07 بهمن 1403
احمد ساجدی
«کمیته استقبال»، برای سازماندهی و برگزاری مراسم استقبال از امامخمینی هنگام بازگشت از تبعید به کشور، در بهمن ۱۳۵۷ تشکیل شد.
در پی اوجگیری مبارزات مردم ایران علیه پهلوی بهویژه بعد از حوادثی مانند تظاهرات بزرگ تاسوعا و عاشورا (19 و 20 آذر 1357) که امامخمینی آن را رفراندوم بزرگ علیه محمدرضا پهلوی خواند،[1] خروج شاه از ایران (26 دی 1357) و راهپیمایی میلیونی مردم در اربعین (۲۹ دی ۱۳۵۷)، امامخمینی در 30 دی طی پیامی اعلام کرد بهزودی به ایران باز خواهد گشت.[2]
پس از صدور این پیام، مرحوم سیداحمد خمینی از پاریس به تهران زنگ زد و در مکالمهای کوتاه با آیتالله مرتضی مطهری به او گفت: «امام تصمیم به بازگشت به ایران گرفتهاند و برای ایشان مکانی در تهران پیدا کنید.» بر اساس تأکیدات سیداحمدآقا، مکان استقرار امام باید سه شرط را میداشت: در شمال شهر یا دور از مرکز نباشد، در یکی از نقاط مردمی تهران باشد. متعلق به شخص خاصی نباشد و جنبه عمومی داشته باشد و نوع فعالیتها و سوابق این مرکز با اهداف نهضت نزدیکی داشته باشد. پس از این مکالمه، مرتضی مطهری ایده تشکیل ستادی با هدف برنامهریزی برای استقبال از امام را با اعضای شورای انقلاب اسلامی در میان گذاشت.[3]
در آن زمان آمریکا و شاپور بختیار آخرین نخستوزیر حکومت پهلوی با بازگشت امامخمینی مخالف بودند.[4] برخی از انقلابیون داخل ایران نیز به دلیل نامعلومبودن واکنش حکومت پهلوی، با بازگشت فوری ایشان مخالف بودند؛ ولی امام هیچ توصیهای را در اینباره نپذیرفت.[5] این در حالی بود که ایشان از خطرهایی که خود و یارانش را تهدید میکرد، آگاه بود[6] بهطوری که در جایی گفته بود: «من امیدوارم به فوز اِحْدَی الحُسْنَیَیْن نایل شوم، یا پیشرفت مقصود و اقامه عدل و حق، یا شهادت در راه آنکه راه حق است.»[7] آنچه بیشتر امامخمینی را مصمم کرد هرچه زودتر به ایران بیاید، گسترش تهدید و ایجاد موانع از سوی رژیم بختیار با حمایت آمریکا برای بازگشت بود.[8]
با قطعیشدن بازگشت امامخمینی به ایران، یاران ایشان و در صدر آنان اعضای شورای انقلاب اسلامی درصدد تدارک برگزاری هرچه باشکوهترِ مراسم استقبال از ایشان برآمدند. ایجاد مرکزی برای هماهنگی و جلوگیری از بینظمی در این زمینه به شدت احساس میشد و تشکیل «کمیته استقبال از امامخمینی» نیز پاسخی به این ضرورت بود.[9]
پس از تماس احمدآقا، یعنی در همان نیمه شب ۳۰ دی ۱۳۵۷ محمد صادقاسلامی، اسدالله بادامچیان، حسن اجارهدار، محمد کچویی، علی درخشان و حبیبالله شفیق با تماس آیتالله مطهری به منزل وی رفتند تا درباره کم و کیف «کمیته استقبال» و ترکیب اعضای آن و برنامههای استقبال از امام با یکدیگر تبادل نظر کنند. یک روز بعد، جمع دیگری با حضور در منزل آیتالله سیدمحمد بهشتی به بحث و تبادلنظر درباره همین موضوع پرداختند. پس از اطلاع آیتالله مطهری از این جلسه، وی نیز به همراه حجتالاسلام فضلالله محلاتی به منزل آیتالله بهشتی رفتند و با اطلاعرسانی به اعضای جامعه روحانیت مبارز، نشست مشترکی برگزار کردند. در این جلسه که آقایان محمدرضا مهدویکنی، سیدرضا اکرمی، مهدی چمران، محمدصادق صالحیمنش، محمد شریعتمداری، محمد اصفهانی، محسن رفیقدوست و محمدرضا طالقانی نیز حضور داشتند، صحبتهایی درباره کم و کیف مراسم استقبال و چگونگی تأمین امنیت جانی امام و همچنین تشکیل «کمیته استقبال از امام» با هدف هماهنگی فعالیتها و مدیریت برنامهها به عمل آمد.[10] بدینترتیب «کمیته استقبال از امامخمینی» تشکیل شد.[11]
شخصیتهای مذهبی و سیاسی کشور برای عضویت در شورای مرکزی «کمیته استقبال» به این شرح در منزل آیتالله بهشتی، معرفی شدند:
۱. مرتضی مطهری، عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال و رابط با شورای انقلاب؛
۲. محمد مفتح، عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال و رابط روحانیت مبارز؛
۳. فضلالله محلاتی، عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال و رابط روحانیت مبارز؛
۴. آقای هاشم صباغیان، عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال و رابط نهضت آزادی؛
۵. آقای اسدالله بادامچیان، عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال و رابط هیاتهای مؤتلفه اسلامی؛
۶. آقای کاظم سامی، عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال و رابط جاما؛
۷. آقای حسین شاهحسینی، عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال و رابط جبهه ملی؛
۸. آقای اصغر تهرانچی، عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال و رابط بازار؛
۹. آقای علی دانشمنفرد، عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال و رابط انجمن اسلامی معلمان.[12]
البته درباره ترکیب و اعضای «کمیته استقبال» نظرهای مختلفی ارائه شده که با ترکیب اصلی کمیته سازگاری ندارد. این امر گویا بیشتر ناشی از عدم تفکیک میان اعضای اصلی و فرعی است.[13]
سپس پیرو جلسه دیگری که در اول بهمن 1357 در مدرسه رفاه برگزار شد، «کمیته استقبال» با شرح وظایف مشخص، شکل گرفت. در این جلسه مرتضی مطهری به عنوان رئیس کمیته و هاشم صباغیان به عنوان معاون وی برگزیده شد. در همین جلسه بود که این کمیته شاخههای هفتگانه مختلف خود را به وجود آورد و تقسیم کار کرد.[14] پس از این جلسه «کمیته استقبال» در ۳ بهمن عملاً فعالیت خود را آغاز کرد.[15] و نخستین اطلاعیه خود را درباره چگونگی مراسم، در همین روز انتشار داد.[16]
البته از آذر 1357 کسانی که بعداً مؤسسین شورای انقلاب شدند، دغدغه ایجاد تشکلی برای مراقبت از امام به هنگام بازگشت و چگونگی مدیریت مسائل امنیتی، حفاظتی و تبلیغاتی ایشان را داشتند و «کمیته استقبال»، نخستین نهادی بود که از دل شورای انقلاب برآمد. حتی تماسها و مشورتهای اولیه برای ایجاد این کمیته نیز در مدرسه رفاه صورت گرفت.[17]
البته همزمان با جلسات تهران، در قم نیز کمیته مشابهی با دعوت آیتالله محمد یزدی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تشکیل شده بود؛ زیرا ابتدا این گمان وجود داشت که امامخمینی نخست به قم بروند؛ اما با اطلاع از استقرار ایشان در تهران، اعضای کمیته قم به تهران رفتند.[18]
پس از معرفی اعضای کمیته، به سبب مشغله زیاد مطهری در شورای انقلاب، به پیشنهاد خود وی، صباغیان ریاست کمیته را با نظارت او بر عهده گرفت.[19] گروههای هفتگانه کاری کمیته نیز عبارت بودند از: تبلیغات، انتظامات، تدارکات و مالی، برنامهریزی و تشریفات، برنامهریزی داخلی و پذیرایی، روابط عمومی، اطلاعات و همچنین دو واحد دیگر با عنوان «واحد شهرستانها» و «واحد خبرنگاران داخلی و خارجی».[20] هر یک از این شاخهها دارای چندین زیرشاخه نیز میشدند که از آن جمله میتوان به گروههای تبلیغات داخلی، شعار، تأسیسات، مطبوعات، تلویزیون، انتشارات، پزشکان، صوت و تصویر و... اشاره کرد.[21]
مسئولیت و محدوده کاری این گروهها عبارت بود از:
شاخه تبلیغات: انجام همه امور تبلیغات شامل تکثیر اعلامیهها، حضور در راهپیماییها، ابلاغ لحظه به لحظه نظرات امام و کمیته استقبال به مردم و تهیه شعارها.[22] مسئولیت این بخش که فعالیتهای آن گسترده و اعضای آن نیز زیاد بودند بر عهده آیتالله خامنهای بود.[23]
شاخه انتظامات: این شاخه مراقبت و حفظ امنیتِ همهجانبه کمیته استقبال و اطراف آن (مدرسه رفاه)، حفاظت از جان امامخمینی و نظمبخشی به انتظامات راهپیماییها و انتظامات مسیر ورود امام از فرودگاه تا بهشتزهرا با کمک امامان جماعت و نیروهای مؤمن مساجد را بر عهده داشت.[24] محسن رفیقدوست مسئول حفاظت از امام و مدرسه رفاه بود.[25]
شاخه تدارکات: فراهمکردن همه نیازهای تدارکاتیِ کمیته استقبال شامل تأمین مواد غذایی، تأمین امکانات مالی، تهیه بلندگو و غیره برای همه واحدهای فعال، آمادهسازی فرودگاه و بهشت زهرا(س)، تهیه هواپیما و بالگرد و اسکان کاروانهای اعزامی از شهرستانها بر عهده این شاخه بود. اعضای فعال این گروه رفیقدوست، سیدرضا نیّری، مرتضی الویری و دیگران بودند.[26]
شاخه برنامهریزی تشریفات: تهیه و تنظیم برنامهها برای ورود امامخمینی به کشور تا استقرار در مدرسه رفاه، برنامهریزی چگونگی استقبال از امامخمینی در فرودگاه و برنامههای داخل سالن فرودگاه، تنظیم و استقرار نیروهای داخل سالن و غیر آن بر عهده این شاخه بود.
شاخه برنامهریزی داخلی: تعیین و برنامهریزی تیمهای انتظامات داخل، تهیه کارت برای افراد و مانند آن بر عهده شاخه برنامهریزی داخلی بود.
شاخه واحد شهرستانها: ارتباط منظم با شهرستانها و فرستادن اعلامیهها و اخبار به شهرستانها و گرفتن اخبار و اطلاعات و نیازهای شهرستانها بر عهده این شاخه بود.
شاخه خبرنگاران: آمادهکردن زمینه مناسب برای پوشش اخبار نهضت اسلامی توسط خبرنگاران داخلی و خارجی در داخل و خارج از کشور را این شاخه بر عهده گرفته بود.[27]
این شاخهها برای سهولت اقدامات خود، گروههای کاری دیگری را تشکیل دادند که از آن جمله میتوان به گروههای تبلیغات داخلی با عضویت افرادی چون مهدی سعیدمحمدی، محمود مرتضاییفر، عباس عطری، مرتضی لاجوردی، محمد واحدی، مهدی غیوران، عباس یزدانپناه و گروه شعار با عضویت مرتضی بهرامی، حسن راستگو، کاظم نیکنام و دیگران اشاره کرد. گروه تأسیسات، صوت و تصویر، مطبوعات، تلویزیون، پزشکان و گروه تلکس، هر یک دارای چند عضو و به یکی از شاخههای اصلی هفتگانه مربوط بودند.[28]
کمیته استقبال کارهای زیادی انجام داد، از جمله:
انتخاب مکان اقامت امامخمینی: بعد از آنکه امامخمینی از پاریس پیغام داد مکان مناسبی برای ایشان در پایین شهر تهران و در مکانی که متعلق به شخص خاصی نباشد، تهیه شود، هیئتی از سوی کمیته استقبال، بیشتر مساجد بزرگ تهران و چندین باغ را بازدید کرد. سرانجام در جلسهای با حضور بهشتی، هاشمی رفسنجانی و چند تن دیگر، مدرسه رفاه واقع در خیابان «ایران» از آن جهت که پس از تبعید امامخمینی در همان سالهای تبعید، با اجازه ایشان از محل وجوهات شرعی ساخته شده بود، تأیید شد و شورای انقلاب نیز آن را تصویب کرد و به امامخمینی اطلاع داده شد و ایشان نیز آن را پسندید. این مدرسه به محل ستاد کمیته استقبال تبدیل شد.[29]
حفاظت امامخمینی: گروههای زیادی از سازمان مجاهدین خلق ایران تا گروههایی چون «صف» و «موحدین» همه خواهان بر عهده گرفتن مسئولیت حفاظت از امامخمینی بودند. این موضوع در کمیته استقبال بررسی شد و حفاظت از جان ایشان به شاخه تدارکات و انتظامات کمیته استقبال[30] به ریاست محسن رفیقدوست واگذار شد. رفیقدوست نیز از محمد بروجردی مسئول گروه توحیدی صف، برای پذیرش این مسئولیت دعوت کرد. البته از پاریس به پیشنهاد ابراهیم یزدی و تأیید سیداحمد خمینی اعلام شد مسئولیت این کار به مجاهدین خلق سپرده شود. اما پس از عکسالعمل شدید مطهری و شورای انقلاب، واگذاری حفاظت از امام، به گروه توحیدی صف تأیید شد.[31]
سازماندهی انتظامات: کمیته استقبال نیرویی با عنوان انتظامات برای برقراری امنیت و نظم در زمان ورود امامخمینی تشکیل داد و قرار شد روحانیون مورد اعتماد، در مساجد افراد را برای انتظامات شناسایی و جذب کنند. از میان داوطلبان ۷۵ هزار نفر سازماندهی شدند. برخی از آنان نیز آموزش نظامی دیدند. مسئولیت آموزش بر عهده علیاکبر براتی و محمد بروجردی بود و «حسینیه انصار» در تهران به مرکز آموزش تبدیل شد. نیروها پس از آموزش در قالب گروههای منظم، سازماندهی و در مکانهای حساس مستقر شدند. برای هر یک از نیروهای انتظامات بازوبندی به عنوان معرف تهیه شده بود. گفته شده رژیم پهلوی برای ایجاد اخلال و برهمزدن آرامش و امنیت در زمان ورود امامخمینی اقدام به جعل شماری بازوبند کرده بود که با آگاهیِ بهموقع مسئولان مربوطه، چند ساعت پیش از ورود امامخمینی آرم بازوبندها تغییر پیدا کرد و نقشه رژیم خنثی شد.[32]
ایجاد شبکه اطلاعرسانی: شاخه انتظامات، تهران را به 20 منطقه تقسیم کرد و در هر منطقه یک نفر رابط با شاخه انتظامات تعیین شد. هر یک از رابطها، 15 نفر از معتمدان آن منطقه را به عنوان رابطین مورد اعتماد خود معین کردند. هر تصمیمی که در شورای مرکزی کمیته استقبال گرفته میشد، رابطها به منطقه و از طریق معتمدان به محلهها ابلاغ میکردند و به این ترتیب در زمان کوتاهی کل تهران از آن تصمیم مطلع میشد.[33]
«کمیته استقبال» با در اختیار داشتن حدود 30 خط تلفن، تلکس و تلویزیون مداربسته ـ که با همیاری مردم و کارمندان اعتصابی مخابرات فراهم شده بود، برای ارتباط مستمر با پاریس، به مرکز پخش اخبار انقلاب تبدیل شد. انتشار نشریه «رسانه» شامل پیامها و اخبار مربوط به امامخمینی که نخستین شماره آن در 10 بهمن 1357 منتشر شد، ازجمله فعالیتهای «کمیته استقبال» بود.[34]
«کمیته استقبال» در ابتدا تصمیم گرفته بود خیابانها را چراغانی کند و امامخمینی را با بالگردی که با عناصر انقلابیِ نیروی هوایی هماهنگ شده بود، از فرودگاه به بهشتزهرا(س) منتقل کند؛ ولی ایشان بر آن بود که مراسم ساده برگزار شود و صرفاً استقبال در حد کنترل مسیرها و نظمبخشی امور باشد.[35] به پیروی از تصمیم ایشان «کمیته استقبال» نیز در اطلاعیههای خود بر نظم و سادگی و حتی خودداری از ذبح گوسفند در همه طول مسیر تأکید کرد.[36]
سازماندهی تحصن و تظاهرات: از دیگر کارهای «کمیته استقبال» تحصن و تظاهرات برای بازگشت امامخمینی بود. بختیار در واکنش به خبر بازگشت امامخمینی در 4 بهمن۱۳۵۷ فرودگاههای کشور را بست[37] و فرودگاه مهرآباد را با تانک و نفربر، به اشغال نظامی درآورد.[38] با بستهشدن فرودگاه، «کمیته استقبال» در صدد چارهجویی برآمد و با تشکیل جلسهای تصمیم به تحصن گرفت.[39] این تحصن در 8 بهمن بهوسیله 40 روحانی از جمله مرتضی مطهری وسیدمحمد بهشتی در مسجد دانشگاه تهران آغاز شد که البته تا پایان همین روز تعداد آنان به 400 نفر رسید.[40] تعداد روحانیون متحصن طی دو روز یعنی تا صبح روز دهم بهمن به 2000 نفر بالغ گردید.[41] در نتیجه در همین روز بختیار اعلام کرد فرودگاه مهرآباد باز است.[42] این تحصن از اهرمهای مؤثر «کمیته استقبال» در اعمال فشار بر دولت بختیار برای بازکردن فرودگاه مهرآباد بود.
از سوی دیگر، مردم تهران[43] و افرادی که از شهرستانها برای استقبال از امامخمینی به تهران آمده بودند، علیرغم تهدید رژیم پهلوی، به سوی فرودگاه و دانشگاه تهران و بهشت زهرا راهپیمایی کردند و خواستار بازگشت امامخمینی شدند.[44] «کمیته استقبال» در برگزاری این تظاهرات نیز نقش داشت و برای جلوگیری از درگیری با نظامیان، بهشتی با چند نفر به بهشت زهرا(س) و محمدرضا مهدوی کنی و تعدادی دیگر برای مدیریت اوضاع به فرودگاه رفتند. مهدوی کنی در میدان آزادی مأموریتی را که کمیته مزبور به او داده بود به مردم اعلام کرد و یادآور شد برای جلوگیری از تخریب فرودگاه و سوءاستفاده برخی از افراد، به فرودگاه حمله نکنند.[45] این اقدام در جلوگیری از قتل عام مردم در چندین تظاهرات دیگر هم تکرار شد.[46] کمیته همچنین در برخی روزها اعلام راهپیمایی سراسری میکرد.[47] به دعوت روحانیت مبارز و کمیته استقبال، در 10 بهمن اعلام راهپیمایی شد که تراکم جمعیت، فاصله میدان آزادی تا میدان امامحسین(ع) را پوشش داده بود. پیشاپیشِ جمعیت، علما و روحانیون از مناطق مختلف تهران و شهرستانها حرکت میکردند.[48] این تظاهرات و تظاهرات دیگری که با هماهنگی کمیته استقبال صورت میگرفت، دولت بختیار را ناگزیر به بازکردن فرودگاه کرد و در نتیجه راه بازگشت امامخمینی هموار شد.[49]
روز 12 بهمن ۱۳۵۷ هواپیمای حامل امامخمینی در ساعت ۴۵: ۸ در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست. در ساعت ۳۰: ۹ گروهی از منتخبان «کمیته استقبال» وارد هواپیما شدند و امامخمینی در حلقه این گروه از هواپیما خارج شد.[50] در سالن فرودگاه مهرآباد برخی از برنامههایی که «کمیته استقبال» تدارک دیده بود اجرا شد.[51] سپس امامخمینی در سخنان کوتاهی ضمن تشکر از طبقات مردم، مطالبی بیان کرد[52] پس از سخنان ایشان طبق برنامه «کمیته استقبال»، قرار بود اعضای اصلی کمیته به ایشان معرفی شوند و گزارشی از کمیته نفت و کمیته اعتصابات ارائه شود؛ ولی بیقراری و انتظار مردم و هجوم به سالن فرودگاه برنامهها را بهم ریخت و کمیته ناگزیر شد امامخمینی را هرچه زودتر از فرودگاه به بیرون منتقل کند.[53]
امامخمینی با خودرو بلیزری که «کمیته استقبال» آن را تهیه کرده بود، از فرودگاه خارج شد. محسن رفیقدوست راننده بلیزر بود.[54]
بخش بزرگی از نیروی انتظاماتِ «کمیته استقبال» در دو و سه لایه در سراسر مسیر حرکت خودروی امام به صف شدند. لایه اول نیروها نقش پیشمرگ را داشتند. انتظاماتی که در خیابانها جلوی جمعیت قرار میگرفتند، پیشمرگها بودند. به این نیروها اعلام شد قبل از رسیدن خودروی امام، چند موتور و ماشین به صورت پیشقراول عبور میکنند. این کار برای اطلاع از عبور قریبالوقوع امام از مسیرهای تعیین شده انجام شد. تعداد قابل توجهی از نیروی انتظامات که در گروههای کوچکتری سازماندهی شده بودند به صورت نامحسوس نقش نیروی مخفی را داشتند. این نیروها با روبان سبز کوچکی که به یکی از بازویشان نصب شده بود از بقیه اعضای کمیته استقبال قابل تشخیص بودند.[55]
قرار بود مرتضی مطهری و سیداحمد خمینی و صباغیان پشت سر امامخمینی بنشینند و با بیسیم اوضاع را کنترل کنند. مطهری از همان آغاز، خود به بهشت زهرا(س) رفت. امامخمینی نیز به کسی جز فرزند خود اجازه همراهی نداد.[56] با وجود برنامهریزی دقیقِ کمیته استقبال، جمعیتِ غیرقابل پیشبینی برای استقبال، برنامهها را به هم ریخت.[57] ازجمله بر اساس برنامه کمیته قرار بود امامخمینی پس از برنامه فرودگاه، در دانشگاه نیز سخنرانی کند و سپس به بهشت زهرا(س) حرکت کند که با توجه به ازدحام جمعیت این کار میسر نشد.[58] ناگزیر ایشان با بالگردی که «کمیته استقبال» با هماهنگی انقلابیونِ نیروی هوایی تهیه کرده بود، به خلبانی مجید دشتیان به قطعه ۱۷ شهدا در بهشت زهرا منتقل شد.[59]
بخش تدارکات «کمیته استقبال» که یکی از بخشهای فعال آن بود، در ضلع شمالی قطعه ۱۷ شهدا جایگاهی برای سخنرانی امام ساخته بود و در اطراف آن، جایگاه ویژهای برای ۱۵۰ خبرنگار خارجی و خانوادههای شهدا در نظر گرفته بود. بهشت زهرا(س) با تصاویری از امامخمینی و شعارهای پرشماری تزیین شده بود. برای مراقبتهای پزشکی چند آمبولانس و پزشک در اطراف مستقر شده بودند. مراقبت از جایگاه اصلی بر عهده عزتالله شاهی بود.[60] در داخل محوطه بهشت زهرا(س) نیز مأموران انتظاماتِ مردمی وسایل نقلیه و افراد را بازرسی میکردند. این تمهیدات امنیتی کارساز شد؛ زیرا دقایقی پیش از سخنرانی امامخمینی سه مرد مسلح در نزدیکی جایگاه ایشان دستگیر شدند.[61] طبق برنامه، مطهری سخنرانی کوتاهی کرد. پس از آن قرار بود حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری خیر مقدم بگوید و بعد آیتالله محمد مفتح صحبت کند که این برنامهها اجرا نشد. تنها قاسم امانی پسر شهید صادق امانی برنامهای اجرا کرد و سپس عدهای از نوجوانان سرود کوتاهی خواندند[62] و پس از آن امامخمینی سخنان تاریخی خود را ایراد کردند.[63]
بر اساس برنامهریزیهای انجامشده توسط «کمیته استقبال»، بنا بود امامخمینی پس از سخنرانی به مدرسه رفاه برود؛ ولی با توجه به ازدحام جمعیت، برنامهها به هم ریخت و ایشان با آمبولانس به خارج از بهشت زهرا(س) و پس از آن با بالگرد به بیمارستان هزار تختخوابی (امامخمینی) منتقل شد و از آنجا که به دلیل فشار جمعیت، حال ایشان مساعد نبود، برای استراحت به خانه سیدعلیمحمد کشاورز، داماد سیدمرتضی پسندیده رفت.[64] در مدتی که امامخمینی استراحت میکرد، اعضای «کمیته استقبال» بیخبر از سلامتی ایشان احتمال میدادند حکومت پهلوی ایشان را ربوده باشد،[65] اما سیداحمد خمینی آنان را از محل استقرار و سلامتی ایشان آگاه کرد.[66] در ساعات شب بهشتی و مهدی عراقی و شماری دیگر به خانه کشاورز رفتند و امامخمینی را به مدرسه رفاه آوردند.
پیش از ورود امام به مدرسه رفاه، چند مکان دیگر مانند کانون توحید، حسینیه ارشاد، مدرسه جامع تعلیمات اسلامی، و مدرسه علوی از سوی «کمیته استقبال» برای این منظور در نظر گرفته شده بود، اما در نهایت امام مدرسه رفاه را انتخاب کردند.[67]
مدرسه رفاه سه ویژگی اساسی مورد نظر امام را که در تماس تلفنی سیداحمدآقا از پاریس به مرتضی مطهری منتقل شده بود داشت: الفـ در مرکز شهر و در نزدیکی مراکز تصمیمگیری قرار داشت. بـ غیرشخصی بود و به فرد و حزب خاصی تعلق نداشت. جـ ساخت مدرسه ساده و غیرتجملاتی بود.[68]
اعضای «کمیته استقبال» نیز از ابتدا در مدرسه رفاه مستقر بودند[69] و نخستین جلسات خود را در این مدرسه تشکیل دادند.[70] این کمیته به دلیل ارتباط مستمر با پاریس، به مرکز پخش اخبار انقلاب تبدیل شده بود. آیتالله خامنهای در مدرسه رفاه مسئولیت اداره امور فرهنگی و تبلیغی را برعهده داشت.[71] تصمیم به اعتصاب روحانیون در دانشگاه تهران، در اعتراض به ممانعت دولت از بازگشت امامخمینی، در همین مدرسه گرفته شد.[72]
امامخمینی، حدود ساعت ۲۲:۳۰ روز 12 بهمن وارد مدرسه رفاه شدند.[73] با ورود امام به این مدرسه، مجموعه محلهای که این مدرسه در آن قرار داشت، به یاد محله اقامت امام در فرانسه تا مدتی «نوفل لوشاتو تهران» نامیده شده بود.[74]
علاوه بر مسئولیت حفاظت از امام، برنامهریزی دیدارهای ایشان نیز در مدرسه رفاه بر عهده «کمیته استقبال» بود.[75] اخبار و گزارشهای مربوط به امام از طریق فرستندهای با برد پنج کیلومتر به اطلاع عموم میرسید.[76]
با این همه، امامتنها یک روز در این مدرسه سکونت داشت[77] و صبح روز 13 بهمن ۱۳۵۷ به پیشنهاد اعضای «کمیته استقبال»، در مدرسه علوی ساکن شد[78] و تا 10 اسفند ۱۳۵۷در آنجا اقامت داشت.[79] اما «کمیته استقبال» و شورای انقلاب جلسات خود را همچنان در مدرسه رفاه برگزار میکردند.[80]
گزارشها درباره علت انتقال امامخمینی به مدرسه علوی مختلف است. برخی کمبود فضا در مدرسه رفاه و راههای دسترسی بهتر برای ملاقات با ایشان[81] و برخی پرهیز از محصورشدن رهبری در دایره افراد ملی مذهبی که در مدرسه رفاه مستقر بودند،[82] را علت انتقال ایشان شمردهاند. مطهری نیز در انتقال ایشان به مدرسه علوی مؤثر بود.[83] پس از انتقال امام به مدرسه علوی، این مکان به پایگاه هدایت انقلاب تبدیل شد.[84]
کمیته استقبال در آغاز تنها با هدف برگزاری مراسم استقبال از امامخمینی تشکیل شد و برنامهها و تشکیلات آن نیز بر همین اساس پایهریزی شد؛[85] بنابراین برخی مدعی هستند با ورود امام به ایران کار کمیته استقبال به پایان رسید و امور انقلاب پس از 12 بهمن به دست شورای انقلاب انجام میگرفت؛[86] اما واقعیتهای تاریخی بیانگر آن است که پس از ورود ایشان، کمیته استقبال تغییر کاربری داد و در پیشبرد اهداف انقلاب تا مرحله پیروزی و پس از آن نیز فعالیت کرد.[87] کمیته استقبال در ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ آمفیتئاتر مدرسه علوی را برای انجام مراسمِ اعلام حکمِ نخستوزیری بازرگان و اتاقهایی را برای دفتر نخستوزیر و هیئت وزیران آماده کرد و حفاظت از نخستوزیر را نیز بر عهده گرفت.[88] هنگامی که امامخمینی در ۲۱ بهمن لغو حکومتنظامی را اعلام کرد، این خبر با تلفن به مساجد و با نصب بلندگوها در مینیبوسهایی که با آرم مدرسه رفاه و علوی در اختیار بود به مردم رسانده شد. دکتر حسین عالی از کمیته پزشکی استقبال امامخمینی نیز بهوسیله شبکه بیسیمِ اورژانس تهران، موضوع را پخش کرد.[89]
شب ۲۱ بهمن چون احتمال حمله به مدرسه رفاه و علوی بود، «کمیته استقبال» در جلسهای تصمیم گرفت امامخمینی را از مقر کمیته منتقل کند؛ اما ایشان مخالفت کرد.[90] کمیته استقبال، امنیت منطقه را تقویت کرد و افراد مسلح بسیاری تا صبح نگهبانی میدادند.[91] با این همه، در این شب، درگیریها به اطراف خیابان محل مدرسه کشیده شد. خطر بمباران، مدرسه را تهدید میکرد. معالوصف امامخمینی پیشنهاد تغییر مکان خود را نپذیرفت.[92] صادق خلخالی با این تصمیم مخالف بود و امام نیز نظر وی را پذیرفت.[93]
با شکست حکومتنظامی و تصرف کلانتریها و پادگانها، «کمیته استقبال» با صدور اطلاعیهای از مردم خواست سلاح را تحویل مدرسه رفاه یا مساجد محل بدهند.[94] کمیته از صبح روز ۲۲ بهمن در مدرسه رفاه سلاح را تحویل میگرفت و افرادی نیز با کارت کمیته به خیابانها، کوچهها، میدانهای شهر، و مساجد میرفتند و سلاحها را جمعآوری میکردند.[95] ایجاد دفتر نخستوزیری، تبدیل مدرسه رفاه به زندان سران رژیم پهلوی و محاکمه و اعدام برخی از آنان و مهمتر از همه استقرار رهبر انقلاب در رفاه و علوی و دیگر کارها سبب شده بود «کمیته استقبال» مانند یک دولت کوچک عمل کند. این کمیته حتی به اعضای خود مأموریت میداد برخی اماکن وابسته به رژیم پهلوی را به تصرف خود درآورند[96] یا احکامی را جهت امنیت مناطق تهران و شهرستانها صادر میکرد.[97] برخی معتقدند با ایجاد نظمی نسبی در کشور، «کمیته استقبال» به «کمیته انقلاب» تبدیل و تغییر نام داد.[98] اعضای «کمیته استقبال» در شکلگیری نهادهایی چون کمیتههای انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز نقش زیادی داشتند و بیشتر اعضای آن از بنیانگذاران نهادهای انقلابی شدند و به فعالیت در نظام اسلامی پرداختند. تشکیل «کمیته استقبال» نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی بود. چه بسا فقدان آن باعث خسارات جبرانناپذیری برای انقلاب و امامخمینی میشد.[99]
پینوشتها:
[1]. صحیفه امام، ج 5، ص ۲۲۱ ـ ۲۲۲.
[2]. صحیفه امام، ج 5، ص ۵۰۲.
[3]. خبرگزاری ایسنا، موضوع: «شاهکار کمیته استقبال از امام»، سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ ، کد خبر: 1401111007800.
[4]. صحیفه امام، ج 6، ص ۲۳۰ و ۲۸۲؛ سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چ 3، ۱۳۷۵ش، ص ۴۵۸ ـ ۴۵۹.
[5]. کیهان، روزنامه، ۵/۱۱/۱۳۵۷، ۴؛ صدر حاجسیدجوادی، احمد، خاطرات صدر انقلاب، تدوین مسعود رضوی، تهران، شهید سعید محبی، چ 1، ۱۳۸۷ش، ص ۸۴؛ خاطرات حجتالاسلام موسوی تبریزی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چ 1، ۱۳۸۴ش، ص ۴۸۷.
[6]. صحیفه امام، ج 5، ص ۵۰۲.
[7]. صحیفه امام، ج 6، ص 2.
[8]. صحیفه امام، ج 6، ص ۲۸۲ ـ ۲۸۳.
[9]. بادامچیان، اسدالله، کمیته استقبال چگونه شکل گرفت، مجله شما، ش ۱، ۱/۱۱/۱۳۵۷، ص ۳ ـ ۴.
[10]. خبرگزاری ایسنا، موضوع: «شاهکار کمیته استقبال از امام»، سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ ، کد خبر: 1401111007800.
[11]. ویکی امام خمینی، موضوع: « کمیته استقبال از امامخمینی».
[12]. دانشمنفرد، علی، خاطرات علی دانشمنفرد، تدوین رضا بسطامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۴، ص ۶۷ ـ ۶۹ ؛ قاسمپور، داوود، دهه سرنوشت ساز، مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهران، ۱۳۸۵، ص ۹۲ - ۹۳.
[13]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۴۱ ـ ۴۳.
[14]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی انتشارات سوره مهر، ج 3، ۱۳۹۴ ص ۲۰۶.
[15]. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، تهران، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۱۵۹۸.
[16]. اطلاعات، روزنامه، ۳/۱۱/۱۳۵۷، ص ۲.
[17]. هدایتالله بهبودی، الف لام خمینی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، زمستان 1396، ص 1051.
[18]. یزدی، محمد، خاطرات آیتالله محمد یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۰ش، ص ۲۷۱ ـ ۲۷۲؛ مسعودی خمینی، علیاکبر، خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، تدوین جواد امامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۱ش، ص ۴۰۶.
[19]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۴۵.
[20]. دانشمنفرد، خاطرات علی دانشمنفرد، ص ۷۳ ـ ۷۴؛ قاسمپور، کمیته استقبال، ص ۲۵۴.
[21]. قاسمپور، داوود، کمیته استقبال از امامخمینی، چشده در فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۷ش، ص ۲۵۴.
[22]. دانشمنفرد، خاطرات علی دانشمنفرد، ص ۷۴.
[23]. مصاحبه با محمود مرتضاییفر، آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلسه 1، شماره بازیابی، ۱۱۹۶۱، ص ۸؛ قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۶۳.
[24]. دانشمنفرد، خاطرات علی دانشمنفرد، ۷۴؛ قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۷۹ ـ ۸۰.
[25]. رفیقدوست، محسن، خاطرات محسن رفیقدوست، تدوین داود قاسمپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۳ش، ص ۱۳۳؛ قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۷۹.
[26]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۸۰ ـ ۹۳.
[27]. دانشمنفرد، خاطرات علی دانشمنفرد، ص ۷۳ ـ ۷۵.
[28]. قاسمپور، داوود، دهه سرنوشتساز، همان، ص ۹۴؛ قاسملو و آقاجانپور، تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امامخمینی، ص ۶۰ ـ ۶۴.
[29]. ویکی امام خمینی، موضوع: « کمیته استقبال از امامخمینی».
[30]. قاسمپور، دهه سرنوشتساز، ص ۹۷ ـ ۹۸.
[31]. رفیقدوست، خاطرات محسن رفیقدوست، ۱۳۵؛ قاسملو و آقاجانپور، تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امامخمینی، ص ۶۵ ـ ۶۸.
[32]. رسالت، روزنامه؛ قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۷۰ ـ ۷۲.
[33]. اطلاعات، روزنامه، ۱۲/۱۱/۱۳۵۹، ۸؛ قاسمپور، کمیته استقبال، ص ۲۵۴ ـ ۲۵۵.
[34]. دانشمنفرد، علی، خاطرات علی دانشمنفرد، تدوین رضا بسطامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۴ش، ص ۷۰ –۸۰.
[35]. قاسمپور، دهه سرنوشتساز، ص ۹۹ ـ ۱۰۰؛ قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۸۵ ـ ۸۶.
[36]. اطلاعات، روزنامه، ۳/۱۱/۱۳۵۷، ۲ و ۴/۱۱/۱۳۵۷، ص ۱ ـ ۲.
[37]. اطلاعات، روزنامه، ۵/۱۱/۱۳۵۷، ۱؛ قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۰۶.
[38]. عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران، نشر گفتار، 1376، ج 2، ص 398.
[39]. شرح اسم، هدایتالله بهبودی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چ 2، ۱۳۹۲، ص ۶۵۰ ؛ مشکینی، علی، زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، تدوین علی درازی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۹۱ش، ص ۲۷۸.
[40]. عاقلی، همان، ص 400.
[41]. عاقلی، همان، ص 402.
[42]. عاقلی، همان، همان ص.
[43]. روزنامه کیهان، ۴/۱۱/۱۳۵۷ و ۵/۱۱/۱۳۵۷، ص ۴.
[44]. روزنامه کیهان، ۸/۱۱/۱۳۵۷، ص ۳؛ ۹/۱۱/۱۳۵۷، ص ۴؛ ۱۰/۱۱/۱۳۵۷، ص ۲ و ۱۱/۱۱/۱۳۵۷، ص ۱؛ قاسملو و آقاجانپور، تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امامخمینی، ص ۱۱۸ ـ ۱۱۹.
[45]. خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجهسروی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، ۱۳۸۷ش، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۴.
[46]. خاطرات حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۲ش، ج 1، ص ۱۴۶ ـ ۱۴۷؛ قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۲۳ ـ ۱۲۴.
[47]. طاهری خرمآبادی، سیدحسن، خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، تدوین محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۴ش، ج 2، ص۲۸۲ ـ ۲۸۳.
[48]. منصوری، جواد، خاطرات جواد منصوری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چ 1، ۱۳۷۹ش، ص ۲۷۵.
[49]. شرح اسم، همان، ص ۶۵۲؛ قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۲۵.
[50]. ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ج 1، ص ۱۵۳؛ فردوسیپور، اسماعیل، همگام با خورشید از ایران تا ایران، خاطرات اسماعیل فردوسیپور، قم، مجتمع فرهنگی اجتماعی امامخمینی، چ 1، ۱۳۷۲ش، ص ۵۰۸.
[51]. شرح اسم، همان، ص ۶۵۳.
[52]. صحیفه امام، ج 6، ص ۸ ـ ۹.
[53]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۴۰.
[54]. خبرگزاری ایسنا، موضوع: «شاهکار کمیته استقبال از امام»، سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، کد خبر: 1401111007800.
[55]. خبرگزاری ایسنا، همان.
[56]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۴۳.
[57]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۴۵ ـ ۱۴۸.
[58]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۴۲ - ۱۴۹.
[59]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ۱۵۰؛ قاسمپور، دهه سرنوشتساز، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۶.
[60]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۵۲.
[61]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۵۲ ـ ۱۵۳.
[62]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۵؛ حسینی صالحی، اکبر، امامخمینی و هیئتهای دینی مبارز، تدوین محمدجواد مرادینیا، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چ 1، ۱۳۸۷ش، ص ۱۶۲.
[63]. صحیفه امام، ج 6، ص 10.
[64]. ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ج 1، ص ۱۵۹؛ قاسمپور، دهه سرنوشتساز، ۱۵۶؛ شرح اسم، همان، ص ۶۵۵.
[65]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سالهای ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چ 1، ۱۳۸۳ش، ص ۱۶۵؛ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ج 1، ص ۱۶۰.
[66]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۵۹.
[67]. «از استقبال تا استقرار امام خمینی»، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، دفتر قم، کد مطلب: 4206، تاریخ مطلب: 4 بهمن 1399.
[68]. پژوهشکده تاریخ معاصر، «چرا مدرسه رفاه برای اقامت امام خمینی برگزیده شد»، تاریخ مطلب: ۲۰ آذر ۱۴۰۲ ، کد مطلب: ۲۵۱۵۱ ؛ کرباسچی، هفت هزار روز، همان.
[69]. دانشمنفرد، علی، مصاحبه، روزنامه ایران، ۲۳ بهمن ۱۳۹۲، ص ۱۰.
[70]. دانشمنفرد، علی، خاطرات علی دانشمنفرد، تدوین رضا بسطامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۴، ص ۷۲.
[71]. خامنهای، سیدعلی، شرح اسم (زندگینامه آیتالله سیدعلی حسینی خامنهای، ۱۳۱۸–۱۳۵۷)، تدوین هدایتالله بهبودی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چ 2، ۱۳۹۲، ص ۶۵۶.
[72]. خلخالی، صادق، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، سایه، چ 1، ۱۳۷۹، ص ۲۷۲.
[73]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۶۱.
[74]. مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۷، ج 2، ص ۴۵۹.
[75]. قاسمپور، داود، دهه سرنوشتساز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۵، ص ۱۳۷ - ۱۳۸.
[76]. خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، همان، ص ۲۷۸.
[77]. الف لام خمینی، همان، ص 1075.
[78]. الف لام خمینی، هدایتالله بهبودی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، زمستان 1396، ص 1075.
[79]. محسن غنییاری، روزشمار تاریخ معاصر ایران(جمهوری اسلامی ایران)، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، پاییز 1392، ج 1، ص 328.
[80]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 292.
[81]. دانشمنفرد، علی، مصاحبه، روزنامه ایران، ۲۳ بهمن ۱۳۹۲، ص ۱۰؛ هاشمی، محمد، خاطرات محمد هاشمی، به کوشش فاطمه یابنده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۹۲، ص ۲۴۷ - ۲۴۸.
[82]. خلخالی، صادق، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه، چ 1، ۱۳۷۹، ص ۲۷۷؛ مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین: غلامرضا خواجه سروی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، ۱۳۸۷، ص ۱۹۶؛ معادیخواه، عبدالمجید، جام شکسته، خاطرات حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۲، ج ۳، ص ۴۹۸ - ۴۹۹.
[83]. ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۲، ج 1، ص ۱۶۳ - ۱۶۴.
[84]. شفیق، مدرسه رفاه مسند مهر انقلاب، همان، ص ۸ ؛ دانشمنفرد، مصاحبه، ص ۱۰.
[85]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۶۰.
[86]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۹۹.
[87]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۶۰.
[88]. رفیقدوست، خاطرات محسن رفیقدوست، ۱۵۲، دانشمنفرد، خاطرات علی دانشمنفرد، ص ۸۱.
[89]. فرخ، فضلالله، امامخمینی و هیئتهای دینی مبارز، تدوین محمدجواد مرادینیا، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چ 1، ۱۳۸۷ش، ص ۲۳۸ ـ ۲۳۹؛ قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۹۰ ـ ۱۹۱.
[90]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ۱۹۱ ـ ۱۹۲؛ خلخالی، صادق، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، سایه، چ 1، ۱۳۷۹ش، ص ۲۷۹.
[91]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۹۲.
[92]. محمدی اشتهاردی، محمد، شمهای از سیره عملی امامخمینی، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۱۵، ۱۳۷۸، ص ۳۱.
[93]. خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، همان، ص ۲۷۹.
[94]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۱۹۳؛ منصوری، خاطرات جواد منصوری، ص ۲۸۲.
[95]. ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر ناطق نوری، ج 1، ص ۱۷۴.
[96]. رفیقدوست، محسن، خاطرات محسن رفیقدوست، ص ۱۶۰.
[97]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ۲۰۱؛ توکلی، احمد، خاطرات سیاسی احمد توکلی، تدوین عبدالرحمن حسنیفر، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۴ش، ص 160.
[98]. قاسملو و آقاجانپور، همان، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۳.
[99]. قاسمپور، کمیته استقبال، همان، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۶.
تعداد بازدید: 27