگهای نامنظم را به مدیریت خویش راه انداخت که بسیار مؤثر بود.[43]
وی به همراه شماری از رزمندگانی که در کردستان جنگیده بودند، برای ساماندهی نیروهای مردمی در برابر حملات عراق راهی اهواز شد و در نخستین شب ورود، اولین حمله چریکی را به تانکهای دشمن، که اهواز را محاصره کرده بودند، آغاز کرد. ستاد جنگهای نامنظم با سازماندهی رزمندگان داوطلب، واحد مهندسی فعالی راهاندازی کرد که یکی از برنامههای آن احداث جادههای نظامی در مناطق مختلف و ایجاد آبراههای برای تغییر مسیر رود کارون به سوی دشمن برای محافظت از اهواز بود.[44] همچنین به ایجاد هماهنگی بین ارتش و سپاه و نیروهای داوطلب مردمی پرداخت که در روند مقاومت اهواز نتایج ثمربخشی داشت.[45]
در ۲۵ اسفند ۱۳۵۹ امام خمینی در بیانیهای ده مادهای که برای حل اختلاف سران نظام و سفارش آنان به پیروی از قانون اساسی صادر کردند، چمران را یکی از نمایندگان خود معرفی کرد.[46]
مصطفی چمران پس از چندبار مجروحشدن در جبهه، ظهر ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در روستای دهلاویه، حوالی سوسنگرد، با ترکش خمپاره دشمن در ۴۹ سالگی به شهادت رسید.[47] پیکر وی به تهران منتقل و در قطعه 24 شهدا در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد و نماد یادبود وی نیز در این مکان نصب شد.[48]
امامخمینی در پیامی که در اول تیر صادر کردند، چمران را سردار پرافتخار اسلام، مجاهدی بیدار و پرهیزگار و متعهدِ راه تعالی نامیدند که در لبنان و ایران حماسه آفرید و ایران به امثال او نیاز داشت. به باور ایشان، چمران با عقیدهای خالص و بدون وابستگی به گروههای سیاسی، با هدف بزرگ الهی، جهاد در راه خدا را آغاز کرد و در این راه به پایان رسانید.[49] امام همچنین در این روز در جمع قشرهای مختلف مردم شهادتِ چمران را با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام دانستند که در این دنیا شرف را بیمه و در آن سرا نیز رحمت الهی را جلب کرد.[50]
راز و نیازهای عارفانه چمران، در دست نوشتههایی که از او به جا مانده، حاکی از عشق و علاقه خالصانه او به خدا و اوج محبت و دوستیاش نسبت به همنوعانش است، چنان که دوستانش لقب «خدای عشق» را به او دادهاند.[51]
ازجمله آثار چمران «خدا و انسان»، «زمزم عشق»، «بینش و نیایش»، «جهاد و شهادت»، «کردستان»، «خودسازی» و «گزارشی از لبنان» است. برخی نوشتههای او به زبان انگلیسی و فرانسه ترجمه شدهاند.[52] همچنین دستنوشتههای چمران به تدریج از سوی «بنیاد شهید چمران» به چاپ رسیده که از آن جمله است: «خدا بود و دیگر هیچ نبود» و «علی زیباترین سرودۀ هستی». انتشارات آستان قدس رضوی نیز، متن عربی دعای کمیل را همراه با ترجمه شهید مصطفی چمران در سال ۱۳۹۵ در ٦٤ صفحه منتشر کرده است.[53]
در شهرهای ایران خیابانها، مدرسهها، دانشگاهها و اماکن متعددی به افتخار آن شهید، نام چمران دارند.
پینوشتها:
[1]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، انتشارات سوره مهر، ج 2، 1389، ص 60؛ سایت شهید مصطفی چمران، بخش زندگینامه.
[2]. مصطفی چمران، خاطرات، چاپ شده در «مردی برای تمام فصول»، تألیف نرگس علیمردانی، نشر وزرا، چاپ 1، ۱۳۸۷، ص 14.
[3]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید مصطفی چمران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، بخش مقدمه.
[4]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 61.
[5]. یاران امام، همان.
[6]. چمران، مصطفی، خدا بود و دیگر هیچ نبود، گردآورنده: مهدی چمران، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی و بنیاد شهید چمران، چ 1، ۱۳۸۰، ص 12.
[7]. مجله الکترونیکی «دوران» ش 3، خرداد 1385.
[8]. یاران امام، همان.
[9]. یزدی، ابراهیم، یادنامه شهید دکتر مصطفی چمران، تهران، انتشارات قلم، چ 1، ۱۳۸۳، ص 102.
[10]. یاران امام، همان.
[11]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 61.
[12]. یاران امام، همان.
[13]. یاران اما، همان.
[14]. طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی اجتماعی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چ 1، ۱۳۸۷، ج 1، ص 181.
[15]. چمران، مصطفی، خدا بود و دیگر هیچ نبود، همان، ص 57.
[16]. دهقان، احمد، شهید چمران، سازمان پژوهشی و برنامهریزی آموزشی دفتر انتشارات کمکآموزشی، چ 1، ۱۳۷۹، ص 33.
[17]. مجله الکترونیکی «دوران» ش 3، خرداد 1385.
[18]. یاران امام، همان.
[19]. لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، تدوین علی حجتی کرمانی تهران، انتشارات قلم، چ 1، ۱۳۶۴، ص 183.
[20]. لبنان به روایت.... ص 184.
[21]. لبنان به روایت.... ص 184.
[22]. مصطفی چمران، خاطرات، چاپشده در «مردی برای تمام فصول»، همان، ص ۲۵۷ - ۲۵۸.
[23]. لبنان به روایت.... ص 426.
[24]. مجله الکترونیکی «دوران» ش 3، خرداد 1385.
[25]. هاشمی رفسنجانی، خاطرات، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376، ج ۱، ص ۲۷۹.
[26]. چمران، مصطفی، لبنان: گزیدهای از مجموعه سخنرانیها و دست نوشتههای شهید چمران درباره لبنان، تهران، ۱۳۷۶، ص 20.
[27]. چمران، مصطفی، خاطرات، چاپشده در «مردی برای تمام فصول»، همان، ص 201 - 202.
[28]. چمران، مصطفی، لبنان: گزیدهای از مجموعه سخنرانیها و دستنوشتههای شهید چمران درباره لبنان، تهران، ۱۳۷۶، ص 84.
[29]. ویکی امام خمینی، مبحث «مصطفی چمران».
[30]. مجله الکترونیکی «دوران» همان.
[31]. یاران امام، همان.
[32]. یادنامه شهید دکتر مصطفی چمران، همان، ص 120.
[33]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 61.
[34]. یاران امام، همان.
[35]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 61.
[36]. صحیفه امام، ج 10، ص 507.
[37]. یاران امام، همان.
[38]. خاطرات بازرگان: شصت سال خدمت و مقاومت، غلامرضا نجاتی، تهران، رسا، چ 1، ۱۳۷۷، ص 130.
[39]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 61.
[40]. صحیفه امام، ج 12، ص 282.
[41]. یادنامه اولین سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران، بنیاد شهید چمران، تهران، ۱۳۶۱، ص 15.
[42]. یاران امام، همان؛ مصطفی چمران، خاطرات، چاپشده در «مردی برای تمام فصول»، همان، ص 109 - 110.
[43]. خامنهای، سیدعلی، خاطرات، چاپشده در «مردی برای تمام فصول»، تألیف نرگس علیمردانی، همان، ص 112 - 113.
[44]. چمران، مصطفی، رقصی چنین میانه میدانم آرزوست، بنیاد شهید چمران، تهران ۱۳۸۰، ص 9 - 10.
[45]. همان
[46]. صحیفه امام، ج 14، ص 201.
[47]. روزنامه جمهوری اسلامی، اول تیر 1360، ش 591، ص 1.
[48]. یاران امام، همان.
[49]. صحیفه امام، ج 14، ص 478.
[50]. صحیفه امام، ج 14، ص 491.
[51]. یاران امام، همان.
[52]. خبرگزاری کتاب ایران، پایگاه اطلاعرسانی.
[53]. دعای کمیل (ترجمه شهید دکتر مصطفی چمران).
تعداد بازدید: 143