انقلاب اسلامی :: امام موسی صدر

امام موسی صدر

09 اردیبهشت 1403

احمد ساجدی

سیدموسی صدر، ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ در محله چهارمردان قم متولد شد.[1] پدرش سیدصدرالدین صدر از استادان حوزه علمیه قم در دوره رضاخان[2] و مادرش صفیه فرزند سیدحسین طباطبایی قمی بود. خاندان صدر از خاندان‌های اصیل و علمی معروف عراق و لبنان در دو قرن اخیر است.[3]

سیدموسی تحصیلات ابتدایی را در دبستان حیات و متوسطه را در دبیرستان سنایی قم گذراند، سپس وارد حوزه علمیه قم شد.[4] چهارده‌ساله بود که مقاله‌ای با عنوان «رنج تا کی؟» در روزنامه «استوار» چاپ قم منتشر کرد و در آن به شرح دردها و آرزوهای مردم پرداخت.[5] بعد از گذراندن دوره سطح، از ۱۳۲۶ در درس خارج شرکت کرد.[6]

صدر در قم با دوستانش، سیدمحمد حسینی بهشتی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و ناصر مکارم شیرازی، و در نجف با پسرعمویش، سیدمحمدباقر صدر هم‌مباحث بود.[7]

موسی صدر به موازات تحصیلات حوزوی، بعد از دوره متوسطه، در مهر 1329 وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران نیز شد و در 1332 مدرک کارشناسی خود را در رشته اقتصاد از این دانشگاه دریافت کرد.[8] او علاوه بر زبان عربی، زبان‌های انگلیسی و فرانسه را نیز فرا گرفت.[9] پس از درگذشت پدرش (5 دی 1332) برای ادامه تحصیلات به نجف رفت و تا ۱۳۳۷ در آنجا ماند.[10]

صدر هم‌زمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، به عضویت هیئت امناء جمعیت «منتدپی النشر» نیز در آمد.[11] او در 1334 و4 هنگامی که در نجف به سر می‌برد، با خانم پروین خلیلی، فرزند شیخ عزیزالله ازدواج کرد. حاصل این پیوند، دو پسر به نام‌های صدرالدین (متولد ۱۳۳۵) و حمیدالدین (متولد ۱۳۳۸) و دو دختر به نام‌های حورا (متولد ۱۳۴۱) و ملیحه (متولد ۱۳۵۰) بود.[12]

صدر در 1337 به قم بازگشت و مسئولیت سردبیری مجله تازه‌تأسیس «درس‌هایی از مکتب اسلام» را با حمایت آیت‌الله العظمی بروجردی بر عهده گرفت. این نشریه، نخستین مجله حوزوی در قم بود و اولین شماره آن به همت موسی صدر در آذر ۱۳۳۷ منتشر شد.[13]

تدوین طرحی گسترده برای اصلاح نظام آموزشی حوزه علمیه با هم‌فکری شخصیت‌هایی مانند سیدمحمد حسینی بهشتی و ناصر مکارم شیرازی از مهم‌ترین اقدامات صدر در آخرین سال اقامت در قم بود. او در ۱۳۳۸ امتیاز تأسیس یک دبیرستان ملى را از وزارت فرهنگ گرفت و «دبیرستان صدر» تحت مدیریت وی شروع به فعالیت کرد[14] که از نظر علمی و تربیتی از بهترین مدارس قم محسوب می‌شد.[15]

صدر تا پیش از هجرت به لبنان دو بار به این کشور سفر کرده و با سیدعبدالحسین شرف‌الدین از مراجع شیعه لبنان دیدار کرده بود. شرف‌الدین به صراحت او را شایسته رهبری شیعیان لبنان خوانده و به فرزندان خود در مورد او سفارش کرده بود.[16] صدر اواخر ۱۳۳۸ و به دنبال توصیه آیت‌الله بروجردی، سیدمحسن طباطبایی حکیم و مرتضی آل‌یاسین، وصیت شرف‌الدین را پذیرفت و به عنوان جانشین وی، ایران را به سوی لبنان ترک کرد.[17]

او با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو ورود، فعالیت‌های خود را در دو حوزه سازماندهی کرد: یکی تلاش بی‌وقفه برای محرومیت‌زدایی از شیعیان لبنان و دیگری ارتباط صمیمی با محافل مسیحی و سنی و تحکیم روابط پیروان ادیان الهی.

1ـ محرومیت‌زدایی از شیعیان لبنان

آن زمان شیعیان اگرچه اکثریت جمعیت لبنان را تشکیل می‌دادند ولی محروم‌ترین گروه مذهبی بودند. موسی صدر در شهر صور اقامت کرد و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد. وی با مشاهده و مطالعه اوضاع شیعیان دریافت که علت عمده مشکلات آنان، فقر فرهنگی و اقتصادی است. از همین رو از نخستین ماه‌های ورودش به صور با حضور در دبیرستان‌ها و مراکز فرهنگی و هنری، به گفت‌وگو با جوانان درباره مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی پرداخت. حتی در مراکز فرهنگی مذهبی مسیحیان حاضر شد و با بزرگان آنجا بحث و تبادل ‌نظر کرد.[18]

صدر در زمستان ۱۳۳۹، با تنظیم برنامه‌ای ضربتی برای تأمین نیازهای مالی خانواده‌های بی‌بضاعت، تکدی‌گری را به کلی از سطح شهر صور و اطراف آن برچید. وی برای هموار ساختن زمینه فعالیت‌های خود در 1342 تابعیت لبنانی خود را از دست «فواد شهاب» رئیس‌جمهور وقت لبنان دریافت کرد.[19]

در فاصله سال‌های دهه ۱۳۴۰ صدر با طی سالانه هزاران کیلومتر در میان شهرها و روستاهای سراسر لبنان، ده‌ها جمعیت خیریه و مؤسسات فرهنگی و آموزش حرفه‌ای راه‌اندازی کرد، که حاصل آن ایجاد هزاران شغل و خودکفایی اقتصادی هزاران خانواده بی‌بضاعت، کاهش بی‌سوادی، رشد فرهنگ عمومی، و به اجرا درآمدن صدها پروژه کوچک و بزرگ عمرانی در مناطق محروم آن کشور بود.[20]

او از جمله «مدرسه صنعتی جبل ‌عامل» را به منظور آموزش و تربیت نوجوانان و جوانان شیعه لبنان تأسیس کرد. این مدرسه شبانه‌روزی که از سطح علمی و فنی بالایی برخوردار بود، در رشته‌های مختلف نجاری، آهنگری، جوشکاری، برق، الکترونیک، ماشین‌های کشاورزی، و... فعالیت می‌کرد و دانش‌آموزان پس از چهار سال فارغ‌التحصیل شده و وارد بازار کار می‌شدند. ریاست این مدرسه را به مدت ۸ سال دکتر مصطفی چمران که خود فارغ‌التحصیل فنی از دانشگاه‌های آمریکا بود بر عهده داشت. دانش‌آموزان علاوه بر فراگیری این فنون در کلاس‌های عقیدتی و بینش دینی نیز شرکت می‌کردند و با روش‌های جنگ چریکی هم عملاً آشنا می‌شدند. فعالیت‌های این مدرسه موجب ترس و وحشت دشمنان بود. از همین رو بارها مورد حمله نظامی اسرائیل و احزاب ضد اسلامی لبنان و مزدوران حزب بعث عراق قرار گرفت.[21]

تأسیس مراکز خیریه‌ای چون: «البر و الاحسان»، «بیت‌الفتاه»، «مدینه‌الطب»، «معهد الدراسات ‌الاسلامیه»، «مؤسسه قالیبافی» و... از جمله کانون‌های خدمت‌رسانی، آموزشی و حرفه‌ای برای محرومین جنوب لبنان بود که به همت موسی صدر دایر شد.[22]

صدر در تابستان ۱۳۴۲ طی سفری به کشورهای شمال آفریقا، راه‌های تقویت شیعیان لبنان و همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزه‌های علمیه شیعی لبنان را بررسی کرد. وی در بهار ۱۳۴۴ گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام کرد، تا در دوره‌ شش‌ماهه فنون نظامی را فرا گیرند. با بازگشت این جوانان که اولین کادرهای مقاومت لبنان بودند، عملیات مشترک رزمندگان فلسطینی و لبنانی در شمال فلسطین آغاز شد. بخش اعظم نیروهای رزمنده را جوانان شیعه لبنان تشکیل می‌دادند.

صدر در تابستان ۱۳۴۵ رسماً از حکومت لبنان درخواست کرد تا مجلسی برای سازماندهی شیعیان و پیگیری مسائل آنان تأسیس شود. پس از این درخواست و با تلاش‌های بسیار، مجلس اعلای شیعیان لبنان در اول خرداد ۱۳۴۸ تأسیس و خود او با اجماع آرا به ریاست آن انتخاب شد.[23] در پی این تحول، امام خمینی در پاسخ برخی فضلای مقیم نجف، موسی‌ صدر را امید خود برای اداره حکومت پس از شاه نامید.[24]

در خرداد ۱۳۴۹ در اعتراض به بی‌تفاوتی دولت لبنان در برابر صهیونیست‌ها و بی‌توجهی دولت به لزوم رفع خسارات و ویرانی‌های ناشی از حملات اسرائیل، به درخواست موسی صدر اعتصاب گسترده‌ای سراسر لبنان را فرا گرفت. صدر سپس درخواست بیست‌گانه‌ای به دولت ارائه کرد که از جمله آنها مسلح کردن جوانان شیعه جنوب لبنان برای مقابله با تجاوزات اسرائیل بود.[25]

از پاییز ۱۳۵۱ آموزش نظامی جوانان شیعه بیشتر شد. در ۲۶ اسفند ۱۳۵۲ به دعوت صدر ده‌ها هزار نفر از شیعیان به صورت مسلحانه در بعلبک تظاهرات کردند. صدر که در این زمان به دلیل نقش بی‌بدیلش در رهبری شیعیان لبنان، لقب «امام» گرفته بود، سخنرانی مهمی ایراد کرد و به دولت نسبت به قبول خواسته‌های مشروع خود هشدار داد. چندی بعد وی برای خنثی کردن تبلیغات مخالفان، دستور راهپیمایی گسترده‌ای در شهر صور صادر کرد که با وجود کارشکنی‌های ارتش لبنان، ۱۵۰ هزار نفر در آن شرکت کردند.[26]

با آغاز جنگ داخلی لبنان میان افراطی‌های فالانژ لبنان و فلسطینیان مقیم این کشور در فروردین ۱۳۵۴، تمامی تلاش‌های صدر صرف پایان دادن به این بحران شد. در خرداد همان سال و به دنبال وقوع انفجاری در اردوگاه نظامی «عین‌البنیه» در کوه‌های بقاع، که به شهادت ۲۷ تن از جوانان شیعه انجامید، صدر رسماً تولد «مقاومت اسلامی لبنان» را اعلام کرد.

وی ابتدا سازمان «حرکت المحرومین» را با هدف حفظ و حراست از حقوق شیعیان لبنان به وجود آورد و سپس در ۱۵ تیر همین سال خبر ایجاد سازمان نظامی «امل» متشکل از نیروهای مردمی برای حفاظت از سرزمین لبنان را اعلام کرد.[27] این سازمان که شاخه نظامی «حرکت‌المحرومین» بود زیر نظر دکتر مصطفی چمران اداره می‌شد و علاوه بر آموزش‌های چریکی به جوانان لبنانی، صدها نفر از جوانان سایر کشورهای اسلامی را نیز در اردوگاه‌های نظامی آموزش می‌داد.

موسی صدر در جریان جنگ‌های داخلی لبنان حمایت خود را از مبارزان فلسطینی اعلام کرد و به دولت و ارتش لبنان نسبت به سرکوب و کشتار فلسطینی‌ها هشدار داد. او چند بار از طریق تماس با رهبران مسیحی و فلسطینی و احزاب مختلف لبنان، کوشید از جنگ و کشتار میان طرف‌های درگیر جلوگیری کند، اما با وجود تلاش‌های فراوان وی، به تحریک جناح‌های قدرتمند ضد اسلامی، مناطق شیعه‌نشین بیروت مورد هجوم واقع شد. صدر برای رفع این فتنه و خودداری از جنگ گسترده مذهبی از یک‌سو ارتباط صمیمانه‌ای با رهبران اهل سنت جامعه لبنان برقرار کرد و از سوی دیگر در تیر ۱۳۵۴ دست به اعتصاب غذا زد. مهمترین خواست وی در این اعتصاب پایان یافتن درگیری‌ها میان همه نیروها و تشکیل دولت جدید بدون شرکت احزاب مختلف بود. طی چهار روز اول اعتصاب، بسیاری از رهبران اهل سنت، رهبران گروه‌های مختلف، رهبران فلسطینی، چند مقام دولتی و حتی وزیر امور خارجه سوریه وارد مسجد عاملیه شدند و همبستگی خود را با امام موسی صدر اعلام کردند. در نتیجه این توافق رشید کرامی با حمایت امام موسی صدر و علی‌رغم میل رئیس‌جمهور به نخست‌وزیری رسید و بیروت آرامش خود را بازیافت. صدر همچنین بر صفحه تلویزیون بیروت ظاهر شد و با خواندن آیاتی از قرآن و انجیل، ضرورت همدلی میان مسلمانان و مسیحیان لبنان را یادآور شد و عوامل پشت‌پرده اختلاف‌افکنی‌ها را افشا کرد.[28]

با پایان جنگ داخلی در مرکز و انتقال دامنه ناآرامی‌ها به جنوب این کشور، واحدهای مقاومت لبنان رسماً در نقاط راهبردی مرزی مستقر شدند. صدر اولین شخصیتی بود که در زمستان ۱۳۵۶، طرح سازشکارانه آمریکا مبنی بر ساکن کردن پناهندگان فلسطینی در جنوب لبنان را افشا و از اجرای آن جلوگیری کرد.[29]

امام موسی صدر در طول دو دهه اقامت خود در لبنان سفرهای متعددی به شهرهای مختلف این کشور داشت و با بیشتر رهبران مذهبی و سیاسی و قومی کشور دیدار و گفت‌وگو کرد. او به بسیاری از کشورهای آسیایی آفریقایی و اروپایی نیز رفت و مصاحبه‌های متعددی با رسانه‌های گروهی این کشورها انجام داد و در آنها بر همزیستی مسالمت‌آمیز میان همه فرقه‌های مذهبی لبنان، کسب حقوق پایمال شده فلسطینی‌ها و اهمیت عمران و رفاه و پیشرفت لبنان تأکید کرد. احاطه او به مبانی عقیدتی ادیان و مذاهب گوناگون و کوشش صادقانه وی در نزدیک شدن ادیان و پیروان آنها و آگاهی کامل به سیاست و روابط بین‌الملل و استقرار فکری و سیاسی او، وی را به عنوان یکی از برجسته‌ترین رهبران مسلمان مشهور ساخت و از احترام ویژه‌ای میان رؤسای کشورهای اسلامی و غیراسلامی و احزاب و گروه‌های سیاسی و به‌ویژه مردم لبنان برخوردار کرد.[30]

2ـ ارتباط صمیمی با محافل مسیحی و سنی

وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان ۱۳۳۸، با طرح شعار «گفت‌وگو، تفاهم و همزیستی»، پایه‌های روابط دوستانه و همکاری صمیمانه‌ای با رهبران دینی مسیحی و اهل سنت این کشور بنا نهاد. از اواخر ۱۳۴۱ حضور گسترده صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز شد. سخنرانی‌های تاریخی او در دیرالمخلص واقع در جنوب، و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سال‌های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲، اثرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد. وی در بهار ۱۳۴۴، اولین دور سلسله گفت‌وگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین، در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه‌ انداخت. در ۱۳۴۶ به دیدار پاپ در واتیکان رفت و نشستی که ابتدا نیم ساعت پیش‌بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید.[31]

صدر در ۱۳۴۷ به عضویت مرکز اسلام‌شناسی استراسبورگ فرانسه و در ۱۳۴۹ به عضویت دائم «مجمع بحوث اسلامی قاهره» درآمد. او در ۱۳۴۹ رهبران مذهبی طوایف مسلمان و مسیحی جنوب لبنان را در چارچوب «کمیته دفاع از جنوب» گرد هم آورد، تا برای مقاومت در برابر تجاوزات صهیونیست‌ها چاره‌اندیشی کنند. وی در زمستان ۱۳۵۳ و در اقدامی بی‌سابقه، خطبه‌های عید مسیح را با عنوان «موعظه روزه» در حضور رجال بلندپایه مسیحی لبنان در یکی از کلیساهای بیروت ایراد کرد. او در اواسط ۱۳۵۷ موفق شد رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را برای برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد کند و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تأسیس و تشکیل گردهمایی آنان را نیز خود تعیین کرد.

حمایت از انقلاب اسلامی ایران

امام موسی صدر اگرچه لبنان را محل اصلی فعالیت‌های خود قرار داده بود، اما هیچ‌گاه از دیگر مسائل جهان اسلام غافل نبود. موفقیت انقلاب اسلامی ایران، امنیت حوزه‌های علمیه، اتحاد جهان عرب و اسلام برای مبارزه با رژیم صهیونیستی و بالاخره گسترش تشیع در آفریقا، مهمترین دغدغه‌های خارج از لبنان وی بود. در پی دستگیری امام خمینی در خرداد ۱۳۴۲، وی راهی اروپا و شمال آفریقا شد تا از طریق واتیکان و الازهر مصر، شاه ایران را برای آزادسازی امام تحت فشار قرار دهد. با آزاد شدن امام، آیت‌الله خویی تصریح کرد که این آزادی بیش از هر چیز مرهون سفر آقای صدر بود.[32]

در نیمه دوم دهه چهل شمسی و پس از آماده شدن اولین کادرهای نظامی مقاومت لبنان، ده‌ها تن از جوانان مبارز ایرانی به لبنان رفتند و فنون نظامی فرا گرفتند. با به قدرت رسیدن حافظ اسد در سال ۱۳۵۰ش و آغاز همکاری‌های وی با صدر، سوریه به امن‌ترین کشور غرب آسیا برای مبارزین ایرانی بدل شد. صدر در دیدارهای مکرر سال ۱۳۵۷ خود با رهبران سوریه، عربستان و برخی دیگر از کشورهای جهان عرب، اهمیت انقلاب اسلامی ایران، پیروزی قریب‌الوقوع آن و ضرورت هم‌پیمانی آنان با این انقلاب را تأکید کرد. وی در شهریور ۱۳۵۷ و یک هفته پیش از ربوده شدن، با انتشار مقاله «ندای پیامبران» در روزنامه لوموند، امام خمینی را به عنوان تنها رهبر انقلاب اسلامی ایران معرفی کرد. او در این مقاله، انقلاب ایران را ادامه حرکت انبیا معرفی کرد.[33]

ربوده شدن

در سال ۱۳۵۷ لبنان درگیر جنگ‌های خونین داخلی میان صهیونیست‌ها و فلسطینیان بود. مارونی‌ها و شورشیان مسیحی از جمله «سعد حداد» نیز در حال تجزیه بخش جنوبی لبنان با کمک رژیم صهیونیستی بودند. در این شرایط امام موسی صدر تصمیم گرفت مصرانه از رهبران کشورهای عربی نگران اوضاع لبنان، بخواهد برای حل‌وفصل این مسأله میانجیگری و اقدام کنند. به این خاطر سفر خود به چهار کشور عربی را آغاز کرد. او در این میان تصمیم داشت به لیبی نیز برود و با قذافی تبادل نظر کند تا اختلاف نظرهای سیاسی بین خود و او را برطرف کند. در آن زمان قذافی در امور داخلی لبنان مداخله می‌کرد و به نیروهای سیاسی طرفدار لیبی یاری و کمک می‌رساند. قذافی تلاش می‌کرد از طریق تشدید جنگ داخلی در لبنان، مسیحیان را از این کشور بیرون براند و لبنان را به یک کشور سرتاسر مسلمان تبدیل کند. این عقاید با نظرات و مواضع صدر مبنی بر تفاهم و همزیستی همه احزاب و طوایف لبنانی اختلاف اساسی داشت.[34]

امام موسی صدر سوم شهریور ۱۳۵۷ و در آخرین مرحله از سفر دوره‌ای خود به برخی کشورهای عربی، به دعوت رسمی قذافی به لیبی وارد و در ۹ شهریور هنگامی که قصد داشت طرابلس را به قصد رم ترک کند، در لیبی ناپدید شد. به دنبال اعتراض مردم لبنان، حوزه‌های علمیه و مطبوعات منطقه، دولت لیبی در ۲۷ شهریور ۱۳۵۷ با انتشار بیانیه‌ای رسماً اعلام کرد صدر و دو همراه وی، با پرواز شماره ۸۸۱ مورخ ۹ شهریور هواپیمایی آلیتالیا، طرابلس را به سوی رم ترک کرده‌اند. دستگاه‌های قضایی دولت‌های لبنان و ایتالیا، و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی واتیکان، ادعای لیبی مبنی بر خروج صدر از آن کشور و ورود او به رم را رسماً تکذیب کردند. مجموعه اطلاعات آشکار و پنهانی که طی چهار دهه اخیر به‌دست آمده، تماماً گواه آن هستند که موسی صدر هرگز خاک لیبی را ترک نگفته ‌است.[35]

خبر ناپدید شدن امام موسی صدر موجی از غم و اندوه در میان مردم لبنان و به‌ویژه شیعیان جنوب لبنان پدید آورد. راهپیمایی‌های گسترده‌ای در شهرهای بعلبک، صور و صیدا برپا شد که در آن صدها هزار نفر شرکت کردند. امام خمینی که در آن زمان در نجف به سر می‌برد در گرماگرم تحولات انقلاب اسلامی ایران طی دو تلگراف برای رهبران سوریه و سازمان آزادی‌بخش فلسطین از آنان خواست تا اقدامات مؤثری برای آزادی وی به عمل آورند. بسیاری از مراجع و علمای بزرگ قم و نجف تلگراف‌های مشابهی برای سران کشورهای لیبی، سوریه و الجزایر ارسال کردند و اقدامات و پیگیری فراوانی نیز از سوی مقامات مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران به عمل آمد که تاکنون نتیجه‌ای نداشته است.[36]

از امام موسی صدر چند کتاب از جمله «اقتصاد در مکتب اسلام» و «اسلام و فرهنگ قرن بیستم» و نیز مجموعه مقالات و سخنرانی‌هایی برجای مانده است.[37]

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. پایگاه اطلاع‌رسانی امام موسی صدر، بخش زندگی‌نامه.

[2]. دانشنامه اسلامی، مبحث: «سیدصدرالدین صدر».

[3]. علمای مجاهد، محمدحسن رجبی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پاییز 1382، ص 286.

[4]. دایره‌المعارف انقلاب اسلامی، انتشارات سوره مهر، ج 1، 1384، ص 92.

[5]. دانشنامه اسلامی، مبحث: «امام موسی صدر».

[6]. علمای مجاهد، همان ص؛ ویکی شیعه، مبحث: «امام موسی صدر».

[7]. «سرفصل‌هایی از زندگانی امام موسی صدر»، سایت مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر.

[8]. دانشنامه اسلامی، همان.

[9]. علمای مجاهد، همان.

[10]. علمای مجاهد، همان؛ ویکی شیعه، مبحث: «امام موسی صدر».

[11]. ویکی شیعه، همان.

[12]. غلامرضا گلی زواره، مشعل درخشان دانش و اندیشه، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۹۰.

[13]. دانشنامه اسلامی، همان.

[14]. دانشنامه اسلامی، همان.

[15]. علمای مجاهد، همان.

[16]. جعفریان، رسول، اطلس شیعه، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، چ 1، ۱۳۸۷، ص ۵۲۳.

[17]. «سرفصل‌هایی از زندگانی امام موسی صدر»، سایت مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۲.

[18]. علمای مجاهد، همان ص.

[19]. دانشنامه اسلامی، همان.

[20]. علمای مجاهد، ص 287.

[21]. علمای مجاهد، همان.

[22]. علمای مجاهد، ص 287 - 288.

[23]. علمای مجاهد، ص 288؛ ویکی شیعه، مبحث: «امام موسی صدر».

[24]. همشهری آنلاین، مقاله «زندگی‌نامه امام موسی صدر»، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۶ ـ ۱۲:۳۵.

[25]. علمای مجاهد، ص 288.

[26]. همان.

[27]. همانجا.

[28]. همان، ص 288 - 289.

[29]. ویکی شیعه، مبحث» امام موسی صدر.

[30]. علمای مجاهد، ص 289 - 290.

[31]. ویکی شیعه، مبحث: «امام موسی صدر».

[32]. دانشنامه اسلامی، همان؛ ویکی شیعه، مبحث: «امام موسی صدر».

[33]. علمای مجاهد، ص 289.

[34]. دانشنامه اسلامی، همان.

[35]. مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر.

[36]. علمای مجاهد، ص 290.

[37]. دایره‌المعارف انقلاب اسلامی، ص 93.



 
تعداد بازدید: 232


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: