13 آبان 1403
احمد ساجدی
امام خمینی در ۳۰ شهریور ۱۲۸۱ در شهر خمین دیده به جهان گشودند.[1] ایشان در فروردین ۱۳۰۱ به قم مهاجرت کردند و در دو مدرسه دارالشفا و فیضیه ساکن شدند.[2] مدت اقامت ایشان در این دو مدرسه ۸ سال به طول انجامید.[3] امام در ۲۶ بهمن ۱۳۰۸ ازدواج کردند.[4] مدتی به علت تعطیلی حوزه و سکونت خانواده همسرش در تهران، وارد پایتخت شدند و در کوچه میرزا محمود وزیر (بین میدان سرچشمه و سه راه امینحضور)، زندگی مشترک خود را در منزلی استیجاری آغاز کردند.[5] سپس به قم بازگشتند و پس از پایان تحصیلات حوزوی، با همسر خود در خانهای اجارهای واقع در خیابان ارم به مدت دو سال ساکن شدند. فرزند اول امام، سیدمصطفی در آذر ۱۳۰۹ در این خانه به دنیا آمد.[6] سومین خانه اجارهای امامخمینی در قم، محله عشقعلی، کوچه الوندیه بود که به علت گرانی اجاره، پس از سه ماه از آن به خانه چهارم نقل مکان کردند و پنجمین خانه اجارهای ایشان نزدیک تکیه ملامحمود بود. ایشان هشت سال در این خانه زندگی کردند و پسرشان سیدعلی که در کودکی درگذشت، متولد این خانه بود.[7] خانه ششم در گذر جَدّا، کوچه شادقلیخان قرار داشت و ایشان در این خانه استیجاری سه سال زندگی کردند[8] و مدتی نیز خانهای در پارک اتابکی (کامرانمیرزا) کنار مدرسه حجتیه اجاره کردند. سیداحمد خمینی در اسفند ۱۳۲۴ در این خانه متولد شد.[9] این خانه را بعدها سیدمحمد حجت خریداری کرد و به مدرسه حجتیه ضمیمه نمود.
خانه هشتم امامخمینی در قم واقع در محله یخچالقاضی نزدیک و شمال شرقی بیمارستان فاطمی بود. امامخمینی در بهار ۱۳۲۵ در این خانه استیجاری ساکن شدند.[10] پس از گذشت چند ماه مالک خانه، اعلام کرد قصد فروش آن را دارد. امامخمینی که نخست آماده انتقال به خانه دیگری شده بودند؛ به جهت خستگی همسر از جابهجایی مداوم، آن را به 16500 تومان خریدند و بهای آن را با فروش بخشی از زمینهای ارث پدری واقع در خمین، پرداخت کردند.[11] و به این ترتیب این خانه محل زندگی دایمی ایشان شد. آنچه که به عنوان «بیت امام در قم» شناخته میشود، همین منزل است.
موقعیت و معماری بیت
بیت امام در زمان خرید در حاشیه شهر قرار داشت. گفته شده این محله به این دلیل به محله «یخچالقاضی» شهرت یافته بود که حوضی بزرگ متعلق به قاضیسعید قمی برای یخسازی در تابستان، در آن محله قرار داشت.[12] در قسمت جنوب خانه، باغ بزرگ انار و در بخش جنوب غربی آن بیمارستانهای سهامیه و فاطمیه قرار داشت و به همین سبب از جنوب، شرق و غرب در بنبست بود و تنها راه ورودی و خروجی آن از سمت شمال به مسجد سلماسی نزدیک چهارراه بیمارستان (شهدا) و از آنجا به خیابان ارم منتهی میشد. این خانه در سال ۱۳۲۱ ساخته شدهاست[13] و 300 متر مربع مساحت دارد. بیشتر مصالح این بنا خشت خام با درصد کمی از آجرکاری ساده و نمای کاهگلی است.[14] ساختمان دارای دو طبقه شامل همکف و زیرزمین بوده و به دو قسمت بیرونی و اندرونی تقسیم شده است. بیرونی آن در شمال و اندرونی در غرب و جنوب آن قرار دارد؛ در آغاز عمده ساختمان این خانه در قسمت شمال و غرب قرار داشت که بعدها در بخش جنوب غربی دو اتاق برای سیدمصطفی خمینی و خانواده وی ساخته شد.[15] این قسمت دری جداگانه به کوچه دارد و با یک در نیز به خانه امامخمینی متصل میشود.
درِ ورودی خانه امامخمینی در ضلع شرقی ساختمان از طریق دالانی مستطیل و سرپوشیده به کوچه راه دارد و میتوان به وسیله راهپله به طبقه همکف و زیرزمین رفت و آمد کرد. در وسط حیاط حوضی سنگی و چند ضلعی همراه با باغچههای کوچک گل و چند درخت جای دارد. بخش اندرونی و بیرونی خانه با یک در از داخل به هم متصلاند. این خانه به سبک معماری بومی، سنتی و ساده، از خشت و آجر ساخته شده و هر یک از اتاقها دارای دو یا سه پنجره با شیشههای کوچک مربع و مستطیلشکل در کنار هم است و نورگیر زیرزمین آن نیز آجری مشبک است. خانه در عین آنکه نسبت به خانههای شهر قم از وسعت مناسبی برخوردار است، بسیار ساده و فاقد هرگونه تزئینات و تجملات است.[16]
رخدادهای مهم بیت
امامخمینی حدود 19 سال (تا زمان تبعید در ۱۳ آبان ۱۳۴۳) در این خانه زندگی کردند. در طول این مدت، بیت ایشان محل مراجعه مردم بود. ایشان گاهی درسهای خصوصی خود را در قسمت بیرونی همین خانه تدریس میکردند.[17] برابر اسناد موجود، امام در مدت اقامت در این خانه مجموعاً ۳۳ سخنرانی سیاسی و اجتماعی، ۴۰ تلگرام سیاسی، ۲۶ پیام و اعلامیه سیاسی، ۴۶ نامه مبارزاتی، ۲ مصاحبه و ۸۲ اجازه شرعی صادر کردهاند.[18]
آخرین سالهای سکونت امامخمینی در این خانه مصادف با آغاز نهضت اسلامی و آبستن حوادث تلخ و شیرین بود و در واقع نخستین جرقههای انقلاب اسلامی در همین خانه زده شد. سخنان و پیامهای امام از این خانه به همه شهرها فرستاده میشد.[19] بسیاری از شخصیتهای حوزوی و مراجع تقلید ازجمله سیدحسین بروجردی، سیدمحمد حجت و سیدمحمدتقی خوانساری به این خانه رفت و آمد و درباره مسائل حوزوی و سیاسی گفتوگو کردهاند.[20] برخی از رخدادهای مهم بیت امام عبارتند از:
حضور علی امینی: علی امینی نخستوزیر وقت که برای دیدار و جلب اعتماد علما و مراجع تقلید در اول دی ۱۳۴۰ به قم رفته بود با امامخمینی نیز در بیت ایشان ملاقات کرد.[21] امام در آغاز دیدار نصیحتها و سفارشهایی به او کردند و سپس یادآور شدند: «ایران نخستوزیرهای فراوانی چون امیرکبیرها و قائممقامها را به خود دیدهاست؛ برخی خاطره خوبی در تاریخ بر جای گذاشتهاند و برخی نیز مورد لعن و نفرین مردم بودهاند. شما سعی کنید از آن نخستوزیران ملعون نباشید. بلکه مرحوم باشید.»[22]
واکنش در برابر لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی: در موضوع انجمنهای ایالتی و ولایتی که برخی مسائل شرعی نادیده گرفته شده بود، امامخمینی از منزل خود، ضمن فرستادن پیامهای اعتراضآمیز و تلگرامهای تهدیدگونه به محمدرضا پهلوی و اسدالله عَلَم نخستوزیر وقت، سخنرانیهای افشاگرانهای علیه این موضوع انجام دادند. ایشان در بخشی از سخنان خود در این خانه در 6 آبان 1341، دولت را در صورت تداوم کارهای غیرقانونی و غیرشرعی به اعتصاب عمومی و تعطیل بازار تهدید کردند.[23] امام با اشاره به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی افزود: «اگر تمام دنیا یکطرفه بگویند باید بشود، من یکی میگویم نباید بشود.»[24]
پس از پایان این ماجرا، در 20 آذر 1341 رئیس شهربانی و رئیس ساواک قم برای دیدار با امامخمینی به خانه ایشان رفتند. امام ضمن نصیحت و توصیه به پرهیز دولت از میداندادن به سرمایهداران بهایی تهدید کردند در صورت تکرار لوایحی مانند لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، سر و کار آنها نه تنها با مردم ایران که با مردم دیگر کشورها نیز خواهد بود.[25]
واکنش در برابر فاجعه مدرسه فیضیه: امامخمینی عید نوروز سال ۱۳۴۲ را که مصادف با ایام شهادت امامصادق(ع) بود برای اعتراض به طرح جدید محمدرضا پهلوی موسوم به «انقلاب شاه و ملت»، عزای عمومی اعلام کردند. روز دوم فروردین1342 مجلسِ سوگواری در خانه امام برپا بود و سخنرانان درباره مسائل روز سخنرانی میکردند. عوامل حکومت پهلوی در صدد برهمزدن مجلس بودند که با اخطار صادق خلخالی از سوی امامخمینی توطئه آنان خنثی شد.[26] بعد از ظهر همان روز آیتالله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی مجلس دیگری در مدرسه فیضیه برگزار کرد که کماندوهای مسلح پهلوی این مجلس را به خاک و خون کشیدند و مردم به خانه امامخمینی پناه آوردند. بعضی از نزدیکان برای تأمین امنیت امام، درِ خانه را از داخل بستند که با اعتراض شدید ایشان، در خانه به روی مردم گشوده شد.[27] امام در آن روز در جمع مردم و روحانیون نگران، یادآور شدند: «ناراحت و نگران نشوید، مضطرب نگردید، ترس و هراس را از خود دور کنید. شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصایب و فجایع، صبر و استقامت کردند. آنچه ما امروز میبینیم نسبت به آن چیزی نیست... دستگاه حاکمه با ارتکاب این جنایت، خود را رسوا و مفتضح ساخت و ماهیت چنگیزی خود را به خوبی نشان داد. دستگاه جبار با دست زدن به این فاجعه، شکست و نابودی خود را حتمی ساخت. ما پیروز شدیم؛ ما از خدا میخواستیم که این دستگاه ماهیت خود را بروز دهد و خود را رسوا کند.»[28]
بیت در خلال دستگیری امام و قیام ۱۵ خرداد
در دهه اول خرداد ۱۳۴۲ برابر با دهه اول محرم، امامخمینی به علمای قم پیشنهاد کردند در روز عاشورا برای مردم سخنرانی کنند و جنایتهای پهلوی را به گوش مردم برسانند.[29] در خانه امامخمینی مجلس سوگواری برپا بود و سه تن از سخنرانان ضمن سخنان خود مطالبی بر ضد دولت و شاه بیان کردند.[30] امام بعد از ظهر عاشورا در میان انبوه جمعیت با ماشین روباز به مدرسه فیضیه رفتند[31] و سخنرانی مهم و تاریخی خود را انجام دادند. ایشان در این سخنرانی بارها از خطر اسرائیل و بهائیان وابسته به اسرائیل سخن به میان آوردند و از روحانیت دفاع کردند و شاه را مورد حمله قرار دادند.[32] بر اثر کثرت جمعیت، مأموران دولتی جرأت نکردند در آن مجلس واکنشی نشان دهند اما در نخستین ساعات بامداد ۱۵ خرداد 1342، کماندوهای اعزامی از تهران، با هجوم به بیت امام، ایشان را دستگیر و به تهران بردند.
در همان روز مردم شهرهای قم، تهران و ورامین با شنیدن خبر دستگیری امام، به خیابانها آمدند و مأموران دولتی آنان را به خاک و خون کشیدند و بدین ترتیب قیام تاریخی پانزده خرداد ۱۳۴۲ به وقوع پیوست. امامخمینی پس از حدود ده ماه بازداشت، حبس و حصر در تهران، در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ آزاد شدند و به قم بازگشتند. بازاریان و اصناف قم مغازههای خود را با پرچم و چراغ آذین بستند و جشنهای باشکوهی در مدرسه فیضیه و دیگر نقاط به مدت چند روز برپا شد. مردم تهران و شهرستانها نیز مدتها برای دیدار با امام به خانه ایشان رفت و آمد میکردند.[33] امامخمینی در جمع علما و فضلای حوزه علمیه مشهد که در منزل به دیدار ایشان آمده بودند، ضمن اشاره به نقص رسالههای عملیه موجود، نگارش رسالهای که همه ابواب فقه و مسائل جدید مستحدثه را دربرداشته باشد، از آرزوهای خود دانستند و در مرداد همان سال درسی را در خانه خود با عنوان «مسائل مستحدثه» آغاز و برخی از این مسائل را بحث کردند.[34]
بیت امام با آغاز فعالیتهای سیاسی ایشان به کانون نهضت و مأمن و ملجأ مردم تبدیل شد.[35] پس از آزادی و بازگشت امام به قم، شمار مراجعین به خانه ایشان چنان افزایش یافت که برای توسعه و اسکان و پذیرایی مناسب، در اردیبهشت ۱۳۴۳ خانهای در قسمت شمالیِ خانه ایشان اجاره شد.[36] از داخل ساختمان نیز راه ورودی و خروجی به آن خانه باز شد و در یک قسمت آن خانواده امامخمینی ساکن شدند.[37] این خانه اخیراً تبدیل به مدرسه شده و طلاب در آن مشغول به تحصیل هستند.
سخنرانی تاریخی امام خمینی علیه لایحه مصونیت مستشاران و دیگر اتباع آمریکا از دیگر رخدادهای سیاسی مهم بیت ایشان بود. امام پس از رایزنی با علمای حوزه بر آن شدند در سالروز ولادت حضرت زهرا(س) برابر با چهارم آبان علیه آن سخنرانی کنند.[38] مردم از شهرهای مختلف بهخصوص از دانشگاه و بازار تهران به سوی قم و خانه ایشان روانه شدند. با فرارسیدن این روز، خانه امامخمینی، کوچههای اطراف، زمین باغ انار پر از جمعیت شد. تمام فضای محوطه با بلندگوهای قوی پوشش داده شد. امامخمینی ساعت ۸:۳۰ صبح[39] سخنان حماسی خود را با جمله استرجاع «انا لله و انا الیه راجعون» آغاز کردند. ایشان پس از بیان تأثرات قلبی خود اعلام عزا کردند و یادآور شدند به جهت فروش استقلال و عظمت ایران بهوسیله رژیم، مردم بر سر بازارها و خانهها پرچم عزا بزنند و در پایان خطاب به علمای دین و سیاسیون درباره توطئههای بیگانگان اعلام خطر کردند.[40] در آن روز مأموران دولتی به دلیل حضور پرشور مردم نتوانستند از خود واکنشی نشان بدهند؛ اما در بامداد ۱۳ آبان ۱۳۴۳ نزدیک اذان صبح با صدها نیرو برای دومین بار خانه را محاصره و ایشان را دستگیر کردند و با سرعت به تهران برده، به ترکیه تبعید کردند.[41]
وضعیت بیت پس از تبعید امام
پس از تبعید امام به ترکیه و نجف، مدتی خانواده ایشان در اندرونی بیت سکونت داشتند و بیرونی آن در اختیار محمدصادق تهرانی که نمایندگی امامخمینی را در امور وجوهات داشت، قرار گرفت. پس از دستگیری و تبعید تهرانی، فعالیت دفتر با مسئولیت علیاکبر اسلامی وکیل امامخمینی در قم ادامه یافت. پس از آنکه خانواده امام و سیدمصطفی در نجف به ایشان پیوستند، سیدمرتضی پسندیده برادر امام در این خانه ساکن شد. او نماینده تامالاختیار امامدر ایران بود و خانه همچنان جایگاه محوری خود را در میان مردم و علما حفظ کرد و به عنوان بیت و دفتر امامخمینی فعال بود[42] در دو مرحله نیز شهابالدین اشراقی داماد و وکیل تامالاختیار امام، بخش بیرونی خانه را به عنوان دفتر امام خمینی در اختیار داشت. این خانه در غیاب امام، محل رجوع علاقهمندان بود و در آن مجالس سوگواری اهل بیت(ع) برگزار میشد.[43] به همین دلیل در طول نهضت اسلامی، مأموران حکومت پهلوی بارها آنجا را مورد حمله و تفتیش قرار دادند. در جریان این رویدادها بسیاری از کتابهای امام خمینی به غارت رفت[44] و از برگزاری مجلس سوگواری جلوگیری شد.[45]
طبق اسناد ساواک و شهربانی، در آبان ۱۳۴۶، خانه امامخمینی با تشریفات قانونی و با حضور نماینده دادستان و نمایندگان امام، ازجمله سیداحمد خمینی، علیاکبر اسلامی و حسن صانعی، بازرسی شد. به دستور ساواک مرکز، تمام کتابها و مدارک موجود در خانه و نیز کتابخانه ایشان که روبهروی مدرسه حجتیه قرار داشت (و اینک محل درمانگاه قرآن و عترت است)، پس از فهرستبرداری، ضبط و به تهران انتقال یافت. با تعطیلی و مهر و موم شدن کتابخانه امام، تمام رفت و آمدها در خانه و کتابخانه ممنوع شد؛[46] اما دو سال بعد شهربانی قم در گزارشی به ساواک این شهر و شهربانی مرکز اطلاع داد که از چند روز پیش گروهی از طلاب و طبقات مختلف به خانه ایشان رفت و آمد میکنند و دراینباره کسب تکلیف کرد،[47] ساواک در پاسخ اعلام کرد که مراقبت آشکار از خانه در شرایط فعلی ضروری نیست؛ ولی رفتار و تماسهای سیداحمد خمینی زیر نظر باشد و از تشکیل مجالس همچنان جلوگیری شود.[48]
پس از اوجگیری نهضت، مردم قم در تظاهرات علیه حکومت پهلوی، گاه در آستانه خانه امامخمینی تجمع میکردند؛ ازجمله در ۲۱ مرداد ۱۳۵۷ عده زیادی از مردم با سردادن شعار از نقاط مختلف حرکت کرده، در برابر بیت امام تجمع کردند و مأموران نظامی با گاز اشکآور به متفرقکردن تظاهرکنندگان پرداختند. در جریان این حمله یک دانشجو به نام حبیبالله بشارت مجروح و سپس شهید شد.[49]
بیت امام پس از پیروزی انقلاب
امامخمینی پس از بازگشت به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و مدتی اقامت در مدارس رفاه و علوی در تهران، در ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ رهسپار قم شدند و به دلیل عدم امکانات این خانه برای پذیرایی از مشتاقان دیدار ایشان، در خانه محمد یزدی واقع در خیابان ساحلی ساکن شدند.[50] امام در بهمن ۱۳۵۸ به علت ناراحتی قلبی به بیمارستان قلب تهران منتقل شدند. بیت ایشان در یخچالقاضی همچنان در اختیار سیدمرتضی پسندیده بود و از آن همچنان برای گردآوری وجوه شرعی، شهریه طلاب، پاسخ به استفتائات، برگزاری مجالس سوگواری و جلسات درس برخی از استادان استفاده میشد.[51]
امام در سال ۱۳۵۹ در گزارش اموال خود به قوه قضائیه برابر اصل ۱۴۲ قانون اساسی این خانه را یکی از دو ملک غیرمنقول خود ذکر کردند. ملک دیگر، سهم ایشان از زمین موروثی در خمین بود[52] که در اسفند ۱۳۶۲ به دستور ایشان به فقرا بخشیده شد و واگذار گردید.[53]
بیت امامخمینی در قم اینک پس از طرح توسعه شهری و انتقال بیمارستانها و تبدیل باغ انار به خیابان و خانههای مسکونی در مرکز شهر قم و در شمال شرقی میدان روحالله قرار گرفتهاست.[54] پس از رحلت امام، فرزند ایشان سیداحمد خمینی طی صورت جلسهای با حضور اعضای بیت، این خانه را در اختیار دفتر مقام رهبری قرار داد و همچنان در اختیار این دفتر است.[55]
این خانه در 11 تیر ۱۳۷۵ در سازمان میراث فرهنگی با شماره ۱۷۴۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[56] این سازمان به دفعات این خانه را تعمیر کرده و کوچهها و خانههای اطراف آن نیز به شکل سابق بازسازی شدند.[57] مشتاقان بسیاری که از گوشه و کنار جهان برای زیارت معصومه(س) به قم میآیند، از خانه امام نیز دیدار میکنند.[58]
پینوشتها:
[1]. بهبودی، هدایتالله، الف لام خمینی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، زمستان ۱۳۹۶، ص ۲۹.
[2]. بهبودی، همان، ص ۴۰.
[3]. سبحانی، جعفر، مصاحبه، چشده در پابهپای آفتاب، تهران، پنجره، چ 1، ۱۳۸۰، ج 4، ص ۱۹۲ – ۱۹۳؛ رجایینژاد، محمد و مهدی حاضری، هفتاقلیم، گذری بر اماکن منتسب به امامخمینی از ولادت تا رحلت، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چ 1، ۱۳۹۴، ص ۶۵ - ۶۹؛ روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چ 15، ۱۳۸۱، ج 1، ص ۳۹ – ۴۰.
[4]. بهبودی، همان، ص ۷۴.
[5]. طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۹۰، ص ۳۴۰؛ ثقفی، خدیجه، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، به کوشش علی ثقفی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چ 1، ۱۳۹۳، ص ۵۴.
[6]. طباطبایی، اقلیم خاطرات، ص ۳۴۰ – ۳۴۱؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۶۴ - ۶۵.
[7]. طباطبایی، اقلیم خاطرات، ص ۳۴۸ - ۳۴۹؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۷۹.
[8]. طباطبایی، اقلیم خاطرات، ص ۳۴۹.
[9]. طباطبایی، اقلیم خاطرات، ص ۳۴۹؛ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم، همان، ص ۸۷.
[10]. رجایینژاد و حاضری، هفتاقلیم، همان، ص ۸۸.
[11]. طباطبایی، اقلیم خاطرات، ص ۲۵۵.
[12]. بیک ارباب، محمدتقی، تاریخ دارالایمان قم، به کوشش سیدحسین مدرسی طباطبایی، حکمت، ۱۳۵۳، ص ۹۷.
[13]. طباطبایی، اقلیم خاطرات، ص ۲۵۵.
[14]. متقیان، مهدی، مصاحبه، خانه امامخمینی، خبرگزاری مهر، ۱۲ بهمن ۱۳۸۶.
[15]. احمدی، احمد، مصاحبه عبدالرحیم اباذری با حجتالاسلام احمدی، از اعضای بیت امام، پاییز ۱۳۸۵، ص ۱۰ – ۱۲.
[16]. رجایینژاد و حاضری، هفتاقلیم، همان، ص ۹۳.
[17]. طاهری خرمآبادی، سیدحسن، خاطرات آیتالله سیدحسن خرمآبادی، تدوین محمدرضا احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ اول، ۱۳۷، ج ۱، ص ۳۰۲؛ رجایینژاد و حاضری، هفتاقلیم، همان، ص 88.
[18]. رجایینژاد، محمد، خانه دیانت سرای سیاست، تهران، عروج، چ 1، ۱۳۹۴، ص ۳۳ – ۳۶.
[19]. خامنهای، سیدعلی، نرمافزار حدیث ولایت، بیانات سال ۱۳۷۰، ص ۴۹۵.
[20]. امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، چ 20، ۱۳۸۸، ص ۱۴۴.
[21]. گودرزیانی، احد، روزشمار 15 خرداد، انتشارات سوره مهر، زمستان 1340، چ 1، 1398، ص 20.
[22]. گودرزیانی، احد، همان، ص 21.
[23]. واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، روزشمار 15 خرداد، پاییز 1341، انتشارات سوره مهر، چ 1، 1393، ص 159.
[24]. صحیفه امام، ج 1، ص ۸۲ – ۸۳.
[25]. صحیفه امام، ج 1، ص ۱۲۲ – ۱۲۴.
[26]. روحانی، نهضت امامخمینی، ج ۱، ص ۳۶۶؛ گرامی، محمدعلی، خاطرات آیتالله محمدعلی گرامی، تدوین محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۱، ص ۲۳۶ – ۲۳۷.
[27]. روحانی، نهضت امامخمینی، ج ۱، ص ۳۸۳.
[28]. صحیفه امام، ج 1، ص 166.
[29]. روحانی، نهضت امامخمینی، ج ۱، ص ۴۹۱.
[30]. ذاکری، طلوع خورشید، ص ۲۲۸.
[31]. روحانی، نهضت امامخمینی، ج ۱، ص ۴۹5.
[32]. صحیفه امام، ج 1، ص ۲۴۳ – ۲۴۵.
[33]. هاشمی رفسنجانی، امامخمینی به روایت...، همان، ص ۳۵؛ ذاکری، طلوع خورشید، ص ۲۵۸؛ بنیفضل، مرتضی، خاطرات آیتالله مرتضی بنیفضل، به کوشش عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۶، ص ۱۷۱.
[34]. بیآزار شیرازی، عبدالکریم، بینش فقهی امام در برخورد با رویدادهای نوین جهان، مجله کیهان اندیشه، ش ۲۹، ۱۳۶۹، ص ۴۵.
[35]. رجایینژاد و حاضری، هفتاقلیم، همان، ص ۸۸ – ۸۹.
[36]. صحیفه امام، ج ۱، ص ۳۲۵.
[37]. رجایینژاد و حاضری، هفتاقلیم، همان، ص ۹۹ – ۱۰۱.
[38]. ذاکری، طلوع خورشید، ص ۲۷۵.
[39]. ذاکری، طلوع خورشید، ص ۲۷۵ – ۲۷۶.
[40]. صحیفه امام، ج۱، ص ۴۱۵ - ۴۱۹.
[41]. روحانی، نهضت امامخمینی، ج 1، ص ۱۰۵۴ – ۱۰۵۵.
[42]. رسولی محلاتی، سیدهاشم، خاطرات آیتالله رسولی محلاتی، به کوشش احمد رشیدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳، ص ۷۴ – ۷۵؛ رجایینژاد، خانه دیانت سرای سیاست، ص ۱۲ - 13؛ بنیفضل، خاطرات آیتالله مرتضی بنیفضل، ص ۱۷۹ - ۱۸۲.
[43]. رجایینژاد، خانه دیانت سرای سیاست، ص ۱۴۵.
[44]. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، امام در آینه اسناد، سیر مبارزات امامخمینی به روایت اسناد شهربانی، تهران، چ 1، ۱۳۸۳، ج ۴، ص ۳۳۵؛ کرباسچی، غلامرضا، هفتهزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چ اول، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۳۱۲ – ۳۱۳؛ رجایینژاد، خانه دیانت سرای سیاست، ص ۵۸ – ۵۹.
[45]. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، امام در آینه اسناد، ج ۴، ص ۲۹۶.
[46]. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چ 1، ۱۳۸۶، ج ۱۶، ص ۴۶۴ – ۴۷۰ و ۴۷۷ – ۴۷۸؛ مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ج ۴، ص ۳۳۵ – ۳۳۷.
[47]. مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ج ۴، ص ۴۵۰ – ۴۵۳.
[48]. مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ج ۴، ص ۴۵۴ – ۴۵۷.
[49]. حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، مؤسسه سوره، چ 1، ۱۳۷۸، ج ۴، ص ۲۷۴.
[50]. یزدی، محمد، خاطرات آیتالله محمد یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۰، ص ۲۷۹.
[51]. کهننسب، علی و دیگران، آنجا که بوی یار میدهد، چشده در رسول آفتاب، تهران، مؤسسه تنظیم …، چ 1، ۱۳۸۹، ص ۳۷۰؛ احمدی، مصاحبه عبدالرحیم اباذری با حجتالاسلام احمدی.
[52]. صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۵۲۳.
[53]. صحیفه امام، ج 18، ص۳۹۰.
[54]. طباطبایی، اقلیم خاطرات، ص ۲۵۵.
[55]. رجایینژاد، خانه دیانت سرای سیاست، ص۱۸۹؛ کهننسب و سلیمانی، آنجا که بوی یار میدهد، ص ۳۷۰.
[56]. خبرگزاری مهر، مقاله: «بیت تاریخی امام خمینی(ره) در قم گواه ساده زیستی ابرمرد تاریخ معاصر»، ۳ فروردین ۱۴۰۱.
[57]. خبرگزاری مهر، مقاله: «خانه تاریخی امام(ره) در قم در حال مرمت و بازسازی است»، ۱۲ بهمن ۱۳۸۶؛ خبرگزاری ایرنا، مقاله: «بازسازی منزل قدیمی خمینی کبیر(ره) در قم» ۵ خرداد ۱۳۸۸، کد خبر: 6146312.
[58]. رجایینژاد، خانه دیانت سرای سیاست، ص۱۸۹؛ کهننسب و سلیمانی، آنجا که بوی یار میدهد، ص۳۷۰.
تعداد بازدید: 26