26 تیر 1403
در سال 1356 بحران سختی بر کشور حکمفرما شد. در این سال، حاج آقا مصطفی خمینی ـ فرزند امام ـ در نجف در شرایط ابهامآمیزی درگذشت. مرگ او غم و اندوهی عمیق در میان مردم برانگیخت، که به صورت مجالس مملو از خشم و نارضایتی و اعتراض علیه قدرت حاکمه در آمد.
پس از رسیدن خبر درگذشت حاج آقا مصطفی(رضوانالله علیه)، ما در مشهد برای موضعگیری لازم برنامهریزی کردیم. من [آیتالله سیدعلی خامنهای] به اداره پست و تلگراف رفتم و چهار تلگراف تهیه کردم؛ یکی به نام خودم، دیگری به نام آقای طبسی، سومی به نام آقای محامی، و چهارمی به نام آقای هاشمینژاد.
وقتی تلگرافها را به کارمند پُست دادم، شگفتزده شد و آنها را به دوستانش نشان داد. در نتیجه، جوی از حیرت، کارمندان را فراگرفت؛ چون متن تلگرافهای تسلیت ـ که متضمن تکریم شخص حضرت امام و همدردی عمیق با ایشان بود ـ عباراتی ستیزهجویانه نسبت به قدرت حاکمه داشت. کارمند پُست گمان کرد وقتی هزینهی مخابره را به من بگوید، منصرف خواهم شد؛ امّا با پرداخت یک اسکناس هزار تومانی ـ که برای امثال من مبلغ سنگینی بود ـ او را غافلگیر کردم!
منبع: خون دلی که لعل شد، گردآورنده محمدعلی آذرشب، مترجم محمدحسین باتمانغلیچ، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی، 1397، ص 273.
تعداد بازدید: 114