30 فروردین 1403
احمد ساجدی
علیاکبر فیض مشکینی، 1300ش در روستای «آلنی» در نزدیکی مشگینشهر اردبیل متولد شد. پدرش علیکرم، روحانی و مورد وثوق اهالی بود. علیاکبر در اوایل زندگی همراه پدر عازم نجف شد و تحصیلات مقدماتی را آنجا آغاز کرد.[1] بعد از چهار سال مادرش نیز به آنجا منتقل شد، اما پس فوت مادرش، او با پدر به مشگینشهر بازگشت و ادامه دروس دینی را نزد پدر آموخت. بعد از فوت پدر، زندگی برای علیاکبر بسیار دشوار شد.[2] وی ابتدا به اردبیل و سپس به قم رفت و در آنجا به تحصیل علوم دینی ادامه داد و توانست دروس حوزه را با موفقیت به پایان برساند.[3]
علیاکبر در کلاسهای درس آیات عظام بروجردی، محقق داماد، کوهکمرهای و امام خمینی حضور یافت و از آنان بهره گرفت.[4] او مورد توجه استادان خود بود. طبق یکی از اسناد ساواک، مشکینی در دهه 30 در جلسات مدرسین حوزه علمیه قم حضور مییافت.[5]
یکی از ویژگیهای او، توجه به جوانان و ایدههای جدید آنها بود. وی اگر طلبه مبتکر و خلاقی میدید، او را تشویق میکرد.[6]
مشکینی همزمان با تحصیل، دروس مختلف را تدریس میکرد.[7] او شیوه تفسیر قرآن را نیز تدریس میکرد و درس اخلاق او که سالها به صورت هفتگی برگزار میشد، در حوزه مشهور بود و طلبهها از آن استقبال میکردند.[8]
در سال ۱۳۳۷ دویست طلبه و استاد حوزه در نامهای به آیتالله بروجردی خواستار سازماندهی آموزشی در حوزه علمیه قم و اضافه شدن دروس دیگری همچون اخلاق به برنامههای تحصیلی طلاب شدند. این نامه با دستخط مشکینی نوشته شده بود.[9]
مشکینی از جمله مدرسان حوزه علمیه قم بود که با اندیشه اصلاح نظام آموزشی حوزه در فروردین 1339 مدرسه حقانی را تأسیس کردند.[10]
وی از ابتدا با نهضت امام خمینی همراه بود. بعد از آنکه در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۹ لایحه «اصلاحات ارضی» در مجلس سنا به تصویب رسید[11] مشکینی از سوی امام خمینی مأمور شد تا به همراه آیتالله بهشتی و منتظری این لایحه را با قوانین اسلامی انطباق دهند و اگر ایرادی نداشت آن را به اطلاع امام برسانند. مشکینی یکبار به دلیل مشارکت در جلسات مخفی که به منظور اجرای فرمان امام تشکیل شده بود، تحت تعقیب قرار گرفت.[12] او در 1341 پس از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، علیه آن موضعگیری و افشاگری کرد و در 4 بهمن این سال یعنی همان روزی که شاه وارد قم شد و در سخنرانی خود به روحانیت توهین کرد، در یکی از روستاهای ملایر سرگرم سخنرانی علیه لوایح ششگانه موسوم به «انقلاب سفید» بود و به دلیل این سخنرانی دستگیر شد.[13] او پس از بازجویی آزاد شد ولی در فروردین 1342 بعد از یک سخنرانی در مسجد حجت قم، که در گزارش ساواک «تحریکآمیز» توصیف شده بود، مجدداً دستگیر شد. پس از بازداشت او، 600 نفر از شاگردانش درس را تعطیل کردند و با مراجعه به منزل آیتالله شریعتمداری خواستار آزادی او شدند. سرانجام وی با وساطت شریعتمداری، آزاد شد.[14]
بعد از قیام 15 خرداد 1342 مشکینی فعالتر شد؛ ارتباط با شخصیتهای سیاسی پیرو امام خمینی و موضعگیری صریح در برابر حکومت پهلوی از ویژگیهای مبارزه وی در آن دوران بود.[15]
در ۱۷ اسفند ۱۳۴۲ مشکینی در تلگرامی به دولت، خواهان آزادی امام خمینی، سیدحسن قمی و سیدمحمود طالقانی شد.[16] همچنین روز دوم فروردین ۱۳۴۳ در مراسمی که به مناسبت سالگرد فاجعه مدرسه فیضیه قم، در مسجد مدرسه حجتیه برگزار شد، سخنرانی کرد و با یادآوری فاجعه مدرسه فیضیه و اعتراض به حضور مأموران پلیس در آن مجلس[17] از ادامه بازداشت امام خمینی، بهاءالدین محلاتی و سیدحسن طباطبایی انتقاد کرد.[18] روز ششم اردیبهشت 1343 مشکینی با همکاری و همراهی چند تن از مدرسین حوزه، جمعیتی را شکل دادند که هدف آن، تحرک در نهضت و اصلاح هر چه بیشتر حوزه علمیه و فعالتر کردن آن در برابر تحولات سیاسی بود.[19] این تشکل که بعدها به «گروه یازده نفری» موسوم شد، اساسنامه مدون داشت و نشریات مخفی «بعثت» و «انتقام» را منتشر میکرد.[20]
در پی تبعید امامخمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به ترکیه، مشکینی در جلسهای در خانه خود، با حضور جمعی از استادان حوزه علمیه، از این اقدام دولت انتقاد کرد.[21]
پس از انتقال امام از ترکیه به عراق در مهر ۱۳۴۴، مشکینی همراه گروهی از روحانیان آذربایجانیِ حوزه علمیه قم، در نامه سرگشادهای به امام خمینی، ضمن اظهار خوشحالی از حضور ایشان در نجف، ادامه تبعید وی را مایه نگرانی شدید ملت ایران بهویژه جامعه روحانیت دانستند.[22]
در بهمن 1343، مشکینی به همراه تعدادی از روحانیان حوزه علمیه قم در نامهای سرگشاده به هویدا نخستوزیر از «اقدامات خلاف قوانین اسلام و قانون اساسی که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده» انتقاد کردند. در این نامه به «جدایی میان ملت و حکومت و سیطره خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی» اشاره شده بود. موضوع اصلی این نامه، انتقاد از تبعید امام خمینی و درخواست برای بازگرداندن ایشان به کشور بود.[23]
در سال 1344، مشکینی در فهرست وعاظ ممنوعالمنبر قرار گرفت.[24] در بهمن این سال، ساواک دستور داد: «از فعالیتهای مشکینی مراقبت بیشتری صورت گیرد... وی از طرفداران خمینی است؛ در راه مبارزه از هیچگونه فعالیتی دریغ نمیکند و با سخنرانیهای خود، موجبات آشوب علیه حکومت را فراهم میکند. از اینرو لازم است فعالیتهای وی با استفاده از منابع نفوذی و امکانات ساواک تحت مراقبت قرار گیرد.»[25]
بر اساس گزارش ساواک، در اسفند 1344، منزل مشکینی محل برگزاری نشستی برای اتخاذ تصمیم در ادامه مبارزه بوده است. موضوع اصلی این نشست تلاش برای بازگرداندن امام خمینی به کشور، چاپ و نشر اعلامیههایی در سراسر کشور بود.[26]
وقتی اساسنامه «جمعیت سری اصلاح حوزه» در اواسط خرداد ۱۳۴۵ به دست مأموران ساواک افتاد بسیاری از اعضا از جمله مشکینی به اجبار پنهان شدند.[27] مشکینی مخفیانه به عراق رفت و ضمن ملاقات با امامخمینی، در حوزه نجف به تحصیل و تدریس پرداخت.[28] او هفت ماه در عراق توقف کرد و در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۴۶ به ایران بازگشت و وارد قم شد.[29] وی بلافاصله پس از ورود به قم به ساواک احضار و به وی ابلاغ شد که طی 48 ساعت آینده این شهر را ترک کند. وی نیز قم را به قصد مشهد ترک کرد.[30] ورود او به مشهد با استقبال علما و طلاب آن شهر روبهرو شد. مشکینی در خانهای که آیتالله سیدمحمدهادی میلانی، برایش اجاره کرده بود، اقامت گزید. او حامل نامه امام خمینی به آیتالله میلانی بود. موضوع نامه، سفر حج امام در سال 1346 بود. در این نامه از علما برای سفر حج دعوت شده بود؛ زیرا این سفر میتوانست امکان گفتوگوی امام با علما را فراهم کند.[31]
مشکینی در 21 شهریور 1347 به اتفاق خانواده به قم بازگشت و طبق سند ساواک سرگرم تنظیم برنامههایی برای اعزام مبلغین به شهرها و روستاها و نواحی دوردست در ایام ماه رمضان شد. وی شبکهای از مبلغین را برای دعوت به انقلاب و آگاهسازی مردم سازمان داد. یکی از اهداف وی در این سفرها پخش اعلامیه در نواحی مختلف کشور با موضوع دفاع از امام خمینی بود.[32]
مشکینی مدتی در مدرسه آیتالله بروجردی قم به تدریس پرداخت و سپس در 1348، بار دیگر به مشهد بازگشت و به تدریس در مدرسه میرزا جعفر مشغول شد.[33]
مشکینی یکی از ۱۲ امضاکننده اعلامیه مرجعیت امام خمینی در سال ۱۳۴۹ بود.[34] این اعلامیه در خرداد 1349، در پی رحلت آیتالله حکیم از سوی استادان حوزه علمیه قم انتشار یافت و حاوی تسلیت به امام خمینی نیز بود.[35]
ساواک با آگاهی از این نامه، مشکینی را در اول مهر 1349 بازداشت کرد؛ ولی روز بعد وی با سپردن تعهد آزاد شد.[36]
در مرداد ۱۳۵۲ کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان قم تصمیم گرفت جمعی از علما ازجمله مشکینی را به اتهام پخش اعلامیههای امام و امضاکنندگان نامه مرجعیت ایشان، به نقاط بد آب و هوا تبعید کند.[37] در زمان صدور این حکم، مشکینی در زادگاهش، روستای آلنی اردبیل بود؛ مأموران ساواک او را در همانجا بازداشت و برای مدت سه سال به ماهان در استان کرمان و سپس به شهرهای گلپایگان و کاشمر تبعید کردند. وی با وجود مراقبت و سختگیریهای مأموران ساواک به فعالیتهای علمی، فرهنگی و سیاسی خود در تبعید، ادامه میداد.[38] مشکینی علاوه بر شهرهای محل تبعید، در مناسبتهای مذهبی مانند ماه مبارک رمضان، به شهرهای مختلف مانند زنجان، اردبیل و همدان سفر میکرد.[39] او با بسیاری از روحانیان مبارز از جمله سیدعلی اندرزگو و سیدمحمدرضا سعیدی ارتباط داشت و برای مدتی نیز به دعوت اندرزگو در حوزه علمیه چیذر شمیران تهران، درس اخلاق میداد.[40]
در مرداد 1355، دوره تبعید مشکینی به پایان رسید و وی در مشهد اقامت گزید، اما شهربانی مشهد از او خواست مشهد را ترک کند.[41] علت این درخواست ارتباطهای وی با آیتالله سیدعلی خامنهای در مشهد بود.[42] در نتیجه مشکینی به قم بازگشت و در مهر 1355، جلسات تفسیر قرآن در مسجد امام را از سر گرفت.
پس از درگذشت سیدمصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶، مشکینی به نمایندگی از مدرسان حوزه علمیه قم، تلگرام تسلیتی برای امامخمینی فرستاد.[43] همچنین در پی درج مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات در ۱۷ دی ۱۳۵۶، مشکینی و گروهی از مدرسان حوزه علمیه قم، در اعتراض به اقدام دولت، درسهای خود را تعطیل کردند. اعتراضات مردم و روحانیون که با تجمع در منازل مراجع تقلید و راهپیمایی در روزهای ۱۸ و ۱۹ دی همراه بود،[44] واکنش خشونتبار حکومت و شهادت و زخمیشدن جمعی را در پی داشت. مشکینی به همراه تعدادی از علمای حوزه، با صدور اعلامیهای از اقدام خشن حکومت در سرکوب تظاهرات مردم، اعلام انزجار کردند.[45] سال ۱۳۵۷، زمانی که امامخمینی از عراق به فرانسه هجرت کرد، مشکینی و جمعی از علما با ارسال تلگرامی به والری ژیسکاردستن، رئیسجمهور وقت فرانسه، از وی خواستند مقام و شخصیت ایشان را محترم بشمرد و از نهضت مردم ایران حمایت کند.[46]
مشکینی در آذر 1357، توسط مأمورین فرمانداری نظامی قم دستگیر شد و در بازرسی از وی «پیشنویش اعلامیه مضره دستنویس که به امضا چند نفر از روحانیون سابقهدار رسیده»، به دست آمد. مدت بازداشت وی چهار روز بیشتر طول نکشید و ساواک با توجه به شرایط خاص کشور او را آزاد کرد.[47] در ۲۹ آذر ۱۳۵۷، او به همراه عدهای از علما با صدور اعلامیهای سلطنت محمدرضا پهلوی را نامشروع و غیرقانونی اعلام کردند و خواستار کنارهگیری او از قدرت شدند.[48]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امامخمینی در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، در حکمی مشکینی را مأمور رسیدگی به امور محلی اردبیل کرد.[49]
در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و پس از سفارش امامخمینی به شرکت روحانیان در این انتخابات[50] مشکینی به عنوان نامزد مشترک ائتلاف حزب جمهوری اسلامی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و به نمایندگی از مردم آذربایجان شرقی شرکت کرد و با رأی بالا وارد مجلس خبرگان شد. او پیش از این هم در نقد و بررسی پیشنویس قانون اساسی که به توصیه امام به عهده مدرسین گذاشته شده بود، نقش داشت.[51]
امامخمینی در اول تیر ۱۳۵۹ در جمع مسئولان اطلاعات سپاه، مشکینی را فردی صالح و از جمله کسانی دانست که میتوان در امور مختلف به آنها مراجعه کرد.[52]
پس از شهادت سیداسدالله مدنی امامجمعه تبریز در شهریور ۱۳۶۰ امامخمینی، مشکینی را به صورت موقت، به جای او گمارد و او تا آبان ۱۳۶۰ که «مسلم ملکوتی» به این سمت برگزیده شد در این مسئولیت بود.[53]
وی با حکم امام، مسئولیت گزینش و اعزام قاضیان به شهرهای مختلف و امامت جمعه قم را به عهده داشت.[54] وی همچنین به حکم امام عضو هیئت مؤسس مکتب خواهران جامعهالزهراء(س) در قم بود.[55]
در نخستین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۶۱، توصیه امامخمینی به حضور جدی روحانیت در این صحنه[56] همچنین اهمیت حوزه انتخابی تهران موجب شد، مشکینی از حوزه تهران داوطلب شرکت در این مجلس شود. نام وی در رأس فهرست پیشنهادی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نیز جامعه روحانیت مبارز قرار گرفت.[57] او در دورههای دوم و سوم مجلس خبرگان رهبری نیز از سوی این دو تشکل معرفی و انتخاب شد و در هر سه دوره ریاست مجلس را به عهده داشت.[58]
مشکینی افزون بر این، مسئولیتهایی چون عضویت در شورای مدیریت حوزه قم، عضویت و دبیری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضویت در هیئت مؤسس دانشگاه امام صادق(ع) و تأسیس مدرسه الهادی(ع) را در کارنامه خود دارد.[59]
مؤسسه الهادی علاوه بر چاپ و انتشار کتب اسلامی در موضوعات متنوع، آثار مشکینی را به زبانهای عربی و فارسی منتشر کرده است. از جمله میتوان به آثار زیر اشاره کرد:
اصطلاح الاصول، مصطلاحات الفقه، الفقه المأثور، دروس فی اخلاق(به عربی)، المنافع العامه(شرح کتاب، احیاءالموات شرایع)، المصباح المنیر، واجب و حرام احکام الزامی، قصار الجمل(احادیث کوتاه در 2 جلد)، الهدی الی موضوعات نهجالبلاغه، واجبات و محرمات، تکامل از نظر قرآن، تحریر المواعظ، تحریرالمعالم، الرسائل الجدیده، تلخیص المکاسب، ترجمه و شرح فارسی سه کتاب مضاربه، مزارعه و شرکت در عروهالوثقی، حاشیه توضیحی بر کتاب مضاربه[60]
مشکینی در سالهای دفاع مقدس، با هدف حمایت از رزمندگان و تشویق مردم و جوانان برای رفتن به جبهه تلاش میکرد و خود بارها لباس بسیجی میپوشید و در مناطق جنگی و قرارگاههای جنگ حضور مییافت.[61]
او در ۱۹ آذر ۱۳۶۶، به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری، در مراسم تحویل وصیتنامه امامخمینی و مهر و موم کردن آن حضور داشت.[62] او همچنین در شمار بیست نفر برگزیده امام برای بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ قرار داشت[63] و رئیس این شورا بود.
مشکینی تا پایان عمر، ریاست مجلس خبرگان رهبری، عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام و اقامه نماز جمعه قم را برعهده داشت و سرانجام در هشتم مرداد ۱۳۸۶ در ۸۶ سالگی بر اثر بیماری سرطان خون در بیمارستان بقیهالله(ع) تهران درگذشت. پیکر او پس از تشییع در تهران و قم، در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(ع) به خاک سپرده شد.[64] آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت وی را تسلیت گفت. در این پیام آمده است: «او جامع علم و عمل، جهاد و زهد، تشخیص و سلوک صائب، و مستقیم و بدون انحراف بود.»[65]
پینوشتها:
[1]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله علی مشکینی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، بخش مقدمه.
[2]. دائرهالمعارف انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1394، ج 3، ص 335.
[3]. خبرگزاری ایرنا، مقاله: «درباره آیتالله علیاکبر مشکینی».
[4]. دائرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان.
[5]. یاران امام، همان، ص 317.
[6]. خبرگزاری ایرنا، همان.
[7]. ویکی امام خمینی، مدخل: «علیاکبر مشکینی» به نقل از: محمدی ریشهری، مصاحبه، مجله حریم امام، ش ۵.
[8]. شهبازی، آیتالله علی مشکینی، چاپشده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، ج 1، ص 356.
[9]. «مبارزات آیتالله مشکینی»، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله مشکینی.
[10]. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ج 1، بهار 1371، ص 21.
[11]. عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران، نشر گفتار، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۱۰۸.
[12]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص ۳۳۵.
[13]. یاران امام، همان، ص 7.
[14]. یاران امام، همان، ص 8.
[15]. خبرگزاری ایرنا، همان.
[16]. عبدالوهاب فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۴۹.
[17]. توانانیا و آقاجانی، روزشمار انقلاب اسلامی در قم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۴۵.
[18]. شهبازی، همان، ص ۳۵۴.
[19]. هفت هزار روز، همان، ص 186.
[20]. هفت هزار روز، همان، همان ص.
[21]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، علی درازی، مرکز اسناد اسناد انقلاب، ص 229.
[22]. شهبازی، همان، ص ۳۵۴.
[23]. یاران امام، همان، ص 37 - 39.
[24]. یاران امام، همان، ص 34.
[25]. یاران امام، همان، ص 36.
[26]. یاران امام، ص 45 - 85.
[27]. توانانیا و آقاجانی، همان، ص ۲۲۰.
[28]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، ص ۲۳۴ - ۲۳۵.
[29]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، صص ۲۳۵ - ۲۳۶؛ محمدی ریشهری، مصاحبه، مجله حریم امام، ش 5.
[30]. یاران امام، همان، ص 67 - 68.
[31]. یاران امام، همان، ص 98.
[32]. یاران امام، همان، ص 123 - 125.
[33]. یاران امام، همان، ص 152.
[34]. روحانی، سیدحمید، نهضت امام خمینی، ۱۳۸۶، دفتر اول، ص۸۰ - ۸۳.
[35]. یاران امام، همان، ص 167- 168.
[36]. یاران امام، همان، ص ۱۷۸ - ۱۷۹.
[37]. یاران امام، همان، ص 344.
[38]. یاران امام، همان، ص ۲۲۳ - ۳۰۶؛ محمدی ریشهری، مصاحبه، مجله حریم امام، ش ۶.
[39]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، ص ۲۷۹ - ۲۸۰.
[40]. حماسه شهید اندرزگو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 35؛ شهبازی، همان، ص ۳۵۵.
[41]. یاران امام، همان، ص 347 - 350.
[42]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، ص 125.
[43]. کتاب «اسناد انقلاب اسلامی»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 229.
[44]. شیرخانی، علی، حماسه ۱۹ دی قم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ص ۷۲.
[45]. طالبی دارابی، جایگاه قیام ۱۹دی ۱۳۵۶ در انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، ص 136 - 138.
[46]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، ص ۲۷۴ - ۲۷۵.
[47]. یاران امام، همان، ص 420 - 426.
[48]. کتاب «اسناد انقلاب اسلامی»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 506 - 508.
[49]. صحیفه امام، ج 6، ص 455.
[50]. صحیفه امام، ج 9، ص ۲۲۶.
[51]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، ص ۳۱۵ - ۳۱۷.
[52]. صحیفه، امام، ج 12، ص ۴۵۴ - ۴۵۵.
[53]. ویکی امام خمینی، مقاله: «علیاکبر مشکینی».
[54]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، ص ۳۱۷ - ۳۱۹.
[55]. صحیفه امام، ج 19، ص 17.
[56]. صحیفه امام، ج 17، ص 102.
[57]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، ص ۳۲۳ - ۳۲۴.
[58]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، ص ۳۲۴ - ۳۲۷.
[59]. شهبازی، همان، ص ۳۵۶.
[60]. یاران امام، همان، بخش مقدمه.
[61]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، ص ۱۵۲ - ۱۵۳.
[62]. صحیفه امام، ج 20، ص ۳۸۰ - ۳۸۳.
[63]. صحیفه امام، ج 21، ص 363 - ۳۶۴.
[64]. زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، همان، ص ۳۴۳.
[65]. روزنامه اطلاعات، 9 مرداد 1386، ص 1 - 2.
تعداد بازدید: 263