24 تیر 1403
احمد ساجدی
«عبدالحسین واحدی بُدلا» از اعضای جنبش فدائیان اسلام، 8 آذر 1308 در «سنقر» کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش آیتالله «حاج سیدمحمدرضا مجتهد واحدی قمی» از علمای کرمانشاه، و مادرش «فخرالشریعه آلآقا» از نوادگان آیتالله محمدعلیبن وحید بهبهانی است که بنا به وصیتش، مزار وی بر سر راه زوار عتبات قرار گرفت.[1]
عبدالحسین، علوم مقدماتی را نزد پدرش آموخت و سپس برای تکمیل تحصیلات، ابتدا به قم و سپس به نجف عزیمت کرد و در آنجا در 1325 با سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام آشنا شد. نواب در 1322 متعاقب درگیری با افسران انگلیسی شاغل در آبادان، به نجف گریخته بود.[2] وقتی نواب تصمیم گرفت به ایران بازگردد، عبدالحسین نیز با او همراه شد. او ادامه درس خود را در قم دنبال کرد و حوزه علمیه و شهر قم را مرکز فعالیت خود قرار داد. باور او به درستی راه نواب صفوی، و تبعیت محض او از منویات نواب، در اندک زمانی، وی را به معاونت جمعیت فدائیان اسلام رساند.
از عبدالحسین واحدی به عنوان مرد شماره 2 فدائیان اسلام یاد میشود.[3] وی در پی تأسیس این جنبش در اسفند ۱۳۲۴، در ۱۶ سالگی به آن پیوست. عبدالحسین همراه با چند چهره دیگر از جمله سیدمحمد واحدی (برادر)، سیدحسین امامی و خلیل طهماسبی اعضای اولیه فدائیان اسلام را تشکیل میدادند.[4]
وقتی عبدالحسین هژیر نخستوزیر وقت در آبان ۱۳۲۸ به دست یکی از اعضای جنبش فدائیان اسلام به نام سیدحسین امامی کشته شد[5] عبدالحسین واحدی که در قم بود احساس کرد حضورش در تهران ثمربخشتر خواهد بود. او پس از این حادثه به تهران آمد و در فدائیان اسلام نقش فعالتری بر عهده گرفت. نواب صفوی اعتماد فوقالعاده به واحدی داشت. او واحدی را دارای مهارت در سخنوری و تبلیغ میدانست. سخنرانیهای آتشین واحدی در تسهیل روند موفقیت نهضت ملی شدن نفت تأثیر داشت. این ویژگی در کنار صداقت و عزم راسخ واحدی در پایبندی به اصول فدائیان اسلام، سبب اعتماد فوقالعاده نواب صفوی نسبت به وی شده بود.
واحدی در اغلب گردهماییهای فدائیان اسلام تصمیم گیرنده اصلی بود. او در این جنبش «گروه تحقیق و بررسی اخبار» را راهاندازی کرد و جمعی را نیز به نام «مأمورین انتظامات» تشکیل داد. واحدی در واقع مدیر برنامههای فدائیان اسلام محسوب میشد.[6]
عبدالحسین واحدی در تشکیلات فدائیان اسلام، همراه با نواب صفوی به تبیین مسائل روز و تحلیل راهبردی و تاکتیکهای آن میپرداخت. یکی از فرایندهای جذب نیرو و ارتقای آگاهی سیاسی در جنبش فدائیان اسلام، همت واحدی در تشکیل جلسات شبانه در مساجد یا منازل طرفداران این جنبش بود. محل جلسات عمدتاً خانیآباد و نواحی مختلف پایین شهر تهران بود. در این جلسات، عبدالحسین ضمن نشر حقایق اسلامی به تشریح مسائل سیاسی روز و اقدامات حکومت پهلوی میپرداخت و ادارهکننده اصلی جلسات بود.[7]
در اردیبهشت ۱۳۲۹ محمدرضا پهلوی مبادرت به انتقال جسد پدرش از مصر به ایران کرد. فدائیان اسلام مطلع شدند که شاه قصد انتقال جنازه رضاشاه به قم و طواف دادن او به دور حرم حضرت معصومه(س) را دارد و میخواهد علما و مراجع قم را تشویق کند تا بر جنازه او نماز بگذارند.[8] فدائیان اسلام تلاش کردند تا سرحد امکان از انجام این برنامه جلوگیری کنند. سهم عبدالحسین واحدی در این تلاش سخنرانی در فیضیه برای روشن ساختن افکار عمومی طلاب نسبت به ماهیت رضاشاه و حکومتش بود. او به مبارزه با این اقدام حکومت پهلوی برخاست و به طلاب و علما هشدار داد که چنانچه در روز تشییع جنازه قدم به خیابان بگذارند، مسئول خون خویش خواهند بود. این هشدار انقلابی به غیبت مطلق روحانیون در این مراسم منتهی شد و کسی هم بر جنازه رضاشاه نماز نخواند. از اینرو دولت ناچار شد با پوشاندن لباس روحانیت به تن بعضی زیارتنامهخوانهای حرم، صحنه سازی کند تا بتواند برای پدرش کسب وجاهت نماید.[9] به همین دلیل مراسم تشییع جنازه رضاشاه در قم با برنامهریزی فدائیان اسلام بدون حضور روحانیون برگزار شد.[10]
فدائیان اسلام با نهضت ملی شدن نفت، همراهی داشتند. با اوجگیری این نهضت در سال 1329، فدائیان اسلام تصمیم گرفتند سپهبد رزمآرا نخستوزیر وقت را که از مخالفین سرسخت نهضت ملی بود از میان بردارند. بدین منظور در روز ۱۱ اسفند ۱۳۲۹ همایش بزرگی از طرف جمعیت فدائیان اسلام در مسجد شاه تهران (مسجد امام خمینی بازار) برپا شد. در این همایش علیه مظالم شرکت نفت ایران و انگلیس و لزوم ملی شدن صنعت نفت بیانات و تظاهرات انجام شد و سپس رزمآرا به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.[11] در این مراسم عبدالحسین واحدی بیش از 2 ساعت سخنرانی کرد. او مخالفین نهضت ملی، سیاستهای آمریکا، انگلیس، و شوروی نسبت به منافع مردم ایران را مورد حمله شدید قرار داد. اوج سخنرانی واحدی بخش پایانی آن بود که اعلام کرد:
«اکثریت نمایندگان مجلس، نماینده واقعی این ملت نیستند، شاه در همه ارکان کشور دخالتهای غیر قانونی دارد و دولت رزمآرا دولت فرمایشی شاه، و غاصب است. مردم ایران دولتی میخواهند که احکام اسلام را اجرا کند.» واحدی در پایان سخنرانی سراسر شور و هیجان خود گفت: «اگر رزمآرا تا سه روز دیگر از دولت کنار نرود، او را کنار خواهیم زد.»[12]
پنج روز پس از این سخنرانی رزمآرا توسط یکی از اعضای فدائیان اسلام به نام خلیل طهماسبی در مسجد شاه تهران به ضرب سه گلوله ترور و کشته شد.[13] رزمآرا همراه با اسدالله علم برای شرکت در مراسم ختم آیتالله میرزا محمد فیض قمی وارد مسجد شده بود و حادثه در صحن مسجد به وقوع پیوست.[14]
پس از این واقعه حسین علاء به نخستوزیری رسید. مدت صدارت وی تنها شش هفته بود (از 21 اسفند 1329 تا 6 اردیبهشت 1330) اما طی همین مدت شماری از چهرههای اصلی فدائیان اسلام از جمله عبدالحسین واحدی، سیدهاشم حسینی و امیرعبدالله کرباسچیان (مدیر نشریه نبرد ملت) را دستگیر و زندانی کرد و نواب صفوی نیز با همه تلاش خود نتوانست آنان را آزاد کند.[15]
نواب صفوی نیز خود در 13 خرداد 1330 توسط دولت مصدق که پس از دولت حسین علاء روی کار آمده بود، دستگیر شد. پس از آن به دعوت عبدالحسین واحدی ۵۱ نفر از اعضای جنبش فدائیان اسلام در ۲۱ دی همان سال برای وادار کردن دولت مصدق به آزادی نواب صفوی، در محوطه زندان تحصن کردند. اما به دستور مصدق، نیروهای پلیس به متحصنین حملهور شدند و آنان را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند، و بسیاری از آنها را که از شدت خونریزی و ضربات وارده در حال مرگ بودند، در زندانهای انفرادی حبس کردند.[16] نواب تا یک سال پس از این تحصن در زندان ماند و سپس در بهمن ۱۳۳۱ آزاد شد.[17]
واحدی از آن پس از فضای سرد و بیروح حوزه علمیه قم در رنج بود و سکوت و بیتفاوتی علما و طلاب را در برابر جریانات سیاسی روز کشور و جهان، برنمیتابید. او میگفت حوزههای علمیه، به عنوان وارثان حقیقی پیامبر(ص) و ائمهاطهار(ع) موظف به قیام علیه ظلم هستند. [18] وی همهجا به ایراد سخن در میان طلاب میپرداخت و جنایات حکومت پهلوی را افشا میکرد.
حسین علاء در دوره جدید صدارت خود که از فروردین 1334 آغاز شده بود، تلاش کرد ایران را به عضویت پیمان سنتو درآورد. او در 25 آبان ۱۳۳۴، توسط یکی دیگر از اعضای فدائیان اسلام به نام مظفرعلی ذوالقدر، مورد سوء قصد قرار گرفت.[19] وی در این روز به مناسبت درگذشت سیدمصطفی کاشانی فرزند آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی راهی مسجدشاه شده بود و ترور ناموفق وی در شبستان مسجد صورت گرفت. علاء با وجود آنکه از ناحیه سر مجروح شده بود 2 روز بعد به منظور شرکت در جلسه افتتاحیه پیمان سنتو عازم بغداد شد.
فدائیان اسلام تصمیم گرفتند کار ناتمام ذوالقدر را به پایان برسانند. از اینرو عبدالحسین واحدی به اتفاق اسدالله خطیبی سفری پنهانی به عراق برنامهریزی کردند تا در آنجا طرح خود را علیه حسین علاء عملی سازند. آنان در اهواز توسط شهربانی شناسایی، دستگیر؛ و روز دوم آذر 1334 به تهران انتقال داده شدند.[20] یک روز قبل از آن نیز نواب صفوی[21] و روز ششم آذر سایر اعضای این گروه از جمله خلیل طهماسبی توسط مأمورین فرمانداری نظامی بازداشت شدند.[22]
عبدالحسین واحدی پس از انتقال به تهران نزد تیمور بختیار فرماندار نظامی وقت تهران برده شد. او یک هفته پس از دستگیری، به تاریخ 7 آذر 1334 در پی مشاجرهای با تیمور بختیار به دست وی به شهادت رسید. بعداً حکومت پهلوی مدعی شد که او در حال فرار از دست مأموران گلوله خورد و کشته شد.[23]
اما واقعیت این بود که وقتی واحدی را به فرمانداری نظامی آوردند، تیمور بختیار در نخستین برخورد، به واحدی ناسزا گفت و مادر او را بدکاره خواند. واحدی نیز با عصبانیت گفت: «به مادر من توهین نکن» سپس یک صندلی را بلند کرد و با شدت به سوی بختیار پرتاب کرد. در همان لحظه تیمور بختیار اسلحهاش را کشید و با شلیک چند گلوله به واحدی، وی را در دفتر خود به شهادت رساند.[24]
پیکر عبدالحسین واحدی را شبانه و غریبانه به گورستان مسگرآباد در شرق تهران منتقل و به خاک سپردند.
50 روز بعد نواب صفوی به همراه مظفر ذوالقدر، خلیل طهماسبی و محمد واحدی (برادر عبدالحسین) به اعدام محکوم شدند و حکم صادره، بامداد ۲۷ دی ۱۳۳۴ به اجرا درآمد.[25] این در قبرستان وادیالسلام قم به خاک سپرده شدند.
عبدالحسین و محمد واحدی برادر بزرگتری به نام محمدتقی داشتند که نشریهای با نام «دعوت اسلامی» را با تفکر اسلامگرایی سیاسی در کرمانشاه منتشر میکرد. انتشار این مجله تا سال ۱۳۱۴ ادامه یافت.[26] سیدجواد واحدى نیز برادر دیگر آنها بود.[27] این چهار برادر، خواهری نیز به نام «صدیقهبیگم» داشتند که با شیخ عبدالحسین قاضیزاده ازدواج کرد. فرزند این زوج نیز به نام مصطفی رهنما (خواهرزاده سیدعبدالحسین واحدی) از روحانیون شیعه دهه ۱۳۳۰ بود.[28]
پینوشتها:
[1]. «ویکی شیعه»، به نقل از: بهبهانی، احمدبن محمدعلی، مرآتالاحوال جهاننما: سفرنامه، قم ۱۳۷۳، ج ۱، ص ۱۴۷.
[2]. ویژهنامه «همایش بزرگداشت پنجاهمین سالگرد شهادت نواب صفوی و یاران وفادارش»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۰.
[3]. مقاله: «مروری بر زندگی مرد شماره دو فدائیان اسلام شهید عبدالحسین واحدی»، «نوید شاهد»، ش 23، دی 1396.
[4]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، انتشارات سوره مهر، ج 3، چ 1، ۱۳۹۴، ص ۸۲ - ۸۳.
[5]. عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، نشر گفتار، ۱۳۷۶، ج ۱، ص ۴۲۶.
[6]. تبیان، بخش: «حوزه علمیه شهدا و ایثارگران حوزوی»، مقاله: «شهید عبدالحسین واحدی که بود؟».
[7]. خاطرات محمدمهدی عبدخدایی، تدوین سیدمهدی حسینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، 1397، ص 98.
[8]. «شاهد یاران»، یادمان پنجاهمین سالروز عروج شهید نواب صفوی و یارانش، دی ۱۳۸۴، ص ۶.
[9]. «شاهد یاران»، همان.
[10]. «نوید شاهد»، ۲۳ دی ۱۳۹۶، همان.
[11]. عاقلی، باقر، همان، ج 1، ص 442.
[12]. تبیان، بخش: «حوزه علمیه شهدا و ایثارگران حوزوی»، مقاله: «شهید عبدالحسین واحدی که بود؟».
[13]. روزنامه اطلاعات، چهارشنبه 16 اسفند 1329، ش 7467، ص 1.
[14]. روزنامه اطلاعات، همان روز، همان ص (طهماسبی در اولین بازجویی گفت: «رزمآرا خائن بود و او را کشتم.»؛ عاقلی، باقر، همان، ج 1، ص 443).
[15]. جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ویراست پنجم، بهار 1385، ص 169.
[16]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، پاییز ۱۳۸۵، ج 1، ص ۱۱۶ - ۱۱۷.
[17]. عاقلی، باقر، همان، ج 1، ص 482.
[18]. پایگاه اطلاع رسانی علمای کرمانشاه، 12 آذر ۱۳۹۱، ساعت 19:33.
[19]. روزنامه اطلاعات، جمعه 26 آبان 1334، ش 8838، ص 1.
[20]. روزنامه اطلاعات، پنجشنبه دوم آذر 1334، ش 8844، ص 1.
[21]. روزنامه اطلاعات، همان روز، ص 1.
[22]. روزنامه اطلاعات، سهشنبه هفتم آذر 1334، ش 8849، ص 1.
[23]. روزنامه اطلاعات، چهارشنبه هشتم آذر 1334، ش 8850، ص 1.
[24]. خبرگزاری دفاع مقدس، مقاله: «نحوه شهادت نفر دوم تشکیلات فدائیان اسلام بهدست بختیار»، کد خبر: ۳۲۱۱۱۸، تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۷، ۱۵:۱۸ ؛ خبرگزاری تسنیم، مقاله: «مردی که به جرم ارادت به حضرت زهرا(س) شهید شد» تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۳۷.
[25]. روزنامه اطلاعات، چهارشنبه 27 دی 1334، ش 8899، ص 1.
[26]. خاطرات محمدمهدی عبدخدایی، همان، ص 98.
[27]. همان.
[28]. همان.
تعداد بازدید: 272