انقلاب اسلامی :: راهپیمایی تاسوعا و عاشورای 57 چگونه شکل گرفت؟

راهپیمایی تاسوعا و عاشورای 57 چگونه شکل گرفت؟

23 تیر 1403

انسجام و انتقال پیام‌های مردم به دولت، ارتش و کشورهای خارجی از جمله کارکردهای مهم جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر پیش از این توضیح داده شد. از اقدامات مهم، رسمیت دادن به راهپیمایی مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا بود. البته این بحث از مدت‌ها قبل مطرح شده بود و مردم و گروه‌های مختلف از هر فرصتی برای برگزاری مراسم اعتراضی استفاده می‌کردند اما جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر توانست از طریق مذاکرات یا نهادهای حقوق بشری، نهادهای نظامی و امنیتی دولت ایران را مجبور به پذیرش یک راهپیمایی آزاد و عمومی کند. در آن ایام با دولت و به خصوص با ارتش هم مذاکراتی شد و مقرر گردید مزاحمتی برای مردم ایجاد نشود. اتفاقاً این ایام با روز جهانی حقوق بشر هم مصادف بود و خواسته جمعیت این بود که می‌خواهیم اعتراض خودمان را در این روز جهانی حقوق بشر به دنیا اعلام کنیم و در نهایت این مذاکرات و رایزنی‌ها به نتیجه رسید و همه آماده یک راهپیمایی بزرگ و فراگیر شدیم، زیرا برخلاف سایر مراسم که دغدغه‌‌های امنیتی و اختلاف‌نظرها موجب می‌شد حضور و دعوت به تظاهرات جنبه عمومی و فراگیر نداشته باشد، این مراسم هیچ محدودیت امنیتی نداشت و با توجه به اهمیت عاشورا در فرهنگ ما، همه درباره آن اتفاق‌نظر داشتند. از طرفی این مذاکرات باعث شد که پای خبرنگاران و ناظران بین‌المللی به انقلاب ایران باز شود و بتوانند برای ثبت تظاهرات و اعتراضات مردم، آزادانه در ایران گزارش تهیه کنند.

برای برگزاری این راهپیمایی ستادی تشکیل شد و اقدامات کاملاً سازمان‌یافته پیش می‌رفت. اعضای تشکیل دهنده این ستاد عبارت بودند از نماینده جمعیت دفاع از آزادی حقوق بشر، نماینده جبهه ملی، نماینده نهضت آزادی ایران، نماینده روحانیون مبارز و احتمالاً نمایندگانی از سایر گروه‌ها و جریان‌ها. شوراهای اصلی ستاد 5 یا 7 عضو داشت که طبیعتاً برای تقسیم کارها تشکیل شده بود. من [محمد توسلی] هم عضو ستاد بودم و مسئولیت تبلیغات مراسم را بر عهده گرفتم. آقای شاه‌حسینی به عنوان نماینده جبهه ملی، مسئولیت تدارکات را داشتند و... ولی شیوه تقسیم کار به همین شکل بود که هر کس بخشی از کار را بر عهده می‌گرفت و دنبال آن می‌رفت.

جلسات این ستاد در دفتر حقوق بشر واقع در ابتدای خیابان قبا تشکیل می‌شد. برخی از جلسات هم در منزل ما که در نزدیکی خیابان قبا است برگزار می‌گردید. در این جلسات ساعت شروع مراسم، مسیرها، پلاکاردها و شعارها مشخص شد. این ستاد از طریق دکتر ابراهیم یزدی به‌طور مستقیم با آقای خمینی و دوستانی که آن زمان در پاریس بودند در ارتباط بود و گزارش‌های مختلفی رد و بدل می‌شد. از جمله اینکه آقای خمینی از طریق دکتر یزدی پیام دادند که مردم به جای واژه حکومت اسلامی از جمهوری اسلامی استفاده کنند و این نکته مهمی در آن دوره بود.

از آنجا که من مسئول تبلیغات بودم و منزل ما در نزدیکی ستاد بود، پلاکاردها و تابلوها در منزل ما نوشته می‌شد. آن اندازه که به یادم مانده کسانی که در کمیسیون تبلیغات همکاری داشتند، عموماً افرادی از بازار مانند آقای اسدالله بادامچیان بودند. به هر حال تمام کارهای اجرایی را نیروهای ستاد انجام می‌دادند و همه برنامه‌ها از پیش مشخص شده بود. روزهای نزدیک به مراسم، دفتر مرحوم آیت‌الله طالقانی با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد آیت‌الله طالقانی روز تاسوعا از منزل خودشان حرکت خواهند کرد و از مردم دعوت می‌شود تا ایشان را همراهی کنند. البته بیانیه از زبان خود ایشان بود و شخصاً از مردم دعوت کرده بودند. منزل آقای طالقانی در پیچ‌شمیران، خیابان ولی‌آباد بود. وقتی که ستاد از این بیانیه اطلاع یافت با ایشان مذاکره کرد و نماینده ایشان هم به ستاد اضافه شد که این کار نیز هماهنگ شود. ستاد برای شروع راهپیمایی، نقاط مختلفی را انتخاب کرده بود؛ مثلاً از میدان تجریش، میدان امام‌ حسین(ع) و چند میدان دیگر شهر، مسیرها طوری برنامه‌ریزی شده بود که به محور خیابان انقلاب منتهی می‌شد و جمعیت به‌طور یکپارچه از میدان انقلاب به طرف میدان آزادی حرکت کنند.

برگزاری راهپیمایی آرام، منظم و گسترده روز تاسوعا موجب شد که جمعیت در روز عاشورا خیلی بیشتر شود و معمولاً در گزارش‌ها از آن به عنوان راهپیمایی میلیونی روز عاشورا یاد می‌شود. به این ترتیب در این راهپیمایی مردم توانستند پیام خودشان را به دنیا اعلام ککنند و در واقع نوعی رفراندوم یا همه‌پرسی عمومی شکل گرفت. گمان می‌کنم نقش جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر در شکل‌گیری این راهپیمایی و نتایج آن بسیار مهم بود اما در خبرها و هیجانات روزهای انقلاب و پس از آن، این اهمیت به‌طور کامل انعکاس نیافت.

بخش دیگر کار من به عنوان مسئول تبلیغات ستاد، هماهنگی با خبرنگاران به‌ویژه خبرنگاران خارجی بود. این کار باید به افرادی واگذار می‌شد که هم زبان خارجی بدانند و هم با خبرنگارها آشنایی داشته باشند. برای این کار با افرادی که زبان خارجی می‌دانستند، گروه متمرکزی تشکیل دادیم و در یکی از اتاق‌های دفتر جمعیت به‌طور سازمان‌یافته و منظم با خبرگزاری‌ها، خبرنگاران و ناظران ارتباط برقرار شد و مسائل آنها را دنبال می‌کردیم. در روز راهپیمایی نیز برای هر کدام از خبرنگاران خارجی مترجم و راهنمایی در نظر گرفته شد تا در طول مراسم شعارها و نکات لازم را ترجمه کنند و توضیح دهند.

آنچه که در آن روز انجام شد، بیش از تصور ستاد بود. ستاد خودش را برای چنین راهپیمایی بزرگی آماده نکرده بود، ولی مردم به‌طور منظم و خودجوش در این راهپیمایی شرکت کردند و خودشان نظم مراسم را رعایت می‌کردند. حضور شخصیت‌های ملی و اسلامی در طول راهپیمایی کاملاً چشمگیر بود. نیروهای ارتش در خارج محدوده تعیین شده حضور داشتند و در همان تاریخ مردم با ارایه شاخه‌های گل به سربازانی که روی تانک‌ها بودند از کنار آنها عبور می‌کردند. چون در مسیرهایی که از خارج محدوده به مرکز شهر می‌آمدند چنین ارتباطی با تانک‌های ارتش بود. فرماندهان ارتش به نیروهای تحت فرمان خود دستور داده بودند که در کار مردم هیچ نوع مداخله‌ای نداشته باشند. همان‌طور که گفتم قبلاً با آنها مذاکره شده بود و در چارچوب مذاکره عمل می‌کردند. آقای ناطق نوری قطعنامه ستاد را در میدان آزادی خواند. متن قطعنامه و جزئیاتش در اسناد آمده ولی آنچه که در این راهپیمایی برجسته بود، مطالبات مردم بود که یکی شعار مرگ بر شاه و دیگر تأیید و حمایت از رهبری آیت‌الله خمینی بود که کاملاً در شعارها برجسته بود. بقیه شعارهای مردم عمدتاً علیه ساواک بود. فضای آزاد باعث شد تا مردم از مظالم ساواک آن‌چه که در ذهن داشتند،‌ بگویند.

 

منبع: شصت سال ایستادگی و خدمت خاطرات مهندس محمد توسلی، تهران، نشر کویر، 1398، ص 214 - 217.



 
تعداد بازدید: 88


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: