انقلاب اسلامی :: مدرسه علوی

مدرسه علوی

15 مهر 1403

احمد ساجدی

مدرسه علوی از مدارس قدیمی تهران است که در سال 1334 به همت علی‌اصغر کرباسچیان معروف به «علامه» و استاد رضا روزبه، کارشناس امور تربیتی و استاد فیزیک تأسیس شد و از مهر ۱۳۳۵ رسماً کار خود را آغاز کرد.[1] کرباسچیان از طلاب حوزه علمیه قم و شاگرد علامه طباطبایی بود و روزبه نیز از سادات زنجان و از شاگردان میرزا محمدتقی شیرازی (میرزای دوم) بود.[2]

مدرسه علوی در بدو امر تحت نام «مؤسسه فرهنگی علوی» و فقط با یک کلاس در سطح اول دبیرستان در خیابان فخرآباد تهران آغاز به کار کرد.[3] این مدرسه در اولین سال‌های پس از کودتای 28 مرداد 1332 و در شرایطی تأسیس شد که در جامعه ایران و به‌طور مشخص در شهر تهران، دوگانگی مشهودی میان جوامع دینی و علمی وجود داشت. اغلب مردم متدین، روحانیون و حوزه‌های علمیه، تنها به تحصیل معارف دینی می‌پرداختند. به دلیل فضای غیردینی حاکم بر مدارس، بسیاری از خانواده‌های مذهبی مانع از ادامه تحصیل فرزندانشان می‌شدند از این‌رو بنیانگذاران مدرسه علوی با هدف تربیت جوانان تحصیل کرده متدین درصدد رفع این نگرانی برآمدند. آنان تلفیقی از سبک آموزش جدید و آموزش معارف دینی و اسلامی را سرلوحه برنامه‌های آموزشی خود قرار دادند.[4]

هدف از تأسیس مدرسه علوی رقابت با نسل تحصیل‌کرده سکولار، تربیت دانش‌آموختگان متدین در بیشتر رشته‌های مورد نیاز دانشگاهی، به‌خصوص رشته‌های فنی و پزشکی و اثبات این نکته بود که دین و دانش با هم تعارضی ندارند و می‌توان هم تحصیل کرده بود و هم متدین باقی ماند.[5] کرباسچیان در وصیت‌نامه خود نوشته است:

«... بعضی از افراد متدین در سال ۱۳۳۴ با هدف انسان‌سازی، به تأسیس مدرسه علوی اقدام کردند و هدفشان این بود که مدرسه در کنار آموزش دین و اخلاق از سطح علمی بالایی نیز برخوردار باشد و بهترین استادان در هر رشته دعوت شوند... بنابراین، هدف مدرسه علوی تنها تربیت دکتر و مهندس نبود؛ بلکه تربیت انسان‌هایی با معنویت و اخلاق بود که با علوم روز آشنا باشند و با علم و تخصص خود بتوانند به جامعه خدمت کنند...»[6]

مدرسه علوی در سال‌های نخست فعالیت خود با امکانات ناچیزی اداره می‌شد، ولی با اضافه شدن معلمان تحصیل‌کرده، و همچنین کمک بازاریان از لحاظ مالی و تدارکاتی، قوت گرفت. در آن سال‌ها جو جامعه از نظر سیاسی ملتهب بود و حادثه مهمی همچون پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ باعث شده بود تا ساواک نیروهای مذهبی را بیشتر تحت نظر داشته باشد. فشارهای ساواک، و تجربه تعطیلی مدارسی همچون رفاه و کمال، به علت انجام فعالیت‌های سیاسی، باعث شد مدرسه علوی ، از فعالیت و جهت‌گیری سیاسی دوری ورزد. با چنین رویکردی مدرسه توانست سرپا بماند.[7]

هزینه مالی مدرسه علوی توسط خانواده‌هایی که توانایی مالی داشتند تأمین می‌شد. همچنین یکی از وعاظ مورد اعتماد بازاری‌های تهران به نام شیخ هادی تهرانی در این امر تلاش می‌کرد. به تدریج «مؤسسه فرهنگی علوی» ضمن تشکیل سال‌های بالاتر مقطع دبیرستان، از امکانات آموزشی مناسب‌تری نیز برخوردار شد. سپس «دبستان علوی» را در خیابان «ایران» تأسیس کرد و بعد با تغییر نظام آموزشی در ایران مدرسه راهنمایی علوی را با نام «مدرسه نیک‌پرور» راه‌اندازی کرد. مقاطع مختلف این مدرسه فقط به پسران اختصاص داشت. کادر آموزشی مدرسه علوی، سطح علمی بالایی داشتند و علاوه بر دروس عادی و رسمی، حرفه‌هایی مانند روزنامه‌نگاری، ماشین‌نویسی، خوشنویسی، گلکاری، فن بیان، مباحثه و سخنوری و زبان انگلیسی را نیز آموزش می‌دادند.[8]

کرباسچیان و روزبه اصرار داشتند بهترین و باسوادترین آموزگاران را دعوت کنند؛ چنان‌که برای تدریس و سخنرانی از افراد شاخصی چون آقایان: مرتضی مطهری، محمد حسینی بهشتی و محمدتقی جعفری دعوت می‌کردند.[9] سرپرستان مدرسه دانش‌آموزان را از فعالیت‌های سیاسی بازمی‌داشتند.[10]

بیشتر دانش‌آموختگان این مدرسه در دانشگاه‌ها پذیرفته می‌شدند.[11] امام‌خمینی در نامه‌ای در سال ۱۳۵۲ به فرزندش سیداحمد یادآور شد به محمدصادق تهرانی (وکیل امام‌ خمینی) که به برخی مؤسسات مانند مدرسه علوی برای استفاده از وجوه شرعی اجازه می‌داد، یادآور شود این‌گونه مؤسسات نیازمند استفاده از سهم امام نیستند؛[12] زیرا آنان از کمک‌های بازاریان و متمولین برخوردارند.[13]

عزیمت امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوی

امام‌خمینی تا ساعت هشت صبح روز ۱۳ بهمن در مدرسه رفاه بود و سپس به مدرسه علوی رفت.[14] گزارش‌ها درباره علت انتقال امام‌خمینی به مدرسه علوی مختلف است. برخی کمبود فضا در مدرسه رفاه و راه‌های دسترسی بهتر برای ملاقات با ایشان[15] و برخی پرهیز از محصور شدن رهبری در دایره دولتمردان ملی مذهبی‌ که در مدرسه رفاه مستقر بودند،[16] را علت انتقال ایشان شمرده‌اند. آیت‌الله مطهری نیز در انتقال ایشان به مدرسه علوی مؤثر بود.[17]

پس از انتقال امام‌خمینی به مدرسه علوی، امور اداری دولت انقلاب در مدرسه رفاه باقی ماند و مدرسه علوی به پایگاه هدایت انقلاب تبدیل شد.[18] مدرسه علوی نزدیک مدرسه رفاه بود و دو در داشت که یکی از آنها به خیابان ایران باز می‌شد و دیگری به کوچه‌ای که در موازات آن قرار داشت و مردم به‌آسانی می‌توانستند از یک در وارد و از در دیگر خارج شوند.[19] مدرسه علوی یک سرسرای بزرگ هم داشت، که امام می‌توانستند از آنجا با مردمی که مشتاق دیدار ایشان بودند، ملاقات کنند. طبقه اول مدرسه، برای دیدار با مردم و طبقه دوم به محل استراحت و زندگی امام تبدیل شد. مردم از سراسر کشور به دیدار امام می‌آمدند و تعداد زیادی از سربازان، نیروهای ارتش و رؤسای ادارات نیز در دیدار با امام استعفای خود را اعلام ‌می‌کردند.[20] این مدرسه حیاطی بزرگ داشت. حاج مهدی عراقی کار تدارک نیروها را بر عهده داشت.[21] او مسئولیت بیشتر دید و بازدیدها و ملاقات‌ها، همچنین امور مالی را بر عهده داشت. در هیئت مدیره‌ای که به دستور امام‌خمینی در مدرسه علوی تشکیل شد، حاج مهدی عراقی مسئول امنیت داخلی مدرسه و حفاظت از خانواده امام ‌خمینی شد.[22] انتظامات داخلی مدرسه و دیدار با شخصیت‌ها بر عهده حجت‌الاسلام علی‌اکبر ناطق نوری بود. عباسعلی ناطق نوری نیز مسئولیت محافظت از امام ‌خمینی را بر عهده داشت.[23] محل ملاقات‌ها و زندگی رهبر انقلاب، اتاقی با ابعاد ۵/۲ در ۵/۳ متر با فرش‌های ارزان‌قیمت بود.[24] خانه پشت مدرسه علوی که از طریق مدرسه راه داشت، برای سکونت امام‌ خمینی و خانواده ایشان قرار داده شد.

رویدادهای مهم دوران انقلاب

مدرسه علوی از 13 بهمن 1357 که به اقامتگاه امام خمینی تبدیل شد، تا 10 اسفند همان سال که امام رهسپار قم شدند،[25] روزهای پر خبری را پشت سر گذاشت. امام‌ در این مدرسه علاوه بر اقامه نماز جماعت[26] به امور مربوط به انقلاب رسیدگی می‌کرد.[27]

اقشار مختلف مردم از روز 13 بهمن از در شرقی مدرسه علوی وارد می‌شدند و ایشان در کنار پنجره ساختمان به ابراز احساسات آنان پاسخ می‌گفت. سپس جمعیت از در غربی که در مدرسه رفاه قرار داشت، خارج می‌شدند.[28] مردان پیش از ظهر و بانوان عصرها به دیدار امام‌ خمینی می‌رفتند.[29] در فاصله‌ای که مردم به محوطه مدرسه می‌رسیدند، امام‌خمینی در همان اتاق مشرف به حیاط مدرسه، دیدارهای خصوصی خود را نیز انجام می‌داد.[30] جواد شهرستانی آخرین شهردار تهران در حکومت پهلوی با حضور در مدرسه علوی، استعفای خود را تقدیم امام ‌خمینی کرد و ایشان پس از پذیرش، تا نصب مسئول جدید او را در مقامش ابقا کرد.[31]

امام‌خمینی در روزهای نخست ورود به مدرسه علوی، در جمع طلاب وعده داد به قم بازگردد.[32] او در ۱۳ بهمن در جمع روحانیون، دلیل بازگشت خود به ایران را خدمت به علما و ایرانیان شمرد و با سپاسگزاری از زندانیان و مبارزان، از جنایات شاه سخن گفت.[33] در ۱۴ بهمن، در جمع اعضای کمیته استقبال، از آنان تشکر کرد و تأکید کرد انقلاب به مرحله حساس و بازگشت‌ناپذیری رسیده[34] و مردم باید آگاهانه خیابان‌ها را پر کنند تا جمهوریِ متکی بر آرای مردم تشکیل شود.[35] در همین روز حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی در مدرسه علوی در جمع هزاران نفر از روحانیون و مردم، در حضور امام ‌خمینی سخنرانی کرد و امام‌ نیز او را ستود.[36]

امام‌خمینی در ۱۵ بهمن حکم نخست‌وزیری مهدی بازرگان را صادر کرد.[37] متن حکم را حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی در مدرسه علوی خواند و آن را به همراه یک جلد قرآن به بازرگان سپرد؛ سپس ترجمه انگلیسی آن را ابراهیم یزدی برای خبرنگاران حاضر در مراسم خواند.[38] در ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ امام‌ در مصاحبه مطبوعاتی با حضور بیش از 400 خبرنگار داخلی و خارجی، یادآور شد معرفی دولت بازرگان بر اساس قانون و ولایت است و همگان باید از دولت او اطاعت کنند.[39]

در ۱۹ بهمن جمعی از افسران، درجه‌داران و همافران نیروی هوایی به دیدار امام‌خمینی آمدند. این گروه برای جلوگیری از پیشامدهای احتمالی هماهنگی‌های لازم را انجام داده بود و برای درگیری با مأموران هم آمادگی داشتند.[40] این عده در برابر امام‌ رژه رفتند و با سلام نظامی به ایشان ادای احترام کردند. امام‌ ضمن تشکر از آنان درباره ارتش مستقل و به دور از وابستگی به اسرائیل و آمریکا سخن گفت.[41] عکس بزرگی که از این دیدار در روزنامه کیهان چاپ شد،[42] بر وحشت طرفداران حکومت پهلوی افزود.[43] شاپور بختیار، و سران ارتش شاهنشاهی آن را تکذیب کردند،[44] ولی امام‌خمینی صحت تصویر را تأیید کرد.[45] روزنامه کیهان نیز در روز شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ دوباره عکس را به همراه تأییدیه امام ‌خمینی منتشر کرد. بعد از ظهر 19 بهمن نیز گروهی از اعضای هوانیروز اصفهان با امام دیدار کردند و از وضعیت نیروی هوایی اصفهان گزارش دادند.[46] در ۲۱ بهمن، لشکر گارد به پادگان همافران نیروی هوایی تهران حمله کرد و مردم برای حمایت از همافران، با مهاجمان درگیر شدند.[47] امام‌ خمینی در اطلاعیه‌ای این تجاوز را محکوم کرد و حمایت مردم از همافران را شجاعانه خواند و به ارتش درباره ادامه این جنایت هشدار داد.[48]

در شب ۲۱ بهمن، درگیری‌ها به اطراف خیابان محل مدرسه کشیده شد. خطر بمباران، مدرسه را تهدید می‌کرد. امام‌ خمینی پیشنهاد تغییر مکان خود را نپذیرفت.[49] بنابر گزارشی، کمیته استقبال امام‌ خمینی برآن شد مکان ایشان را تغییر دهد، اما صادق خلخالی با این تصمیم مخالفت کرد و امام ‌خمینی نظر وی را پذیرفت.[50] فرمانداری نظامی تهران با هدف کودتا و سرکوب انقلاب در ۲۱ بهمن زمان حکومت ‌نظامی را از ۱۶:۳۰ تا پنج صبح روز بعد افزایش داد و در اطلاعیه‌ای دیگر، زمان آن را به 12 ظهر رساند؛[51] مهدی رحیمی؛ فرماندار نظامی تهران از یگان‌های تابعه خود خواست همه رهبران انقلاب را دستگیر کنند.[52] امام‌ خمینی طی اعلامیه‌ای حکومت‌ نظامی را خدعه و خلاف شرع خواند و از مردم خواست بدان اعتنا نکنند و آماده دفاع از اسلام و قوانین اسلامی باشند.[53] مردم در حمایت از امام‌ و انقلاب به میدان آمدند و طرح حکومت ‌نظامی شکست خورد، و در ادامه درگیری‌ها، مراکز سیاسی و نظامی حکومت پهلوی یکی پس از دیگری به دست مردم افتاد.[54] ارتش در ساعت ۱۰:۳۰ روز ۲۲ بهمن بی‌طرفی خود را اعلام کرد.[55]

امام‌ خمینی در ۲۲ بهمن از مردم خواست از خود رفتار انقلابی نشان دهند و از آتش‌سوزی و حمله به سفارتخانه‌ها بپرهیزند و در صورت رویارویی ارتش با مردم، با آنان مقابله کنند.[56] ایشان طی اطلاعیه دیگری، با تأکید بر فرمان‌های قبلی، سفارش کردند با دستگیرشدگان هوادار حکومت پهلوی مدارا کنند[57] و در پاسخ استفتای گروهی از نظامیان، سوگند به قرآن نظامیان در برابر فرماندهان خود مبنی بر حمایت از محمدرضا پهلوی را بی‌اعتبار خواند.[58] ایشان در ۲۳ بهمن در اطلاعیه‌ای از مردم خواست از تخریب مکان‌ها بپرهیزند و به مساجد رفته، گوش به فرمان علما باشند و با مأموران نخست‌وزیری منصوب امام همکاری کرده، با نظامیان پناهنده به انقلاب، همراهی کنند.[59] ایشان در اطلاعیه‌ای در روز ۲۵ بهمن از مردم تبریز خواست با اغتشاش‌گران طرفدار شاه مقابله کنند[60] و در بیانیه دیگری از مردم خواست به اعتصاب‌ها پایان دهند و کارها را از سر گیرند.[61]

از دیگر حوادث آن زمان، تحویل سلاح‌ها و مهمات غنیمتی از پادگان‌های پهلوی به مدرسه رفاه و علوی توسط مردم بود.[62] فزونی جنگ‌افزارها تمام اتاق‌ها و حیاط مدرسه تا پشت‌بام را پر کرده بود.[63] سران و مقامات حکومت پهلوی به دست جوانان دستگیر و به مدرسه رفاه تحویل می‌شدند.[64]

دیدارهای مهم امام‌ در مدرسه علوی

امام‌ خمینی از ۱۲ بهمن تا ۹ اسفند ۱۳۵۷ که در مدرسه‌های رفاه و علوی اقامت داشت، غیر از دیدارهای روزانه با اعضای دفتر، منسوبان و مانند آنان، ۹۱ ملاقات خصوصی و عمومی داشت.[65] شخصیت‌های مذهبی و سیاسی بسیاری ازجمله، سیداحمد خوانساری از مراجع تقلید مقیم تهران در مدرسه علوی با امام ‌خمینی دیدار کردند.[66] یاسر عرفات رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین و برخی دیگر از مقامات فلسطینی نیز در ۲۸ بهمن با امام‌ خمینی دیدار کردند. ایشان درباره پیروزی انقلاب اسلامی و وضعیت فلسطین و غلبه ایمان بر قدرت‌های استعماری با آنان سخن گفت.[67]

امام‌ خمینی در ۳۰ بهمن در جمع مسئولان، معلمان و کارکنان مدرسه علوی بر ضرورت آشنا کردن دانش‌آموزان با زمان و سیاست سخن گفت و افزود افراد ناآشنا با سیاست، کور وارد جامعه می‌شوند.[68] ایشان با تشکر از متصدیان مدرسه علوی، یادآور شد به محض شروع درس‌ها قصد داشته مدرسه را ترک کند، اما مسئولان مدرسه گفته‌اند اگر تا زمان عزیمت ایشان به قم، طولانی نیست، همان‌جا بماند. این پاسخ باعث ماندن ایشان شد.[69] در ۵ اسفند سفیرکبیر شوروی و همراهان، با امام‌ خمینی دیدار کردند و ایشان افزون بر موضوع قیام دینی، درباره حُسن همجواری با آنان سخن گفت.[70] سیدعباس مهری از علمای کویت نیز همراه با ۲۷۰ تن از علاقمندان انقلاب اسلامی با ایشان دیدار کردند.[71] عبدالسلام جلود معاون معمر قذاقی رهبر لیبی نیز با ایشان دیدار کرد و اجازه خواست قذافی برای دیدار ایشان به ایران بیاید که امام‌ خمینی آن را به وقت دیگری موکول کرد.[72] نمایندگان خلیفه‌گری ارامنه نیز با امام ‌خمینی دیدار کردند.[73]

مدرسه علوی هم اکنون نیز در مقاطع مختلف تحصیلی از پیش دبستان تا پیش دانشگاهی به شکل غیرانتفاعی فعال است. همه ساله در ایام دهه فجر درهای دبستان علوی به روی علاقمندان برای تجدید خاطرات انقلاب گشوده و نمایشگاهی نیز در آن برپا می‌شود.[74]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. حسینیان، روح‌الله، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (۱۳۲۰–۱۳۴۰)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، ص ۴۴۲.

[2]. «شرح حال استاد»، مرکز تدوین و نشر آثار علامه کرباسچیان، سایت باشگاه اندیشه.

[3]. دائره‌المعارف انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ج 3، چ 1، ۱۳۹۴، ص ۲۹۴.

[4]. دائره‌المعارف انقلاب اسلامی، همان، همان ص.

[5]. «وزرای روحانی از این دو مدرسه آمده‌اند»، خبرگزاری ایسنا، ۱۶ شهریور ۱۳۹۲.

[6]. «وصایای استاد: وصیت‌نامه فرهنگی - تربیتی استاد علامه کرباسچیان»، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران.

[7]. «یادنامه استاد علامه کرباسچیان؛مجموعه مقالات به مناسبت بزرگداشت پنجاهمین سال تأسیس مدرسه علوی»، نشر آفاق. ۱۳۸۶؛ «وصایای استاد: وصیت نامه فرهنگی - تربیتی استاد علامه کرباسچیان»، نشر آفاق، ۱۳۸۵.

[8]. دائره‌المعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 294 - 295.

[9]. کرمی‌پور، حمید، کارنامه سیاسی و فرهنگی دبیرستان‌های کمال نارمک، رفاه و علوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۹، ص ۱۲۶.

[10]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید محمدجواد باهنر، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چ 1، ۱۳۷۹، ص ۳۰۰.

[11]. خاطرات جواد منصوری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چ 1، ۱۳۷۹، ص ۲۴.

[12]. صحیفه امام، ج 2، ص 493.

[13]. کرمی‌پور، کارنامه... همان، ص ۱۱۳.

[14]. شفیق، حبیب‌الله، مدرسه رفاه مسند مهر انقلاب، خاطرات حبیب‌الله شفیق از کمیته استقبال امام‌خمینی، روزنامه رسالت، ۱۲ بهمن ۱۳۸۴، ص ۱؛ خامنه‌ای، سیدعلی، خاطرات و حکایت‌ها، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، تهران، چ 7، ۱۳۸۰، ج 1، ص ۲۹.

[15]. دانش‌منفرد، علی، مصاحبه، روزنامه ایران، ۲۳ بهمن ۱۳۹۲، ص ۱۰؛ هاشمی، محمد، خاطرات محمد هاشمی، به کوشش فاطمه یابنده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۹۲، ص ۲۴۷ - ۲۴۸.

[16]. خلخالی، صادق، خاطرات آیت‌الله خلخالی، تهران، نشر سایه، چ 1، ۱۳۷۹، ص ۲۷۷؛ مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه سروی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، ۱۳۸۷، ص ۱۹۶؛ معادیخواه، عبدالمجید، جام شکسته، خاطرات حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۲، ج ۳، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.

[17]. ناطق نوری، علی‌اکبر، خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۲، ج 1، ص ۱۶۳ - ۱۶۴.

[18]. شفیق، مدرسه رفاه مسند مهر انقلاب، همان، ص ۸؛ دانش‌منفرد، مصاحبه، ص ۱۰.

[19]. توکلی‌بینا، ابوالفضل، خاطرات ابوالفضل توکلی‌بینا، به کوشش محمودطاهر احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳، ص ۱۶۷.

[20]. پرتال امام خمینی، «برگی از صحیفه رشادت‌های مردمی: مدرسه رفاه»، کد مطلب: ۱۸۴۰۸۷، تاریخ مطلب: 13 بهمن 1401.

[21]. ناطق نوری، خاطرات، همان، ج 1، ص ۱۶۴.

[22]. عراقی، مهدی، تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید مهدی عراقی، تألیف امین عزیزی و مجتبی سلطانی احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۹۱، ص ۲۴۷.

[23]. ناطق نوری، خاطرات، همان، ج 1، ص ۱۶۴.

[24]. عارفی، سیدحسن، طبیب دلها، خلاصه گزارش‌های طول درمان و سیر معالجات بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، تهران، عروج، چ 2، ۱۳۷۸، ص ۴۱.

[25]. روزشمار تاریخ معاصر ایران(جمهوری اسلامی ایران)، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، پاییز 1392، ج 1، ص 328.

[26]. فرهودی، محمود، رمز خلوص، به‌یاد قائد عظیم‌الشان و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، امام‌خمینی، مجله حضور، ش ۱۸، ۱۳۷۵، ص ۳۳۱.

[27]. کشمیری، محمدجواد، مصاحبه، روزنامه ایران، ۱۸ بهمن ۱۳۸۹، ص ۱۱.

[28]. گلی زواره، غلامرضا، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، تربیتی و عرفانی حضرت امام‌خمینی، قم، نشر حضور، چ 1، ۱۳۷۹، ص ۵۶.

[29]. خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، همان، ص ۲۷۷.

[30]. عارفی، طبیب دلها،.... همان، ص 42.

[31]. اعتمادیان، محمدرضا، خاطرات محمدرضا اعتمادیان، تدوین سیدمهدی حسینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۴، ص ۸۰ - ۸۱؛ روزشمار تاریخ ایران، باقر عاقلی، نشر گفتار، 1376، ج 2، ص 407.

[32]. صحیفه امام، ج 6، ص 23.

[33]. صحیفه امام، ج 6، ص ۲۴ – 25.

[34]. صحیفه امام، ج 6، ص 50.

[35]. صحیفه امام، ج 6، ص 51.

[36]. ناطق نوری، خاطرات، همان، ج 1، ص 166؛ فلسفی، محمدتقی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 4، ۱۳۸۲، ص ۳۵۱ – ۳۵۴.

[37]. صحیفه امام، ج 6، ص 54.

[38]. صحیفه امام، ج 6، ص 54؛ بدلا، سیدحسین، هفتاد سال خاطره از آیت‌الله سیدحسین بدلا، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۷۸، ص ۲۴۳.

[39]. صحیفه امام، ج 6، ص ۵۶ - ۵۸.

[40]. کشمیری، مصاحبه، روزنامه ایران، ص ۱۱.

[41]. صحیفه امام، ج 6، ص ۱۰۱ - ۱۰۲.

[42]. روزنامه کیهان، ۱۹بهمن 1357، ص 1.

[43]. ذاکری، علی‌اکبر، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امام‌خمینی، قم، بوستان کتاب، چ 2، ۱۳۹۱، ص ۷۳۸.

[44]. خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، همان، ص ۲۷۷ - ۲۷۸؛ منصوری، خاطرات جواد منصوری، همان، ص ۲۸۳.

[45]. ذاکری، طلوع خورشید، همان، ص ۷۳۸.

[46]. اطلاعات، روزنامه، ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، ص 8؛ خامنه‌ای، شرح اسم، همان، ص ۶۶۳.

[47]. ذاکری، طلوع خورشید، همان، ص ۷۴۷.

[48]. صحیفه امام، ج 6، ص ۱۲۱ – ۱۲۲.

[49]. محمدی اشتهاردی، محمد، شمه‌ای از سیره عملی امام‌خمینی، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۱۵، ۱۳۷۸، ص ۳۱.

[50]. خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، همان، ص ۲۷۹.

[51]. گروه تحقیق انتشارات سروش، تقویم تاریخ انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۶۹، ص ۲۶۵؛ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، ص ۱۱۳۹.

[52]. کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، تهران، چ 1، ۱۳۷۱، ج 2، ص ۱۱۳۹.

[53]. صحیفه امام، ج 6، ص 122.

[54]. کرباسچی، همان، ص ۱۱۳۹ – ۱۱۴۳.

[55]. یکتا، حسین، روزشمار جنگ ایران و عراق، زمینه‌سازی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۷۵، ص ۵۸.

[56]. صحیفه امام، ج 6، ص 124.

[57]. صحیفه امام، ج 6، ص 126.

[58]. صحیفه امام، ج 6، ص ۱۲۷.

[59]. صحیفه امام، ج 6، ص ۱۲۸ - ۱۲۹.

[60]. صحیفه امام، ج 6، ص ۱۳۹.

[61]. صحیفه امام، ج 6، ص ۱۴۱.

[62]. خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، همان، ص ۲۸۲.

[63]. دانش‌منفرد، مصاحبه، همان، ص ۱۰.

[64]. شفیق، مدرسه رفاه مسند مهر انقلاب، همان، ص ۲.

[65]. مؤسسه تنظیم، محضر نور، فهرست دیدارهای امام‌خمینی.

[66]. خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، همان، ص ۲۸۰.

[67]. صحیفه امام، ج 6، ص 178.

[68]. صحیفه امام، ج 6، ص 199.

[69]. صحیفه امام، ج 6، ص ۲۰۴.

[70]. صحیفه امام، ج 6، ص ۲۱۹ - ۲۲۰.

[71]. صحیفه امام، ج 6، ص ۲۲۶.

[72]. صحیفه امام، ج 6، ص ۲۵۷.

[73]. صحیفه امام، ج 6، ص 258.

[74]. دایره‌المعارف انقلاب اسلامی، همان، ص ۲۹۶.



 
تعداد بازدید: 48


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: