10 تیر 1403
احمد ساجدی
سیدمحمدرضا گلپایگانی، اول فروردین ۱۲۷۸ در روستای «گوگد» از توابع گلپایگان متولد شد. پدرش سیدمحمدباقر موسوی، عالمی معروف به زهد و تقوا بود.[1]
محمدرضا در 3 سالگی مادر خود هاجر، و در 9 سالگی پدر را از دست داد.[2] در 5 سالگی به مکتب رفت و خواندن و نوشتن را آموخت. سپس برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه گلپایگان رفت و علوم اسلامی و ادبیات عرب را نزد محمدتقی گوگدی و کتاب مطوّل را نزد سیدمحمدحسن خوانساری فراگرفت.[3] در 19 سالگی به اراک رفت و در مدرسه آقاضیاءالدین، دروس سطح را به پایان برد و در 20 سالگی در همان شهر در درس آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد.[4]
در پی مهاجرت آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم و تأسیس حوزه علمیه این شهر، گلپایگانی نیز به دعوت او[5] در ۱۳۰۱ راهی قم شد و در فیضیه ساکن گردید و تا وفات حائری یزدی در سال ۱۳۱۵ از درس وی بهره برد.[6] رابطه او و حائری بسیار صمیمانه بود؛ چنانکه حائری درخواست مردم اراک برای بازگرداندن گلپایگانی به منظور اداره امور دینی این شهر را نپذیرفت و اعلام کرد «میخواهد او را در سطح مرجعیت جهانی تعلیم بدهد.»[7] گلپایگانی 25 ساله بود که از سوی استادش آیتالله حائری اجازه اجتهاد گرفت.[8]
در ۱۳۰۲ که برخی علمای نجف برای اعتراض و مخالفت با حکومت عراق به قم مهاجرت کرده بودند، گلپایگانی به توصیه آیتالله حائری از حوزه درس میرزا محمدحسین نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی نیز بهرهمند شد.[9] پس از آن وی چند ماهی به نجف رفت و از درس آقاضیاءالدین عراقی (اراکی) و محمدحسین غروی اصفهانی استفاده کرد.
گلپایگانی از سن جوانی در کنار تحصیل، به تدریس و مبارزه نیز مشغول بود. او در 1314 در ماجرای کشف حجاب، بر سر این قانونِ ضد دین، با پلیس درگیر شد.[10]
پس از رحلت آیتالله حائری(1315) آیات سیدمحمد حجت، سیدصدرالدین صدر و سیدمحمدتقی خوانساری اداره حوزه علمیه قم را بر عهده گرفتند. در این دوره گلپایگانی نیز با آنان در اداره امو حوزه علمیه قم همکاری میکرد. با ورود آیتالله العظمی بروجردی به قم در ۱۳۲۴ و به دست گرفتن مرجعیت شیعه، باز هم گلپایگانی به عنوان یکی از مربیان سرشناس و همچنین یکی از چهرههای فقهی حوزه علمیه قم مطرح بود. وی در دوره زعامت آیتالله بروجردی، به همراه چندتن از علما ازجمله امامخمینی عضو هیئت رسیدگى به امور طلاب و امتحانات حوزه علمیه بود.[11]
با رحلت آیتالله بروجردی(فروردین 1340) و اقدام محمدرضا پهلوی در ارسال پیام تسلیت به سیدمحسن حکیم در عراق، که با هدف تضعیف مراجع تقلید قم صورت گرفت،[12] نشستی با حضور مراجع عظام از جمله امامخمینی، گلپایگانی، مرعشی نجفی در خانه مرتضی حائری یزدی برای اداره حوزه علمیه برگزار شد. در این جلسه حاضران بر تداوم فعالیت حوزه علمیه و جلوگیری از پراکندگی طلاب حوزه تأکید کردند. از اینرو گلپایگانی به همراه امام خمینی در کنار سایر مراجع، مدیریت حوزه علمیه قم را عهدهدار شدند و از این زمان به بعد، آیتالله گلپایگانی یکی از مراجع مسلم تقلید شیعه به شمار میرفت.[13]
آیتالله گلپایگانی از زمان حضور آیتالله حائری یزدی در حوزه علمیه اراک سابقه آشنایی با امامخمینی داشت[14] او از ابتدای شکلگیری نهضت امام خمینی با ایشان همراه بود.[15] در جریان مخالفت امام با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در مهر ۱۳۴۱، همگام با دیگر مراجع، اعلامیهای صادر کرد و طی تلگرامی به شاه و اسدالله علم نخستوزیر وقت، مخالفت خود را با این لایحه اعلام کرد.[16] آیتالله گلپایگانی اول بهمن ۱۳۴۱ رفراندوم حکومت پهلوی برای تصویب لوایح ششگانه با عنوان «انقلاب سفید» را تحریم کرد[17] و هنگامی که شاه در 4 بهمن آن سال عازم قم شد و قصد دیدار با مراجع را داشت، وی از ملاقات با شاه خودداری کرد.[18]
بعد از آنکه عید نوروز سال ۱۳۴۲ با حکم امام خمینی تحریم شد، آیتالله گلپایگانی به مناسبت سالگرد شهادت امام صادق(ع) که مصادف با دوم فروردین آن سال بود مجلس عزاداری در مدرسه فیضیه قم برپا کرد. بسیاری از مردم و نزدیکان آیتالله گلپایگانی که با دیدن سربازان و افراد مشکوک متوجه خطرات مجلس شده بودند، وی را از حضور در مجلس نهی کردند اما او گفت «مجلس، روضهخوانی است و متعلق به امام صادق(ع) است. من اگر کشته هم بشوم باید در آن شرکت کنم و در میان مردم باشم.»[19] این مجلس مورد هجوم مأموران حکومت پهلوی قرار گرفت و به خاک و خون کشیده شد. در پی این فاجعه، امام خمینی و آیتالله گلپایگانی و بسیاری دیگر از علما و مراجع واکنش شدیدی علیه حکومت پهلوی نشان دادند.[20]
پس از سرکوب قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آیتالله گلپایگانی با صدور بیانیهای نفرت عمیق خود را نسبت به این جنایت اعلام کرد. در این بیانیه آمده بود: «اقدام هیئت حاکمه با توقیف شخصیت بارزی مثل حضرت آیتالله خمینی، قلب مبارک حضرت ولیعصر ارواحنا فدا را جریحهدار کرد. حقیر نگرانی شدید خود را از آثار سوء اقدامات هیئت حاکمه اظهار و تذکر میدهم تسکین ملت شیعه ایران که از دین و مذهب خود دست بردار نیست، بهوسیله کشتار و ایجاد محیط ارعاب ایجاد نخواهد شد.»[21] جمعی از طلاب و علما نیز به خواست آیتالله گلپایگانی برای اعتراض به بازداشت امام خمینی، راهی تهران شدند.[22]
امامخمینی پس از آزادی، در سخنرانی ۲۰ فروردین ۱۳۴۳ از همراهی همه مراجع تقلید، اعم از مهاجران به تهران و فعالان در قم تشکر کرد. [23] ایشان سپس چند تن از شاگردان خود را نزد آیتالله گلپایگانی فرستاد و درباره تشدید مبارزات و تغییر مخاطبِ اعلامیهها از درباریانی چون اسدالله علم به شخص محمدرضا پهلوی، نظر وی را جویا شد. وی نیز به امامخمینی پیام داد از حالا تا آخر عمر خود، با تمام نوشتهها، حرکتها و تصمیمهای ایشان موافق است و با ایشان هیچگونه مخالفتی نخواهد داشت.[24]
در پی سخنرانی کوبنده امام خمینی علیه لایحه کاپیتولاسیون در 4 آبان 1343، شاه با تبعید ایشان در صدد شکستن استقلال حوزه علمیه و مهار آن بود؛ ولی آیتالله گلپایگانی در حفظ و حراست از استقلال حوزه علمیه قم، نقش مهمی ایفا کرد. وی پرداخت شهریه به روحانیون مرتبط با حکومت را نیز تحریم کرد. از اینرو با دسیسه و تحریک دربار، برخی روحانیون مرتبط با ساواک، به بهانه شهریه به خانه آیتالله گلپایگانی حمله کردند.[25]
بعد از تبعید امام به ترکیه، آیتالله گلپایگانی در نامهها و اعلامیههای خود این اقدام دولت را محکوم کرد[26] و فرزند خود سیدمهدی را برای دیدار با امام به ترکیه فرستاد.[27] او در 1344 نیز در نامهای ارادت صمیمانه خود به ایشان را مورد تأکید قرار داد.[28]
در این سالها تمامی اقدامات آیتالله گلپایگانی زیر نظر ساواک بود. ازجمله در سال ۱۳۴۶ در خانه وی، نمونه اعلامیه امام خمینی که از مدرسه فیضیه جمعآوری شده بود، کشف شد.[29] در خرداد همین سال وی با انتشار بیانیهای بر ضد جنایات صهیونیستها در جنگ شش روزه علیه کشورهای عربی موضعگیری کرد.[30]
آیتالله گلپایگانی در آبان 1348 به علت همزمانی جشنهای نیمه شعبان با سالروز تولد محمدرضا پهلوی در ۴ آبان آن سال، دستور برچیدن چراغانی و آذینبندی بیمارستان گلپایگانی در قم را داد و این امر سبب شد تا ساواک قم دستور دهد موقعیت وی را در میان مردم تضعیف کنند.[31] وی در خرداد 1349، جنایت حکومت پهلوی در به شهادت رساندن آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی را محکوم کرد و در مهر 1352 مردم ایران را برای کمک به آسیبدیدگان جنایات اسرائیل در جنوب لبنان فراخواند.[32] همچنین در اسفند 1354 با اعتراض شدید به تغییر تاریخ هجری شمسی، آن را رواج آتشپرستی و تضعیف اسلام دانست.[33]
با درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶، آیتالله گلپایگانی نخستین جلسه ختم آن شهید در ایران را در مسجد اعظم قم برگزار کرد.[34] وی در اعتراض به سرکوب قیام 19 دی 1356 مردم قم، همراه با سایر مدرسین حوزه، کلاسهای درس خود را به مدت یک هفته تعطیل کرد و در ارتباط با سرکوب قیام 29 بهمن 1356 مردم تبریز و سرکوب قیام 10 فروردین 1357 مردم یزد، اعتراضهای خود را با انتشار بیانیههایی اعلام کرد.[35]
در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۷ عوامل ساواک به خانه آیتالله گلپایگانی هجوم بردند و به زدن و شکستن و اهانتکردن و ایجاد ترس پرداختند و عدهای مجروح شدند. وی نیز دچار حمله قلبی گردید و به بیمارستان منتقل شد.[36] امامخمینی در سخنرانی خود در نجف، این حمله را محکوم و از اینکه این حمله موجب انتقال گلپایگانی به بیمارستان شده ابراز ناراحتی کرد و مأموران دولتی را به عاملان چنگیز مغول تشبیه کرد.[37] در پی این حادثه، استادان حوزه علمیه با صدور اعلامیهای، با آیتالله گلپایگانی ابراز همدردی کردند.[38] در خرداد ۱۳۵۷ آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری اعلامیه مشترکی صادر کردند و ضمن محکوم کردن جنایات حکومت پهلوی، روز 27 خرداد 1357 را عزای عمومی اعلام کردند.[39]
در پی زلزله مهیب طبس در شهریور ۱۳۵۷، بسیاری از انقلابیون برای کمکرسانی به زلزلهزدگان تلاش کردند. آیتالله گلپایگانی نیز فرزند خود سیدمهدی را برای یاریرساندن به زلزلهزدگان فرستاد، اما وی در نزدیکی طبس بر اثر تصادف خودرو، جان خود را از دست داد.[40] در پی این حادثه، جعفر شریفامامی، نخستوزیر وقت، تسلیتنامهای خطاب به گلپایگانی فرستاد؛ ولی وی در پاسخ، نوشت: «مصیبتهایی که دربار پهلوی بر ملت ایران تحمیل کرده و رفتار دولت در پایمال کردن احکام دینی و از میان بردن شرف، عفت و حیثیت اجتماع را تأسفبارتر از مرگ فرزند خود میداند.»[41]
در پی این حادثه از سوی شخصیتهای مختلف از جمله امام خمینی مجالس بزرگداشتی برگزار شد. بیشتر این مراسم به نقطه انفجار احساسات مردم علیه حکومت پهلوی تبدیل شد.[42]
با ورود امامخمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ آیتالله گلپایگانی ۱۶ بهمن در پیام تبریکی، بازگشت ایشان به ایران را از الطاف و نصرت الهی دانست و بر پیوند دین و سیاست و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی تأکید کرد.[43]
هنگام هجرت امام از نجف به پاریس آیتالله گلپایگانی ابتدا نماینده خود در لندن و سپس آیتالله صافی گلپایگانی را از قم برای ابلاغ سلام و اعلام حمایت خود از ایشان به پاریس فرستاد.[44]
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ به قم بازگشتند و آیتالله گلپایگانی تا ورودی شهر به استقبال امام خمینی رفت.[45] امام پس از استقرار در قم، نخستین بازدید خود را با حضور در خانه آیتالله گلپایگانی آغاز کرد.[46] همچنین بنا به تمایل امام، جلسات مشورتی مراجع تقلید اوایل پیروزی انقلاب در خانه آیتالله گلپایگانی تشکیل میشد.[47]
با شروع جنگ تحمیلی وی به مقلدین خود اجازه داد تا ثلث سهم امام را به مصرف جبههها برسانند و هر چند یکبار هیئتهایی برای دیدار با رزمندگان اسلام و بررسی مشکلات آنان راهی جبههها میکرد. ارتباط نزدیک امام با آیتالله گلپایگانی در سراسر دوران بعد از انقلاب ادامه یافت.
پس از رحلت امام خمینی، آیتالله گلپایگانی در پیامی، ایشان را با اوصافی مانند برگرداننده مجد و عظمت مسلمانان، فقیهی بزرگ و مرجع مسلّم ستود و ایشان را کسی خواند که در زهد و عبادت، شبزندهداری، خوف از خدا و حقگویی و حقیقتطلبی سرآمد و از آیات الهی بوده است. به اعتقاد او امام خمینی با فداکاریها و رهبری قاطع و استوار خویش توانست اسلام را در جهان معاصر زنده کند.[48]
آیتالله گلپایگانی با وجود کسالت و هشدار نزدیکان درباره بروز خطر برای سلامتی وی، برای نماز بر پیکر امام خمینی به مصلای تهران رفت و بر پیکر ایشان نماز خواند.[49] وی که با همه فرزندان و نزدیکان خود در این نماز حاضر شده بود، اظهار کرد از زمان حضور آیتالله حائری یزدی در قم با امامخمینی همراه و همگام بوده و خاطرات زیادی با ایشان داشته است و نمازخواندن بر پیکر ایشان را آخرین عهد لازم با ایشان برشمرد.[50] پس از درگذشت امام خمینی و تشکیل مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب رهبر، به پیشنهاد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که عضو مجلس خبرگان بودند، نخست آیتالله گلپایگانی برای رهبری مطرح شد و حدود چهارده نفر به وی رأی دادند.[51]
آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی شامگاه پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۷۲ در ۹۴ سالگی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت. پیکر وی روز بعد با حضور مردم تهران و علما تشییع و به قم منتقل شد و در این شهر نیز پس از تشییع، در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) در کنار قبر استاد خود آیتالله حائری یزدی به خاک سپرده شد.[52]
آیتالله گلپایگانی در کنار تدریس و فعالیتهای سیاسی، مؤسسات و مراکز خیریه زیادی ایجاد کرد. در سال ۱۳۵۲ با حمایت وی و توسط فرزندش سیدمهدی، «مؤسسه دارالقرآنالکریم»، یکی از برترین مؤسسات قرآنی کشور، تأسیس شد. همچنین وی برای بهبود امور درمانی طلاب و سایر مردم بیمارستانی مجهز تأسیس کرد که در جنگ تحمیلی تمامی امکانات آن در اختیار مجروحین جنگی قرار گرفت و هم اکنون نیز به نام ایشان دایر است. از دیگر آثار وی تأسیس «مجمع جهانی انقلاب اسلامی» لندن است که به امور مذهبی و دینی شیعیان انگلستان رسیدگی میکند.[53]
آیتالله گلپایگانی بیش از نیم قرن به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. در درس فقهِ وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از هشتصد نفر از فضلا و استادان شرکت میکردند.[54]
از آیتالله گلپایگانی افزون بر سیدمهدی دو فرزند پسر به نام سیدجواد ـ داماد آیتالله سیدابوالقاسم خویی ـ و سیدمحمدباقر به جا مانده که هر دو روحانی هستند. آیتالله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید و سیدجعفر خوانساری فرزند آیتالله سیداحمد خوانساری دامادهای وی هستند.
آیتالله گلپایگانی دارای آثار علمی است که آن را حدود ۴۰ اثر شمردهاند، ازجمله: مجموعه استفتائات (13 جلد)، حواشی بر آثار فقهی فقهای گذشته، همچون حاشیه بر عروه الوثقی اثر سیدمحمدکاظم یزدی، حاشیه بر وسیله النجاه سیدابوالحسن اصفهانی، رساله صلوهالجمعه، افاضهالعوائد، رساله در عدم تحریف قرآن و مسائل حج، از مهمترین تألیفات وی است.[55]
پینوشتها:
[1]. امامی، محمدمهدی، زندگینامه آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۲، ص ۱۹ ـ ۲۰.
[2]. امامی، محمدمهدی، اندیشههای فقهی ـ سیاسی آیتالله العظمی گلپایگانی در عصر غیبت، انتشارات ائمه(ع)، ۱۳۸۳، ص ۸۰؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ج 2، ص ۱۱۰۱.
[3]. انصاری قمی، ناصرالدین، اختران فقاهت، قم، دلیل ما، چ 2، ۱۳۸۷، ج 2، ص ۱۱۰۱ ـ ۱۱۰۴. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج 2، ص ۱۱۰۱.
[4]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، انتشارات سوره مهر، چ 1، 1394، ج 3، ص 231 ؛ امامی، اندیشههای فقهی، ص ۱۰۲.
[5]. واعظزاده خراسانی، محمد، ضایعه درگذشت آیتالله العظمی گلپایگانی مرجع عالیقدر جهان تشیع قدس سرهالشریف، مجله مشکوه، ش۴۰، ۱۳۷۲، ص ۱۷۲ ـ ۱۷۳.
[6]. امامی، اندیشههای فقهی، ص ۱۰۲ ـ ۱۰۳.
[7]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان.
[8]. کریمی جهرمی، علی، خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت، قم، دارالقرآن کریم، چ 1، ۱۳۷۳، ص ۳۶ - ۴۲.
[9]. امامی، زندگینامه، ص ۸۶.
[10]. صحیفه امام، ج 1، ص 27.
[11]. امامی، زندگینامه، ص ۸۷.
[12]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 236.
[13]. گلپایگانی، سیدمحمدجواد، مصاحبه، مجله حریم امام، ش ۹۵، ۱۳۹۲، ۷.
[14]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چ 1، ۱۳۷۴، ج 1، ص 19 - ۳۶.
[15]. مرکز اسناد، همان، ج 1، ص 25 - ۵۶.
[16]. مرکز اسناد، همان، ج 1، ص 57.
[17]. امامی، زندگینامه، ص ۱۱۱.
[18]. مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، بهار 1380، ص 48 - 49، به نقل از روزنامه کیهان، 29 شهریور 1358، ص 6.
[19]. امامی، زندگینامه، ص ۹۸ ـ ۹۹.
[20]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 236.
[21]. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چ 1، ۱۳۸۶، ج 2، ص ۲۷۹.
[22]. صحیفه امام، ج 1، ص ۳۰۵ ـ ۳۰۶.
[23]. علمالهدی، سیدجواد، بررسی شخصیت آیتالله گلپایگانی و ارتباط ایشان با امامخمینی، مجله حریم امام، ش ۹۵، ۱۳۹۲، ص ۱۰.
[24]. امامی، زندگینامه، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲؛ صافی گلپایگانی، سخنرانی، مجله حریم امام، ۸.
[25]. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 66 - ۱۱۶.
[26]. امامی، زندگینامه، ص ۱۰۸.
[27]. حاضری، مهدی، مراجع رفیق، بررسی ارتباط مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی و امامخمینی، مجله حریم امام، ش ۱۴۶، ۱۳۹۳، ص ۲۳.
[28]. مرکز بررسی اسناد، حضرت آیتالله العظمی حاجسیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 435.
[29]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 237.
[30]. مرکز بررسی اسناد، همان، ج 2، ص 622.
[31]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 237.
[32]. امامی، زندگینامه، ۱۳۳.
[33]. مرکز بررسی اسناد، همان، ج ۳، ص 486.
[34]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 237.
[35]. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، کوثر، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، چ دوم، ۱۳۷۳، ج 1، ص ۳۷۳.
[36]. صحیفه امام، ج 3، ص 383.
[37]. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 297.
[38]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 237.
[39]. مرکز بررسی اسناد، همان، ج 3، ص ۷۴۷ ـ ۷۴۹؛ گلپایگانی، مصاحبه، مجله حریم امام، ص ۶.
[40]. مرکز بررسی اسناد، حضرت آیتالله العظمی حاجسیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 23 - 24.
[41]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 237.
[42]. امامی، اندیشههای فقهی، ص ۲۳۰.
[43]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان.
[44]. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج 2، ص 1114؛ مرکز بررسی اسناد، همان، ج 2، ص ۱۱۵۵.
[45]. امامی، اندیشههای فقهی، ص ۱۳۱.
[46]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان.
[47]. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج 2، ص ۱۱۵۶.
[48]. مقتدایی، مرتضی، مصاحبه، مجله حریم امام، ش ۱۴۶، ۱۳۹۳، ص ۲۱؛ حاضری، مراجع رفیق، ص ۲۲ ـ ۲۳.
[49]. علمالهدی، بررسی شخصیت آیتالله گلپایگانی و ارتباط ایشان با امامخمینی، ص ۱۰.
[50]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۸، بازسازی و سازندگی، به اهتمام علی لاهوتی، دفتر نشر معارف
[51]. انقلاب، تهران، چ 1، ۱۳۹۱، ص ۱۵۰.
[52]. فاضلی، اکبر، گلپایگان در گذر زمان، قم، کنگره بزرگداشت علمای گلپایگان، چ 1، ۱۳۸۰، ص ۱۴۱.
[53]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 237.
[54]. واعظزاده خراسانی، ضایعه درگذشت آیتالله العظمی گلپایگانی مرجع عالیقدر جهان تشیع قدس سره الشریف، ص ۱۷۴.
[55]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 236.
تعداد بازدید: 104